1390 دي 30، 23:00
به خانم ساده، عضو جدید گروه خوش آمد میگم
نقل قول:سوال اول:** یه سوالم می پرسم اگه دوست داشتین جواب بدین . بچه ها من تا حالا خواستگار زنگ نزده خونمون واسم واسه شما چی ؟ خواهر بزرگتر دارید ؟ اگه یکی خواهر بزرگتر داشته باشه به نظرتون خواستگار واسش می ره ؟ من 3 تا دارم . فک کنم واسه همینه نه ؟ یا شاید زشتم ؟ البته چاق که شدم ؛ حالا لاغر می کنم . نظری ندارین ؟*** چیه پسرا از این حرفا می زنن عیب نداره ؟
(1390 دي 28، 23:04)می توانم نوشته است: نه گلم هما جونی جیگری خواستم ببینم پای اون خوب شده یا نه واسه اینکه بدونم پای خودم خوب می شه یا نه ؟ اخه نگرانم . درد می کنه هنوز . وگر نه چرا بپرسم . حالا چه کار کنم ؟ فکر کنم باید بسپرم دست خدا که خودش هوامو داشته باشه و بلایی سرم نیاد . یه مقدار زیاد راه رفتم دوباره شدید درد گرفته .
(1390 دي 28، 23:04)می توانم نوشته است: ولی بچه ها دلم گرفته . احساس غم دارم هنوز . دلم می خواد دختر خوبی باشم اما شیطون می ره تو جلدم ! چه کار کنم ؟ فکر کنم باید برم شاد شاد شاد . دعا کنین که یه کمی به اعصابم مسلط شم دعا می کنم به آرزو هاتون برسین .راستی چرا از زهرا جون خبری نیست ؟ چرا بقیه اجی های گلم نمی آن اینجا ؟ دلم می خواد هی ببینم اخرین ارسال مال اینجاست بیام حرف های خوب و امیدوار کننده دوستامو بشنوم .
راستی هما جون توصیه های بهداشتیم خوب بید ؟ مرسی که اومدی تو رکورد زنی . دراز نشستو که خیلی کم زدی ؟ ولی خوش به حالت من اصلا بلد نیستم شنا برم اونم 10 تا رفتی ... بابا دمت گرم . بوس
(1390 دي 28، 23:46)chakavak نوشته است: سلااااااااااااااام به گل دخترای نسیم حیات
هماجونم جیگر فروشی باز کردی؟؟
گل دخترای کانونی مواظب دلای مهربونتون باشین که توی هوای طوفانی بیرون بدجوری سوز سرما میاد نذارین یخ بزنه با نور امید و نگاه خدا گرمش کنین
(1390 دي 29، 8:42)می توانم نوشته است:می توانم عزیز (شیطان وسوسه می کند اما اختیاری بر تو ندارد ) این همیشه یادت باشه که تو قدرتت خیلی خیلی زیاده پس خودتا دست کم نگیر
دوست جونیا می دونید دیروز و امروز یه اتفاقایی داره میافته که اگه خودم تنها ترک کرده بودم تا حالا شکسته بودم . فکرهایی به سرم میاد -یا ناخوداگاه کاری می کنم- که قبلا بهشون تسلیم می شدم یا عذاب وجدان می گرفتم و کار رو خراب می کردم . حالا اما با خوندن مطالب اینجا مثل بهترین راه ترک یا تجربیات موفق و ... متوجه شدم که می تونم صبر و کنترل کنم . خیلی تالار ها و بحث های خوبی راه انداختید کاش دوستای دیگه مون نیان ثبت نام کنن بعدم برن فقط واسه اعلام وضعیت برگردن ! آخه اگه این توصیه ها رو نخونن که بازم مثل سابق می شه ؟من تو این فاصله تا ذهنم داشته می رفته سریع شروع کردم ذکرایی که دوستان گفتن را تکرار کردن مثل لا حول ... در ضمن تا دیدم داره حسی سراغم میاد سریع تغییر کوچکی به وضعم دادم و گفتم یا ارحم الراحمین همون طور که بچه ها گفتن ناخوداگاه داشتم می رفتم به سمتش خودمو بخشیدم و گفتم عیب نداره واسه بقیه ام هست فقط تا یادت اومد عقب بزن . خلا صه اگر شیوه های بچه ها نبود شاید من ... پس فقط خواستن و توانستن نیست بیاید و بقیه مطالب رو حتما بخونینن . حتما حتما . واقعا تجربه هایی که دیگران رفتن و دیدن ه غلطه چرا باید تکرار کرد ؟ مگه سخت گیر ترین معلم تجربه نیست ؟از وقتی که رکورد خودمو زدم دیگه تو بند گذشتن زمان نیستم . فکر می کردم همش نگران خواهم بود . حالا اما به خودم می گم هدف پاکی همیشه گی .مرسی خواهر ها و برادر های گلم . (اگر چه ورود آقایون نداریم اینجا ولی من می گم ) براتن دعا کردم برای خودم . واسم دعا کنید .
(1390 دي 29، 9:39)ســـها نوشته است: سلام
هما جونم لطف داری تو..
من میدونم ک باید این طرف وقت بیشتر بذارم.. اما خو نمیشه.. حلال کنین..
در پناه خدا باشین..
شاد و موفق و پاک..
یاعلی.
(1390 دي 30، 13:12)می توانم نوشته است:دوست جونیا قبول نیست ... چرا گروه ما اینقده دیر به دیر جواب می ذارن ؟ بیاین یه صفایی به گروه خودمون بدیم ها
دوست جونیا شایدم پهنای باند می ره و نباید زیاد جواب گذاشت ؟اگه بم بگید ممنون می شم .
(1390 دي 30، 13:12)می توانم نوشته است:آفـــــــــــــــــــــــــرین
بچه ها بتون گفتم خیلی وسوسه می شدم ؟ امروز روزه گرفتم از صبح نسبت به روزای قبل خیلی بهترمراستی من می خواستم برم تو خوب بد زشت بنویسم حالا اینجا واسه شما می نویسم . بم بگید آفرین ها ... نگید وظیفه بوده بنده خیلی خوبی بودی تا حالا مگه ؟خوب :دیشب تولد خواهرم بود کلی ظرف شستم در عین حال لا حول و لا قوت الا بالله ذکر گفتم بعدم کمی مرتب کاری کردم . بعد اومدم دعای کمیل خوندم بعدم آیت الکرسی خوندم بعدم خوابیدنی گفتم خدایا بهم کمک کن و اینا و خدام امروز صبح بیدارم کرد واسه سحری فک کن ؟ دیشب کلی ناراحت بودم که چرا واسه روزه که دوستان فراخوان زده بودن شرکت نکردم حالا فکر کنم خدا می گه اگه می خوای باهت آشتی کنم یه مدت امتحانی بیا ببینم . فعلا اول کارت اینکه امروزو روزه بگیر ببینم ! واقعا حسم اینه ها .بد :از سر شب که اذان دادن من هی وضو گرفتم برم نماز بخونم هی نشده . نمی دونم چرا ؟ اخرش موند واسه دیر وقت در حالی که من از اول وقت می خواستم بخونم ... . حضور قلبم دارم سعی می کنم ولی هنوز ندارم . دیگه ام اینکه تنبلیم میاد از کاراموزیم . الانم که داشگاه می گن احتمالا واست صفر رد شه دیگه کل انگیزه رفته رو هوا ...نه خداییش من خیلی تنبل شدم می خوام دوباره اکتیو شم بترکونم همه چی رو یکی کانونو یکی کاراموزی رو یکی کنکور ارشد سال بعدو
(1390 دي 30، 14:39)raha9011 نوشته است: سلام به همه دوستان خوبم
خوبید؟خوشید؟سلامتید؟
متاسفانه یا خوشبختانه سرم خیلی شلوغه،
اگه هم میام خیلی کوتاه و خلاصه و مفید و مختصر مجبورم بیام
البته کسی اینجا نمیپرسه رها بابا جان خرت به چن
د:P
می توانم جونم امیدوارم همیشه ما رو با خبر های خوب از حالت خبر دار کنی
منم دیگه گوش شیطون کر میخوام ارشد سال بعد بترکونم
ما رو از دعاهای خیرتون بی نصیب نزارید،مطمئن باشید دعاهای خیرتون،بخودتون هم برمیگرده.
(1390 دي 30، 16:19)می توانم نوشته است:رها جون جیگریانی من دوست می دارم . ایشالا کنکور بتونیم خوب بدیم و خبرهای خوب هم همیشه بدیم . ایشالا خبر عروسیمو بهتون بدم . .
(1390 دي 30، 19:13)مونا نوشته است: سلام به همه ی دوستای گلم
حالتون خوبه؟
چقدر خوب که اینجا اینقدر پر انرژیهو میتونیم با کمک هم ترک کنیم
هما جونم امروز خبری ازت نیست عزیزجان؟دلمون برات تنگ میشه دوستم ایشالله که همه مون امتحانا رو عالییی بدیم.ایشالله فردا با خبر خوب دادن امتحانت بیای
(1390 دي 30، 16:19)می توانم نوشته است:مرسی ازتون . بازم می گم اگه اینجا نبود شاید من تا حالا مطمئن شده بودم که این کاره نیستم و رفته بودم بازم . خدا خیرتون بده . ایشالا همیشه همه ی شما دوستای گلم شاد و پاک باشین . منم یه جوری باشم که لیاقت داشتن دوستای خوبی مثل شما رو داشته باشم .* راستی اون دوستم بود گفتم به مامانش بگه اگر دختر خواستن ازش منو معرفی کنه ... یادتونه ؟ هیچی دیگه . می گه همه دارن دنبال پسر می گردن کسی ادرس دختر از مامانش نمی پرسه ! فکر کنم اخرالزمان که می گن همینه نه ؟** یه سوالم می پرسم اگه دوست داشتین جواب بدین . بچه ها من تا حالا خواستگار زنگ نزده خونمون واسم واسه شما چی ؟ خواهر بزرگتر دارید ؟ اگه یکی خواهر بزرگتر داشته باشه به نظرتون خواستگار واسش می ره ؟ من 3 تا دارم . فک کنم واسه همینه نه ؟ یا شاید زشتم ؟ البته چاق که شدم ؛ حالا لاغر می کنم . نظری ندارین ؟*** چیه پسرا از این حرفا می زنن عیب نداره ؟
(1390 دي 30، 16:32)sara_m نوشته است: می توانم جون من سارا هستم نه سالا
مرسی که به افتخار من خوشحالی کردی
اینم به افتخار همه
اینم به
اره راست میگی پریسا همش تشکر میزنه
خب بیا دوتا پست بزن
راستی دو تا از دخمرای اینجا توی مسابقه بهترین اواتار شرکت کردن
http://www.ktark.com/showthread.php?tid=...#pid124274
پریسا جون و هما رها جون هم اکنون نیازمند یاری رای هاتون هستیم
تازشم همارها توی بهترین امضا هم شرکت کرده
(1390 دي 30، 16:43)sadeh نوشته است: سلام دخترا
اسم من ساده هستش
خیلی وقته اینجا عضو هستم
یکم افسردگی و این حرفا
دیدم اینجا جو صمیمی داره
گفتم بیام اینجا فعالیت کنم تا یکم روحیه بگیرم
(1390 دي 30، 20:45)می توانم نوشته است: چشم دستورات جدید :
1 - دعا برای دوستان امتحان دار
2 - امادگی جهت رو سر گذاشتن کانون از فردا
3 - درس خوندن واسه سال بعد ارشد
4 - اعلام پاکی در اعلام وضعیت روزانه و مسابقات 10 روزه
5 - نگران نشدن از نبود خواستگار ( ولی نگفتید شمام دارید یا نه ؟ )
6- .... ؟
حالا همینا رو انجام بدم .
.
دوست جونیا خیلی مزه میده که اینجا رو بذاریم رو سرمون منتظرم .
الان برم رکورد دراز نشستمو تقویت کنم . یه وقت هما رها جون ازم جلو نزنه .
مرسی از همه .
مونا جون چه خوشگل نوشته هاتو درست کردی . حالا منم از این به بعد با سلیقه می شم .
(1390 بهمن 1، 18:08)chakavak نوشته است: سلام
به دعاتون خیلی احتیاج دارم
میخوام خودما بسازم
(1390 بهمن 1، 18:22)sara_m نوشته است: سلام
خب هما رها جون امتحانت فکر کنم تموم شده باشه حالا بیا اینجارو بذاریم رو سرمون
من تو مسابقه به تو و هما رها جون رای کامل دادم
راستی فکر کنم همسنیم
(1390 بهمن 2، 0:43)مونا نوشته است: سلام دخترا
خوبید؟امروز خبری نبود؟صبر کنید امتحانام تموم شه یه بزن بکوبی اینجا راه بندازم
چکاوک جونم نبینم اشکاتوآخه تو ناراحت باشی ما هم ناراحت میشیما
آفرین به میتوان جون قهرمان
دوستتون دارم دوستای خوبم