عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

موفقیت نامحدود در بیست روز / آنتونی رابینز

#16
بخش اول درس های آنتونی رابینز


رویای سرنوشت
تصمیم گیری و هدف گذاری
همه ما رویا ها و آرزوها یی داریم ... همه ما در اعماق روح خود می خواهیم باور کنیم که دارای موهبت خاصی هستیم، می توانیم تغییر و تفاوتی ایجاد کنیم، می توانیم به طریق خاصی در دیگران نفوذ کنیم و می توانیم جهان فعلی را به صورت دنیای بهتری در آوریم.
آرزوی شما چیست ؟ شاید رویایی است که آن را فراموش کرده اید و یا درشرف زوال و نابودی است . اگر آرزوی شما عملی می شد ، وضع امروزی شماچگونه بود؟
اکنون چند لحظه وقت صرف کنید و در رویا و آرزوی خود فرو بروید و ببینید خواسته واقعی شما در زندگی چیست ؟
کارهایی که گاه به گاه انجام می دهیم، ملاک نیستند، بلکه اعمال دائمی ما هستند که نقش تعیین کننده دارند. پدر همه اعمال ما کدام است ؟ چه عملی در نهایت ، تعیین کننده شخصیت و راه زندگانی ماست ؟ پاسخ این پرسش در کلمه تصمیم نهفته است . در لحظات تصمیمگیری است که سرنوشت ما رقم زده می شود . من بیش ازهر چیز ، اعتقاد دارم که آنچه سرنوشت ما را تعیین می کند ، شرایط زندگیمان نیست ، بلکه تصمیمهای ماست.
چه کسی باور می کردکه ایمان مردی آرام و بی ادعا ( حقوقدانی که به اصل مسالمت معتقدبود )
چنان قدرتی داشته باشد که امپراطوری وسیعی را واژگون کند ؟ مع ذالک تصمیم مهاتماگاندی و اعتقاد او به اینکه بدون توسل به خشونت می توان به مردم هند کمک کرد تا دوباره زمام کشور خود رابدست گیرند،یک رشته وقایع زنجیره ای غیر منتظره را سبب شد .
ببینید یک تصمیم ، که به موقع و با ایمان کامل به آن عمل می شود ، چه نیرویی دارد. هنگامی که خیلیها این کار را رویایی غیر ممکن تصور می کردند ، استقامت و پابندی گاندی به تصمیمی که گرفته بود ، آن رویا را به واقعیتی غیرقابل انکار مبدل کرد.نکته آن است که خود متعهد کنیم بطوری که نتوانیم از تصمیم خود بر گردیم .
اگر شما همین اندازه شور و شوق، ایمان و عمل در خود سراغ داشتید که بتوانید حرکتی توقف
نا پذیر را به وجود آورید، دست به چه اقداماتی می زدید؟
در درون هر یک از ما منابع نیروی عظیمی به ودیعه نهاده شده است که می تواند ما رابه کلیه آرزوهای خود و حتی به چیزی بیش از آن برساند. یک تصمیم ، می تواند دریچه های بسیاری را به روی ما باز کند و شادمانی یا غم ، سعادت یا بی نوایی، با هم بودن یا انزوا ، عمر طولانی و یا مرگ زود رس را به ارمغان آورد.
از شمامی خواهم که همین امروز ، تصمیمی بگیرید که بلافاصله موجب دگرگونی یا بهبود کیفیت زندگیتان شود.کاری را که به تعویق انداخته اید انجام دهید...مهارت تازه ای فرا بگیرید ...با دلسوزی و احترام بیشتری نسبت به دیگران رفتار کنید ... و یا به کسی که چند سال است با او صحبت نکرده اید ، تلفن کنید . فقط بدانید که همه تصمیمها دارای پی آمد هایی هستند. حتی اگر هیچ تصمیمی نگیرید، این خود نوعی تصمیم است.
در گذشته، چه تصمیمهایی گرفته، یا نگرفته اید که بر زندگی امروزی شما تاثیر شدیدی داشته است ؟
در سال 1955 خانم روزاپارکس تصمیم گرفت که از یک قانون غیر عادلانه و مبتنی بر تبعیض نژادی سرپیچی کند. وی از اینکه در اتوبوس ، جای خود را به سفید پوستی واگذارد امتناع کرد و این عمل او ، نتایجی به بار آورد که در آن لحظه به ذهنش خطور نمی کرد . آیا قصد او این بود که ساختار اجتماع را دگرگون سازد ؟ قصد او هر چه بود، پا بندی وی به معیارهای عالیتر زندگی ، او را به انجام این عمل واداشت .
اگر معیارهایی را که دارید ، بالا ببرید و تصمیم واقعی بگیرید که براساس آن معیارها زندگی کنید چه تغییرات شگرفی ایجاد خواهد شد؟
همه ما ، داستان زندگی افرادی را شنیده ایم که علی رغم محدودیتهای شرایط، دست به کاری شگرف زده و به صورت نمونه هایی از نیروی بی کران روح انسان در آمده اند.
من و شما نیز می توانیم زندگانی خود رابه صورت یکی ازاین افسانه ها در آوریم ، به شرط اینکه شهامت داشته باشیم و بدانیم که قادریم اختیار اتفاقاتی راکه در زندگیمان می افتد به دستگیریم. و اگر هم نتوانیم همیشه اتفاقاتی راکه در زندگیمان می افتد کنترل کنیم ، دست کم می توانیم بر واکنشهای خود نسبت به آن وقایع ، و بر اعمالی که در مقابل آنها انجام می دهیم مسلط باشیم.
اگر در زندگی شما چیزی هست که از آن ناراضی هستید، ( مثلاٌ در زمینه روابط، سلامت جسمی ویا شغل) هم اکنون تصمیم بگیرید که بلافاصله تغییری در آن به وجود آورید.
هر چه بیشتر تصمیم بگیرید ،قدرت تصمیم گیری شما بیشتر می شود .همچنان که عضلات بدن در اثر ورزش نیرومندتر می شوند ، قدرت تصمیم نیز با تمرین افزایش می یابد.
همین امروز، در مورد دو کار که به تاخیر انداخته اید تصمیم بگیرید: یک تصمیم که گرفتن آن آسان و یک تصمیم که کمی دشوارتر باشد. بلافاصله در جهت عملی کردن هر یک از آنها قدمی بردارید و این کار را با قدم دیگری که فردا بر می دارید ادامه دهید. با این عمل ، عضلات تصمیمگیری شما نیرومند می شوند و می توانید بزودی تغییراتی بزرگ ، در تمامی جهات زندگی خود به وجود آورید.
باید خود را مقید کنیم که از اشتباههای خود پند بگیریم، نه اینکه به خود بپیچیم و خویشتن را ملامت کنیم . اگر از خطاهای خود درس نگیریم ، ممکن است در آینده نیز آنهارا تکرار کنیم . اگر موقتاٌ کشتی تان به گِل نشست، بخاطر آورید که در زندگی انسان شکست معنی ندارد، بلکه فقط نتیجه وجود دارد . این ضرب المثل را در نظر داشته باشید : ناشی از تجربهاست ،و تجربه غالباٌ نتیجه قضاوت غلط است !
در گذشته خود ، مرتکب چه اشتباهی شده ایدکه بتوانید از آن برای بهبود زندگی امروزی خود استفاده کنید؟
موفقیت و شکست، معمولاٌ منشا واحدی ندارند.شکست نتیجه خودداری از انجام عملی ( مثلاٌ زدن یک تلفن ، رفتن یک کیلومتر راه یا اظهار عشق و محبت) است.همان طور که شکست ، ناشی از یک رشته تصمیمات جزئی است، موفقیت نیز ناشی از آغازگری و ابتکار ، پشتکار و بیان واضح عشق و محبت عمیق قلبی است.
امروز چه عمل کوچکی می توانید انجام دهید که حرکتی را در جهت موفقیتهای زندگی به وجود آورد؟
تحقیقات پژوهشگران ، پیوسته نشان داده است که افرادموفق معمولاٌ به سرعت تصمیم می گیرند و وقتی انجام کاری را درست بدانند به آسانی از تصمیم خود بر نمی گردند. بر عکس ، اشخاص شکست خورده معمولاٌ دیر تصمیم می گیرند و تصمیم خود را به آسانی عوض می کنند .
هر گاه تصمیم شایسته ای گرفتید ، آنرا رها نکنید.
او تقریباٌ نیمی از عمرش رادر یک ریه آهنی و نیم دیگر را در صندلی چرخدار گذرانده است. با وجود اینهمه مشکلات فردی ، او لابد در شرایطی نیست که بتواند کیفیت زندگی دیگران را بهتر سازد. آیا نظر شما غیر از این است ؟ادرابرتس ، مجسمه لحظات بی همتای تصمیم و اراده انسانی است . وی نخستین فرد معلولی است که بدون داشتن دست و پا ، از دانشگاه کالیفرنیا و برکلی فارغ التحصیل شده و به ریاست اداره توانبخشی ایالت کالیفرنیا رسیده است .وی که مدافع خستگی ناپذیر افراد معلول است ، توانسته است قوانینی رابرای حفظ کلیه حقوق انسانی معلولین به تصویب برساند و برای اجرای آن قوانین نیز ابتکارات بسیاری رانشان دهد.
شما هیچ بهانه قابل قبولی ندارید . هم اکنون سه تصمیم بگیرید که وضع سلامت، شغل، روابط زندگیتان را بهتر سازد و آنگاه براساس آن تصمیمها عمل کنید.
چگونه می توانید چیزی نامرئی را قابل دیدن کنید؟ اولین قدم آن است که رویا و آرزوی خود را با دقت و روشنی تعریف کنید. تنها چیزی که حد توانائیهای شما را مشخص می کند ، همین است که بتوانید با دقت ، خواسته خود راتعریف کنید . اکنون می خواهیم آرزوها و رویاهای شما را متبلور سازیم و ظرف چند روز آینده برنامه ای بریزیم که مطمئناٌ شما را به هدف برساند.
همه ما، چه بدانیم و چه ندانیم ، دارای هدفهایی هستیم. این هدفها، هر چه باشند، بر زندگی ما تاثیر اساسی دارند.مع ذالک بعضی از هدفها، نظیر اینکه ( من باید قبضها و صورتحسابهای خود راپرداخت کنم ) هیچ شور و هیجانی در انسان ایجاد نمی کند. رمز آزاد کردن نیروهای واقعی آن است که هدفهای هیجان آوری برای خود قرار دهید که حقیقتاٌ نیروی خلاقه را در شما زنده کند و محرک شور و شوق باشد.
هم اکنون آگاهانه هدفهای خود را انتخاب کنید.
هدفهایی را که به نظرتان ارزش تعقیب کردن دارند در نظر آورید. آنگاه یک هدف را که مهیج تر باشد بر گزینید . چیزی باشد که بخاطر آن ، صبحها زودتر از خواب بر خیزید و شبها دیرتر به بستر بروید. برای رسیدن به آن هدفِ، تاریخ معینی را در نظر بگیرید و در چند سطر بنویسید که چرا حتماٌ باید تا آن تاریخ به هدف برسید.آیا این هدف، آنقدر بزرگ هست که برایتان شور آفرین باشد؟ یا باعث شود که از چهار چوب محدودیتهای خود فراتر بروید؟ یا ظرفیتهای نهفته خود را آشکار کنید؟
اگر تاکنون اتومبیل یا وسیله تازه ای خریده باشید، متوجه شده اید که پس از خرید، مشابه آن در همه جا مشاهده می کنید. البته آن اشیا ، قبل از آن هم در اطراف شما وجود داشته اند ، اما متوجه آنها نمی شده اید .
موضوع ساده است . بخشی از مغزمسئوول است تا کلیه اطلاعات را غربال کند و فقط آنچه را که برای بقا و یا موفقیت ، ضروری است وارد ذهن نماید. بسیاری از چیزها در اطرافتان وجود دارند که به کار موفقیت وعملی شدن رویا های شما می آیند، اما متوجه وجود آنها نمی شوید . زیرا هدفهای خود را به روشنی تعریف نکرده اید و به عبارت دیگربه مغز خود نیاموخته اید که آن چیز ها دارای اهمیت هستند .
پس از آنکه هدفها یا امور مهم را به ذهن خود یاد آور شدید، نوعی غربال ذهنی به نام (سیستم فعال کننده شبکه ذهنی) به کار می افتد . این بخش از ذهن مانند آهن ربا عمل می کند و کلیه اطلاعات و فرصتهایی را که ممکن است موجب موفقیت سریع و رسیدن شما به هدف شود جذب می نماید. بکار انداختن این کلید نیرومند عصبی ، می تواند ظرف چند روز یا چند هفته ، شکل زندگی شما را واقعاٌ دگرگون کند.
راهنمای هدفگذاری ( برنامه ریزی سیستم فعال کننده RAS )
1 –
از امروز به مدت چهار روز و هر روز به مدت ده دقیقه وقت خود را صرف هدفگذاری کنید.
( توجه : هدفهای خود رادر دفترچه ای یادداشت کنید)
2 –
در هنگام انجام این تمرین مرتباٌ از خود بپرسید، ( اگر مطمئن بودم که به هر خواسته ای خواهم رسید و در هیچ زمینه ای شکست نخواهم خورد، در آن صورت چه چیزی را می خواستم و چه می کردم ؟)
3 –
خوش باشید و به عوالم کودکی بر گردید. در یک فروشگاه بزرگ اسباب بازی ، روی زانوی بابانوئل ( یا عمو نوروز ) نشسته اید . در آن حالت هیجان و انتظار ، هیچ خواهشی آنقدرها بزرگ نیست . بهای هیچ چیزی آنقدرها گزاف نیست. همه چیز در دسترس است...
روز اول : هدفهای مربوط به رشد فردی
احساس رفاه و دارندگی ، پایه ای است برای رسیدن به هر نوع موفقیت دیگر در زندگی
1 –
پنج دقیقه فکر کنید و همه امکانات را در نظر بگیرید: دلتان می خواهد چه مطالبی را بیاموزید؟ چه مهارتهایی را می خواهید فرا بگیرید؟ چه خصلتهایی رامی خواهید در خود به وجود آورید؟ دوستان شما چه کسانی باید باشند ؟ خود شما چه کسی می خواهید باشید؟
2 –
برای رسیدن به هر هدف مهلت معینی قائل شوید ( مثلا شش ماه، یک سال ، پنج سال، ده سال، یا بیست سال).
3 –
بزرگترین هدفی را که می خواهید تا یک سال دیگر به آن دست یابید مشخص کنید.
4 –
ظرف دو دقیقه شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید
که چرا باید حتما و به طور قطع ظرف یک سال آینده به آن هدف برسید.
روز دوم : هدفهای شغلی واقتصادی
خواه آرزوی شما این باشد که در رشته حرفه ای خود سر آمد و پیشتاز باشید و میلیونها بر ثروت خود بیفزایید و خواه علاقمند باشید که به عنوان دانشجوی رشته تخصصی ، سرمایه ای از علم بیندوزید، اکنون فرصت دارید که نسبت به هدفهای خود اطمینان یابید.
1 –
پنج دقیقه فکر کنید و همه امکانات را درنظر بگیرید. چه مبلغ پول می خواهید بیندوزید؟ از شغل خود ویا شرکتی که در آن کار می کنید چه انتظاراتی دارید؟ درآمد سالانه مورد انتظار شما چقدر است ؟ چه تصمیمهایی در زمینه مالی باید بگیرید؟
2 –
برای رسیدن به هریک از هدفهای خود مهلتی قائل شوید( مثلا شش ماه، یک سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 –
بزرگترین هدفی را که می خواهید ظرف یک سال آینده به آن دست یابید مشخص کنید.
4 –
ظرف دو دقیقه شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید که چرا باید حتماٌ ظرف یک سال آینده به آن هدف برسید.
روز سوم : هدفهای تفریحی و ماجراجویانه
اگر از نظر مالی هیچ محدودیتی نداشتید، دلتان می خواست چه کنید و یا چه چیزهایی را داشته باشید؟ اگر هم اکنون یک غول جادویی در مقابل شما حاضرمی شد تا شما را به آرزوهاتان برساند چه آرزویی می کردید؟
1 –
پنج دقیقه فکر کنید و همه امکانات رادر نظر بگیرید. دلتان می خواهد چه چیزهایی را بسازید یا بخرید؟ دلتان می خواهد در چه اتفاقاتی حضور داشته باشید؟ به چه ماجراهایی علاقمند هستید؟
2 –
برای رسیدن به هر یک از هدفهای خود مهلت معینی قائل شوید( مثلا شش ماه، یک سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 –
بزرگترین هدفی را که می خواهید ظرف یک سال آینده به آن دست یابید مشخص کنید.
4 –
ظرف دو دقیقه، شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید که چرا باید بطور قطع ظرف یک سال آینده به آن هدف برسید
روز چهارم : هدفهای معنوی و اجتماعی
اکنون فرصت دارید که اثری از خود باقی بگذارید. میراثی به وجود آورید که تغییری واقعی در زندگی دیگران پدید آورد.
1 –
پنج دقیقه فکر کنید و همه امکانات رادر نظر بگیرید.چه خدمتی از شما ساخته است ؟ در چه اموری و به چه کسانی می توانید کمک کنید ؟ چه چیزهایی را می توانید ایجاد کنید؟
2 –
برای رسیدن به هر یک از هدفهای خود مهلت معینی قائل شوید( مثلا شش ماه، یک سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 –
بزرگترین هدفی را که می خواهید ظرف یک سال آینده به آن دست یابید مشخص کنید.
4 –
ظرف دو دقیقه، شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید که چرا باید بطور قطع ظرف یک سال آینده به آن هدف برسید.
هرگز هیچ هدفی را رها مکنید، مگر اینکه ابتدا قدم مثبتی درجهت تحقق آن برداشته باشید. هم اکنون لحظه ای فکر کنتید و اولین قدمی را که باید در جهت رسیدن به هدف بردارید مشخص سازید. برای اینکه پیشرفت کنید ، چه قدمی را باید امروز بردارید؟حتی یک قدم کوچک ( مثلا زدن یک تلفن ، یک قول، و یا یک برنامه ریزی مقدماتی )شما را به هدف نزدیکتر می کند . آنگاه کارهای ساده ای را که باید از امروز تا ده روز دیگر انجام دهید، به صورت برنامه ریزی به روی کاغذ بیاورید. این برنامه ده روزه، یک رشته عادتها رادر ما ایجاد می کند و نیروی محرکه توقف ناپذیری را به وجود می آورد که موفقیت دراز مدت شما را تضمین می کند. از هم اکنون شروع کنید!
اگر یک سال دیگر ، به همه هدفهای خود برسید چه احساسی خواهید داشت ؟ چه نظری نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد ؟ زندگی را چگونه خواهید دید؟ پاسخ با این سئولات باعث می شود تا دلایل قاطعی برای رسیدن به هدفپیدا کنید. اگر بدانید که چرا باید کاری را انجام دهید، چگونگی انجام آن به آسانی معلوم خواهد شد.
از فرصت استفاده کنید و چهار هدف یک ساله خود رامشخص سازید. زیر هریک از هدفها ، در یک پاراگراف شرح دهید که چرا مطلقاٌ خود را مقید می دانید که ظرف یک سال به آن هدفها نایل شوید.
رمز رسیدن به هدفها، شرطی کردن ذهن است . دست کم روزی دوبار ، هدفهایی را که نوشته اید بررسی کنید. آنها را در جایی قرار دهید که هر روزچشمتان به آنها بیفتد : مثلاٌ در دفتریادداشتهای روزانه ، روی میز کار ، در کیف پول یا روی آینه دستشویی که در هنگام اصلاح صورت آنها را ببینید . به خاطر داشته باشید که اگر دائماٌ راجع به چیزی فکرکنید و افکار خود راروی آن متمرکز سازید ، به سوی آن حرکت می کنید . این، راهی ساده و بسیار پر اهمیت برای برنامه ریزی نظام فعال کننده شبکه ذهنی (RAS ) است.
اگر تلاشتان برای رسیدن به هدف ، عبث به نظر رسید، آیا باید هدف خود را تغییر دهید؟ پاسخ مطلقاٌ منفی است!
پشتکار، ارزشمندترین عامل شکل دهنده کیفیت زندگی است و حتی از استعداد نیز مهمتر است.به هر حال هیچکس تاکنون صرفاٌ به علت داشتن علاقه به هدفی نرسیده است . انسان باید خود رامتعهد و پابند کند . آیا ممکن است که در اثر یک شکست موقتی، بینش و توانائیهای پیدا کنیم که در آینده حتی به موفقیتهای بزرگتری دست یابیم؟ مسلم است !
اکنون به تلاشهای ظاهراٌ ( بی ثمر) گذشته خود بنگرید و ببینید از آنها چه آموخته اید؟چگونه می توانید با استفاده از این بینشها ، چه در زمان حال و چه در آینده موفقیتهای بزرگی کسب کنید؟
همه افراد موفق ، آگاهانه یا ناآگاهانه از فرمول مشابهی برای رسیدن به هدفهای خود استفاده می کنند . شما هم برای رسیدن به خواسته های خود این چهار دستور ساده را بکار بندید:
فرمول موفقیت نهایی
1 –
ابتدا خواسته خود را مشخص کنید .( دقیق باشید! روشنی بیان نوعی قدرت است).
2 –
دست به عمل بزنید.( زیرا داشتن آرزو کافی نیست).
3 –
ببینیدنحوه عملکرد شما برای رسیدن به هدف، مفید و موثر است یانه .( برای یک فرضیه بی ارزش ، نیرو خود را بیهوده هدر ندهید).
4 –
فرضیات و شیوه کار خود را آنقدر عوض کنید تا به هدف برسید.( قابلیت انعطاف، باعث می شود که نظرات تازه ای پیدا کنید و به نتایج تازه تری برسید.
هنگام تعقیب هدفها ، غالباٌ به نتایجی غیر منتظره دست می یابیم . آیا زنبور عسل عمداٌ می خواهد گلها را بارور سازد؟ خیر، بلکه زنبور در پی جمع آوری شهد، پاهایش به گرده گلها آغشته می شود و هنگامی که روی گل دیگر می نشیند ، ندانسته یک رشته عکس العملهای زنجیره ای را باعث می شود و در نتیجه ، دامنه کوهسار، هرروزی به رنگی دلپذیر در می آید.
به همین ترتیب ، شما نیز هنگامی که به دنبال هدفهای ارزشمند خود می روید، ممکن است منابع پیش بینی نشده ای هم نصیب دیگران سازید. حتی تصمیم ساده ای ، نظیر اینکه به فلان دوست قدیمی تلفن کنید، ممکن است پی آمدهای مثبتی داشته باشید که اصلاٌ فکرش را نمی کردید.
تلاشهای فعلی شما چه منابعی برای دیگران دارد؟
مقصود واقعی از داشتن هدف آن است که ضمن تعقیب هدف، شخصیت شما به عنوان یک فرد انسانی نیز ساخته شود . پاداش واقعی شما شخصیتی است که به عنوان یک انسان ، پیدا می کنید.
اکنون دقایقی وقت صرف کنید و به طور خلاصه بنویسید که برای رسیدن به هدفهای خود باید چه خصلتها، خصوصیات، مهارتها، توانائیها، طرز فکرها و عقایدی را در خود ایجاد کنید.
لذت و شادی را فراموش مکنید . در نظر بسیاری از اشخاص ، هدفگذاری به این معنی است که وقتی به هدف بزرگی رسیدند،آنگاه می توانند از زندگی خود لذت ببرند. ما می خواهیم با شادمانی به هدف برسیم ، نه اینکه ابتدا به هدف برسیم و آنگاه شادی کنیم . سعی کنید از هر روز عمر خود به کاملترین صورت ، استفاده نمائید. شهدی را که در هر یک از لحظات حیات ، موجود است بچشید. ارزش زندگانی را با ملاک پیشرفتهای خود اندازه نگیرید ، بلکه بخاطر داشته باشید که جهت حرکت شما ، مهمتر از نیل به هدفهای موقت است.
جهت حرکت شما رو به کدام جانب است ؟ آیا از هدفهای خود دور می شوید ، یابه آنها نزدیک می گردید؟ آیا لازم است در شیوه های خود تجدید نظر کنید؟ آیا از زندگی خود بطور کامل لذت می برید؟ اگر پاسختان منفی است ، هم اکنون تغییری دریکی از زمینه ها ایجاد کنید.
شاید بارها این جمله را از اشخاص شنیده باشید که ( آیا سهم من از زندگی همین است؟) فضانوردان آپولو که تقریباٌ تمام عمر خود را وقف سفر به کره ماه کرده بودند، در آن لحظه افتخار آفرین و تاریخی که قدم به ماه گذاشتند احساس غرور می کردند. اما پس از آنکه به زمین برگشتند بعضی هاشان دچار افسردگی شدید شدند. آیا هدفی باقی مانده بود که انتظارش را بکشند؟ آیا هدفی بزرگتر از سفر به کره ماه ، و کشف فضای خارج از زمین وجود داشت ؟ بلی ، شاید فقط یک هدف وجود داشته باشد و آن کشف فضای روح و دل انسانی است .
همه ما نیاز داریم که دائماٌ احساس رشد عاطفی و معنوی کنیم . این غذایی است که روح ما به آن محتاج است . وقتی به هدفهایی که برای خود قرار داده اید نزدیک می شوید، فراموش نکنید که باید بلافاصله هدفی تازه برای خود انتخاب کنید و برای آینده ای که حتماٌ خواهد آمد، برنامه داشته باشید.
هدف نهایی چیست ؟ شاید این باشد که کار ارزشمندی انجام دهیم. پیدا کردن راهی برای کمک به دیگران ( آنانکه صمیمانه دوستشان می داریم) باعث می شود که در همه عمر ، احساس سعادت کنیم . برای کسانی که بخواهند، وقت، انرژی، سرمایه و نیرو های خلاقه خود را در راه خیر صرف کنند ، همیشه در این جهان جایی وجود دارد.
امروز، چه عمل محبت آمیزی می توانید نسبت به فرد دیگری انجام دهید؟ هم اکنون تصمیم بگیرید ، به عمل بزنید و ازاحساسی که پیدا خواهید کرد، لذت ببرید.
جورج برنز کمدین محبوب ، اهمیت انتظار را بخوبی درک کرده است . تمام فلسفه زندگی او دراین کلمات خلاصه می شود: ( باید در زندگیتان چیزی وجود داشته باشد که به خاطرآن از بستر خارج شوید. در حال خواب، نمی توان کاری انجام داد . مهمترین اصل این است که در زندگی خود ، نقطه روشن و جهت مشخصی داشته باشید که رو به آن سو حرکت کنید.) وی اکنون بیش از نودسال سن دارد و هنوز در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی بازی می کند . او سالن پالادیوم لندن را برای اجرای برنامه ای در سال 2000 میلادی ، از هم اکنون رزرو کرده است که در آن هنگام ، وی 104 سال سن خواهد داشت ! این گونه آینده سازیها را چگونه می بینید؟
بیشتر مردم تصور می کنند که در ظرف یک سال کارهای زیادی می توان انجام داد، اما در عین حال ، کارهایی را که در مدت ده سال می توانند به پایان رسانند دست کم می گیرند.
شما ده سال دیگر چه وضعی خواهید داشت؟
به چیزی فکر کنید که امروزه آن را در اختیار دارید، اما زمانی در نظرتان هدفی رویایی جلوه می کرده است. شاید برای رسیدن به آن هدف، موانعی هم درسر راهتان بوده است و باوجود این اکنون جزئی از زندگی شماست. وقتی به دنبال هدف تازه ای می روید و با مانعی مواجه می شوید ، به یاد آورید که از این موانع ، قبلاٌ هم در زندگیتان بوده است و بر آنها غلبه کرده و موفق شده اید!
روح انسانی ، واقعاٌ تسخیر ناپذیر است. قدرت اراده و میل به پیروزی ، موفقیت،‌‌‌‌ سامان دادن به زندگی و تسلط بر آن ، تنها هنگامی در شما بیدار می شود که بدانید چه می خواهید و باور داشته باشید که هیچ مشکل و مساله و مانعی نمی تواند جلو شما را بگیرد . وجود موانع ، تنهابه این معنی است که باید عزم خود را برای رسیدن به هدفهای ارزشمند، جزمتر کنید.
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
 سپاس شده توسط
#17
بخش دوم درس های آنتونی رابینز


چگونه به خواسته های واقعی خود برسیم

رنج، لذت ، و نیروی روحیه


برای اینکه به خواسته های خود برسید ، باید ابتدا ببینید چه عواملی شما را از تلاش
و کوشش در جهت رسیدن به هدف، باز می دارند. کارهایی هست که تا آخرین لحظه از انجام
آنها خودداری می کنیم.( مثلاٌ پرداخت مالیات). علتش آن است که پرداخت مالیات، ممکن
است بعداٌ حتی ما را دچار عواقب دردناکتری سازد.
اما همین که 14 آوریل فرا می رسد تمام تردیدها و تعللها از میان می رود ، زیرا نظر
ما درباره آنچه که مایه رنج یا لذت است عوض می شود و متوجه می شویم که انجام ندادن
عمل بمراتب دردناکتر از انجام دادن آن است.
برای ایجاد تغییر در زندگی ، می توان از همین نکته استفاده کرد. در آینده بجای
اینکه از خود بپرسید ( چگونه می توان از انجام این کار دردناک خودداری کرد؟
)بپرسید( اگر اکنون این کار را نکنم ، در آینده به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد؟)
نیروی رنج، می تواند در خدمت شما باشد، به شرط اینکه از آن به صورت صحیح استفاده
کنید.

آیاما نیز صرفاٌ نوعی حیوان هستیم و همچون سگ معروف پاولف، در مقابل تنبیه یا
پاداش، عکس العمل نشان می دهیم؟ البته چنین نیست. یکی از امتیازات بزرگ انسان بودن
، این است که می توانیم خودمان تعیین کنیم که از چه چیزی رنج یا لذت ببریم. به
عنوان مثال، کسی که دست به اعتصاب غذا می زند، رنجی جسمانی را تحمل می کند و حتی
ممکن است از کار خود لذت ببرد، زیرا اعتقاد دارد که با جلب توجه جهانیان به هدف
ارزشمند خود، نتایج مثبتی به دست می آورد. همه ما دارای این حق انتخاب هستیم. رمز
موفقیت این است که یاد بگیریم تا از نیروهای رنج و لذت به نفع خود استفاده کنیم.آیا
در زندگی شما چیزی وجود دارد که نسبت به آن رنجی غیر ضروری احساس کنید؟ آیا در
مقابل آن ، صرفاٌ واکنش نشان می دهید، یا از حق انتخاب خود استفاده می کنید؟ آیا می
توانید مرکز توجه خود را تغییر دهید و واقعه ظاهراٌ دردناکی را به فرصتی لذتبخش
برای یادگیری، رشد، یا کمک به دیگران مبدل کنید.

چیزهایی که آنها را باعث رنج و یا مایه لذت می دانید، سرنوشت شما را شکل می دهند.
برای خلاصی از رنج و کسب لذت، هرکسی الگوی رفتاری خاصی را فرا گرفته و از آن
استفاده می کند. بعضی ها به الکل ، مواد مخدر، و پر خوری پناه می برند و یا با
دشنام و اهانت دیگران را می آزارند. بعضی دیگر از ورزش، یادگیری ، گفتگو، کمک به
دیگران و یا ایجاد دگرگونیها کسب لذت می کنند.
الگوی رفتاری شما برای فرار از رنج و کسب لذت چیست؟
این الگوها تاکنون چه تاثیری بر نحوه زندگی شما گذاشته است؟ فهرستی از شیوه های مور
استفاده خود تهیه کنید . هنگامی که می خواهید از اوقات خود لذت بیشتری ببرید به
تماشای تلویزیون می نشینید؟ سیگاری روشن می کنید؟ می خوابید؟ آیا راههای مثبت تری
برای فرار از رنج و کسب لذت سراغ دارید؟
در بیشتر مردم، ترس از زیان، قویتر از میل به جلب منفعت است. اغلب افراد برای حفظ
چیزهایی که دارند، بیشتر حاضر به تلاش هستند تا برای تحقق آرزوها و رویاهای خود .
دو حالت را در نظر بگیرید : حالت اول – در پنج سال گذشته یکصد هزار دلار اندوخته
اید و می خواهید آنرا از دستبرد و آفت حفظ کنید. حالت دوم – طرحی در پیش رو دارید
که اگر آنرا اجرا کنید ، ظرف پنج سال آینده یکصد هزار دلار بدست می آورید. برای
کدامیک از این دو هدف ، حاضرید بیشتر تلاش کنید؟
وقتی در دیگران عظمتی را مشاهده می کنیم، غالباٌ تصور می کنیم که آنها اصولاٌ
خوشبخت هستند و استعداد یا موهبت خاصی به آنها عطا شده است . حقیقت، آن است که این
افراد، از نیروها ومنابع انسانی خود بهتر استفاده کرده اند، زیرا اگر تمام جوهر
وجودی خود را ظاهر نمی کردند و همه توان خود را به کار نمی گرفتند ، دچار رنجی عظیم
می شدند. به عنوان مثال ، زندگانی ایثارگرانه مادرتراز ناشی از این است که وی
رنجهای دیگران را رنجهای خود می داند و لذا به کمک هرکس که در گوشه ای از دنیا رنج
ببرد می شتابد. بزرگترین لذت او در این است که آلام و دردهای بشری را تخفیف دهد.

شما بیش ازهمه از چه چیزی رنج یا لذت می برید و این موضوع ، چه نقشی در زندگی
امروزیتان داشته است
اغلب الگوهای ( خود اخلالی )ناشی از عواطف مختلط هستند و این عواطف ، مسلماٌ مانع
لذت و موفقیت ما در زندگی می شوند.

مثلاٌ خیلی از مردم می گویند که خواهان وپول بیشتر هستند. این افراد مسلماٌ دارای
هوش و استعداد کافی هستند و می توانن راهی برای افزودن بر دارائیهای خود پیدا کنند
. آنچه مانع اینافراد میشود، عواطف مختلط ، یا ( شرطی شدن) های مختلط است. این
اشخاص ممکن است قبول داشته باشند که پول فراوان، به معنی آزادی وامنیت بیشتر وقدرت
کمک به افراد مورد علاقه است. لیکن در عین حال، فکر می کنند که پول (زیادی) موجب
اسراف، ابتذال و تجاوز می شود.

اگر روزی متوجه شدید که دارید دو قدم رو به جلو بر می دارید و یک قدم رو به عقب ،
یقین بدانید که به صورت مختلط ، شرطی شده اید؛ یعنی رسیدن به هدف را هم باعث رنج می
دانید و هم مایه لذت.
آیا دچار عواطف مختلطی هستید که بر زندگیتان اثر گذاشته باشد؟
آیا در زندگی شما چیزی وجود دارد که بخواهید آنرا بهتر بسازید ( مثل وضعیت مالی یا
روابط با دیگران) ولی به نظر برسد که عاملی شما را به عقب می کشاند و مانع اقدام می
شود؟
پاسخ خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید و »گاه خطی عمودی در وسط آن صفحه رسم کنید.
در ستون سمت راست، عواطف منفی و در ستون سمت چپ عواطف مثبتی را که نسبت به آن دارید
بنویسید.
آیا کفه سمت راست ، به سمت چپ می چربد؟ آیا یک احساس منفی وجود دارد که به تنهایی
هم وزن تمام عواطف مثبت باشد؟ این تعادل یا عدم تعادل ، چه نقشی در موفقیتهای قبلی
شما داشته است؟
در زیر نور درخشان آگاهانه ، غالباٌ عواطف منفی قدرت خود را از دست می دهند. آگاهی
، اولین قدم است.
گاهی انسان بر سر دو راهیهایی قرار می گیرد که هر دو به رنج منتهی می شود . به
عنوان مثال ، بعضیها در زندگی زناشویی خود احساس بدبختی می کنند . اما اگر از هم
جدا شوند، تنها می شوند و بیشتر احساس بدبختی خواهند کرد.در نتیجه هیچ کاری نمی
کنند ...و همچنان احساس بدبختی میکنند!

بجای اینکه احساس کنید در دام افتاده اید ، سعی کنید از نیروی رنج به سود خود
استفاده کنید . ببینید در گذشته و حال، چه کشیده اید! رنج را با چنان شدتی احساس
کنید که شما را واداربه عمل سازد و سرانجام ناچار شویدکه فکری برای وضعیت خود
بکنید. ما به این حالت، ( آستانه احساس) می گوئیم . به جای اینکه انفعالی داشته
باشید و صبر کنید تا این حالت عاطفی اجتناب ناپذیر به سراغتان بیاید،چرا آگاهانه و
فعالانه آنرا در خود ایجاد نمی کنید تا انگیزه ای قوی در شما بوجود آید وسعی کنی از
همین امروز زندگی خود را بهتر سازید؟
استفاده از نیروی اراده هرگز کاری صورت نمی دهد و یا لااقل در دراز مدت شیوه ای غیر
موثر است . آیا تاکنون ، در زمینه ای – مثلاٌ در زمینه وضع جسمانی خود – به آستانه
احساس رسیده اید؟ در چه مرحله ای دچار آن احساس شده اید ؟ شاید با استفاده از قدرت
اراده و گرفتن رژیم غذایی، باخویشتن به مبارزه پرداخته باشید، اما البته هر نتیجه
ای که گرفته اید جنبه موقت داشته است ،زیرا محروم کردن خویشتن از غذا ، همیشه
دردناک است و مغز شما هرگز اجازه نمی دهد در شرایطی که راه دیگری وجود داشته باشد ،
دائماٌ رنج را تحمل کنید .

پس چه باید کرد؟راه حل آن است که بجای مبارزه با غرایز طبیعی ، حالت شرطی خود را
نسبت به غذا عوض کنید، تا اینکه میل به غذا در شما کم شودوخوردن غذا دیگر لذتبخش
نباشد، دائماٌ دردسرهایی را که در اثر پرخوری کشیده اید به خود یادآوری کنید. پر
خوری را رنج آور، و ورزش را امری لذتبخش تلقی کنید تا به طور خودکار، در مسیر صحیح
بیفتید.

یکی از تعریفهای موفقیت از نظر من این است: طوری زندگی کنید که دائماٌ احساس لذت
فراوان کنید و کمتر دچار رنج شوید، و با توجه به شرایط زندگیتان، کاری کنید که
اطرافیانتان نیز طعم خوشی و لذت را بیشتر بچشند تا مزه رنج و سختی . برای انجام این
کار باید از رشد فکری برخوردار باشید و شوق کمک و خدمت در سر داشته باشید.

با توجه به این تعریف ، تاچه حد موفق هستید؟ برای اینکه امروز ، از زندگی خود لذت
بیشتری ببرید و یا باعث شوید که نزدیکانتان بیش از پیش از زندگانی خود بهره مند
شوند، چه می توانید بکنید؟

تعلل و عقب انداختن کارها، یکی از شایع ترین راههای فرار از رنج است. اما اگر کاری
را به تاخیر بیندازید، معمولاٌ نتیجه اش این است که بعداٌ به رنج و دردسر بزرگتری
دچار می شوید.
چه کارهایی را قبلاٌبه تعویق انداخته اید که امروز باید به آنها رسیدگی کنید؟ صورتی
از این کارها را تهیه کنید و آنگاه به پرسشهای زیر، پاسخ دهید.

1 –
چرا تاکنون این کار را انجام نداده ام ؟ قبلاٌ چه رنجهایی را به انجام این کار
، نسبت داده ام ؟
2 –
این الگوی منفی ، تاکنون چه سودی برایم داشته است ؟
3 –
اگر اکنون این رفتار را تغییر ندهم در آینده به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد و
چه احساسی خواهم داشت؟
4 –
اگر هر یک از این کارها را اکنون انجام دهم ، چه فواید و لذتهایی برایم در پی
خواهد داشت؟
شاید تاکنون برایتان اتفاق افتاده باشد که پس از انجام کاری، با خود گفته اید (
چطور چنین اشتباه احمقانه ای را مرتکب شدم؟!) و یا برعکس ، کاری را انجام داده و
سپس فکر کرده اید ( عجیب است! چگونه به انجام چنین کاری موفق شدم؟)
چه عاملی سبب می شود که عملکردمان بد، و یا برعکس عالی باشد؟ این موضوع، ارتباط
چندانی با توانائیمان ندارد، بلکه این حالت روحی و یا جسمی ما درهر لحظه است که
باعث می شود افکار، اعمال، احساسات و یا عملکردهایی از ما سر بزند. اگر راز دستیابی
به حالات روحی و عاطفی نیرومند را دریابید، واقعاٌ می توانید دست به کارهای شگفت
آوری بزنید. اگر در حالت صحیح روحی باشید،بدون اینکه ظاهراٌ کوششی به عمل آورید،
افکار و نظرات تازه ای در ذهنتان جریان می یابد.

اگر همه روزه در شرایط بالای روحی و فکری بودید، چه کارهایی را می توانستید انجام
دهید؟
فرهنگ جامعه ، صورتی از چیزهای مطلوب را به همه ما فروخته است . به ما آموخته اند
که روزی ، پس از آنکه همه وقایع به شکل صحیحی اتفاق افتادند، سرانجام خوشبخت خواهیم
شد. هنگامی که همسر شایسته خود را یافتیم ...هنگامی که بقدر کافی پول بدست
آوردیم... هنگامی که از نظرجسمی در سلامت کامل بودیم... هنگامی که فرزندانی
داشتیم...هنگامی که بالاخره بازنشسته شدیم.
حقیقت آن است که آنچه بدست می آوریم، احساس خوشی و رضایت را در ما به وجود نمی
آورند،مگر آنکه یاد بگیریم که حالت ذهنی خود را بسرعت عوض کنیم .از این گذشته ، شما
این چیزها را برای چه می خواهید ؟ آیا غیر ازاین است که به اعتقاد شما همسر دلخواه
،فرزند،پول و غیره سبب می شود که احساس بهتری پیدا کنید ؟ اما سرانجام ، پس از آنکه
به چیزهایی که می خواهید ،رسیدید، چه کسی احساستان را بهتر می سازد؟ البته خودتان
چنین می کنید.

پس چرامنتظرید ؟هم اکنون این
کار را انجام دهید!

آیا می دانید چگونه باید حال خود را بهتر سازید ؟ آیا امکان دارد کاری کنید که هم
اکنون احساس خوشبختی کامل، هیجان و شوروشوق کنید؟ مسلم است! کافی است که مرکزتوجه
خود را تغییر دهید.
آیا بخاطر می آورید که زمانی ، کار بزرگی انجام داده و خود را سرفراز و موفق احساس
می کرده اید ؟ آن حالت را بطور روشن و زنده و با تمام جزئیات ، در نظر مجسم کنید
... صداهایی را که شنیده اید به خاطر آورید... ضربان قلب خود را احساس کنید! مانند
همان زمان نفس بکشید ، همانطور قیافه بگیرید، و بدن خود را مانند آن موقع به حرکت
در آورید . آیا، هیچ هیجانی در خود احساس نمی کنید؟ آیا ممکن است هروقت که دلتان
بخواهد همین احساس رادر خود ایجاد کنید؟

در زندگی ، برای درک و تجربه هر چیزی راههای گوناگونی هست . روح ما، مانند گیرنده
ای است که می تواند برنامه های شاد یاغم انگیز مختلفی را پخش کند . در هر لحظه، می
توانیم دچار هر نوع احساسی که مایلیم ، بشویم. کافی است که کانال صحیح را بگیریم .
این کار چگونه امکان پذیر است ؟ برای تغییر فوری روحیه ، دو راه وجود دارد. راه اول
آن است که ذهن خود را به چیزدیگری متوجه کنیم.
به یکی از درخشانترین لحظه های ز ندگی خود فکر کنید. با بخاطر آوردن آن چه احساسی
پیدا می کنید؟ذهن خود را می توانید متوجه چه چیز هایی دیگری بکنید تا احساسی
خوشایند و حالی خوب پیدا کنید؟

برای تغییر فوری حالت روحی ، راه دومی هم هست که فردا به آن می پردازیم.

تغییر مرکز توجه ، فقط یکی از راههای تغییر روحیه است . راه سریعتر و مؤثرتری هم
هست و آن استفاده از شیوه های جسمانی و یا به اصطلاح ، فیزیولوژیکی است. بیشتر
مردم، هنگامی که از روحیه خود ناراضی هستند و می خواهند حال بهتری پیدا کنند ، به
الکفل، غذا، سیگار، خواب، یا مواد مخدر متوسل می شوند.بعضی ها هم راههای مثبت تر
نظیر رقص، آواز، ورزش و یا عشقبازی را انتخاب می کنند.
هر یک از حالات روحی، با تغییرات جسمانی مشخصی همراه است. افراد افسرده چه قیافه ای
دارند؟ شانه هاشان فرو افتاده وسرشان پائین است. بطور کم عمق نفس می کشند . عضلات
چهره شان شل و قیافه شان بی تفاوت است . برعکس در مواقعی که شاد و سر حال هستیم ،
شانه هامان بالا است و حالت طبیعی دارد . سرمان را بالا نگه می داریم و بطور کامل
نفس می کشیم . می توانیم آگاهانه این تغییرات رادر جسم خود به وجود آوریم و
بلافاصله حالت روحی دلخواه را در خود ایجاد کنیم.
بعضی ازکارهای بسیار ساده، ممکن است نتایج بسیار بزرگی داشته باشد. اگر می خواهید
حالت سرگرم کننده ای در خود ایجاد کنید که نتایج دور از انتظاری هم داشته باشد
تمرین زیر را انجام دهید:

خود را مقید کنید که در هفت روز آینده روزی پنج بار و هر بار روزی یک دقیقه در
مقابل آینه قرار بگیرید و فقط نیش خود را گوش تا گوش به لبخند باز کنید. این کار،
ممکن است در ابتدا کمی احمقانه به نظر برسد، اما وقتی روزی چند نوبت این عمل را
تکرارکنید، سلسله اعصابتان به طورمداوم تحریک می شود تا احساسی از شادمانی، بی
خیالی، شوخی و سادگی را در شما ایجاد کند. مهمترآنکه خود را نسبت به ( حال
خوب)داشتن شرطی می کنید و عادت شادمانی جسمی را در خود بوجود می آورید. پس هم اکنون
یک دقیقه وقت صرف کنید و این کار را محض تفریح انجام دهید!

سن شخص، چندان به گذشت زمان بستگی ندارد، بلکه بیشتر به طرز فکر و وضع جسمی او
مربوط است. خیلیها هستند که سالهای زیادی را پشت سر گذاشته اند ، اما هنوز شلنگ
انداز راه می روند و افکارشان هم هنوز خشک و غیر قابل انعطاف نشده است.
به عنوان مثال، در روزهای بارانی وقتی اشخاص مسن به گودال پر از آبی می رسند، نه
فقط آن را دور می زنند، بلکه در تمام آن مدت شکوه وشکایت می کنند و غر می زنند!
برعکس، کودکان ( وآنان که هنوز دلشان جوان است ) به میان آب می پرند ، آب را به
اطراف می پاشند و خوش می گذرانند .
(گودال)های زندگی را وسیله شادمانی قرار دهید. هنگام راه رفتن ، پاهاتان حالت فنری
داشته باشد و لبخندرا فراموش نکنید . به خوشرویی، شیطنت و سر زندگی اهمیت بدهید.
شما انسان زنده ای هستید!


برای احساس خوب داشتن، به هیچ علت و دلیلی نیاز نیست!

برای اینکه زندگی پر مایه تری داشته باشیم ، بهترین راه، این است که دامنه عواطف و
احساسات خود را وسعت دهیم. در هفته ای که گذشت ، دچار چند نوع عواطف و احساسات
گوناگون شده اید؟ آنها را یادداشت کنید.
اکنون عواطفی را که نوشته اید ، بررسی کنید. اگر تعداد آنها از 12 کمتر است، چند
احساس دلپذیر را به آنها بیفزایید. بعضیها از میان هزاران احساسی که می توانندداشته
باشند، فقط چند مورد را تجربه کرده اند!
توجه داشته باشید که فقط با تغییر مرکز توجه و یا تغییر حالت جسمانی، می توانید
قلمرو عواطف خود را گسترده تر کنید. یکی از عواطف مثبت ودلپذیر را بطور دلخواه
انتخاب کنید. طوری بایستید ، حرکت کنید، قیافه بگیرید و سخن بگوئید که گویی دچار آن
احساس هستید . از تغییری که بلافاصله در روحیه واحساستان پیدا می شود لذت ببرید!


شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که زمانی از خشم ، دیوانه شده و یا احساس درماندگی
و گرفتاری کرده باشید و اکنون که به گذشته خود می نگرید، از اینکه بخاطرچه چیزهایی
از جا در رفته اید خنده تان بگیرد.همه ما این جمله قدیمی را از دیگران شنیده ایم که
( یک روز، به یاد رفتار امروزت می افتی و خنده ات می گیرد ). یکی از استادان من به
نام ریچارد بندلر یک بارگفت ( چرا صبر کنیم؟ چرا همین حالا خنده مان نگیرد؟)
این کار را همین امروز امتحان کنید . به چیزی بخندید که قبلاٌ آنرا تحمل ناپذیر و
عذاب آور می دانستید . آیا احساس نمی کنید که اوضاع برایتان قابل تحملتر شده است ؟

همسر شما قرار است تاکنون به منزل برگشته باشد؛ اما دیر کرده است . چه فکری می
کنید؟ نتیجه می گیرید که به وقت شناسی اهمیت نمی دهد ؟ نگران می شوید و فکر می کنید
که در بین راه، تصادف کرده است ؟ یا تصور می کنید که بین راه توقف کرده است تا
برایتان هدیه ای بخرد؟
احساسات ما بستگی به این دارد که فکرمان رامتوجه چه چیزی بکنیم . و نوع احساسمان به
شدت بر عملها و عکس العملهای ما اثر می گذارد . بجای اینکه فوراٌ نتیجه گیری کنید،
همه اطراف و جوانب را بسنجید و حالات ممکن را در نظر بگیرید . آنگاه توجهتان رابه
حالتی جلب کنید که شما و اطرافیانتان را نیرومندتر سازد.
برای درک نیروی تمرکز و توجه ، بهترین مثالی که می توان ذکر کرد ، مسابقات
اتومبیلرانی سرعت است . وقتی اتومبیل شما منحرف می شود و به سوی دیواره می رود، عکس
العمل طبیعی معمولاٌ این است که خواستان را به دیواره جمع می کنید تا باآن برخورد
نکنید . اما اگر توجهمان را به چیزی جلب کنیم که از آن وحشت داریم ، بطور قطع همان
بلائی از آن می ترسیم ، به سرمان می آید .مسابقه دهندگان حرفه ای می دانند که به هر
طرف توجه کنند ، اتومبیل بطور نا خواسته به همان طرف منحرف می شود. به این جهت این
رانندگان که دائماٌ جانشان در خطر است سعی می کنند به محض مواجه شدن با این
خطر،بجای نگاه کردن به دیواره ، به جاده اصلی توجه کنند .

در زندگی نیز بیشترمردم بجای چاره اندیشی ، به بلاهایی فکر می کنند که نمی خواهند
به سرشان بیاید. اگر با ترسهای خود مبارزه کنید ، ایمان و توکل داشته باشید و نیروی
تمرکز خود راتحت انضباط در آورید، اعمالتان بطور طبیعی شما رابه مسیر صحیح هدایت
خواهد کرد. اکنون ترس را رها کنید و به چیزهایی توجه نمائید که واقعاٌ طالب آن
هستید ولیاقت آنرا دارید.

حرکت ، شور می آفریند. اگر یک روز دلتان نخواست که به پیاده روی یا دوآهسته
بپردازید، چه مانعی دارد که برای نرمش صبحگاهی و جست وخیز، از منزل خارج شوید ؟ این
حرکات ، اثر نیرومندی بر تغییر روحیه دارد، زیرا:

1 –
نرمش و جست وخیز ، ورزشی عالی است.
2 –
فشاری که بر بدن وارد می کند ، کمتراز فشاری است که در هنگام دویدن بر بدن وارد
می شود.
3 –
در هنگام جست وخیز، نمی توانید از لبخند خودداری کنید.
4 –
رانندگان اتومبیلها نیز با دیدن شما لبخند می زنند و سرگرم می شوند.
مؤثرترین اه کنترل نیروی تمرکز، استفاده از پرسش است. هر سؤالی که از خود
بکنید، مغز پاسخی برای آن پیدا می کند. به عنوان مثال، اگر بپرسید ( چرا فلانی از
من سوء استفاده می کند؟)بی اختیار ذهنتان متوجه مواردی می شود که آن شخص ، سرتان را
کلاه گذاشته است، خواه اصلاٌ این موضوع حقیقت داشته یا نداشته باشد. اما اگر بپرسید
( چگونه می توانم این مشکل را رفع کنم ؟ ( بدون تردید به پاسخهایی می رسید که نتیجه
اش برداشتن قدمهای مثبت است.
پرسش صحیح ، داری نیرویی است که نمونه آن را می توان در شرح حال یک کودک کتک خورده
یافت . این کودک که در یک نزاع دبستانی ، از کودک بزرگتر از خود کتک خورده بود ، به
منظور انتقام، تفنگی به چنگ آورد و به تعقیب آن کودک قلدر پرداخت .
اما درست در لحظه ای که میخواست ماشه را بکشد به خودآمد و از خود پرسید ( اگر ماشه
را بکشم چه اتفاق می افتد؟) ناگهان تصویری از زندان و بلاهایی که ممکن است بر سرش
بیاورند در نظرش مجسم شد . لوله تفنگ رابه طرف درختی گرفت و به آن شلیک کرد.
این پسر بوجکسون بود . یک انحراف توجه، یک تصمیم سنجیده و ناشی از مقایسه رنج و لذت
، باعث شد پسری با آینده ای نا معلوم ، به یکی از بزرگترین قهرمانان ورزشی مبدل
شود.
امروز، چه پرسشهای زندگی سازی می توانید از خود بکنید؟
آیا کسی تاکنون به شما گفته اتکه ( آینده تان درخشان است؟) از شنیدن این گفته چه
احساسی پیدا کردید؟ اگر می گفتید که آینده تان تاریک است چطور؟ممکن است به شما
بگویند ( نظرات شما به گوش خوش می آید) و یا ( طرح ما فریاد می زند که باید اصلاح
شود ). ممکن است درباره کسی گفته باشید( از دیدنش چندشم می شود.) و یا ( رفتارش
واقعاٌ سرد است. )
هر دسته از این کلمات، تاثیری متفاوت بر روی افراد دارد. کسانی که معمولاٌ از آینده
روشن یا تاریک ، سخن می گویند، از تعبیرات بصری استفاده می کنند. بعضی ها به علائم
شنیداری حساسترند،( به گوش خوش می آید. فریاد می زند) و بعضی هم برای بیان مقصود از
کلماتی استفاده می کنند که به حس لامسه مربوط است( چندشم می شود. واقعاٌ سرد است.)
توجه شما معمولاٌ به کدامیک از این سه حس ، بیشتر است؟
بعضیها برای بهبود حالت روحی خود به سیگار، الکل، پرخوری، سوء استفاده از کارتهای
اعتباری و یا راههای منفی دیگر پناه می برند . آیا راههای سالمتری هم برای ایجاد
روحیه وجود دارد؟ چند دقیقه در این باره فکر کنید.
1 –
برای اینکه رنجها را از خود دور کنید و احساسات لذتبخشی را جایگزین آنها سازید
چه شیوه های مثبتی را می دانید؟ آنها را روی کاغذ بیاورید.
2 –
راههای تازهای راکه قبلاٌ از آنها استفاده نکرده ای و به نظرتان مؤثر می آیند
به آنها اضافه کنید. دست کم 15 شیوه را برای رفع دلتنگی ذکر کنید و چه بهتر که
تعداد آنها را به 25 و یابیشتر برسانید . این تمرینی است که می توانید آنرا بارها
تکرار کنید تا سرانجام صدها راه سالم برای تغییر روحیه کشف نمائید.
هنگامی که در بزرگراه رنج و دلتنگی ، به مقصد شادی و لذت سفر می کنید، به کشف
راههای گوناگون و مثبتی بپردازید که مناظر اطراف را دلپذیر سازد. بعضی از این راهها
را آزمایش کنید:
آهنگهای مورد علاقه خود را زمزمه کنید ... به مطالعه چیزی بپردازید که مطالبش را
بتوانید بکار بندید... به تماشای یک فیلم کمدی و یا برنامه شاد تلویزیونی بپردازید
و بخندید... چند طول استخر را شنا کنید ... از صرف غذا با افراد خانواده، یا یکی از

دوستان لذت ببرید... مدتی در وان آب گرم، استراحت کنید... به خلق چند نظریه تازه
بپردازید... با فرد تازه ای آشنا شوید... لطیفه های بی مزه ای برای دوستان خود
تعریف کنید و بدانید که باز هم شما را دوست خواهند داشت... با همسر خود ، گرم و
صمیمانه گفتگو کنید .
هم اکنون یکی از راههای بالا را انتخاب و امتحان کنید!
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
 سپاس شده توسط
#18
بخش سوم درس های آنتونی رابینز


پسوند فایل: doc
حجم: 678 KB

دانلود
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
#19
بخش چهارم درس های آنتونی رابینز



نوع فایل: doc
حجم فایل: 69 KB


دانلود
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
#20
سلام پوریای عزیز
این فایلی که گذاشتی رو نمی تونم دانلود کنم میشه خواهش کنم توی 4shared آپلود کنی تا منم بتونم دانلود کنم؟
مرسی
#21
سلام

بله 2Shared فیل هست

چشم سعی میکنم تمام بخش ها رو کامل بزارم

مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
#22
pouryaجان دستت درد نکنه ،عالی میشهKhansariha (48)
#23
در دنیایی که دارم برای رسیدن به اون هر لحظه تلاش می کنم ادمی رو میبینم که:
حس آزاددددددددددددددددددددی تمام وجودشو گرفته
,اونقدر اعتماد به نفس داره که که هیچ مشکلی در زندگی تمیتونه اونا از پا در بیاره
,اونقدر تمرکز حواس داره که میخواد در سشو تا فوق دکترا ادامه بده واستاد دانشگاه MITبشه
,اونقدر امید به زندکی داره که هر لحظه خودشو یکی از سربازای امام زمان تصور میکنه و خودشو اماده میکنه
,اونقدر عزت نفس داره که حاضر نیست جلوی هیچ شیطان درونی و بیرونی سر تسلیم فرود بیاره
,اوتقدر ارامش داره که هر کسی به چشماش نگاه می کنه ارامش می گیره
,اونقدر به سلامت جسمش توجه می کنه که میخواد تا سن 120 سالگی عمر کنه البته از نوع با عزتش
,اونقدر در کنار همسرو دختر بچش خوشبخت که ارزو میکنه تا ابد در کنار اونا باشه
,ادمی رو می بینم که تونسته سرپرستی 70 تا بچه رو برعهده بکیره وتا لحظه مرگ در کنارشون باشه
و ادمی رو میبینم که عاقبت به خیر شده Khansariha (46)
#24
مطالب این تاپیک فوق العاده پراکنده هست ، از پوریا تشکر میکنم که این لینک های دانلود رو گذاشت ، میخوام به زودی در باره ی تغییر عادات توی تالار یه تاپیکی بزنم و اصول تغییر عادت رو دسته بندی کنم و به طور جامع و منظم بگم .. بیشتر از افکار آنتونی رابینز استفاده شده و از همون کتابی که پوریا برای دانلود گذاشتن ، یعنی قدرت شگرف درون " همین طور با مطالبی از برایان تریسی و تجسم خلاق از دکتر مالتس و سایکو سایبر نتیکس ،

البته میگم فقط در حد جمع بندی و کلیات و برای هر اشاره ای یک توضیحی میدم و روش استفاده از متن کتاب نیست بلکه جمع بندی و دسته بندی و توضیح های خودم هست .

پس خواستین یه سری به این تاپیک برنین " اصول و روش های علمی تغییر عادت "


.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#25
[rtl]راه حل های ساده برای کنار گذاشتن عادت ها[/rtl]


[rtl] [/rtl]

[rtl] [/rtl]



[rtl]اینکه ترک عادت موجب مرض است دلیل نمی شود که عادت های بد را ترک نکنیم. مرضی که از ترک عادت های بد حاصل می شود از مرض ترک آنها بدتر و مخرب تر است. چه بسا عادت های بدکه زندگی شخصی را به ورطه نابودی کشانده و چه بسیار ترک عادت ها که میمون ومبارکند.[/rtl]


[rtl]همه ما در رفتارهای روزمره و حتی فکرواحساسمان عادت های ناخوشایند می یابیم وشاید دلمان بخواهد ترکشان کنیم ولی نتوانیم. این عادت می تواند هر چیزی باشد.از عادت به یک رفتار خاص در موقعیتی خاص برای مثال قهر کردن هنگام شنیدن انتقادی درباره رفتار یا گفتار تا عادت به شب بیداری، پرخاشگری، ناسزاگویی، تکبرورزیدن یا حتی سیگارو مواد مخدر.عادت ها همان طور که ازنامشان پیداست تکرارمی شوند و عادت بدی که مدام تکرار شود انصافاّ آزار دهنده است.[/rtl]


[rtl][بسیاری ازعادت های بد را نه تنهاخودمان دوست داریم ترک کنیم بلکه اطرافیانمان نیزازما چنین انتظاری دارندواگر بشنوند قصد ترکشان را داریم خوشحال می شوند و تشویق مان می کنند.][/rtl]


[rtl]1-مرحله اول اراده است[/rtl]


[rtl]روان شناسان این مرحله را خودآگاهی می نامند. به این معنا که فرد عادت بدش را بشناسد و بفهمد که این عادت چه آسیب هایی برای وی یا اطرافیانش به وجود می آورد. در نهایت وی به درستی درک می کند که اصلا چرا باید این عادت را ترک کند وچه ضرورتی برای رها شدن از آن وجود دارد.[/rtl]
[rtl]حتما شنیده اید که وقتی به کسی می گویند فلان عادت را ترک کن پاسخ می دهد برای چه باید این کار را بکنم! معلوم است کسی که از سیگارکشیدن لذت می برد و ضرری برای این کار متصور نیست آن را ترک نخواهد کرد.[/rtl]


[rtl]2- دلایل بروز عادت بد را بشناسید[/rtl]


[rtl]هر عادتی از یک جایی شروع شده واستمرار یافته است.هم شروع و هم استمرار عادت دلایلی دارد. ممکن است این دلایل منطقی هم به نظر برسید. برای مثال ناسزاگوها با تخلیه درونی خود انرژی منفی آزاد می کنند. اما آزاد کردن انرژی راه های دیگری هم داردو نباید به بهانه دلایل مقبول کاری ناپسند را دنبال کرد. دیگر اینکه شناسایی دلایل یک رفتار،ممکن است بی اساس بودن آن را اثبات کند.[/rtl]


[rtl]3- تصمیم بگیرید[/rtl]


[rtl]تصمیم گیری یک فرآیند ذهنی است و تصمیمی که زود و بدون پشتوانه گرفته شود زود هم نقض می شود. باید متقاعد شد که ترک عادت بد ضروری است و باید آن را ترک کرد و دشواری هایش را به جان خرید.[/rtl]


[rtl]4- الگوی مشخصی را دنبال کنید[/rtl]


[rtl]اگر تصمیم دارید عادتی را به یک باره ترک کنید میان راه به ترک تدریجی نپردازید.[روش های متفاوتی برای ترک عادت ها وجود دارد که بهتر است بهترین آنها را برای خودتان بیابید. این روش باید متناسب بامیزان اراده شما باشد و از نظر ذهنی و روحی توانایی پیگیری آن را داشته باشید.] (جایگزینی وپرداختن به فعالیتی دیگر هنگامی که می خواهید عادت تان را ترک کنید و تغییر شرایطی که باعث تکرار آن می شود یا دوری از محیط هایی که بروز عادت بد را در پی دارد) از روش های شناخته شده ترک عادت هستند.[/rtl]


[rtl]5- آرامش خود را حفظ کنید[/rtl]


[rtl]استرس و اضطراب نتیجه طبیعی ترک عادت است. به ویژه آنکه قرار باشد عادتی قوی و روزمره را ترک کنید. این همان چیزی است که به مرض ترک عادت! تعبیر شده است.[/rtl]


[rtl]6- پذیرای دشواری های احتمالی باشید[/rtl]


[rtl]اگر ترک عادت سختی نداشت، این همه عادت بد نزد افراد قابل شناسایی نبود.[/rtl]


[rtl]7- به دیگران اطلاع دهید[/rtl]


[rtl]اغلب مواقع اینکه دیگران از تصمیم شما برای ترک عادت خبر داشته باشند انگیزه ها و فرصت های بیشتری برای پیمودن مراحل ترک ایجاد می کند.[/rtl]


[rtl]8- خطا ها رانادیده بگیرید[/rtl]


[rtl]اگرعادت بد را یک بار آگاهانه یا ناآگاهانه تکرار کردید از تصمیم خود منصرت نشوید. خطاها قابل چشم پوشی اند و هدف مهم ترازمسیراست.[/rtl]


[rtl]9- اگر شکست خوردید دوباره شروع کنید[/rtl]


[rtl]یک بار نتوانستن دلیل نتوانستن نیست. حتی اگر چند بار شکست خوردید می توانید دوباره شروع کنید. برخی عادت ها نیز پس از مدتی که از ترک آنها می گذرد دوباره باز می گردند. خود را از این بازگشت که گاه پنهانی هم هست مراقبت کنید.[/rtl]


[rtl]10- مشورت کنید[/rtl]


[rtl]پیش و پس از شروع ترک عادت از مشاوره دیگران و افراد آگاه یا کسانی که تجربیاتی مانند شما داشته اند استفاده کنید. صحبت کردن درباره مشکلات روحی ناشی از ترک عادت به تحمل آنها کمک می کند. اجازه ندهید ترک عادت بد برایتان یک محرومیت تلقی شود، ضرورت و مزایای ترک عادت های ناپسند را همراره پیش چشم داشته باش.[/rtl]
به نام یگانه خدای هستی
ارادتمند شما

diamond111

[تصویر:  8.gif]
 
#26
سلام.ممنون.چه متنای خوبی گذاشتین.
منم وقتی کوچیک بودم مبتلا شدم.ترکش خیلی سخته وقتی خیلی وقت باشه که شروع کرده باشی..
ولی حتما شدنیه.مگه نه؟؟
#27
از انجمن شبانه روزی

(1394 بهمن 21، 8:46)بابا لنگ درازم نوشته است: یادش بخیر این کتاب.....یه زمانی این کتاب برام بهترین کتاب بود...
الان یه سری از تکتیکاش به دردم میخوره....یه تقویم داشتم اون موقع ها(حدودا سنم فکر کنم 15 یا 16بود) این کتاب رو خلاصه وار و نکته وار نوشتم توش.....
الانم دارمش....
الان میرم میارم تقویم رو یه سری ازنکتاش رو همین جا مینوسیم ...به دردتون شاید خورد ...مثلا من الان خودم توی درس خوندن تکتیک قورباغه رو اول قورت بده استفاده میکنم........قورباغه ی هر روز من ،درسیه که احساس میکنم ازیش میترسم یا حوصله خوندنشو ندارم.....وقتی میخونم اون درس رو میفهمم که حوصله داشتم اما میترسیدم!!!

(1394 بهمن 21، 8:54)بابا لنگ درازم نوشته است: خلاصه ای از کتاب غورباغه را قورت بده از برایان تریسی....البته اون چیزی که من ازش توی اون سن برداشت کردم.
1هر روز به هدفم فکر کنم.
2-هر روز کارم رو با مهمترین کار شروع کنم(غورباقه )یا قورباغه.
3-مثبت اندیشی
4-کارهارو دسته بندی و اولویت بندی کنم.
5-اگه میخوام کاری انجام بدم اول وسایلش رو سریعا آماده کنم.
6-معطل نکن توی کار انجام دادن.سریع انجام بده.
7-در تمام توشته ها از زمان حال و اول شخص مفرد استفاده کنم تا ضمیر ناخود آگاهم بفهمه که من دارم اینارو جس میکنم.( دوستان این قسمت رو از بس که انجام دادم الان هر چی که میخوام بنویسم دیگه برام عادت شده که از خودم بنویسم و از خودم شروع کنم
8-یه قانونی داشت به اسم هشتاد بیست......یعنی همیشه بیست درصد از یه کاری هشتاد درصد بازده داره ...پس اون بیست درصد رو انجام بده اول بعد بروسراغ اون هشتاد درصد ....
0البته معنای دیگه ای هم داره که زیاد به نظرم به کار نمیاد و منم نمیگمش.
9-اگه کسی در زمینه ای بهترین شد پس من هم میتوانم.
10-درتمام زمینه ها مرتب باشم ...گفتار و تمیزی کار و غیره منظورش بود ....

(1394 بهمن 21، 9:03)بابا لنگ درازم نوشته است: 11-اگه توی کاری پیشرفت نمیکنی و بهتر نمیشی  بدون که داری بدترمیشی.
12 -یادگیری مداوم ،شرط موفقیت در هر کاری هستش(منظورش این بود که همیشه دانش آموز باقی بمون  گاهی هم درس پس بده!!
13-هر روز سی تا شصت دقیقه به مطالعه کتاب بپرداز...به شرطی که اطلاعات موجود در آن کتاب بتواند من را به هدفتم نزدیگ کند  نه اینکه برم هر کتابی بخونم.
14-همیشه از خودم بپرسم چه ویژگی ای در وجودم هست که منو از هدفتم و پیشرفتم باز میداره!!!
15-کمی کار را زود شروغ کنم و کمی هم دیر تمام کنم .
16برای کارهای خودت مهبت تعیین کن (سیستم فشار  حالا یه درونی یا بیروونی)
17-در ساعاتی که بهترین بازدهی را دارم مشکل ترین کارم را انجام بدهم....قابل توجه اونایی که دارن توی این انججمن درس میخونن....
18-هر وقت از کار خسته شدی  به خودت بگو که بیشر از این نمیتونم کار کنم و کار رو ول کن و برو خستگی در کن اما بعدش حتما برگردی و ادامه بدی
19-در حال حاضر جه کاری سلامتی من را در آینده به خطر می اندازد ان را متوقف کنم(  اینو الان مینوستم: خوب خود ارضایی اون موقع منطورم بودد اما انگار من عالم بی عمل شدم و فقط اطلاعاتم زیاد شده.......چون عمل در تو نیست نادانی......هر کس اول بیتشو یادشه لطفا بگه)
20-با خودت گفتگوی مثبت داشته باش(نترس فکر نمیکن ن روانی هستی!!
303

(1394 بهمن 21، 9:19)بابا لنگ درازم نوشته است: زیاده باور کنین ..حدودا هفتاد نکته ازش نوشتم....اما یه چند تای دیگه هم میگم.
21-همانی میشوم که قبلا فکر آن را میکردم.
22-به چیزی فکر کنم که میخوای نه چیزی که نیمخوای.
23-سعی کن خیلی کم برای خودت توجیه کنی....بیشتر عمل کن تا توجیه کنی
24-از تکنیک تنبلی سازنده استفاده کن .....یعنی برای کارهای بی ارزش تنبل باش نه کارهای با ارزش.
25 هنر نه گفتن به بعضی کارهارو یاد بگیر....
26-از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کن ....حتی حمام و اون چایی که نمیخوام اسمشو ببرم .....
آخه به یکی گفتم که حتی میشه توی توالت هم به درسات فکر کنی...گفت نمیتونم سخته .....گفتم :بنده خدا !! یه جور میگی که سخته انگار میخوای با اونجات مرور کنی!!....یه جای دیگه ت درگیره اون کار باشه  چه ربطی به مغرت داره!!!....تو باید با مغز فکر کنی!! 4chsmu1    
هیچی دیگه :بنده خدا سکوت کرد و در افق محو شد!!
27-هر موقع از کار منحرف شدم به خودم با صدای بلند میگم که مرمیگردم سر کار خودم......
(حالا یه توضیحی هم در مورد این با خود حرف زدن بدم ............شاید مفید باشه ...گرچه من خیلی چیز ها رو قبول ندارم ...اما این جالبه ...
تا حال فکر کردین در غار حرا چرا خدا در اولین وحیش به پیامبر گفت :اقرا بسم ربک لذی خلق!!(بگو!!)
هیچ وقت نگفته شده توی این کتاب که بنویس یا بشنو....گفته "بگو" .....پس بدونین گفتن خیلی مهمه ....این گفتن هم همون بازخود گویی ای هستش که توی مطالعات روانشناسا میگن.

البته اینو برای کسایی گفتم که ایمان دارن به دین و آییین!!

28-همیشه تصور کن که یک ماه دیگه قراره شهرت رو ترک کنی یا بمیری ،طوری کارت هات رو انجام بده که قبل از ترک شهر یا مردن کار های اصلیتو انجام داده باشی.
29-یاد بگیر منتظر نباشی کسی بیاد تشویقت کنه برای کاری ...باید خودت مشوق خودت باشی.
30 باید بگم که همه ی اینا یه بخشی از اون کتاب هستش.....و چند کتاب دیگه هم اگه خواستین بهتون در این باره توصیه بکنم کتاب  چگونه گوسفند نباشیم و چه کی پنیر مرا جابجا کرد.......
البته اینا مشهور ترین کتاب ها هشتن که معرفی کردم چون توی همه جا پیدا میشن مگر نه کتاب های نایاب دیگه ای هم توی این جور بحث های ان ال پی  هست
خوب موفق باشین همتون.
امیدوارم بهتون....ایران سازای آینده ماها هستیم....بچه هامون یه روزی قضاوتمون میکنن! 303

[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان