عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشاوره تحصیلی

#16
داداش علیرضا و سها جان خیلی خیلی ممنونم از حرفاتون .Khansariha (18)

واقعا آرومم کرد ... سها جان راست میگی دنیا کوچیکه خیلی هم کوچیکه ... کوچیک تر از اون چیزی که بخواهیم برای مسایل کوچیک (که تو شرایط ما بزرگترین مشکل محسوب میشه) براش غصه بخوریم و فکر و خیال کنیم....

(1391 خرداد 21، 22:19)سرباز تواب نوشته است: پیشنهاد میکنم در لحظه زندگی کنید و مدام در ذهنتون برنامه هاتونو که چقدر زیادن رو بررسی نکنید اگه این کار رو بکنید مدام به خودتون فشار میارید
وحتی اگه از 6 صبح تا 12 شب بخونید باز اتوماتیک چون به فکر بعد هستید مدام استرس میگیره شما رو
این حلقه ای هست که خودتون دور ذهنتون ایجاد کردید

ممنونم سرباز تواب ..... Khansariha (8)


دقیقا مشکل من همینجاست!

من طبق برنامه ای که برا خودم چیدم درس هام رو دارم می خونم ولی همش دارم با خودم فکر درسایی که نخوندم و کارایی که نکردم و چیزای دیگه رو می کنم!

همینه که همش استرس دارم ... همین استرس هم یه وقتایی باعث میشه گیراییم تو فهم یه مطلب بیاد پایین چون روی درس و اون موضوعم تمرکز کامل ندارم...


باید سعی کنم این استرس رو از خودم دور کنم ....
[تصویر:  montada.rasoulallah.net-1315334274-U2520.gif]

«وَ اصْبِرْوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»

و صبر كنيد كه خدا با صابران است. (سوره انفاق، آيه 46).


[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
#17
سلام


ترک خانوم این که شما استرس دارید یه چیز طبیعیه


استرس امتحان یه چیز نرمال بین دختراست


امروز داشتم با دوستم حرف میزدم ، میگفت نامزدم گفته امروز بیا منو ببین که دیگه تا دو هفته دیگه خونه ی ما اومدن تعطیله 4fvfcja


یعنی میخوام بگم استرسی رو که دارید طبیعیش کنید نه یه چیز غیرطبیعی


شما دخترید ، پس طبیعیه استرس داشته باشید


اگرم خراب کنید هیچ ایرادی نداره


به قول دوستان چیزی رو از دست نمیدید


مطمئن باشید اگه خدا رو از خودتون خشنود کنید ، جوابش رو بهتون میده


زندگی شیرینه ، پس همین الان نوش جانش کنید نه در آینده 4fvfcja




یا حق 53
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



 سپاس شده توسط
#18
4fvfcjaترک خانوم بیش از حد انتظار یه امتحان دادن بی نقص و کامل رو نداشته باش ،

فرض کن یه سوالشم جواب ندی ، یا دو تا سوال ، چرا بخوای حتما 20 یا بالای 17 بشی ، 14 یا 15 چطوره ؟

خوب بخون ولی هر چقدر تونستی ، خودت رو با فکرای ایدهآل مقایسه نکن !

انتظار ایده آلت رو بیار پایین یعنی توی خیالت فکر کن مثلن 14 یا 12 شایدم ترم دیگه ،


یکم توی خیال این بی نقص طلبی رو بشکن
20 و 18 هم خوبه دوست داشته باش ولی براش باید نذار

طوری نیست 20 و 18 هم نشی ، ولی چون همیشه خوب امتحان دادن دوست داشتنیه برای این تلاش کن نه بخاطر بایدش ،باید زور و فشار میاره ناشی از بی نقص طلبیه ،


یکم توی باورهات و ایده ل هات برای خراب کردن هم جا بده ، طوری نیست ،


مرتب بگو بایدی وجود نداره که من حتما حتما نمره بالا بیارم ة یا عالی و بی نقص درس بخونم !


منتها بگو دوست دارم که نمره بالا بیارم و براش زیاد بخونم این عشق و علاقه هه رو توی این شرایط زیاد کن .


اگه هم تونستی و بتونی خیلی بهتره چون ناشی از عشق و انگیزه ات میشه ، نتونستی هم دفعه بعد ، بایدی هم که نبوده که توی فشار باشه ، بلکه دفعه بعد بجای اینکه خودت رو برای خوب خوندن زور کنی و هی باید بذاری ، میری روی علاقه و حست برای دوست داشتن خوب امتحان دادن کار میکنی


.
.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
 سپاس شده توسط
#19
سلام

آقا آرمان و آقا مجتبی ممنونم از حرفاتون ...Khansariha (8)


راسش نمره 20 یا 19 و 18 واسه دانشجوی سال آخر مهندسی غیرممکنه! 4fvfcja

اشتباه از خودمه باید از اول ترم بخونم که آخر ترم اینجوری رو هم دیگه تلنبار نشن . شما حساب کن 6-7 تا درس رو از اول ترم هیچی نخونده باشی حالا تو این دو هفته باید همه رو بخونی چه حالی میشین؟؟ 4fvfcjaتازه کلی هم پروژه و برنامه هم باید بنویسی! 13

اینا همش باعث فشار و استرس میشه !


حالا بازم توکل به خدا تا جایی که در توانم باشه می خونم دیگه بقیش با خدا و امدادهای غیبی و تقلب و اینا دیگه !!!!! :دی 4fvfcjacheshmak
[تصویر:  montada.rasoulallah.net-1315334274-U2520.gif]

«وَ اصْبِرْوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»

و صبر كنيد كه خدا با صابران است. (سوره انفاق، آيه 46).


[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
#20
سلام بر همه دوستان گلم
اومدم اینجا چون احساس خطر کردم
هم نسبت به خودم ، هم نسبت به بعضی دوستان
کلامم رو خلاصه می کنم : این فصل امتحاناته و دوستان نسبت به درسا توجه لازم رو ندارن .
خودم هم همین طورم . درسا سنگین ، وقت کم ، از طرفی عدم تمرکز حواس ، استرس و و و و و و .....
اون وقت دوستان مخصوصا دانشجوها میزنن به در بی خیالی و میگن : ترم بعد میگیریم !!! ( خودم هم جزء همین دسته ام ) در واقع افتادن توی اون درس رو مجازات خودشون میدونن
دوستان درسته دیره ولی ماهی رو هر وقت از آب بگیریم تازه اس
پیشنهاد بدید .منتظریم .
یا علی مدد
 سپاس شده توسط
#21
4fvfcja

نه عزیزم ، من خودم یه قانونی داشتم ، هر وقت احساس میکردم این امتحان رو نمی رسم یا قراره بیافتم یا خوب ندم ،

میگفتم باید تا لحظه امتحان تمام تلاشت رو بکنی بعد که وقت امتحان شد اونوقت تصمیم بگیر ، (چون ما دانشکاه آزاد بودیم ، و هستیم ! و میتونیم درس هامون رو نریم سر جلسه و حذف کنیم )

.............

همین 2 روز پیش من امتحانهای ارشدم درس غیر خطی رو داشتم ، تا حالا نخونده بودم ، زیاد هم سر کلاس نرفته بودم ، علاوه بر این که به خودم میگفتم چرا توی طول ترم نخوندی ، و متاسف بودم ، حتی 3 4 روزی رو هم که برای قبل از امتحان ئاشتم رو زیاد نخونده بودم ،شد روز اخر

جزوه اش بقدری سخت بود که بسختی میفهمیدم ، دور اول 90 درصد مبحث رو نفهمیدم چون باز اولیم بود این مباحث رو میدیدم ، اون لحظه یکم قات زدم گفتم بی خیالش نمیرم امتحان بدم ، و بعد دو دل شدم ، ولی طبق قرار خودم تا ته خط میرم و بعد تصمیم میگیرم ...

گفتم دیگه توکل به خدا میخونیم اگه خوب از اب در اومد میرم امتحان میدم ،

برای همین تا اخر شب ادامه دادم ، اتفاقا دور بعدی که به جزوه نگاه کردم بشدت مبحث رو فهمیدم ، حتی با یه سرعت خیلی زیادی که فکرش رو نمی کردم پیش رفتم ، حتی وقت کردم صبح فرداش 6 7 ساعتی بخوابم ، یعنی دیروز اصلا فکر نمیکردم حتی جزوه رو بتونم تموم کنم ، با این که من همیشه دقیق ساعات ها رو حساب میکردم ، ولی این پیش رفتنم غیر قابل پیش بینی بود ، حتی رسیدم تمرین ها رو هم همه اش رو حل کردم . و با انرژی فرداش پا شدم رفتم دانشگاه

و در عین ناباوری همه سوالهاش رو بلد بودم

و از همه زودتر برگه رو تحویل استاد دادم

هر چند استاد ما یه طوری صحیح میکنه که اگه بگی هممه رو نوشتم بین 15 الی 16 میشی 4fvfcja

خلاصه این بود از سخت ترین درس ارشدم که با کمک خدا خوب پیش رفت .


.......................

گاهی استرس و نگرانی پیش میاد
ادم میخواد از شرش خاص بشه میگه دیگه نمی خونم و عقب میشینه
اما این عقب نشستن ناشی از ترس یا کمال طلبی و.. هست که جالب نیست ،
اگر واقعا نگران خراب شدن نتیجه هستی ، در هر صورت این نباید مانع تلاش کردن بشه ،
حتی 15 دیقه یا یه ثانیه از تلاش هم نمیشه از توکل به خدا نا امید شد ،

منتها بعضی وقتها باید درست تصمیم گرفت ، مثلن من یه بار یه درس رو توی لیسانس تا وقت امتحان خوندم و پاک همه رو قاطی کرده بودم ، اشتباه کردم رفتم سر جلسه ! چون شدم 6! یعنی نتونستم تصمیم درستی بگیرم ، درسته تلاشم رو کرده بودم ولی قشنگ قبل از امتحان میدونستم حالم خوب نیست و خراب میکنم ، در صورتی که نگارنی نداشت و اگه حذف میکردم خیلی معدلم بهتر میشد . و برعکسشم که بالا گفتم


بهر حال این حس وسط تلاش کردن نباید بهونه برای تنبلی کردن یا هوای نفس باشه ، حداقل اش اینه که آدم تا ته خط که بره بهتر و درست تر تصمیم میگیره و وقتی تلاشش رو کامل انجام داد بلخره بدونه که از وقت پشیمونی به بعد یکم پیشرفته .

وقتی ادم خوش رو سرزنش میکنه نشانه پشیمانی اصلاح خودش هست اگه وسط کار بقمه کم خونده این باید باعث بشه توی اوقات باقی مونده درست استفاده کنه ، وگرنه ول کردن و موکول کردن به ترم بعد خودش نشون دهنده ی ادامه همون روال قبلیه .

.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
 سپاس شده توسط
#22
(1391 خرداد 25، 10:47)مجتبی نوشته است:
4fvfcja

نه عزیزم ، من خودم یه قانونی داشتم ، هر وقت احساس میکردم این امتحان رو نمی رسم یا قراره بیافتم یا خوب ندم ،

میگفتم باید تا لحظه امتحان تمام تلاشت رو بکنی بعد که وقت امتحان شد اونوقت تصمیم بگیر ، (چون ما دانشکاه آزاد بودیم ، و هستیم ! و میتونیم درس هامون رو نریم سر جلسه و حذف کنیم )

.............

همین 2 روز پیش من امتحانهای ارشدم درس غیر خطی رو داشتم ، تا حالا نخونده بودم ، زیاد هم سر کلاس نرفته بودم ، علاوه بر این که به خودم میگفتم چرا توی طول ترم نخوندی ، و متاسف بودم ، حتی 3 4 روزی رو هم که برای قبل از امتحان ئاشتم رو زیاد نخونده بودم ،شد روز اخر

جزوه اش بقدری سخت بود که بسختی میفهمیدم ، دور اول 90 درصد مبحث رو نفهمیدم چون باز اولیم بود این مباحث رو میدیدم ، اون لحظه یکم قات زدم گفتم بی خیالش نمیرم امتحان بدم ، و بعد دو دل شدم ، ولی طبق قرار خودم تا ته خط میرم و بعد تصمیم میگیرم ...

گفتم دیگه توکل به خدا میخونیم اگه خوب از اب در اومد میرم امتحان میدم ،

برای همین تا اخر شب ادامه دادم ، اتفاقا دور بعدی که به جزوه نگاه کردم بشدت مبحث رو فهمیدم ، حتی با یه سرعت خیلی زیادی که فکرش رو نمی کردم پیش رفتم ، حتی وقت کردم صبح فرداش 6 7 ساعتی بخوابم ، یعنی دیروز اصلا فکر نمیکردم حتی جزوه رو بتونم تموم کنم ، با این که من همیشه دقیق ساعات ها رو حساب میکردم ، ولی این پیش رفتنم غیر قابل پیش بینی بود ، حتی رسیدم تمرین ها رو هم همه اش رو حل کردم . و با انرژی فرداش پا شدم رفتم دانشگاه

و در عین ناباوری همه سوالهاش رو بلد بودم

و از همه زودتر برگه رو تحویل استاد دادم

هر چند استاد ما یه طوری صحیح میکنه که اگه بگی هممه رو نوشتم بین 15 الی 16 میشی 4fvfcja

خلاصه این بود از سخت ترین درس ارشدم که با کمک خدا خوب پیش رفت .


.......................

گاهی استرس و نگرانی پیش میاد
ادم میخواد از شرش خاص بشه میگه دیگه نمی خونم و عقب میشینه
اما این عقب نشستن ناشی از ترس یا کمال طلبی و.. هست که جالب نیست ،
اگر واقعا نگران خراب شدن نتیجه هستی ، در هر صورت این نباید مانع تلاش کردن بشه ،
حتی 15 دیقه یا یه ثانیه از تلاش هم نمیشه از توکل به خدا نا امید شد ،

منتها بعضی وقتها باید درست تصمیم گرفت ، مثلن من یه بار یه درس رو توی لیسانس تا وقت امتحان خوندم و پاک همه رو قاطی کرده بودم ، اشتباه کردم رفتم سر جلسه ! چون شدم 6! یعنی نتونستم تصمیم درستی بگیرم ، درسته تلاشم رو کرده بودم ولی قشنگ قبل از امتحان میدونستم حالم خوب نیست و خراب میکنم ، در صورتی که نگارنی نداشت و اگه حذف میکردم خیلی معدلم بهتر میشد . و برعکسشم که بالا گفتم


بهر حال این حس وسط تلاش کردن نباید بهونه برای تنبلی کردن یا هوای نفس باشه ، حداقل اش اینه که آدم تا ته خط که بره بهتر و درست تر تصمیم میگیره و وقتی تلاشش رو کامل انجام داد بلخره بدونه که از وقت پشیمونی به بعد یکم پیشرفته .

وقتی ادم خوش رو سرزنش میکنه نشانه پشیمانی اصلاح خودش هست اگه وسط کار بقمه کم خونده این باید باعث بشه توی اوقات باقی مونده درست استفاده کنه ، وگرنه ول کردن و موکول کردن به ترم بعد خودش نشون دهنده ی ادامه همون روال قبلیه .

.

این حرفها خیلی برام جالب و مفید بود
چون من قبل از اینکه یه امتحانی رو بدم اگه براش نمیخوندم و کم کاری میکردم سعی میکردم از زیرش در برم و کلا قبل امتحان به بهونه ی نبود وقت کافی خودمو میباختم


کم پیش اومده که تا آخرین لحظه برای امتحانم تلاش کنم,نمونه اش چند روزه پیشه که البته امتحان نداشتم ولی باید جندتا طرح حاضر میکردم و نشون میدادم,منم چون نکشیده بودم نرفتم سر کلاس .ترسیدم,ولی دیگه نمیخوام غیبت کنم برای درسها,بترسم که حالا چی قراره بشه


میخوام تلاشمو بکنم و بگم خدایا بقیشو سپردم به تو,کاری که مدتهاست نکردم1276746pa51mbeg8j
(1391 آذر 19، 22:59)باران.. نوشته است:
بچه ها درس خوندن برای امتحان و شروع کردین؟


من کلا درس خوندن رو از الان شروع کردم!
از اول هفته در واقع!بعد از دو ماه و خرده ای یه هو فهمیدم دانشجو ام و دیگه دانش آموز پارسال نیستم!
[img=0x0]http://8pic.ir/images/u2kig0x2xk6igwj759y.png[/img][تصویر:  QS_7c5f964da77044e88497dbf7f765d819.jpg]
 سپاس شده توسط
#23
کنکورو چکار کنیم آخه 1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j


من بدن خیلی ضعف داره

اعصابم زیاد به درس نمیره فکرمم همش در گیره
حسین آرام جانم ... حسین روح و روانم ... حسین داروی دردم ... حسین دورت بگردم
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
 سپاس شده توسط
#24
(1391 آذر 20، 15:26)Ho3ein نوشته است: کنکورو چکار کنیم آخه 1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j
من بدن خیلی ضعف داره
اعصابم زیاد به درس نمیره فکرمم همش در گیره

من این مشکل رو داشتم باعث شد یه سال پشت کنکور بمونم

بیشتر گردن درد موقع تست زدن اذیت می کرد.

سعی کن صبحانه مقوی(کره عسل و ...) بخوری قرص جوشان ویتامین C هم خوبه
 سپاس شده توسط
#25
(1391 آذر 20، 15:26)Ho3ein نوشته است: کنکورو چکار کنیم آخه 1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j


من بدن خیلی ضعف داره

اعصابم زیاد به درس نمیره فکرمم همش در گیره



ورزش هم خیلی خوبه ... این ضعف بدن خیلی بده ... مثلا سر جلسه کنکور که 4 ساعت باید بشینین یا موقع درس خوندن ...
این ورزش که میگم واقعا لازمه یعنی واجبه 53258zu2qvp1d9v مخصوصا ورزشی مثل شنا ...
هم باعث تقویت جسمانی میشه هم آماده درس خوندن میشین
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
 سپاس شده توسط
#26
از هر دوتون ممنونم


حتما حتما به پیشنهاد هردو شما عمل میکنم


از لطفتون خیلی خیلی ممنونم

خدا کنه ک اوضاع درست شه

و هر دو شما هم تو همه کاراتون موفق باشید

منم تا خدا و بعد ائمه ع رو دارم هیچ غمی دارم

خدا خیلی کریمه
حسین آرام جانم ... حسین روح و روانم ... حسین داروی دردم ... حسین دورت بگردم
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
 سپاس شده توسط
#27
سلام.
هر وقت اين كار را مي كنم تا دو سه روز بركت از وقتم مي ره.
نمي شه درس خوند.
بيزارم از خودم شدم يك انسان نما.
همين.
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
 سپاس شده توسط
#28
سلام خدمت دوستای خوب

امیدوارم با لینک ها و تبلیغاتی که گذاشتم این تالار از نو شروع به فعالیت کنه

لطفا اگر هر تجربه ای دارید دریغ نکنید

یه دنبا ممنونم

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
#29
سلام خوبین ؟

می خوایم با توجه به نزدیک بودن کنکور و امتحانات تجربیات همه کانونیا رو در مواجهه با استرس بذاریم کنار هم شاید بتونه باعث قبولیه یه دوست یا موفق شدن یه دوست دیگه بشه

امیدوارم حتی اگر کوچکترین تجربه ای درباره کنترل وسوسه ها موقع امتحانات یا چطور درس خوندن که استرس رفع بشه یا هر چی در این موارد دارید دریغ نکنید

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
#30
سلام
اول که تشکر میکنم از سرکار میتوانم خانوم بابت دعوت و نیز زحمتی که میکشن
دوم. فقط یه نکته بگم که به درد خوندن درسای محاسباتی میخوره و خودم به شخصه ازش نتیجه میگیرم.
اینه که وقتی میخوام درس بخونم اول یه نگاهی به جزوه میکنم ببینم درسه چیه بعد میرم سراغ تمرینا حلش میکنم تا بفهمم توی درس چی مهمه چی مهم نیست. چون قراره با خوندن درس بریم سر جلسه سوال جواب بدیم دیگه خب وقتی من یه جزوه بگیرم دستم هی همه جاشو بخونم اصلا هم نفهمم کجاش مهمه کجاش نیست خب طبیعیه که استرس میگیرم . این نکته بارها برا خودم اتفاق افتاده که میگما. واسه نمونه همین الان دارم درس کنترل فرایند رو اینجوری میخونم. اول که خواستم شروع کنم خوندن هرچقدر که رفتم سراغ جزوه ازش بخونم بفهمم که استاده چی گفته و کلا درسه چی میخواد نفهمیدم. واسه همین رفتم سراغ سوالا . سوالا که خوندم . دیدم کلا درسه چقدر ساده اس و استاده چقدررررررر توضیحات اضافه گفته تازه وقتی اینجوری پیش میرم و برمیگردم سراغ جزوه همه نکات جزوه رو هم یاد میگیرم
یه تجربه دیگه هم این که اگه تو یه درسی واقعا مشکل دارید و هروقت میرید سراغش دچار استرس میشد در صورتیکه  دوستی دارید که درسش خوبه و اگه ازش بخواید بی منت براتون توضیح میده برید ازش ببپرسید. من خودم بااین روش درس ریاضیات مهندسی رو با نمره 18 پاس کردم.(بچه هایی که این درس رو پاس کردن قطعا میدونن یکی از درسای سخت دروس مهندسیه) ی سوال دو نمره ای جواب ندادم که این سواله از قضا تو توضیحات دوستم نبود اگه قبلا یه جرقه کوچیک تو ذهنم ایجاد شده بود قطعا 20 میشدم. 
امیدوارم تجربه ام به درد تون بخوره بازم اگه نکته ای به ذهنم برسه میگم.
یاعلی
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان