سلااااااااااااااااام گل دختراااااااااااااا
خوفین؟؟؟
چ خوب موقع اومدمااااااااااا
جشن 0 روزگی می تییییییییییی
تبریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک:shadeshad:
دخترای نسیم کمک
بچه ها الان که دارم اینا رو مینویسم حالم خیلی بده.راستش چند روز قبل از امروز از نظر روحی بهم ریخته بودم.میخواستم اونی که بی نهایت دوستش داشتمو فراموش کنم تا بتونم به زندگی فعلیم سر و سامون بدم.چند روز اولش خوب بود ولی بعدش افسرده شدم شدید.کسی رو هم نداشتم که باهاش درد و دل کنم و کانون هم بخاطر درس و مشق نتونستم بیام.افسردگیم خوب که نشد هیچ بدتر هم شد.تا اینکه امروز شکستم.با چه فضاحتی!نگم بهتره.
بچه ها کمکم کنین.الان حس بدی دارم هم بخاطر شکستم هم بخاطر نا امیدیم از توکل به خدا.شرمندشم.
تورو خدا بگن چجوری اون شخصو فراوش کنم.خیر سرم کنکور دارم باید به فکر درسم باشم ولی نمیتونم بخدا دیگه نمیکشم این همه فشاررو تو خودم بریزم.
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه