(23) وَ قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفّ وَ لاتَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً
پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگریکی از آن دو یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، به آنان "اُف" مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.
(سوره اسراء)
نکته ها:
- در احادیث، در مورد احسان به والدین بسیار سفارش شده و از آزردن آنان نکوهش به عمل آمده است:
پاداش نگاه رحمت به والدین، حج مقبول است. رضایت آن دو رضای الهی و خشم آنان خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر راطولانی می کند و سبب می شود که فرزندان نیز به ما احسان کنند. در احادیث آمده است: حتی اگر تو را زدند، تو "اُف" نگو، خیره نگاه مکن، دست بلند مکن، جلو تر از آنان راه مرو، آنان را به نام صدا نزن، کاری نکن که مردم به آنان دشنام دهند، پیش از آنان منشین و پیش از آنکه ازتو چیزی بخواهند به آنان کمک کن.(50)
مردی مادرش را به دوش گرفته طواف میداد،پیامبر را در همان حالت دید، پرسید: آیاحق مادرم را ادا کردم؟ فرمود: حتی حق یکی از ناله های زمان زایمان را ادا نکردی.(51)
از پیامبر اکرم(ص) سوال شد: آیا پس از مرگ هم احسانی برای والدین است؟ فرمود: آری، از راه نماز خواندن برای آنان و استغفار برایشان و وفا به تعهداتشان و پرداخت بدهی هایشان و احترام دوستانشان.(52)
مردی از پدرش نزد پیامبر شکایت کرد. حضرت پدر را خواست و پرسش نمود، پدر پیر گفت: روزی من قوی و پولدار بودم و به فرزندم کمک می کردم، اما امروز او پولدار شده و به من کمک نمی کند. رسول خدا(ص) گریست و فرمود: هیچ سنگ و شنی نیست که این قصه را بشنود و نگرید! سپس به آن فرزند فرمود:"اَنتَ و مالُک لا بیک" تو و دارایی ات از آن پدرت هستید.(53)
- در حدیث آمده است: حتی اگر والدین فرزند خود را زدند، فرزند بگوید:"خدا شما را ببخشد" که این کلمه همان "قول کریم" است.(54)
احسان به والدین، از صفات انبیاست. چنانچه در مورد حضرت عیسی(ع)، توصیفِ "بِرّاً بوالدتی"(55) و در مورد حضرت یحیی(ع) "بِرّاً بوالدیه"(56) آمده است.
والدین، تنها پدر و مادر طبیعی ما نیستند.دربرخی احادیث، پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) پدر امت یه حساب آمده اند.(57) همچنان که حضرت ابراهیم، پدر عرب به حساب آمده است.(58) "ملّة ابیکم ابراهیم" (59)
اگر والدین توجه کنند که پس از توحید مطرحند، انگیزه دعوت فرزندان به توحید در آنان زنده می شود. " قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ"
سفارش قرآن به احسان، متوجه فرزندان است، نه والدین. "و بالوالدین احساناً" زیرا والدین نیازی به سفارش ندارند و به طور طبیعی به فرزندان خود احسان می کنند.
پیام ها:
- توحید، در رأس همه سفاش های الهی است. " قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ"
- خدمتگزاری و احسان به پدر و مادر،از اوصاف موحّد واقعی است. " أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
- فرمان نیکی، به والدین مانند فرمانِ توحید، قطعی و نسخ نشدنی است. "قَضی"
- احسان به والدیندرکنار توحید و اطاعت از خداوند آمده است تا نشان دهد این کار، هم واجب عقلی و وظیفه انسانی است، هم واجب شرعی. " قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
- نسل نو باید در سایه ایمان، با نسل گذشته، پیوند محکمداشته باشد. " أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
- در احسان به والدین، مسلمان بودن آن شرط نیست. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
- در احسان به پدر و مادر، فرقی میان آن دو نیست. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
- نیکی به پدر و مادر را بی واسطه و به دست خود انجام دهیم. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
- احسان، شامل محبت، ادب، آموزش، مشورت، اطاعت، تشکر، مراقبت و امثال اینها می شود. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً"
- احسان به والدین، حد و مرز ندارد. "بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً" (نه مثل فقیر، که تا سیر شود، و جهاد که تا رفع فتنه باشد و روزه که تا افطار باشد).
- هر چه نیاز جسمی و روحی والدین بیشتر باشد، احسان به آنان ضروری است. " يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ"
- پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگهداریم. "عندک"
- وقتی قرآن از رنجاندن سائل بیگانه نهی می کند، "امّا السائل فلا تَنهَر" تکلیف پدر و مادر روشن است. "فلا تَنهَر هما"
- هم احسان لازم است، هم سخن زیبا و خوب. "احساناً... قل لهما قولاً کریماً"
(یکی ازنمونه های احسان، گفتار کریمانه مهم ترین شیوه برخورد با والدین است).
- در احسان به والدین و قول کریمانه، شرط مقابله نیامده است. یعنی اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند، تو کریمانه سخن بگو. "و قل لهما قولاً کریماً"
------------------------------
50.تفسیر نورالثقلین
51.تفسیر نمونه
52.تفسیر مجمع البیان
53.تفسیر فرقان
54.کافی،ج2،ص157
55.مریم،39
56.مریم،14
57."أنا و علیّ ابوا هذه الامّة" بحار،ج16،ص95
58.تفسیر نورالثقلین
59.حج،78