عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آسمانی های زمین

سلام.خب اومدم اینجارو بترکونم برید کنار که مهدی منتظر اومد
 سپاس شده توسط
خب یکم درباره رفیق عزیز خودم بگم
شهید جهاد مغنیه
یک آقازاده دهه هفتادی
۵ سال پیش در آخرین روز‌های دی‌ماه، خبر شهادت دو نفر از نیرو‌های موثر جبهه مقاومت در سوریه به شدت در رسانه‌ها و افکار عمومی بازتاب پیدا کرد. در جریان حمله موشکی جنگنده‌های اسرائیلی به شهرک‌های مسکونی در قنیطره سوریه، «جهاد مغنیه» فرزند عماد مغنیه از فرماندهان اصلی حزب‌الله، سردار «محمدعلی الله‌دادی» از فرماندهان سپاه به همراه ۵ نفر دیگر به شهادت رسیدند.
[تصویر:  2440192_651.jpg]
چند روز پس از این اقدام تروریستی، کانال ده تلویزیون رژیم صهیونیستی اعتراف کرد که نظامیان این رژیم در هجوم به قنیطره، هدفی جز ترور یکی از فرماندهان حزب‌الله نداشته‌اند که مقصود از آن فرد مورد نظر نیز «جهاد مغنیه» بود.
در طول سال‌های جنگ داخلی سوریه، حزب‌الله توانست با کمک مستشاری ایران و سوریه، زیرساخت‌های جولان را به دست گیرد و پایگاه مهمی در آنجا دایر کند که مسئول اول این پایگاه، شهید جهاد مغنیه پسر شهید عماد مغنیه بود.
[تصویر:  2440186_534.jpg]
شهید جهاد عماد مغنیه، در سال ۱۳۷۰ در طیربا لبنان در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. پدرش، عماد مغنیه، نام برادر شهیدش در مبارزه با صهیونیست‌ها را برای وی انتخاب کرد. او تحصیلات عالیه را در رشته مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت ادامه داد.
جهاد همواره در کنار پدرش که از فرماندهان ارشد حزب‌الله لبنان بود حضور داشت و پس از شهادت پدرش، رابطه تنگاتنگی با سیدحسن نصرالله و سردار حاج قاسم سلیمانی داشت؛ به طوری‌که برخی از سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی به عنوان پدران معنوی وی یاد می‌کنند. پدر جهاد، شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان از فرماندهان ارشد حزب‌الله لبنان بود که در ۲۳ بهمن ۱۳۸۶ در انفجاری تروریستی در دمشق به شهادت رسید.
[تصویر:  2440189_498.jpg]
تاریخ اولین آشنایی مردم کشورمان با چهره شهید جهاد مغنیه به روز ۲۳ شهریور سال ۱۳۹۲ یعنی یک سال و ۴ ماه پیش از شهادت او برمی‌گردد. زمانی که مراسم ختم والده سردار حاج قاسم سلیمانی در ستاد فرماندهی سپاه برگزار شده بود و عکاسان خبری ساعتی پس از اتمام این مراسم، چند عکس را از جوان خوش‌سیمایی که در پشت سر حاج قاسم سلیمانی قرار داشت، منتشر کردند.
[تصویر:  2440207_532.jpg]
در این مراسم جهاد دقیقا پشت سر حاج قاسم سلیمانی ایستاده بود و به میهمانان خوش آمد می‌گفت. گاهی جهاد شانه‌های سردار را می‌بوسید و سردار هم هر چند دقیقه یک بار برمی‌گشت و با او صحبت می‌کرد. رابطه صمیمانه حاج قاسم و جهاد، او را در کانون توجهات عکاسان قرار داده بود. سردار هم گاه جهاد مغنیه را به بعضی از میهمانان معرفی می‌کرد و آن‌ها با لبخند او را در آغوش می‌کشیدند.
[تصویر:  2440184_635.jpg]
 سپاس شده توسط
زیباترین شهبد مدافع حرم 
بابک نوری
[تصویر:  xH6eL66C3sbI2N6OJi3vaw9oEXlqY8phkjabE8Db...ZkJRqXDYw0]


بابک نوری متولد 1372 در استان گیلان است که به تازگی به جمع مدافعان حرم در سوریه پیوست و توسط گروه داعش به شهادت رسید.
خبر شهادت او در شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده ای داشت چرا که عکس های اینستاگرامی او بسیار متفاوت بوده و همه کاربران گمان میکردند که او یک مدلینگ است!

روز گذشته در فضای مجازی تصاویری از یک پسر جوان خوش تیپ و خوش چهره منتشر شد که خبر از شهادت او در سوریه را میداد و بسیاری از کاربران متعجب شده بودند که این چهره جذاب از مدافعان حرم در سوریه است.
[تصویر:  babak-noori-3.jpg]

شهید بابک نوری هریس

تاریخ تولد : 1371/07/21
محل تولد : گیلان - رشت
تاریخ شهادت : 1396/08/27
محل شهادت : سوریه - بوکمال
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : گلزار شهدای رشت

[تصویر:  vasiyat.png]
بسم‌الله الرحمن الرحیم

این‌جانب  بابک نوری هریس   فرزند   محمد

به تو حسادت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش…  آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت (از امام پنجم)

خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آن‌ها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به‌قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمی‌دانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟

خدایا  گناه‌های من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر.

تا وقتی‌که راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم.

مادرم جانم به قربان پاهایت که به خاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیب‌دیده می‌شود، در نبود من اشک‌هایت را سرازیر مکن. من با خدای خود عهدی بسته‌ام  که تا مرا نیامرزید مرا از این دنیا مبرد.

مادرم برای من دعا کن، ولی اشک‌هایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشک‌هایت نیستم.

خواهران خوب‌تر از جانم من نمی‌دانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی می‌کشید، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده.

عزیزان من  حالا دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میدان نیست.

امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم.

برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگین‌تر شده، حالا شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید؛ زیرا من عاشق خانواده‌ام، اطرافیانم، شهرم، وطنم و… بوده‌ام  و شما خود من هستید در جسمی دیگر.

پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینب‌های مملکت دفاع کردی، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم.


 سپاس شده توسط
پولدارترین شهیدمدافع حرم
شهید احمد مشلب
[تصویر:  Ahmad-mohamad-mashlab-he-is-alive-2.jpg]
تولد: 1995/8/31. لبنان
شهادت: 2016/2/29. سوریه
لقب جهادی:غریب طوس
زندگینامه:
شهید احمد محمد مشلب، همان جوان جذاب و ثروتمند لبنانی که با سرعت در دل جوانان ایران و سایر کشورهای اسلامی جای گرفت و ثابت کرد که بهانه ای جز عشق، او را به سوریه نکشانده است.
مادر شهید:
احمد اولین فرزندمان بود. بسیار عزیز و دوست داشتنی بود. کودکی آرام، بی آزار، بسیار مؤدب و با اخلاق… نسبت به هیچ چیز در اطراف خود بی اهمیت نبود. اعتقاد به مذهب و دین در احمد متجلی بود. بسیار کوشا بود و ثروت باعث نشده بود که تن پرور و تنبل باشد. احمد هیچ وقت اجازه نمی داد وقتش به بطالت بگذرد.
تحصیلات
احمد دانشجوی نمونه ی دانشکده امجاد بود و توانست با کسب بهترین نمرات در رشته فناوری اطلاعات(IT) فارغ التحصیل شود. او معتقد بود مسلمان واقعی کسی است که در یک دست، کتاب به نماد تحصیل دین و علم و در دست دیگر، سلاح به نماد مجاهدت داشته باشد.
علاقه به خانواده
مادر شهید: احمد بسیار تو دل برو و دوست داشتنی بود. با وقار رفتار می کرد. در رابطه من و احمد، اخلاص، دوست داشتن و مهربانی، احترام، محبت و صداقت موج می زد. رابطه صمیمی و تنگاتنگی با احمد داشتیم. احمد نه تنها فرزند، که سنگ صبور و همه وجودم بود. احمد اهل بگو بخند با نامحرم نبود و حدود را به درستی رعایت می کرد و امکان نداشت با نامحرم صمیمی شود.
خواهر شهید
خوش اخلاقی و شوخ طبعی احمد زبان زد بود. احمد بسیار نکته سنج و دقیق بود. هیچ گاه تولد خواهرانش را فراموش نمی کرد و هر سال به ما هدیه تولد می داد. او برادری مهربان و دوستی قابل اعتماد بود. در همه چیز اعتدال داشت. نه پر حرف بود نه کم حرف. در هنگام خشم و ناراحتی، سکوت می کرد.
گذشت

احمد بسار با گذشت بود. هرگز از کسی خشمگین نمی شد و هرگز از کسی کینه به دل نمی گرفت و مواظب بود کسی از او دلگیر نشود.
عشق به ولایت
احمد عاشق امام خامنه ای بود و همه سخنرانی های ایشان را از شبکه صراط گوش می داد. می گفت باید در مسیر ولایت ثابت قدم باشیم و هر چه ایشان می گوید قبول داشته باشیم.
احمد همیشه می گفت: ما هر چه داریم از عاشورا و انقلاب امام خمینی است.
سنت حسنه
احمد سفارش می کرد که به ایتام رسیدگی کنیم. از بچه های کشافه می خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده مستضعفی که می شناخت می داد. با این کار همه را در این امر مستحب شریک می کرد. بچه ها همچنان راه احمد را ادامه می دهند.
رفتن به سوریه
احمد در هفده سالگی مفتخر به عضویت در حزب الله شد و دوره های آموزشی متعددی را گذراند. همزمان با اعزام مدافعان حرم، در سال 1393، برای دفاع از حریم آل الله راهی سوریه شد و با عشق و علاقه ای که به عمه سادات داشت، جانانه می جنگید. احمد حب دنیا را از قلبش خارج کرد و راه جهاد در پیش گرفت. او می گفت: اگر در خانه بنشینیم و منتظر ورود تکفیری ها باشیم، به هلاکت خواهیم رسید.
احمد شجاع و بی باک بود و ترس برایش معنی نداشت. همه فکر و ذکرش جهاد و شهادت بود و همیشه می گفت: دنیا زندان مؤمن است. احمد شجاعت و بصیرت را با هم داشت. در شرایط مختلف درست فکر می کرد و تصمیم می گرفت.
حضور در سوریه اخلاق او را تحت تأثیر قرار داده بود و نورانیت خاصی در صورتش دیده می شد.
الگوی برتر
خواهر شهید: احمد حجاب را مختص دختران نمی دانست و بر روی حجاب دخترها و پسرهای نسل جدید حساس بود و آن را واجب می دانست و بر حیا و غیرت، تأکید فراوان داشت. می گفت الگوی تو باید حضرت زهرا و حضرت زینب باشد.
معنویت
در زندگی به معنویات اهمیت زیادی می داد و برای اعمال عبادی نظم مشخصی داشت. اهل نماز شب و نماز اول وقت بود. دعای عهد و زیارت عاشورا و تسبیحات حضرت زهرا را ترک نمی کرد. حضور همیشگی در مسجد داشت. به مجالس اهل بیت علاقه خاصی داشت. احمد تنها قرآن نمی خواند؛ بلکه تدبر و تفکر می کرد و همه تلاشش عمل به قرآن بود.
حساب اعمال
احمد اهمیت زیادی به محاسبه و مراقبه می داد و می گفتک مادرم به من یاد داده خودم را قبل روز حساب، محاسبه کنم. در رابطه با اعمال خودش اهل حساب دقیق بود و در رابطه با اعمال دیگران می گفت: به عیب های دیگران نگاه نکن، به کارهای مثبت ان ها نگاه کن.
نحوه شهادت
شب آخر ظرف غذای همرزمانش را شست، نماز شب خواند و بعد از یک راهپیمایی طولانی در منطقه صوامع در ادلب، مورد حمله تکفیریان قرار گرفتند. درگیری بسیار شدید بود. احمد از ناحیه سر و پا به شدت مجروح شد و در اثر شدت جراحت به شهادت رسید. از سوریه به آسمان پل زد و دنیا را به اهلش واگذاشت.
[تصویر:  ahmad-mohamad-masshlab-he-is-alive1-300x225.jpg][تصویر:  moshleb8.jpg]
 سپاس شده توسط
پولدارترین شهید تاریخ شیعه
ادواردوآنیلی
ادواردو آنیِلی (به ایتالیایی: Edoardo Agnelli) 9 ژوئن 1954 در نیویورک به دنیا آمد و در 15 نوامبر سال 2000 در فوسانو به شهادت رسید. او یکی از دو فرزند جیانی آنیلی - سرمایه‌دار و میلیاردر ایتالیایی و مالک سابق مجموعه فیات - و مارلا کاراچولو بود. وی پس از قبول مذهب تشیع نام خود را به "مهدی" تغییر داد.
او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ماسیمو دآتزلیو در شهر تورین گذراند و پس از آن به کالج آتلانتیک در بریتانیا رفت. سپس برای اخذ مدرک دانشگاهی در رشته ادبیات مدرن به دانشگاه پرینستون رفت. در سن 22 سالگی در یک گفتگو با مارگریتا هک، اختر فیزیک‌شناس ایتالیایی، به دفاع از نجوم احکامی می‌پردازد. او بعد از دانشگاه به هند سفر کرد تا در زمینه‌های مورد علاقه اش، یعنی عرفان و ادیان شرقی بیشتر تحقیق کند و در آنجا با ساتیا سای بابا ملاقات می‌کند. پس از آن به ایران رفت و در آنجا با امام خمینی آشنا شد.
او گهگاه در مصاحبه‌هایش علیه سیاست‌های کاپیتالیستی یا کارخانه فیات حرف می‌زد و در مقابل از طبقات ضعیف جامعه حمایت می‌کرد و حتی عدم تمایل خود را برای به ارث بردن مجموعه فیات بیان می‌داشت و در عوض علاقه خود را در ادامه مطالعاتش در زمینه ادیان و خداشناسی اعلام کرده بود.
بلیندا راچمن یکی از هم دانشگاهی‌های او می‌گوید: «ادواردو مغرور و خودشیفته نبود. مادرش از یک خانواده سلطنتى و پدرش یکى از موفق ترین و پولدارترین سوداگران جهان بود در حقیقت ادواردو شاهزاده ایتالیا بود اما در طرز تفکر و برخوردش نشانى از خود برتر بینى اى که معمولا در انسانهاى پولدار وجود دارد به چشم نمی آمد. ادواردو دوستان صمیمى و نزدیک نداشت. آدم سر به راهى بود. بسیار بسیار شوخ طبع و نکته سنج بود. هیچ زمانى را در زندگیم به خاطر ندارم که به اندازه وقتى با ادواردو بودم از ته دل خندیده باشم. بسیار بذله گو و باهوش و در عین حال آرام بود، اکثر اوقات آرام و ساکت بود.»
[تصویر:  13970823180534606159069010.jpg]
پدرش جیانی آنیلی سرمایه‌دار و کارآفرین ایتالیایی، میراث دار خاندان مشهور آنیلی، مالک گروه سرمایه‌گذاری اکسور و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا، آبارت، اویکو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامه‌های لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیل‌رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر این‌ها چندین شرکت ساختمان‌سازی، راه‌سازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهام‌داران اصلی آن‌ها هستند.
مادر ادواردو، مارلا کاراچولو دی کاستانیتو نیز یکی از نوادگان خاندان اصیل کاراچولو و خواهر کارلو کاراچولو مؤسس و صاحب امتیاز گروه رسانه‌ای اسپرسو، غول رسانه ای ایتالیا بود. جیانی آنیلی از ازدواج با مارلا صاحب یک دختر به نام مارگریتا نیز شده بود. مارگریتا در اولین ازدواج خود با آلن الکان، از نوادگان خاندان مشهور و سرمایه‌دار یهودی الکان، رمان‌نویس و فعال رسانه‌ای، پسر ژان-پل الکان، بانکدار، سرمایه‌دار و مدیر سابق شرکت تولید کالاهای لوکس کریستین دیور اس. آ. و همچنین رئیس انجمن مرکزی اسرائیلیان فرانسه وصلت کرد و حاصل این پیوند دو پسر به نام‌های جان الکان و لاپو الکان و یک دختر به نام جینورا الکان بود.
علیرغم اینکه طبیعتاً ادواردو، به عنوان تنها پسر جیانی آنیلی، وارث ثروت خانواده آنیلی به حساب می‌آمد، اما پدرش جیووانی آلبرتو آنیلی (پسر عموی ادواردو) را به عنوان میراث دار مجموعه فیات اعلام کرد و تنها بخشی که به ادواردو سپرده بود مدیریت باشگاه یوونتوس در یک بازه زمانی کوتاه در سال 1986 بود.
هدف اصلی یهودیان در وصلت با خانواده آنیلی تلاش برای تصاحب اموال میلیاردی این خانواده بود به همین دلیل بعدها خواهر ادواردو نیز به عقد یک خبرنگار یهودی به نام الکان در می‌آید، که این ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق می‌انجامد سپس خواهر ادواردو با یک مسیحی ازدواج می‌کند و از این‎جا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو به‎وجود می‎آید.
بی‌اهمیتی ثروت آنیلی برای ادواردو و تمایلش به اسلام، موجب شد تا پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جیانی‌آنیلی پسر برادرش که  مسیحی بود را به‎ عنوان جانشین ادواردو تعیین می‌کند. اما چیزی نمی‌گذرد که خبر مرگ پسرعموی ادواردو بر اثر سرطان ناشناخته‎ای می‌پیچد. این مرگ نیز از مرگ‌های مشکوک خانواده آنیلی بود؛ چرا که اگر وی به عنوان وارث اموال آنیلی زنده می‌ماند، مدیریت این ثروت عظیم به یک مسیحی تعلق می‌گرفت و این خلاف خواسته‌ یهودیان بود.
[تصویر:  13970823180356419159068810.jpg]
مسلمان شدن ادواردو
ادواردو می‌گوید: «در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم که چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده‌ است. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمی‌تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.» ادواردو از ابتدای اسلام آوردن توسط والدینش تهدید شد که اگر می‌خواهد مسلمان بماند خبری از ارث نیست.
خانواده آنیلی برای آنکه ادواردو را از ارث محروم کنند، سعی زیادی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. به همین منظور وی را در بیمارستانی روانی بستری کردند که به گفته ادواردو، همه کارکنان آن یهودی بودند. ادواردو به خاطر ترس از شستشوی مغزی در آن تیمارستان سعی کرد تا از آنجا فرار کند.
بلیندا راچمن یکی از هم دانشگاهی های او نیز در مورد آن ایام می‌گوید: «شایع شده بود که ادواردو به مصرف مواد روى آورده و یکبار هم در آفریقا به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده است. این‌ها همه شایعاتى بود که دهان به دهان می‌چرخید و من هیچ وقت با کسى که از نزدیک ادواردو را دیده باشد و بتواند این شایعات را رد یا تصدیق کند برخوردى نداشتم.»
[تصویر:  13970823182448656159069710.jpg]
شیعه شدن
نخستین آشنایی او با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبه‌های دکتر محمدحسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای 1358 تا 1361) از طریق تلویزیون ایتالیا بوده‌است و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه می‌کند و پیوند دوستی بین آن‌ها ایجاد می‌شود. ادواردو چند بار به ایران سفر کرده و با امام خمینی(ره) و آیت الله العظمی خامنه‌ای دیدار کرده و به زیارت حضرت علی ابن موسی رضا، امام هشتم شیعیان مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین 1360 در نماز جمعه به امامت آیت‌الله خامنه‌ای شرکت می‌کند. در همین سفر ادواردو با بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را می‌بوسد.
[تصویر:  13970823180452794159068910.jpg]
[تصویر:  13970823180310122159068610.jpg]
قدیری ابیانه درباره وی می‌گوید: «ادواردو نمی‌توانست در قبال توهین به مقدسات سکوت کند،‌ وی همچنین در برابر جنایات اسراییل در فلسطین طاقت نمی‎آورد و به نخست‎وزیر و رییس‎جمهوری و حتی سران کشور‎های دیگر زنگ می‎زد و خواستار جلوگیری از این اقدامات می‎شد که من به او گفتم داری با این کار‎ها شهادتت رو جلو می‎اندازی. صهیونیست‎ها دست از سر تو بر نخواهند داشت، از این کار‎ها پرهیز کن.»
او مسلمان بی تفاوتی نبود. همیشه دغدغه مسائل جهان اسلام را داشت تا جایی که می‌خواست بخاطر ارتباطاتش در مدیریت باشگاه یوونتوس و با توجه به علاقه پسر قذافی به این باشگاه، سرنوشت امام موسی صدر را پیگیری کند.
شهادت ادورادو به دست صهیونیست‌ها

در 15 نوامبر 2000 (24 آبان 1379) پیکر بی جان ادواردو در بزرگراه تورینو - ساوونا زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد. از آن جا که خودروی او روی پل در بالای محل پیدا شدن پیکرش پارک شده بود ظاهر قضیه نشان می‌داد که وی از روی پل به پایین پرت شده‌ است و مقامات قضایی علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند.
در سال 2009 در ایتالیا کتابی دربارهٔ مرگ ادواردو آنیلی به قلم روزنامه‌نگار و نویسنده ایتالیایی، جیوزپه پوپو، منتشر شد که مرگ ادواردو را قتل دانست، و نوشت: هیچ‌کس وی را ندیده‌ است که از روی پلی که بر روی بزرگراهی که در هر لحظه خودروهای فراوانی از روی آن می‌گذرد، به پایین بپرد. ضمناً در آن زمان ادواردو می‌لنگیده‌است، و از عصا استفاده می‌‌کرد و حداقل دو دقیقه طول می‌کشیده که از دیواره بزرگراه بالا برود و خود را پایین بیندازد، و این احتمال دیده شدن را بالا می‌برد. ضمناً دیده شده که وی کمربند و بند کفشش بسته بوده، با وجودی که از هشتاد متری به پایین پرت شده‌است. آنچه شک‌ها را بیشتر می‌کند، این است که وی را سریعاً به خاک سپرده‌اند، بدون این‌که کالبدشکافی انجام دهند. نویسنده کتاب بیان می‌دارد که از سه منبع مختلف اطلاعاتی به دست آمده‌است که چند هفته پیش از مرگ، از وی خواسته‌اند که سندی را امضا کند که طبق آن از همه حقوق خود در کارخانه فیات را در عوض مقادیر فراوانی پول و دارایی دست بردارد، ولی ادواردو آن را نپذیرفته‌است.

 سپاس شده توسط
ببخشید اگه زیاد بودن محتواها .اگه یه دنیا هم درباره این بزرگواران حرف زد باز هم کمه
برای شادی روح تمامی 
شهیدان هشت سال دفاع مقدس
و شهیدان مدافع حرم
و شهیدان راه خدا و اسلام
فاتحه ای قرائت فرمایید
 سپاس شده توسط
مناجات شهید جهاد مغنیه
مناجات شهید جهاد مغنیه
 سپاس شده توسط
به یادتان هستیم جهاد و قاسم 53به یادمان باشید

[تصویر:  datz_img_20200907_213914_382.jpg]
 سپاس شده توسط
[تصویر:  unnamed_27.jpg]

هزار تا حرف دارم ولی وقتی میخوام چیزی بگم میبینم هیچ حرفی ندارم...
 سپاس شده توسط
[تصویر:  unnamed_25.jpg]
هیچ راهی جز راه خدا ، اینقَدَر زیبا نیست...
 سپاس شده توسط
[تصویر:  114800454.jpg]
 سپاس شده توسط
دوستان شهید حمید از اون دسته آدمایی بود که نماز شبش قضا نمیشد و هر شب میخوندش...
عجب توفیق بزرگی...
 سپاس شده توسط
[تصویر:  amini_jpg1.jpg]
《هیچ راهی جز راه خدا ، اینقَدَر زیبا نیست...》
♡شهید حاج امینی♡
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات ؛ 
▪︎الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم▪︎
 سپاس شده توسط
[تصویر:  babak_noori.jpg]

[تصویر:  diyar01_3.jpg]

《هیچ راهی جز راه خدا ، اینقَدَر زیبا نیست...》
♡شهید بابک نوری هریس♡
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات ؛ 
▪︎الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم▪︎

دوستان شهید بابکم ارتباطی عالی با نماز شب داشتن ، به طوری که توی سوریه و در اون هوای سرد با پتو نماز شب میخوندن ! وصیت نامه قشنگ ایشون :
بسم‌الله الرحمن الرحیم

اینجانب بابک نوری هریس فرزند محمد


به تو حسادت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش... آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت (از امام پنجم)

خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آن‌ها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به‌قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمی‌دانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟

خدایا گناه‌های من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر.

تا وقتی‌که راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا درراه تو قدم بردارم و درراه تو جان بدهم.

مادرم جانم به قربان پاهایت که به خاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیب‌دیده می‌شود، در نبود من اشک‌هایت را سرازیر مکن. من باخدای خود عهدی بسته‌ام که تا مرا نیامرزید مرا از این دنیا مبرد.

مادرم برای من دعا کن، ولی اشک‌هایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشک‌هایت نیستم.

خواهران خوب‌تر از جانم من نمی‌دانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی می‌کشید، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده.

عزیزان من حالا دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میدان نیست.

امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم.

برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگین‌تر شده، حالا شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید؛ زیرا من عاشق خانواده‌ام، اطرافیانم، شهرم، وطنم و... بوده‌ام و شما خود من هستید در جسمی دیگر.

پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینب‌های مملکت دفاع کردی، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم.
 سپاس شده توسط
[تصویر:  unnamed_31.jpg]
《هیچ راهی جز راه خدا ، اینقَدَر زیبا نیست...》
♡شهید عارف کاید خورده♡
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات ؛ 
▪︎الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم▪︎

وصیت نامه دو خطی ایشون :
این جانب عارف کایدخورده فرزند حاجیعلی:

پیرو ولایت فقیه باشید؛ قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید. ۱۹/۴/۹۶
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان