1392 اسفند 24، 1:24
حسن عزیز ای نسیم سحری !
عزیزم! تو گل زیبا و لطیفی بودی که خداوند با عطر وجودت خانه ما را عطر آگین کرد و سومین شکوفه زندگی ما را با همه نعمتهای حضورت به ما ارزانی فرمود.
هر روز شیرین تر و شکوفاتر می شدی و با فطرت پاک و گرایش خاصی که به نیکی ها داشتی تربیت تو چه آسان بود و لذت بخش.
هر چه بارورتر می شدی با موفقیت های خود،از دبیرستان تا دانشگاه و از مدرسه تا حوزه علمیه ما را سرفراز تر و شاکرتر می کردی.
با شرکت فعالانه در جبهه ها و... دل پدر و مادرت را به وجد می آوردی.
چه ساده دل بودیم ما، که اینها هیچ کدام برای تو موفقیت حساب نمی شد و هیچیک نمی توانستند تو را راضی کنند. آن چه تو می خواستی عظیم تر و با ارزش تر از اینها بود. ...
و تو ای با شهامت! با پشت پا زدن به همه ظواهر و انتخاب والاترین طریق به معبود خود رسیدی.
و من مادر، سالگرد این وصال را به تو و همرزمانت تبریک می گویم.
از خداوند متعال همنشینی شما شهیدان را با شهدای کربلا استدعا دارم.
" و من اوفی بعهده من الله "