امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اسلام چه می گوید ؟

#16
در مسیر ترک خود ارضایی و هر گناه دیگر با قران جلو رویم

152 بقره: پس مرا ياد کنيد تا شما را ياد کنم مرا سپاس گوييد و ناسپاسی من مکنيد

156بقره: ای کسانی که ايمان آورده ايد ، از شکيبايی و نماز مدد جوييد که خدا با شکيبايان است

216 بقره: شايد چيزی را، ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و شايد چيزی را دوست داشته باشيد و برايتان ناپسند افتد خدا می داند و شما نمی دانيد


((صبر)) هرگز به معنى تحمل بدبختيها و تن دادن ذلت و تسليم در برابر عوامل شكست نيست ، بلكه صبر و شكيبائى به معنى پايدارى و استقامت در برابر هر مشكل و هر حادثه است .

لذا بسيارى از علماى اخلاق براى ((صبر)) سه شاخه ذكر كرده اند:

1.صبر بر اطاعت (مقاومت در برابر مشكلاتى كه در راه طاعت وجود دارد).

2.صبر بر معصيت (ايستادگى در برابر انگيزه هاى گناه و شهوات سركش و طغيانگر).

3.و صبر بر مصيبت (پايدارى در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگى و شكست روحى و ترك جزع و فزع ).



در روايات اسلامى عاليترين صبر را ترک گناه دانسته اند كه به هنگام فراهم آمدن وسائل عصيان و گناه انسان مقاومت كند و از لذت گناه چشم بپوشد.



هنگامى كه انسان در برابر حوادث سخت و مشكلات طاقت فرسا قرار مى گيرد، و نيروى خود را براى مقابله با آنها ناچيز مى بيند، نياز به تكيه گاهى دارد كه از هر جهت نامحدود و بى انتها باشد، نماز او را با چنين مبدئى مربوط مى سازد، و با اتكاء بر او مى تواند با روحى مطمئن و آرام امواج سهمگين مشكلات را در هم بشكند.

منبع تفسیر نمونه قران
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

 سپاس شده توسط
#17
چگونگی ترک خود ارضایی ،شکست های پی در پی در ترک ، تلاش مجدد برای ترک ، اصلا چرا ترک خود ارضایی و چرا خود ارضایی ؟ حتما این سوالات برای شما هم پیش اومده من بخشی از جوابم را خیلی واضح تو این ایات پیدا کردم.

140,141,142,143

ال عمران این ایات درباره جنگ احد هست. درباره جنگ است و جهاد شکست و جهاد و فلسفه ان در قران

در آيه اول از آيات فوق نخست به مسلمانان هشدار داده شده كه مبادا از باختن يك جنگ سستى به خود راه دهند و غمگين گردند و از پيروزى نهائى ماءيوس شوند، زيرا افراد بيدار همانطور كه از پيروزيها استفاده مى كنند از شكستها نيز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى را كه سرچشمه شكست شده ، پيدا مى كنند و با بر طرف ساختن آن براى پيروزى نهائى آماده مى شوند.
(و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤ منين ).
((تهنوا)) از ماده وهن گرفته شده و وهن در لغت به معنى هر نوع سستى است ، خواه در جسم و تن باشد، و يا در اراده و ايمان .
جمله و ((انتم الاعلون ان كنتم مؤ منين ؛ شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد، يك جمله بسيار پر معنى است يعنى شكست شما در حقيقت براى از دست دادن روح ايمان و آثار آن بوده ، شما اگر فرمان خدا و پيامبر را در اين ميدان زير پا نمى گذاشتيد گرفتار چنين سرنوشتى نمى شديد، و باز هم غمگين نباشيد اگر بر مسير ايمان ثابت بمانيد پيروزى نهائى از آن شما است ، و شكست در يك ميدان ، به معنى شكست نهائى در جنگ نيست .
نتيجه اين حوادث ناگوار: ((اينها بخاطر آن است كه افراد با ايمان ، از مدعيان ايمان ، شناخته شوند)) (و ليعلم الله الذين آمنوا).
و به عبارت ديگر تا حوادث دردناك در تاريخ ملتى روى ندهد صفوف از هم مشخص نخواهند شد، زيرا پيروزيها خواب آور و اغفال كننده است در حاليكه شكستها براى افراد آماده بيدار كننده و نشان دهنده ارزشها است .
شكستها نقاط ضعف و عيوب جمعيتها را آشكار مى سازد و وسيله مؤ ثرى است براى شستشوى از اين عيوب ، قرآن مى گويد خدا مى خواست در اين ميدان جنگ ، افراد با ايمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد)) (و ليمحص الله الذين آمنوا).
على (عليه السلام ) مى فرمايد: ((فى تقلب الاحوال يعلم جواهر الرجال ؛ دگرگونيهاى روزگار و حوادث سخت زندگى حقيقت اشخاص را روشن مى سازد آنها به عيار شخصيت خود واقف گردند.
: شما چنين پنداشتيد كه بدون جهاد و استقامت در راه خدا مى توانيد در بهشت برين جاى گيريد، آيا شما گمان كرديد داخل شدن در عمق آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و يا عقيده بدون عمل ممكن است ؟ اگر چنين بود مساءله بسيار ساده بود، ولى هرگز چنين نبوده است و تا اعتقادات واقعى در ميدان عمل پياده نشود كسى بهره اى از آن سعادتها نخواهد برد، در اينجا است كه بايد صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از افراد بى ارزش شناخته شوند.)) (ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يعلم الله الذين جاهدوا منكم و يعلم الصابرين ).
تفسیر نمونه قران
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

 سپاس شده توسط
#18
136 ال عمران

((و هنگامى كه مرتكب عمل زشتى شوند يا به خود ستم كنند (هر چه زودتر) به یاد خدا مى افتند و براى گناهان خود آمرزش مى طلبند)) ((و الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا)).

از تعبيرى كه در اين آيه شده چنين استفاده مى شود كه انسان تا به ياد خدا است مرتكب گناه نمى شود آنگاه مرتكب گناه مى شود كه به كلى خدا را فراموش كند و غفلت تمام وجود او را فرا گيرد، اما اين فراموشكارى و غفلت در افراد پرهيزگار ديرى نمى پايد، به زودى به ياد خدا مى افتند و گذشته را جبران مى كنند، آنها احساس مى كنند كه هيچ پناهگاهى جز خدا ندارند و تنها بايد آمرزش گناهان خويش را از او بخواهند ((كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد)) (و من يغفر الذنوب الا الله ).
بايد توجه داشت كه در آيه علاوه بر عنوان فاحشه ، ظلم بر خويشتن نيز ذكر شده ((او ظلموا انفسهم )) و فرق ميان اين دو ممكن است اين باشد كه فاحشه اشاره به گناهان كبيره است و ظلم بر خويشتن اشاره به گناهان صغيره است .
در پايان آيه براى تاءكيد مى گويد: ((آنها هرگز با علم و آگاهى بر گناه خويش اصرار نمى ورزند و تكرار گناه نمى كنند)) (و لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون ).


در ذيل اين آيه از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمود: اصرار بر گناه اين است كه انسان گناهى كند و دنبال آن استغفار ننمايد و در فكر توبه نباشد اين است اصرار بر گناه

در كتاب ((امالى صدوق )) از امام صادق عليه السلام حديثى پر معنى نقل شده كه خلاصه آن چنين است : ((هنگامى كه آيه فوق نازل شد و گناهكاران توبه كار را به آمرزش الهى نويد داد ابليس سخت ناراحت شد، و تمام ياران خود را با صداى بلند به تشكيل انجمنى دعوت كرد آنها از وى علت اين دعوت را پرسيدند، او از نزول اين آيه اظهار نگرانى كرد، يكى از ياران او گفت : من با دعوت انسانها به اين گناه و آن گناه تاءثير اين آيه را خنثى مى كنم ، ابليس پيشنهاد او را نپذيرفت ، ديگرى نيز پيشنهادى شبيه آن كرد كه آن هم پذيرفته نشد، در اين ميان شيطانى كهنه كار به نام ((وسواس خناس )) گفت : من مشكل را حل مى كنم ! ابليس پرسيد: از چه راه ؟ گفت : فرزندان آدم را با وعده ها و آرزوها آلوده به گناه مى كنم ، و هنگامى كه مرتكب گناهى شدند ياد خدا و بازگشت به سوى او را از خاطر آنها مى برم ، ابليس گفت راه همين است ، و اين ماءموريت را تا پايان دنيا بر عهده او گذاشت )).
روشن است كه فراموشكارى نتيجه سهل انگارى و وسوسه هاى شيطانى است و تنها كسانى گرفتار آن مى شوند كه خود را در برابر او تسليم كنند، و به اصطلاح با وسواس خناس همكارى نزديك نمايند! ولى مردان بيدار و با ايمان كاملا مراقبند كه هرگاه خطائى از آنها سرزد در نخستين فرصت آثار آن را با آب توبه و استغفار از دل و جان خود بشويند و دريچه هاى قلب خود را به روى شيطان و لشكر او ببندند كه آنها از درهاى بسته قلب وارد نمى شوند؟
در آيه بعد پاداش پرهيزگارانى كه صفات آنها در دو آيه گذشته آمده توضيح داده است و آن عبارت است از مواهب معنوى و ((مغفرت )) و شستشوى دل و جان و تكامل روحانى شده ، سپس اشاره به مواهب مادى نموده ، و در پايان مى گويد: ((اين چه پاداش نيكى است براى آنها كه اهل عمل هستند))(و نعم اجر العاملين ).
نه افراد واداده و تنبل كه هميشه از تعهدات و مسؤ وليتهاى خويش مى گريزند.
منبع تفسیر نمونه
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

 سپاس شده توسط
#19
اولين دليلي كه من هميشه مي خواستم ترك كنم خدا بوده و اين كه وقتي قيامت مي شه من چطوري مي تونم تو روي خدا نگاه كنم اخه من خدارو خيلي دوست دارم تا حالام خدا خيلي به من كمك كرده اگه اون نبود تا حالا 1000بار خودكشي كرده بودم ولي وقتي اين عملو انجام مي دم احساس مي كنم كه من نيستم كه دارم اين كارو مي كنم ولي بعد از تموم شدن اين كار ميفهمم چه بلايي سر خودم اوردم مي خواستم از دوستام بپرسم كه اگه ترك كنيم خدا بازم باهامون حرف مي زنه يعني اگه ترك كنيم سابقمون پاك مي شه يا هنوز پيش خدا همون ادم گناه كار هستيم
 سپاس شده توسط
#20
mina نوشته است:مي خواستم از دوستام بپرسم كه اگه ترك كنيم خدا بازم باهامون حرف مي زنه يعني اگه ترك كنيم سابقمون پاك مي شه يا هنوز پيش خدا همون ادم گناه كار هستيم

می خای جواب این سوال رو از دوستات بپرسی؟ فکر نمی کنی کس دیگه ای باید جواب بده؟

ضمنا این تاپیک محلی برای درد و دل یا سوالات دینی نیست. لطفا دقت کنید در جای مناسب پست بزنید. در این صورت دوستان بیشتری جواب بهتری به شما می دهند
303
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#21
mina نوشته است:اولين دليلي كه من هميشه مي خواستم ترك كنم خدا بوده و اين ...

با سلام،
جواب های زیادی دارم، اما چون سوالتون توی این تاپیک هست، سعی می کنم اون چیزیش که از قرآن عزیز گرفتم رو بگم. چون من توی این تاپیک اومدم برای عقیده ام و اگه بتونم شناساندن عظمت قرآن. از اون جایی که توی این تاپیک پرسیدین نشون میده که دنبال یه باور و عقیده می گردین.
من جوابی که به خودم دادم رو می گم. شاید به درد بخوره.
جوابی که من دارم، برداشت خودمه از قرآن، اینو گفتم که کسی نگه منظور قرآن چیز دیگه ای بوده. قرآن کتابیه که هر کسی میتونه بخونه و با برداشتی که ازش میکنه هدایت بشه.-هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید-
من 23 سالمه از 14 سالگی توی این باتلاق افتادم، الان بیشتر از 3 ماه هست که ترک کردم. نه تنها وسوسه نمیشم برگردم، بلکه هر روز شاد تر هم میشم. اینو گفتم شاید امیدوار کننده باشه و به یه سری نشون بده که میشه.
کسی اون دنیا نرفته و برگرده که بگه اون طرف چه خبره. از رباعیات خیام میشه فهمید.-خیام به قرآن ایمان داشته-. اگه من بفهمم خدا حتما من رو می بخشه و ok رو بگیرم، ممکنه به همین خاطر در گناهم بمونم و نیام بیرون (قرآن میگه مواظب باشید که بر رحمت خدا سرکش نشید تا توی گناهتون بمونین، پس این از رحمت خداست که جواب قطعی به بخشش من نداده.)

نا امیدی از بزرگترین گناه هاست. در رابطه با سوالتون فقط همین رو دارم که "اگر ترک کنین امید بخشش هست". ارزش این جمله توی "اگر" اولشه.
توی قرآن نسبت به "شیطان" و "انفسکم" هشدار داده. من اوایل امسال وقتی این جواب رو شنیدم، به خودم گفتم پس مشخص نشد من بخشیده میشم یا نه. چون گفته امید هست، نگفته حتما می بخشم. نا امید شدم و باعث شد ترک 50 روزم رو بشکنم. این نوع فکر ها، از "انفسکم" میاد یعنی از خود من. وقتی این نوع فکر ها میرن که با اراده توبه کنین. این به خود شما بر میگرده و جایی این محقق نمی شه مگر خودتون. وقتی هم موفق بشین شادی عجیبی توی دلتون رشد می کنه. مساله ای که هست اینه که آدم یاد بگیره این نوع پاسخ های ناامیدوار کننده به خودش نده، عاملی که از توبه من جلوگیری میکرد و برام استرس زا بود این بود که من جواب های نا امید کننده به خودم میدادم. در اوج شکست و ناراحتی، جواب منطقی و امیدوار کننده میشه داد.
من به خودم گفتم از آنجایی که هنوز زنده ام، یعنی می تونم رها بشم و توبه کنم. این امید من بوده. همون طور که tanha گفتن نمی دونیم تا کی زنده ایم و این می تونه یه فرصت باشه تا برگردیم. یکی از چیز هایی که عجیب شادم می کنه اینه که "کسی که توبه کرده مثل کسیه که گناه نکرده." به خودم میگم اگه آدمی بشم که خدا خوشش میاد، تو قرآن گفته کار های بد رو می شه به کارهای خوب تبدیل کرد.
دوست عزیز، فراموش نکن وقتی این چیزها رخ میدن که توبه کنی. در رابطه با چگونگیش هم بگم که جوابش رو خودت خوب می دونی، "انفسکم". این رو بگم که مزه اولیش تلخه، خیلی هم تلخ چند بار که مزه تلخ چشیدی، کم کم خوش مزگی میچشی. چی خود کشی کنی،، فقط شانس برگشتن رو از آدم میگیره مثل اینکه شادی بزرگی رو از خودت دریغ کنی. بابا ما آدمیم، دل داریم. خدا میگه من میدونم تو ضعیفی، اصلا خودش ما رو ضعیف آفریده، راست هم میگه، من در اراده های اولیه ام ضعف داشتم، جلوی خودم رو نگرفتم و گناه کردم .
وقتی می خواستم توبه کنم، بزرگترین گناه هام میومدن توی ذهنم به خودم می گفتم "اینا دیگه عمرا بخشوده بشه." اما حالا دید و برداشتم چیز دیگه ای هست، نمی گم تا ترک کنی و همون رو از درونت بفهمی.
خواهش میکنم به افکارت اجازه نده که امیدت به خدا رو ازت بگیرن. لطفا ترک کن و رها شو... چون بعد از توبه، دنیای عجیبی رو می فهمی، لطفا شروع کن. راه های بخشوده شدن، چگونگیش، وقتی جلوی خدا قرار می گیری و هزار تا چیز دیگه "وقتی" ترک کنی مفهوم خوبی می گیرن و کشف می شن.
سوال از دیگران ونظرات دیگران عالیه، اما تا یه حدی. بعد از اون یه اراده عجیبی توی خودت میبینی، و میسازی. بعد از اون هم کمک بقیه می کنی تا رها بشن (در اصل کمک خودت میکنی) ... ممکنه از نظرات دیگران چند بار شکست بخوری، اما یه بار دیگه تکرار کن. بابا یه بار.
ببین، من به خودم میگم عالم رها شدن و توبه، عالم خیلی بالا و پاکیه. واسه همینم دفعه اول رسیدن بهش معنی نداره، پس چند بار باید شکست بخوری تا ... من یکی که چند بار تلاش کردم ...
اوایل می خواستم یهو همه موانع رو بردارم، دیگه پای اینترنت نشینم، دیگه عکس نبینم، سیم اینترنت رو میگذاشتم تو ماشین ...، خیلی بودن، شکست خوردم. توی قرآن خوندم "والذین حافظون علی فروجهم"-اگه کلمه ای اشتباهه ببخشین-. "فروج" میشه سوراخ، شکاف، مثل چشم، دهان، گوش، ... واسه همینم چند ماه پیش شرط کردم که هر چی بشه، بشه، فقط چشم هام رو بپوشونم و بس. خیلی ساده ... نمیگم که شما هم این راه رو برین میگم که بدونین میتونه چه قدر ساده ترک شه. ممکنه یکی از اون راه هایی که یه نفر توش شکست خورده باعث رهایی شما بشه.
با توجه به تاپیک هم اگه خواستین با قرآن ترک کنین، مثل یه دختر خوب، با تصمیم محکم، زیر قولت نزنی (بقیه شرط ها رو خودتون بهتر میتونین بذارین! اما خیلی نباشه که اگه یکیش شکست فکر کنین دیگه تمامه و گند زدین. نه) شروع کن. ممکنه اوایلش موقع خواب یا یه جور دیگه اذیت بشین ، وسوسه بشین، اما مقاومت کن. حتی اگه چند هفته یا ماه هم طول بکشه، اگه بدونین، خیلی میرزه. اگه خود کشی کنی شاید ما نفهمیم، اما از لحاظ مفهومی به همه بچه های پر انرژی اینجا نامردی میشه. اول قرآن رو بخون بعد. به زبان خودت بخون اما صاف و صادقانه. اگه بعدش خواستی خودکشی کنی به منم بگو تا منم بکشم! چون ممکنه از برداشت اشتباه باشه و الکی خودتو بکشی.
مرسی که همشو خوندین...
در آخر هم از این سایت خیلی ممنونم.
 سپاس شده توسط
#22
ممنون از حرفاتون خدا كنه كه به دردم بخوره
 سپاس شده توسط
#23
mina نوشته است:ممنون از حرفاتون خدا كنه كه به دردم بخوره

53
سلام
این آرزوی منه
فقط خودتو باور کن. می دونم می تونی. اگه راهی یا تصمیمی هم داری، بدون که این تویی که بهش روح میدی و زنده اش می کنی.
وقتی مثلا مادرم به من میگن مثلا فلان کار رو نکن و قول بده که نمی کنی و منم قول میدم، اگه من اون کار رو یواشکی بکنم و مادرم متوجه نشه، درون خودم احساس بدی می کنم. حالا همین اتفاق وقتی من به خودم یه قولی میدم و شکست می خورم میفته. همین اتفاق وقتی من از درونم به خدا قولی میدم میفته هر چه در ذهن من این خدا عزیز تر باشه، ناراحت تر هم میشم.
چیزی که هست اینه که این احساس بد، و این کار بد من، برگشت پذیره. و واسه این ساخته میشه تا من تلاش کنم و جبرانش کنم.
از هر کسی که این رو می خونه "خواهش کنم" که هر چه زودتر دوباره سعی کنه که ترک کنه. چون عمق فاجعه خیلی خیلی خیلی زیاده. من عوارض جانبی روی بدن رو کاری ندارم، پزشک نیستم. من اون اثر روحی و روانی که در فرد درست میشه رو میگم. منبعی هم که اینا رو ازش فهمیدم خودمم.
در رابطه با سوال خانم "mina"، چیزی که هیچ شکی توش نیست بخشش خداست و اینکه ما تحت شرایطی (توبه) بخشوده میشیم. این وسط چیزی که ایراد داره و میلنگه، اون امید ما به این بخششه و انتظار ما از این بخششه.
بخشش خدا هم تو دو صفحه قبل پیداست. اگه ارضا کننده نیست و گنگه، از بقیه پیامبران (موسی، لوط، ...) نمونه هایی هست. اگه باز هم به دل نمیشینه، از اطرافیان ما مشخصه، مادر، پدر، دوست خوب، خود تو (هر کسی که می خونه)...

ببخشین که این یکی هم طولانی میشه؛ اما باید بگم. فعلا یه کم استراحت کنیم، Muscular

وقتی کلی تو اینترنت دنبال عکس گشتیم و جذاب ترینشو پیدا کردیم، که هی به خودمون میگیم "عجب هیکلی، عجب بدنی، و ..." کاری ندارم که آیا با این خودمون رو تخلیه می کنیم یا نه،یه بار، دو بار،... یا تا کی جذابیتش می مونه، اما تصور کنیم که این آدم بر اثر حادثه ای مثلا آتش سوزی کل زیبایی یه طرف یا کل بدنش بره. (سوختگی ها خیلی بد منظره هستن). اگه خوب بشه و نمیره، کی دیگه این آدم رو نگاه می کنه؟ بازم کسی مثل منی که از عکسش تعریف می کردم، اصلا میام طرفش، اصلا حاضره یه بار دیگه بهش نگاه کنه؟ خودش چی کار می کنه؟ دوستاش باهاش می مونن؟
اما می تونه توبه کنه و از اون ذاتی که در همه حال توبه پذیره بخواد که ببخشتش و تصمیم بگیره به زندگیش یه رنگ دیگه بده. این میشه فانی بودن دنیا. این آدم اگه اینو بفهمه و توبه کنه، فقط میشه گفت به به، ای ول. این دنیا برای اینه که ...... . حتی اگه "ستاره" این کار هم بوده. حتی اگه کسی هم باهاش نمونده باشه. کم کم دوستای خوبی پیدا می کنه ... . این یعنی عظمت خدا. خدا هم ته دلش می خواد بنده هاش توبه کنن. توبه، راه جبران همون احساس ناراحتی که بالا گفتم هست.

این که رحمت اون احاطه پذیر نیست و بی نهایته کم چیزی نیست.

یه آیه میگه ما این عالمو (خوبی و بدی و ...) آفریدیم تا ببینیم کی بهتر عمل میکنه. ساخته، خودشم میگه نرو، همین. (خودتون هر وقت آیه شو دیدین متوجه میشین). می تونیم با نیت ترک شروعش کنیم (توبه و عمل صالح).

"یک بار برای همیشه" گفتن این بحث رو اینجا نگذاریم. اگه کسی حرفی چیزی داره که از این تاپیک دور میشه ولی مربوطه، از "یک بار برای همیشه" بپرسه کجا شروع کنه،یه تاپیک بده و بنویسه، لطفا به منم بگه.
 سپاس شده توسط
#24
پاسخ آيت الله مكارم شيرازي

گرچه بعضى از «پزشكان بى خبر» و «روان شناسان غير محقّق» سعى دارند كه عمل زشت و شوم «استمنا» را در نظر برخى از جوانان بى ضرر جلوه دهند، امّا نامه هاى فراوانى كه از مبتلايان به ما رسيده، و مشاهدات حسّى و خارجى كاملا گواهى مى دهد كه اين سخن در واقع يك نوع انكار حقايق حسّى و اغفال مسلّم جوانان است
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#25
سلام
ببیند بچه ها من 15 سلم بود که شروع کردم من هیچ اطلاعی از این مسائل نداشتم دوستای خوبی نداشتم دورو برم کسایی بودن که همش از مسائل جنسی حرف می زدن الان که یاد اون موقه ها می افتم می بینم هممون استمنا می کردیم اما رومون نمی شد به هم بگیم از مسخره شدن می ترسیدیم ایقدر اینکارو کردم که اعتیاد شدید پیدا کردم بابام همیشه فیلمایی میاورد که مناسب نبود ................تو این سالها که من تنها بودم خدا کجا بود ؟؟؟ من همه چیمو از دست دادم خیلی مقعیتا رو از دست دادم ببیند من استمنا رو ترک کردم دیگه ولی گذشته که برنمی گرده من میمونمو بد بختیام مو هم ریخت قدم 155 موند زیباییمو از دست دادم 2 بار خواستم هر تور شده ازدواج کنم با اولین دوست دخترم قرار ازدواج گذاشتم اما شکست خوردم دومی هم همینطور من دیگه چقدر تحمل کنم ........به هر حال من دیگه نابود شدم واسم فرقی نمی کنه که خدا منو ببره جهنم یا نه اما اینو بدونید که من خیلی نماز خوندم روزه گرفتم اما وقتی شهوت(همین غریزه که خدا بهمون داده)میومد سراقم نمی تونستم جلوشو بگیرم ..............من نابود شدم دیگه هر چند که ترک کردم میدونید چطوری ؟از این میلی که خدا بهم داده متنفر شدم تصمیم دارم دیگه هیچ وقت ازش استفاده نکنم تا آخر عمر نمی خوام دیگه ازدواج هم نمی تونم بکنم چون کسی به یه آدم 155 سانتی که موهای سرش کم پشت شده زن نمیده 2 تا تجربه دارم توضیح دادم دیگه نمی خوام خدا رو داشته باشم یعنی نمی خوامش خدایی که منو تو جامعه اورد که دخترو پسر از هم به طور کامل جدا هستن ما ها همیشه با جنس مخالف نا آشنا بودیم اگه امکان این بود که تو یه محیط سالم با هم رابطه سالم در حد کلامی داشته باشیم اینطور نمی شدیم اما نشد به هر حال من نابود شده هستم ....نمیشه به یه نفر گفت بشین صبح تا شب نماز و قرآن بخون تا شهوت نیاد سراغت اگه اینطور بود (حذف شد)... .......خدایا جهنمو واسم آماده کن من با پای خدم میام نیاز نیست عزرائیل رو بفرستی ......فکر کنم با این حرفایی که زدم قطعا تو جهنم هستم...............

ببینین آقای محترم..شما هر جور که دوست دارین میتوینن فکر کنین
بچه های این کانون هم تا جایی که بتونن بهتون کمک میکنن
اما شما حق ندارین به اعتقادات بچه ها توهین کنین
صحبت کردن راجع به ائمه و پیامبر واقعا در صلاحیت من و شما نیست
بی نام

لطفا رعایت کنید
#26
سلام eagle خان
من فکر می کنم با وجود تمام شرایط سختی که داشتی دلیلی برای نا امیدی وجود نداره
مساله ریزش مو خیلی راحت قابل درمانه.کافیه یه مقدار پیگیری کنی فوقش با کاشت مو حل میشه.
مساله 155 سانتی که گفتی هم چیزی نیست که بخوای بخاطرش بری جهنم ! دخترای زیادی رو می شناسم که از شما کوتاهترن و در صورتیکه باطن زیبایی داشته باشی حتی شاید عاشقتم بشن.
همیشه گفتم و بازم میگم همه چی به دیدگاه ما نسبت به مسایل بستگی داره . رنج وجود خارجی نداره و ما خودمون اون رو می سازیم.
به نظر من از اینکه 2 تا دوست دختر رو از دست دادی نباید ناراحت بشی ... چرا؟ چون من به عنوان یک دختر می دونم که معمولا(نمیگم صد در صد) دختری که دنبال دوست شدن با یه پسر هست ، بیشتر از مسایل معنوی به مسایل مادی ظاهری توجه می کنه ... پس طبیعی بوده که از دستشون بدی.
و من برات خوشحالم که باهاشون ازدواج نکردی چون کسی که نتونه درون تورو و ارزش تورو بفهمه و به خاطر ظاهر و چیزای زودگذر بخواد باهات ازدواج کنه به درد زندگی نمی خوره و از سطح فکر پایینی برخورداره.
از نظر من مشکل شما به خدا بر نمی گرده و به یه سری طرز تفکرها و نحوه برخورد با مشکلات بر می گرده که اگه اونارو حل کنی تازه متوجه میشی که باید چقدر خدارو دوست داشته باشی.
امیدوارم تنسته باشم منظورمو برسونم.
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

#27
دمه استادتون گرم امین جان × روایت خوبی بود انصافییی ----


وای بر مااااااااااااااااا

خدا خودش از سر تقصیراتمون بگذره انشالله
 سپاس شده توسط
#28
ببینین ایگل حرفی رو داره میزنه که درد دل خیلی از ماهاست و همه از این روزهایه گذشته ایی که هدر رفت و لطمه هایی که مونده و چیزهایی که دیگه برنمیگردند خسته شدیم و دلزده
من که خودم اینجوری احساس میکنم
ببینین من الان 19 سالمه و در جایی هستم که هیچوقت برایه خودم چنین چیزی رو تصور نمیکردم و دوست نداشتم که اینطوری بشم...در واقع این اصلا زندگی ای نیست که من دوستش داشته باشم یا دنبالش باشم و این موضوع وجوده من رو میخورد و دیگه برایه زندگیم انگیزه ای باقی نزاشته بود
تا به حال بارها به خودکشی فکر کردم چون حسابی سرخورده شده بودم

دیروز پشتیبان خوبم سها خانم یه حرفی بهم زد که واقعا رویه من تاثیر گذاشته
نقل قول: ....انگیزه نداری....این بده اما قابل حل....
گفتی با اون تصورت که واسه 19 سالگی داشتی کلی فرق داری....و از این موضوع خیلی ناراحتی ...خب اینو بکن انگیزه...

به خودت بگو: "میخوام چشم اندازه سی سالگی رو همین الان بسازم".

من میگم اگه تا الان چیزی نبوده که ما دوستش داشته باشیم میتونیم حداقل سعیمون رو بکنیم تا آینده مون اون طوری بشه که ما دوست داشته باشیم

کسی چه میدونه حتما یه فن و مهارتی هست که اگه ما توش وارد شیم بتونیم توش بهترین باشیم، شاید هنوز کشف اش نکردیم و گرنه پس برایه چی آفریده شده ایم ،خودارضایی کنیم و به خاطره کردمون غم بخوریم ؟!!،مشکل اینه که ما هنوز قضیه دستمون نیومده یا اومده و هنوز نشستیم و تلاشی نمیکنیم
هیچ کی از آینده خبر نداره مثلا زد و فردا من یه ایده همینجوری اومد تو ذهنم که کاشکی وسیله ای بود که فلان کارو انجام بده و از همون جا ایده طراحی یه وسیله جدید اومد تو ذهنم و خلاصه با همون یه چیز زندگیم عوض شد

به خدا به خــــــــدا آدمایی هستن که وضعشون از همه ماها بدتر بوده ،پیر بودن ،معلولیت داشتن ولی یه دفعه زندگیشون ازین رو به اون رو شده اگه بخواین می گردم با مشخصاته کامل براتون میزارم
#29
آيا استمناء از گناهان كبيره است؟

استمناء عمل حرام و از گناهان كبيره است. هر چند در قرآن و يا روايات به كبيره بودن آن تصريح نشده ولى چون بر آن وعده عذاب داده‏شده، اين دليل و نشانه كبيره بودن آن است و اين نشانه را خود ائمه)ع( در روايات فرموده‏اند.
مثلاً محمد بن مسلم در روايتى در اصول كافى از حضرت صادق)ع( نقل مى‏كند: هر گناهى كه خداوند آتش را جزا و سزاى آن قرار داده كبيره‏است؛ و روايات به اين مضمون فراوان وارد شده است.
استمناء باعث ضعف قواى شهوانى، ترسو شدن و سستى انسان مى‏گردد و شجاعت و درستى را از انسان سلب مى‏كند و اولين تأثير آن بر چشم وگوش است و باعث ضعف اين دو قوه مى‏گردد. كم‏خونى، رنگ‏پريدگى، كم شدن حافظه، لاغرى، بى‏اشتهايى، بدخلقى، سرگيجه و ده‏ها آفت ديگر ازعوارض اين عمل ناروا است.
اين عمل بر سلسله اعصاب تأثير عميقى به جا مى‏گذارد و زمينه ضعف شديد آن را فراهم مى‏سازد. اگر فردى به اين عمل معتاد شد، اراده‏اش را ازدست مى‏دهد و بعد از آگاه شدن از زيان‏هاى اين عمل، آن قدر اراده ندارد تا آن را ترك كند.
راه‏هاى زير براى جلوگيرى از اين عمل زشت مناسب است:
1- اقدام به ازدواج اگر از لحاظ سنى و شغلى و شرايط مورد نياز، زمينه ازدواج فراهم باشد.
2- فراهم نياوردن زمينه‏هاى تحريك مثل خواندن مجلات و كتابهاى نامناسب و ديدن فيلم‏هاى تحريك‏كننده وحضور در مجالسى كه باعث‏تحريكات جنسى مى‏شوند و گفتگو درباره امور جنسى و يا شنيدن اين امور.
3- ورزش به طور منظم، خصوصاً كوه‏نوردى.
4- كنترل نگاه نسبت به نامحرم و پرهيز از گفتگوى غيرضرورى با آنها.
5- پرهيز از خوردن غذاهاى تحريك‏كننده و غذاهايى كه بيش از حد مورد نياز بدن توليد انرژى مى‏كنند.
6- دورى از تنهايى و خلوت و زياد نماندن در حمام و دورى كردن از دوستان منحرف و فاسدى كه انسان را در معرض تحريكات قرار مى‏دهد.
7- رو آوردن به عبادت و خواندن قرآن كريم ودعا و مناجات با خداوند متعال.
8- مطالعه مضرات و زيان‏هاى اين عمل زشت و رجوع به كتاب‏هايى كه در اين مورد نوشته شده )مثل گناهان كبيره، شهيد دستغيب شيرازى(.

پس از تقويت اراده بايد به مضّرات استمناء فكر كرد. اين ضررها به طور فهرست‏وار بيان مى‏شوند: 1 - )به قول دكتر تومانيانس( موجب‏اعوجاج ستون فقرات و نخاع شوكى مغز حرام است؛ 2 - ضعف اعصاب؛ 3 - ورمهاى گوناگون؛ 4 - بى حافظه شدن؛ 5 - بى هوشى و
بى حواسى؛ 6 - تنبل و مهمل شدن؛ 7 - برخى اوقات جنون و ديوانگى؛ 8 - آسيب پذيرى نسل انسان؛ 9 - ضعيف شدن دستگاه تناسلى و سفت شدن‏اعضاء آن؛ 10 - ضايع نمودن لذت هنگام جماع؛ 11 - ضعف عمومى در سراسر بدن؛ 12 - زرد و لاغر شدن؛ 13 - درشت شدن چشمها و عجز درفهم مطالب؛ 14 - كم خون شدن؛ 15 - ضعف چشم؛ 16 - فلج شدن برخى از اعضاء و يا تمامى اعضاء در بعضى وقت‏ها؛ 17 - كشيده شدن به آخرين‏مراحل انحطاط اخلاقى.
)اين مطالب برگرفته شده از كتاب علوم روز و قرآن، ص 112)
دورى از تنهايى در خانه، دورى از مناظر شهوت‏انگيز و عكس‏ها و فيلم‏هاى مهيّج، دورى از مواردى كه زمينه گناه فراهم‏تر است و نيز روى آوردن‏به عبادت و دوستى با انسان‏هاى مؤمن و متّقى، ورزش كردن و نيز تفكّر در مضرّات استمناء و سرانجام نوشتن اين جمله »عالم محضر خداست،در محضر خدا گناه نكنيد« با خط درشت و آن را در مقابل خود داشتن، ان‏شاءالله به فرد بيمار و گناهكار كمك مى‏كند تا از اين عمل زشت ومعصيت بزرگ، دورى جويد.ك / 64
nagh az saite:http://www.tooba-ir.org
#30
) آسیب‏هاى معنوى و اخروى
‏ همه آسیب‏هاى سه گانه از جمله جسمانی_روحی و روانی و اجتماعی که سخن از آنها به میان رفت در قسمت حقیقیت استمنا یا خود ارضایی قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوى به این راحتى قابل جبران نیست چون اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ بعد از وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به انسان سرازیر مى‏شود و آن را فاسد و از کار مى‏اندازد. ثانیاً: این آسیب فقط دنیوى نیست. قرآن کریم مى‏فرماید: چنین نیست که بعضى خیال مى‏کنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دل‏هایشان نشسته، لذا از درک حقیقت وامانده‏اند: «کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون»؛ (مطففین، آیه ۱۴) کلمه «ران» در آیه مذکور به معناى زنگار است.

زنگ یا زنگار در امور مادى همان چیزى است که روى فلزات و اشیاى قیمتى مى‏نشیند، همان لایه قرمز رنگى که بر اثر رطوبت هوا روى آهم و مانند آن ظاهر مى‏شود و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین رفتن شفافیت و درخشندگى آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است. (تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۴ مطففین.) آرى، بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب مى‏شوند» (همان) مرحوم علامه طباطبایى رحمه الله در تفسیر المیزان (ذیل آین مطففین: ۱۴)مى‏فرماید: از آیه شریفه سه نکته استفاده مى‏شود: ۱٫ اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى‏دهند؛ ۲٫ این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند؛ ۳٫ نفس آدمى به حسب طبع اولیه‏اش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک میکند.

قلب از دیدگاه قرآن جایگاه مهمى دارد قرآن کریم اولاً: قلب را مهم‏ترین مرکز شناخت در انسان معرفى مى‏کند. ثانیاً: بیمارى قلب را مهم‏ترین بیمارى به حساب مى‏آورد و از این بیمارى به تعابیر مختلف و عجیب یاد مى‏کند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، کور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهمتر مردن قلب. که جمعاً بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.

در اهمیت گناه از دیدگاه اسلام همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا نکرده است.(مائده، آیه ۳۳)ثانیاً: از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از سرچشمه خشک کند. على (ع) مى‏فرماید: کسى که در انجام گناه زیاد فکر کند، بالاخره به گناه کشیده مى‏شود (غررالحکم). ثالثاً: از گناه به عنوان درد و بیمارى یاد کرده است. (على (ع) براى دل‏ها بیمارى‏اى، دردناک‏تر از گناه نیست (بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۳۴۲). رابعاً: از رفاقت و دوستى با گنهکار و شرکت در مجالس گناه به شدت نهى کرده است. على (ع): بر فرد مسلمان شایسته نیست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستى بریزد. (وسائل الشیعه، ج‏۲، ص ۲۶۹). خامساً: ترک گناه را بهترین عبادت برشمرده است. (على (ع): برترى عبادت، دورى گزیدن از گناه است.)

این‏ها بخش بسیار اندک از هشدارهایى است که اسلام براى دفع اثر زیانبار گناه به انسان‏ها داده است. براى این که به تأثیر گناه بر دل و قلب بیشتر پى ببریم، به عنوان نمونه به ذکر چند روایت اکتفا مى‏کنیم: رسول اکرم (ص) مى‏فرماید: وقتى انسان مؤمن گناهى را مرتکب مى‏شود، لکه سیاهى در قلبش پیدا مى‏شود که اگر دل از آن بکند و توبهکرده و از خداوند آمرزش طلبد دوباره قلبش شفاف مى‏شود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهى تمام قلبش را فرا مى‏گیرد. (تفسیر المیزان، ذیل آیه ۱۴ مطففین) رسول گرامى اسلام(ص): وقتى حرام‏ها نادیده گرفته شود و کسى مرتکب آن‏ها شود، خداوند طورى بر دلش مهر مى‏زند که بعد از آن دیگر قدرت درک و فهم را نداشته باشد. (محمد هویدى، التفسیر المعین.) دیگرى بر قلب وارد شود به جایى مى‏رسد که تمام قلب را فرا گرفته و آن را وارونه مى‏کند. (تفسیر المیزان، ذیل آیه ۱۴ مطففین) ظرف، وقتى وارونه شود هیچ چیز در آن قرار نمى‏گیرد، قلب هم در اثر گناه طورى وارونه مى‏شود که دیگر علم و حقیقت در آن جاى نمى‏گیرد.
( خداوندا از ما بگیر هر انچه که تورا از ما میگیرد)
خدایا به من زیستنی عطا کن ، که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان