امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

اعلام وضعیت روزانه

روز پنجممهvarzesh
سلام روز چهارم317
قدم بر می دارم. بلند بلند قدم بر می دارم.

فكر می كنم.

ساعت در حال گذر است.

وقت نیست.

باید تندتر بروم.

قدم هایم را سریع تر می كنم.

به جای یك موضوع، به چند موضوع هم زمان فكر می كنم.

شاید این طوری در وقت صرفه جویی كنم.

انگار باز هم وقت نیست.

تصمیم می گیرم بدوم.

به نفس نفس می افتم.

انقدر مشغول بازیابی تنفسم بودم كه یادم رفت فكر كنم.

تصمیم می گیرم دویدن، بازیابی تنفس و فكر كردن را با هم انجام دهم.

دارم از شدت خستگی تلو تلو می خورم.

تمام تنم خیس عرق است.

اگر نایستم، از هوش خواهم رفت.

روی یك صندلی می نشینم.

تنگی نفس می گیرم. تند تند نفس می كشم.

كمی نفسم سر جایش می آید.

اما تمام این مدت كه من روی صندلی نشسته بودم...

من نه تنها زمان را از دست دادم...

نه تنها رشته ی افكارم پاره شد...

نه تنها لباس های تمیزم را با لباس هایی خیس عرق،‌ عوض كردم...

بلكه قدم هایم نیز متوقف شد و روی یك صندلی نشستم.

شاید اگر همان قدم های اولیه ام را برمی داشتم...

و اگر نمی خواستم از زمان سبقت بگیرم...

الان ساكن و متوقف نمی شدم.

مشكل از آن جایی شروع شد كه تصمیم گرفتم بدوم.


5353
54 روز شد.varzesh
تنها بنايي که هر چه بيشتر بلرزد محکمتر مي شود، دل آدمي است.
سلام 130 روز
دعاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا يادتون نره 53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


ما شاء الله پهلوون الون!!!

من 98 روز 42
سلام منم11روزه شدم317
و اطمینان می دم که به تعداد روزایی که از عمرم مانده این رکورد طول خواهد کشیدMuscular
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
سلام دوستان
به همتون تبریک میگم پاکیتون رو. موفق باشید
منم امروز 8 امین روزه که پاکم با کمک خدا varzesh
انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. »
سلام
من فقط اومدم بگم که شد 54 روز و حالم هم خیلی خوبه
به Rahayi.aznafs و zeynab و zesht ورودتون رو تبریک میگم ان شاالله برای همیشه پاک باشین
الون عزیز انشالله 130 ساله بشی 317
داوود ای ول تو یه روز از من جلو تری انشالله تو هم برای همیشه پاک باشی 41
ادریس جون واقعا که بولدوزری

تا بعد ، یا علی
نشان 100 روزه
.........[تصویر:  medal.png].........


تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است

خودت را بپذیر؛ هر چه که هستی حتی اگر نقصی هم داری آن را بپذیر؛ تنها آن
هنگام قادری دست از جنگ با خودت برداری و آسوده باشی.



الهی شکر منم هستم خوبم 5 روزه 317
قدم بر می دارم. بلند بلند قدم بر می دارم.

فكر می كنم.

ساعت در حال گذر است.

وقت نیست.

باید تندتر بروم.

قدم هایم را سریع تر می كنم.

به جای یك موضوع، به چند موضوع هم زمان فكر می كنم.

شاید این طوری در وقت صرفه جویی كنم.

انگار باز هم وقت نیست.

تصمیم می گیرم بدوم.

به نفس نفس می افتم.

انقدر مشغول بازیابی تنفسم بودم كه یادم رفت فكر كنم.

تصمیم می گیرم دویدن، بازیابی تنفس و فكر كردن را با هم انجام دهم.

دارم از شدت خستگی تلو تلو می خورم.

تمام تنم خیس عرق است.

اگر نایستم، از هوش خواهم رفت.

روی یك صندلی می نشینم.

تنگی نفس می گیرم. تند تند نفس می كشم.

كمی نفسم سر جایش می آید.

اما تمام این مدت كه من روی صندلی نشسته بودم...

من نه تنها زمان را از دست دادم...

نه تنها رشته ی افكارم پاره شد...

نه تنها لباس های تمیزم را با لباس هایی خیس عرق،‌ عوض كردم...

بلكه قدم هایم نیز متوقف شد و روی یك صندلی نشستم.

شاید اگر همان قدم های اولیه ام را برمی داشتم...

و اگر نمی خواستم از زمان سبقت بگیرم...

الان ساكن و متوقف نمی شدم.

مشكل از آن جایی شروع شد كه تصمیم گرفتم بدوم.


5353
Information 
سلام دوستای گلم.نمی خوام که همه تون خوب باشید !!
باید عالی باشید...عالی ...بهترین
راستش بچه ها به این فکر می کنم که جملاتی که می نویسیم و اسمایی که واسه خودمون انتخاب می کنیم خیلی خوب می تونه مارو یا لااقل آرزوهامونو معرفی کنه
منظورم اینه که اگه آقا ادریس مثل بولدوزر بیوفته به جون زشتی ها و بدی ها،
یا آقا معین به شیوه ای حسینی مقابل یزید خونخوار نفس بایسته که قطعا بی کمک نخواهد بود(آخه معین یعنی کسی که بهش کمک شده باشه یا بشه)
یا رهایی از نفس جون کاربر و عمل کننده به ارزش ها باشه (که خدارو شکر هست و می خواد باشه)
و یا زینب جون خدارو تنها نذاره(آخه خدا هیشکی رو تنها نمی ذاره و این ماییم که اونو فراموش می کنیم و اون مشتاقه که زودتر توبه کنیم و برگردیم پیشش)
و یا تنها جونalone همیشه سرپرست و محافظت از صلواة رو پیشه کنه(آخه صلوات یعنی همزمان که دعا می کنیم که خداجان بر پیامبر عزیز و همه ی آل و یارانش و دوستداراش درودو رحمت و برکت ابدی وپیوسته بفرسته،باید همزمان موضع گیری عملی هم داشته باشیم. یعنی کاری نکنیم که این رحمت و برکت نازل شونده بر این عزایزان و خودمان، به خاطر پیروی ما از نفس ، قطع بشه)
و بقیه رو هم که الان حضور ذهن ندارم.
دیدید بچه ها
اینجا چه محیط با صفايیه؟؟
همه خیلی خیلی خوبن یا لااقل آرزومونه که خوب باشیم.
همه تونو دوست دارمKhansariha (18)
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او

عجب تلفیق جالبی بودا. مرسی خانمzesht
حتی میشه با این نامهای کاربری یه داستان بر اساس شخصیت بچه ها نوشت. اینم یه ایده، آقای ایده داشته باشcheshmak

من شدم 18 روزه42
53
ای طلیعه هشتم!
 من آمدم تا دلم را بر ضریح تو حلقه زنم و به دور کعبه عشق تو طواف دهم.
آمدم تا اشک چشمانم را دخیل سقا خانهات کنم.
آمدم تا از کبوتران حرمت گردم تا به هر صبح به دور گنبد طلائیت به پرواز درآیم
 مولایم! ای طبیب دردمندان!
53
Information 
سلام مجدد.317
ممنونم تولد40 آقای عزیز.
البته 40 مخصوصا در مسایل تزکیه و پرورشی عدد مورد توجهی بوده است.
مثلا غیبت 40 روزه ی حضرت موسی از بنی اسراییل تا در کوه طور به عبادت و ... بپردازد.
یا چله کشیدن های انسان های بزرگ از صوفی ها و عرفا.
اما مهم این است که در جامعه و در بین مردم باشی و انسان باشی چون انسان اجتماعی است.
برادر عزیزم همه ی ما می توانیم تولدی دیگر داشته باشیم.نه مثل اول بار که بی اختیار به این دنیا آمدیم.
اینبار همه چیز به خودمان مربوط است.خودمان خودمان را می سازیم.
تولد همه مبارک41
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
سلام
من با حرف zesht موافقم به جز یه جاش اونم اسم خودشه به نظر من هر کی یه جور خوشکله و اگر آدم به خودش بگه زشت دیگه اعتماد به نفسش رو از دست میده من خودم قبلا میگفتم که من چرا اینقدر زشتم آخر کار چشام رو باز کردم دیدم شدم یه آدم خود /ار/ضا
کلا نکته جالبی بود انشاله برای همیشه پاک باشی دوست گلم
نشان 100 روزه
.........[تصویر:  medal.png].........


تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است

خودت را بپذیر؛ هر چه که هستی حتی اگر نقصی هم داری آن را بپذیر؛ تنها آن
هنگام قادری دست از جنگ با خودت برداری و آسوده باشی.



Information 
سلام دوباره به همه ی دوستای عزیز.317
آقا معین از تذکرت ممنونم، ولی زشتی که فقط زشتی ظاهری نیست، 1744337bve7cd1t81و منم منظورم اون نیست.
تازه واقع بینی از ایده الیست بودن بهتره!4fvfcja
تازه نمیشه که تمام کارهای بدی که مرتکب می شیم به زشت بودن ظاهری خودمون نسبت بدیم.53258zu2qvp1d9v
به هر هال موفق باشی و سعادتمند.Khansariha (48)
سلام دوستان عزیزم.
مدتی که باهاتون آشنا شدم و در خدمتتون بودم خیلی ازتون استفاده کردم. بهم کمک کردید.عوضش من براتون کاری نکردم. شایدهم دل بعضی هاتون رو شکستم و با حرفهای گنده تر از دهنم ناراحتتون کردم. الان از ته ته دلم پشیمونم و امیدوارم عذرمو بپذیرید و شمام از ته ته دل حلالم کنید. ازین به بعد دیگه نمی تونم بیام. دیگه هیچوقت نمیام. مواظب خودتون و همدیگه باشید.خواهر برادرای خوب همدیگه باشید. هدفتون یادتون نره. دعا می کنم که همه مون بتونیم انسانانه زندگی کنیم. شمام دعا کنید و عملا زندگیتون رو هم دراین جهت اداره کنید. به امید خدا.
فراموشتون نمی کنم و دوستتون دارم، تک تکتون رو. دعام کنید.
خدانگهدار همه و در پناه رحمت او
سلام بر همه دوستان گلم منم شدم 641Khansariha (48)
قدم بر می دارم. بلند بلند قدم بر می دارم.

فكر می كنم.

ساعت در حال گذر است.

وقت نیست.

باید تندتر بروم.

قدم هایم را سریع تر می كنم.

به جای یك موضوع، به چند موضوع هم زمان فكر می كنم.

شاید این طوری در وقت صرفه جویی كنم.

انگار باز هم وقت نیست.

تصمیم می گیرم بدوم.

به نفس نفس می افتم.

انقدر مشغول بازیابی تنفسم بودم كه یادم رفت فكر كنم.

تصمیم می گیرم دویدن، بازیابی تنفس و فكر كردن را با هم انجام دهم.

دارم از شدت خستگی تلو تلو می خورم.

تمام تنم خیس عرق است.

اگر نایستم، از هوش خواهم رفت.

روی یك صندلی می نشینم.

تنگی نفس می گیرم. تند تند نفس می كشم.

كمی نفسم سر جایش می آید.

اما تمام این مدت كه من روی صندلی نشسته بودم...

من نه تنها زمان را از دست دادم...

نه تنها رشته ی افكارم پاره شد...

نه تنها لباس های تمیزم را با لباس هایی خیس عرق،‌ عوض كردم...

بلكه قدم هایم نیز متوقف شد و روی یك صندلی نشستم.

شاید اگر همان قدم های اولیه ام را برمی داشتم...

و اگر نمی خواستم از زمان سبقت بگیرم...

الان ساكن و متوقف نمی شدم.

مشكل از آن جایی شروع شد كه تصمیم گرفتم بدوم.


5353


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان