انتقـــــــــــــــــادات

[CHAKAVAK]

اما جناب رادیکال

به ایشون خیلی جفا شد،تصویری از ایشون به نمایش گذاشته شد که واقعا باعث تاسف برای اونهایی هست که با تخریب دیگران،سعی در تایید و تسبیح خودشون دارن و اسمش هم ظاهرا میذارن حفظ ارزش ها،به قول حضرت حافظ:گر مسلمانی از این است که حافظ دارد/وای اگر از پی امروز بود فردایی

رادیکال شخصیتی به شدت کنجکاو،تلاش گر و به دنبال پاسخ به پرسش هاش بود،سعی داشت با راهی متفاوت از دیگران،مشکلاتش رو اعم از ترک خ.ا حل کنه،در این مسیر طبیعیه که برخی از عقاید خودش و دیگران رو به چالش بکشه نه به قصد تخریب عقیده ای نه،به قصد کشف پاسخ قانع کننده ای.

این شخص نقطه قوتش(که امیدوارم منم ازشون آموخته باشم)عدم تبعیت بی چون و چرا از هر آن چیزی بود که بهش از هر طرفی به هر شکلی دیکته شده بود و دیکته میشد.

دوستان بدونید،رادیکال،نه بی دین بود،نه ضد دین بود،با الهام از نام کاربری قبلیش بهتون میگم که ذهنی پرسشگر در پی پاسخ به پرسش هاش بود.

امیدوارم پر قدرت در پی پاسخ درست به پرسش هاش باشه،انشاالله.

[بهاران]

سلام
منم یه انتقادی دارم دوستان 
ب نظرم اگر میشه سپاس زیر پست ها برداشته بشه
اینجا هدفش فقط پاکی و نزدیک شدن به خدا هست
و این منظر خوبی نداره در یک تاپیک یک پست 10 تا سپاس بخوره و یک پست هیچی
اعتبار کافیه برای نشون دادن اینکه شما از چیزی یا پستی ممنونی...
من کاری به الان ندارم ولی خودم شخصا بارها اینو دیدم
و خودمم یه بار ناراحت شدم...

شاید ب نظرتون مسخره و پیش پا افتاده باشه ولی تازه واردی که نتونه خودشو نشون بده و همچین چیزیو ببینه شاید ناراحت بشه و نیاد دیگ کانون

کلا فلسفه سپاسو توی کانون نمیفهمم...وقتی اعتبار وجود داره
مخصوصا وقتی ک یه پست کلی سپاس میخوره و یک پست هیچی.

و اگر همچین چیزی نمیشه
لطفا از این به بعد یا کلا روی سپاس نزنین یا برای همه بزنین


بازم میگم کاری ب کسانی ک الان یا بعضی اوقات توهین میکنن ندارم...
کلی میگم...

سلام
ممنون خانم بهاران که انتقادتون رو مطرح کردید.

حالا بد نباشه شاید من هم توضیحی بدم.
تو همه تالارهای گفتمان‌ها چه تو ایران و چه در سطح جهانی دکمه سپاس جهت تشکر کردن به‌کار گرفته میشه.
شخصی که به سوالی پاسخ بده یا شخصی که محبتی در حق شخص دیگه انجام بده، طرف مقابل با دکمه سپاس از اون فرد تشکر می‌‌کنه.

اما تو کانون این دکمه کلا معنای دیگه‌ای داره.
ما برای همراهی همدیگه، برای انرژی دادن به همدیگه، برای حمایت از همدیگه، برای نشون دادن خوشحالی‌مون از بودن همدیگه، برای مقاومت کردن‌ها و کم‌نیاوردن‌های همدیگه، بابت تسلیم نشدن و پاشدن‌های همدیگه از این دکمه استفاده می‌کنیم.

من اگه یه اعلام وضعیت ورزشی انجام بدم و هیچ‌کی اون رو سپاس نزنه، چه قدر فرق داره با این‌که 20 نفر پست من رو لایک کنن و بهم بگن که ما همراهتیم، خوشحالیم که هستی و به ورزشت ادامه میدی؟
خیلی.

بنابراین این سپاس‌ها بیهوده نیست. دل‌گرمی بزرگی برای همدیگه هست.

من اگه یه سلام، صبح بخیر خالی بنویسیم و هیچ کی پاسخ نده و هیچ کی هم سپاس نزنه، فرداش دیگه سلام صبح بخیر نمی‌نویسم. اما اگه همین سلام صبح بخیر رو 15 نفر لایک کنن، حتی اگه هیچ کس بهم پاسخ نده، می‌فهمم که 15 نفر از سلام من انرژی صبحگاهی گرفتن و من هم با میل و اشتیاق فراوان یه سلام و صبح بخیر پرانرژی دیگه فرداش می‌نویسم.

بعید می‌دونم کسی از دوستان به‌خاطر اذیت کردن شخص دیگه‌ یا بی‌توجهی به شخص دیگه، پستی رو سپاس کنن یا نکنن.
حالا تاپیکی ممکنه بازدید بیشتری داشته باشه و خب به همین خاطر سپاس‌های بیشتری بگیره. طبیعتا این موضوع نباید موجب ناراحتی ما بشه.

شاید ب نظرتون مسخره و پیش پا افتاده باشه ولی تازه واردی که نتونه خودشو نشون بده و همچین چیزیو ببینه شاید ناراحت بشه و نیاد دیگ کانون

اصلا مسخره نیست و کاملا درست میگید.
نکته‌ی خوبی رو اشاره کردید که هوای‌ تازه‌واردها رو داشته باشیم. حالا چه با سپاس زدن زیر پست‌هاشون چه با پاسخ دادن به پست‌هاشون و چه با پیام پروفایل دادن بهشون. جوری که دل‌گرم به این محیط بشن.
ممنون که این نکته رو اشاره داشتید.

البته این رو هم مدنظر داشته باشیم که شاید دوستی تو کانون باشه که فلسفه‌ی رایج دکمه سپاس رو تو کانون ندونه یا این سبک رو نپسنده. چون ما جایی اون رو قانون نکردیم. 

اما در کل به‌جای این‌که به نبود سپاس‌ها فکر کنیم، شاید بهتر این باشه که همدیگه رو دعوت کنیم سپاس‌های بیشتری زیر پست‌های همدیگه بزنیم. بیشتر از همدیگه حمایت کنیم. بیشتر نشون بدیم که دغدغه‌ همدیگه رو داریم. 

این مورد رو هم باید اشاره کنم که اعتبار نمی‌تونه جای سپاس رو بگیره. چون کارکرد دیگه‌ای داره. اصل اعتبار دادن برای این بوده که پستی که خاص‌تر هست و پستی که ویژه‌تر هست، بهش اعتبار داده بشه تا متمایز با سایر پست‌ها باشه. شاید در روز من 300 پست رو سپاس بزنم و 300 جا همراهیم رو اعلام کنم و 300 جا دل‌گرمی بدم اما فقط یک پست خاص به چشمم بیاد و به اون اعتبار بدم. 

حالا با توجه به این توضیحات اگر باز هم پیشنهاد دیگه‌ای دارید بفرمایید.
ان‌شاءالله دوستانی که پست‌تون رو خوندن هم به نکاتی که اشاره کردید توجه خواهند داشت. 

خیلی ممنون از شما ک توجه کردین 
حقیقتا کامل قانع شدم...
من فقط یه چیزی رو بگم
بهتره سپاس نزدن جای حرف زدن رو نگیره
فقط حرفم اینه
شاید بد بیان کردم.
در تاپیکایی ک شما گفتین همینطوره...مثل همون ورزش
ولی جاهایی که ممکنه اختلاف نظر پیش بیاد به اختلافات دامن میزنه.
همین اختلافات الان ک نمونشه.
لجبازی بعضی افراد از همینجا نشات میگیره.
شاید هم چیزایی که میگن باور قلبیشون نباشه ولی ب قول افلاطون به طرف افراط عقلی میرن و فقط میخوان خلاف عقاید شما رو اثبات کنن.

شاید سپاس زدن بهونه بود ک من اینا رو بگم.

من خودم با یکی از همین دوستان توی شبانه روزی بحث کردم.
و سعی کردم عقیده شون اگه باطله ب نمایش بزارم.
ب نظر من بهتره به جای اخطار دادن و حذف کردن باهاشون بحث بشه.
و اگه غلط میگن کامل ب نمایش گذاشته بشه.

یگانگی خدارو زیر سوال میبره؟؟
به پیامبر توهین میکنه؟
چرا باید با اخطار سر و تهش تموم بشه
یا با سپاس نزدن ها
با حرفای توی یادداشت
لجبازی شعله ور تر بشه؟
چرا نباید بحث بشه؟
تا باطل بودنش اشکار بشه؟
ببخشید که اول بار کامل منظورمو نگفتم.
ولی من متاسفانه چیزی جز لجبازی توی بعضیا نمیبینم.
و ب نظرم با دامن نزدن بهش تموم میشه.

[ایرانا]

نمیدونم حرفی ک میخوام بگم انتقاد به شمار میاد یا نه

اما از روزی ک وارد اینجا شدم ، باینکه مشخصه افراد زیادی هستن دارند تلاش میکنن حس میکنم خیلی از بقیه بچه ها دورم
من ک دوباره میرم و درگیر امتحانات هستم اما 
به نظرم حیف بود ک این رو نگم

اینجا خیلی حسن ها داره 
نظم داری 
برنامه ریزی داری

حس همدلی 
مخصوصا توی رنج سنی ۱۵ تا ۱۸ ۱۹ سال
رنج سنی ک احساساتی تر هستن ، و از نوجونی به جوانی وارد میشن 
طبعا توی این سن سوالهایی هم مطرح میشه ، هر کسی تو این سن میخواد خود واقعیش رو پیدا کنه، چه بسا تو بزرگسالی هم باز درگیر پیدا کردن خودش باشه


اما چیزی ک وجود داره و من فکر میکنم زیادی بلد شده این هست ک 
من هر چه قدر نگاه کردم اینجا جایی نیست ک ادما راحتتر بتونن با هم صحبت کنن

میدونین 
همه چیز توی یک چهارچوبی هست ک ما رو از هم دور میکنه (منظورم زیر پا گذاشتن اخلاقیات نیست)

مثلا اینجا یه تاپیک مثل گپ وجود نداره ک راحت بخندیم حرف بزنیم از روزمره باهم اون حس و حال بدی ک توش هستیم از بین بره (تاپیک زیاد هست اما صرفا باید توی یک مسئله خاص حرف بزنیم و این باز هم نقض قوانین هست)

لحظه وسوسه صرفا از این تاپیک به تاپیک دیگه برو مطلب بخون ک یادت بره همه چیز 

شما یه چیز رو فراموش کردین
و اون اینکه ما ادمای تنهایی هستیم
اگر این معاشرت با بقیه نباشه، یا صرفا احوال پرسی حرفای خشکی حال هیچ کسی رو عوض نمیکنه

پاکی هست، اما یه درد مدام با خودمون حمل میشه ک فقط خود اون فرد میتونه بفهمتش...
تنهایی(:




 

یکی از چیزایی ک باعث میشه ذهن ما از خود ارضایی دور بشه اینکه ما از این انزوا خارج بشیم توی جمعی باشیم ک بدونیم پذیرفته هستیم

فارق از هر نوع دیدگاهی دوست داشتنی هستیم
اینجا کی دیگری رو میشناسه؟!

ما صرفا هدفمون ترک گناهه ، ولی یک سری رفتار ها باعث میشن ک نه تنها اون فرد دیگه به اینجا برنگرده خیلی شدید تر رفتارش رو تکرار بکنه

حرف اخرم
کاش بدون تعصب به مسایل حداقل فکر میکردیم
و دغدغه های نسل جدیدتر رو درک میکردیم
کاش بچه های دهه ۶۰ و ۷۰ یکم هشتادی ها رو درک میکردن ...


ممنون ک وقت گذاشتین خوندین(:⚘

[عارفه]

سلام و درود 

نمی دونم ورودم به این بحث کار درستی هست یا نه.
نه درست در جریان هستم نه اطلاعاتم دقیقه که کلا جای هیچ اظهار نظری رو درباره این مورد خاص برام باز نمی‌ذاره.
و من هم قصدم این نیست.

تنها اومدم چیزی رو بگم که فکر می کنم مسئله کمی بازتر میشه و زاویه دیدها بهتر مفهوم میشن.


همون‌طور که توی تاپیک تو بگو چه کتابی بخونم این چند وقت پست گذاشتم، حتما زاویه دید من رو دیدید که من خودم طرفدار دین انتخابگرانه هستم و چقدر برای دانستن تلاش می کنم و ارزش قائلم. از تقلید بی چون و چرا بیزارم. از اینکه یک مسلمان جزو بقیه باشم و با هم هیئت بریم، نماز عید بریم و تکرار قبلی ها باشم و نفهمم آخر چرا عزای امام حسین این همه مهمه، پیامش چی بود اصلا این همه، بیزارم.
فقط از این بابت میگم که پرسشگری برام اهمیت داره و جایگاه خاص.

این از این.

یک خاطره ای بگذارید اینجا کوتاه بگم.
توی دوره کارشناسی یک کلاس عمومی خیلی خوبی شد گرفتم که بسیار در زمینه اعتقادات با دلایل و مستندات رشد کردم. الحمدالله رزق خفیه الهی بود نصیبم شد.
یک چیزی اون استاد بزرگوار(رشته خودشون فلسفه بود و سال ها معلم دینی بودن و پر از تجربه بودن و همیشه با استدلال و منطق پیش می رفتن و یکبار حرف از حدیث و تقلید و غیره نشد تا جاییکه بچه هایی اصلا دین رو قبول نداشتن با ایشون همراهی می کردند و مباحث اقناعشون می کرد.)
یکبار توی درس دادنشون گفتن که مباحث فلسفی اعتقادی مثل این، به چالش کشیدنش باید در فضای آکادمیک باشه و در حضور متخصص. سوال پرسیده بشه و جواب از استاد که درس اون رشته رو خونده طلب بشه. اسلام و مسیحیت و اینا هم نداره. توده مردم اغلب دین موروثی و تقلیدی دارن. مثل بقیه سنت های موروثی دیگه.
و حتی مثال تفنگ رو زدن؛ اگر کسی در فضای بین مردم عادی جامعه این بحث ها رو بکنه، اگر اعتقادات مردم(هر چی که باشه) در معرض تهدید قرار بگیره، مثل کسی می مونه که تفنگ دستشه بین مردم و‌جون اون ها رو نشونه گرفته!
خب پس این نکته باید مورد توجه قرار بگیره که هر حرفی جایی داره.

خلاصه که
از طرفی باید فضا آزاد بباشه در جامعه و ما(جامعه اسلامی) اگر مدعی بهترین دین هستیم باید و باید پاسخگوی سوالات باشیم. و من موافق زدن این حرف ها و پرسشگری هستم کاملا، اما از طرفی این جا جاش نیست. چقدر خوب می شد این فضا ظرفیتش رو داشت مثلا یک متخصص دین، تاریخ صدر اسلام و ... مثلا اگر به نحوی حضور داشتن و جلسات پرسش و پاسخ می شد بگذاریم خب عالی می شد. اما خب نیست فعلا. لذا اینکه سوال کنیم بعد از کسانی که جوونن اغلب سنی ندارن و چه بسا خودشون هنوز به تثبیتی نرسیدن (و چه بسا پیرش، فرقی ندارن) انتظار پاسخ داشته باشیم و اگر جواب ندادن بگیم پس شما اشتباه می کنی یا حتی اینم نگیم اما تو دلشون تردید بندازیم که حرفت سند ندارن این هم درست نیست. حتی اسلام هم تا وقتی به تشخیص نرسیده فرد میگه تقلید کن. یا به پدر و مادر میگه عادت خوب رو در بچه پرورش بده هرچند که خودش نفهمه خوبه. تا بعد که به سن تشخیص رسید اون زمینه انتخاب درستش مهیا تر باشه. خب یکی بیاد این پرورش رو‌مختل کنه باید چی گفت؟


ما هم تو همین مدارس درس خوندیم که همه تقلیدی بار اومدیم. همه هم می دونیم. چند نفر ما معلم دینی پاسخگو داشتن؟ چند نفر ما به اسلام شناس اصلا دسترسی داشتن؟ چند نفر ما جواب سوال های بنیادی دین اسلام رو بلدن؟

ما همه فعلا در مسیر شدن هستیم. ما جز تک مواردی، هنوز چیزی برای ارائه نداریم.

یادآوری می کنم من در جریان نیستم و کلی میگم. ممکنه مصداق این اتفاقات بشه یا نشه پس کسی به دل نگیرد.
دوست دارم نقطه نظرات هم رو اول خوب متوجه بشیم.


یک جوون پر استعداد که می خواد درست بفهمه و یاد بگیره این خیلی خوبه، این آدم درک عمیقی داره و نمی خواد سهوی بگذره، ارزشمنده.
اما نمی دونسته کجا بگه. کانون خب واقعا مامن ماها بوده و هست. شاید تنها جاییه که درباره یک موضوع به شدت حساس به نام خودارضایی ما راحت حرف می زنیم، از وسوسه داشتن، از تحریک شدن میگیم(حالا کمی متناسب با فضا، اما میگیم)، تفکیک نداریم، کجا تو جامعه ما چنین فضایی هست؟
شاید ایشون بنا رو گذاشتن که اینجا میشه پرسید چون اسلام جواب داره.
ایشون سوالاتی داشته که می خواسته بدونه، اما کجا باید بپرسه؟ کجا جامعه ما پذیراست؟ توی همین طنزهای دانشجوییمون چقدر این نکته رو دستاویز قرار میدیم که استاد می خواد فقط درس بده در بره. از شاگردی که سوال پیچ کنه بدش میاد و ...
متأسفانه جامعه در خیلی موارد از پرسشگری حمایت نمی کنه.

ایشون شاید به دلیل بی در کجایی، مثل خود من وقتایی که کوچکتر بودم هیچ جا رو نداشتم و این یک درده که سوال ها مغز استخوان آدم رو بسوزونن و کسی نباشه، جایی نباشه بپرسی. یا جواب ها از سر باز کنی باشه مثل بعضی روحانی ها. خود من با حضرت زهرا سال ها کات بودم. هیچ ارتباطی نداشتم. یک کتاب از طرف یک روحانی به من داده شد درباره حضرت زهرا که شبهه در من ایجاد کرد. (خودش جای تأسف داره که به دست یک روحانی  )
 خلاصه گریه می کردم تو روضه فاطمیه که من می خوام با تو باشم، می‌دونم تو بهترین بانوی عالمی اما این شبهه جلوی عقل و قلب منو گرفته، نمیتونم بهت متصل بشم...

من آقای رادیکال رو از این جهت کاملا درک می کنم. ولی متاسفانه فقط میتونم دعا کنم که یک اسلام شناس کار کشته در مسیر زندگیشون قرار بگیره.
لطفاً هر کسی این جمله رو خوند یک صلوات بفرسته برای محقق شدنش‌. درد سختیه.

از طرفی بابت صیانت از اعتقادات بقیه به تیم مدیریت حق میدم. تیم مدیریت هم وظیفه ش هست که از بقیه مراقبت هایی بکنه. البته این کار مسیولیت سختیه که حق و ناحقی نشه، نابجا پستی پاک نشه. در هر حال چه وظیفه خوب انجام شده باشه چه با اشکالاتی از اصل ضرورت مسئله مراقبت چیزی کم نمیشه.



اگر در صلاح دید کانون بود یک روحانی میشناسم که پیج اینستاگرامی دارن، تفسیر قرآن بیشتر میگن و خیلی هم شناخته شده نیستن در حد هزار و خرده ای فالور داشتن، اما من چند باری حرفاشون رو گوش دادم فهم عمیقی کسب کردم و بینش بلندی دیدم رو میتونم معرفی کنم شاید کمکی کرد. 

[ایرانا]

یک چیز دیگه هم هست ک به نظرم باید گفته بشه

کاش مدیران کانون در کنار بچه ها بودن
شاید این فاصله بخاطر اختلاف سنی هست اما به هر حال مدیری ک مثل رفیق با بچه رفتار میکنه مطمئنا هم نتیجه خوبی از بچه ها میگیره چه تو پاکی ،چه توی فعالیت های دیگه 
و هم اینکه این اختلاف و ۲ دستگی  از بین میره( البته هستن امثال این مدیران، اما خب متاسفانه خیلی کمن من یکی ۲ مورد دیدم )


یه جاهایی انگار دید خیلی از دوستان از بالا به پایین هست ، چون صرفا مدیر هستن 
شایدم من برداشتم اینطور بوده

اکثر
مدیران و سرپرستان بخش های پاکی سنشون خیلی بالاتر هست، مشغله های خودشون رو دارن
و از بچه های تیمشون دور هستن

---

یا مثلا اگر زیر پست یک تازه وارد بریم یک سری جملات سرد و بی روح پشت سر هم برای خوش امد گویی گفته میشه

شاید اینها جزئی به نظر برسن
اما خیلی تاثیر دارن توی جذب تازه واردها 
خیلی ها ترجیح میدن بعدا وارد کانون نشن، بخاطر سختی کار با سایت ،به خاطر اینکه همه چیز مصنوعیه


و
این هم مد نظر داشته باشین ک
وقتی ادم به جایی احساس تعلق داشته باشه نمیره ، بر میگرده 
مثل همه شما مدیرانی ک سالهاست اینجا هستین

پس لطفا فکری بکنین ک بچه های جدید هم این دلبستگی رو به کانون پیدا کنن، صرفا یک کاربری جدید اضافه نشه ک هیچ وقت مشارکت نکنه و بی تاثیر باشه

[خانوم لبخند]

خب به نظرم منم چند جمله بگم که لال از دنیا نرم!!

این رو هم بگم که این حرفا با توجه به سبقه فعالیتم در اینجا هستش و صرفا از نگاه یک کاربر عادیه نه یک مدیر!

اول اینکه شما با هر عقیده و مسلکی که باشید وقتی به اداره یا سازمانی ورود میکنید که طبق یک سری دستورات و ضوابط اداره میشه "موظف" به رعایت اون دستورات هستید، بدون هیچ إن قُلتی! و در صورت تخطی از قوانین یا به شما تذکر میدن یا حراست خبر میکنن که به بیرون راهنماییتون کنن

دوم اینکه اینجا همونطور که خودتون بهتر میدونید تعداد کاربرایی که تو سن بلوغ فکری و شناخت خودشون هستن کم نیست، 18_19 سال سنی نیست که تفکرات عقیدتی سیاسی به آنی شکل بگیره و ثابت باشه...تو مسائل و موقعیتای مختلف به چالش کشیده میشه و تغییر هم میکنه...

بعد شما تصور کن یه نفر که اتفاقا همین رده سنی هستش بیاد معادلات سیاسی ذهنی خودش رو "که ممکن همین دیشب از یه سایت یا اینستا شنیده باشه" بلند بلند بیان کنه و از نظر هم سن و سالاش هم حرفاش جدیده و خیلی قلنبه سلنبه و   خفن باشه! اینام که تو سن تاثیرپذیری و تابعیت بدون جستجو و تحقیق هستن... این یعنی تاثیر گذاری و استاپ کردن روند رشدی عقاید بقیه دوستان

اگر برای اثباتش میخواید بگید که اولش اعلام کنید هر کس به فلان حیطه وارد و مسلطه بیاد برای گفت و گو

اما اگر نیتتون اثرگذاری هستش که خب براساس قوانین اینجا جاش نیست

و اینکه بحث سیاسی هیچوقت طرف برنده و بازنده نداره... دو سر سوخته

اینجا بنا شده برای اینکه فارق از هرگونه عقیده و مسلکی دورهم حالمون خوب باشه

تو این کانون قشنگ کم نداریم کاربرایی که دینشون متفاوته اما از بهترین دوستای ما بودن و هستن، بدون هیچ‌گونه تنش و واکنشی نسبت به مذهب همدیگه

کانون یه جامعه آماریه، یه فرصته برای تمرین و یادگرفتن بهتر همزیستی مسالمت‌آمیز با همدیگه، برای سالیان درازی که عمرمون میخواد سپری بشه و تو جامعه میخوایم قدم بذاریم و باهم برخورد داشته باشیم و روبرو بشیم

[*بنده پاک*]

من وقت نکردم بخوانم
نمیدونم چی شده
ولی چند جا دیدم با مدیرها خشن شدین
خواستم بگم
من میترسم
واقعا میترسم
از روزی که مدیرها از کانون زده بشن
بی خیال!!!!!!!!! 
کی حاضره بیاد جاشون؟
کی حاضره کارای اونارا برامون انجام بدن؟
فقط اگر خواستیم حرف بزنیم قبلش یه بار مرور کنیم چند بار ازمون خواستن یه جایی از کانون کمک کنیم ولی سرمون را انداختیم پایین گفتیم ببخش وقت ندارم
مدیرها وقتشون با ارزشه
باهاشون مهربون باشیم
بهشون به چشم دشمن نگاه نکنین
خیلی مهربونن
واقعا خیلی
زمان بده میبینی آخرشم حق با اونا بوده 

[خانوم لبخند]

این رو هم اضافه کنم که
پیش زمینه های فکری نسبت به همدیگه مخصوصا مدیرا رو درک نمیکنم
ولله که من آقای علیرضا 68 و خاصه آقای گرافا رو وقتی22_23 ساله بودم اومدم کانون میدیدم گاهی پستاشونو و تذکراتشون رو هیچ فکری نسبت بهشون نداشتم به واسطه ناظم بودنشون!! هنوزم همینه!!!

سها جان هم مدیر بود اما فقط برای تذکراتی که میداد برام وجه مدیر داشت و بعدها البته که مدیر شدم مراوداتمون به عنوان زیر مجموعه بودنم بیشتر شد و نقش مدیرکل بودنشون هم برام پررنگتر شد...اما وقتی تو نسیم حیات یا هر تاپیک دیگه پست میذاشتن برام با بقیه بچه ها فرقی نداشتن!!! یه کاربر و دوست خوب مثل بقیه بچه ها...

نه آقای گرافا و نه سها بانو براساس عقاید فردیشون سایت رو اداره نکردن، همه اش قوانین درج شده در کانون بوده و بس...

آقا آرمین و آقای صادقین و بقیه مدیران هم همینطور... وگرنه که همه چیز بهم میریخت اگر هرکی براساس چهارچوب ذهنی خودش اداره میکرد اینجا رو!!!

پرونده ای که از پیش زمینه های فکری برای مدیرا باز کردین رو تو ذهنتون ببندین که خب چون فلانی این طرز فکر رو داره پس کانون رو فلان طور اداره میکنه و پیش میبره

[ایرانا]

اول اینکه شما با هر عقیده و مسلکی که باشید وقتی به اداره یا سازمانی ورود میکنید که طبق یک سری دستورات و ضوابط اداره میشه "موظف" به رعایت اون دستورات هستید، بدون هیچ إن قُلتی! و در صورت تخطی از قوانین یا به شما تذکر میدن یا حراست خبر میکنن که به بیرون راهنماییتون کنن

اینو منم قبول دارم
هرجایی قانون خودش رو داره، نقدم اینه تا کسی اشتباه کرد باید زیر پست اون فرد بنویسیم شما ایمیل دارین، پستها رو حذف کنیم
فیلتر کتیم

یا اینکه حداقل حرف های اون ادمو بشنویم؟ اصلا ببینیم مشکل کجاست ک وقتی باهاش حرف میزنیم، باز هم کار خودشو میکنه؟؟

۹۰ درصد مواقع ادما نمیخوان حرفشون به کرسی نشسته بشه ، بلکه فقط میخوان شنیده بشن ، همین
یک سوال ذهنی ک به معنی مخالفت با قوانین نیست
تنها یک موضوعیه ک ذهن اون فرد رو درگیر کرده و تا باهاش کنار نیاد ، توی ابعاد دیگه زندگیش لنگ میزنه

18_19 سال سنی نیست که تفکرات عقیدتی سیاسی به آنی شکل بگیره و ثابت باشه...تو مسائل و موقعیتای مختلف به چالش کشیده میشه و تغییر هم میکنه...

قبول دارم، ولی بیشتر انقلاب های دنیا توی همین رنج سنی بوده
میدونین چرا
چون بجای اینکه کنارشون باشیم و مواظبشون باشیم خودمونو کنار کشیدیم و گفتیم اینا هنوز بچه هستن ، پس خودشون دست به کار میشن ، به عنوان بزرگتر این در کنار هم بودن خیلی مهمه
با تموم تفاوت هامون پشت هم باشیم حذف کردن و ایمیل زدن مکرر برای بچه های تو این سن جواب نمیده، مذاکره و فرصت دادن  روش بهتریه

کانون یه جامعه آماریه، یه فرصته برای تمرین و یادگرفتن بهتر همزیستی مسالمت‌آمیز با همدیگه، برای سالیان درازی که عمرمون میخواد سپری بشه و تو جامعه میخوایم قدم بذاریم و باهم برخورد داشته باشیم و روبرو بشیم 

صد در صد، اتفاقا خوبیه اینجا اینکه بچه های بزرگتر زیاد هستن خیلی از تجاربشون رو میتونیم استفاده کنیم

نه آقای گرافا و نه سها بانو براساس عقاید فردیشون سایت رو اداره نکردن، همه اش قوانین درج شده در کانون بوده و بس...

من متاسفانه هیچ کدوم از این دوستان رو نمیشناسم 
ببین مدیر ها جناب صادقین، مهدوی ، ارمین، شازده کوچولو ، کویین جان و رهایی جان رو میشناسم
اگر اشتباه نکنم
و اینو درک میکنم 
، اینجا کسی کسی رو نمیشناسه ک گارد داشته باشه یا از توی دلش خبر داشته باشه
فقط من به شخصه این عزیزان رو اکثرا موقع دریافت ایمیل دیدم یعنی برخوردم هنگام ارتکاب جرم بوده 
خب چیزی ک از من توی تصور مدیران عزیز هست یه فرد یاغی و چیزی ک من ازشون تو خاطرم هست اینکه یه نفر مدام میخواد از من ایراد بگیره

خود به خود فاصله پیش میاد، بین کاربرا

پرونده ای که از پیش زمینه های فکری برای مدیرا باز کردین رو تو ذهنتون ببندین که خب چون فلانی این طرز فکر رو داره پس کانون رو فلان طور اداره میکنه و پیش میبره

 من به شخصه تصور و پرونده ای برای دوستان باز نکردم قضاوت هم نمیکنم فقط حسی ک حداقل تا الان به خود من داده شد رو میگم
این قانون مداری خیلی خوبه ، اینکه کانون رو روی ریل و نظم خودش حفظ بشه ، اما یکم انعطاف هم خوبه
مشخص هم هست چون این عزیزان کانون رو دوست دارن و احساس مسئولیت در برابر جو کانون دارن و من میپذیرم 

از کل مدیرانی ک نام بردین من فقط چند نفر رو میشناسم، ک مشغله های فردی خودشون رو دارن ممکنه کمتر به اینجا سر بزنن و دیدگاهشون خیلی با من نوجوون یا جونی ک تازه میخوام وارد جامعه بشم فرق داشته باشه و نه من نوعی درک بشم، نه مدیر بزرگوار

کل حرفم اینه، کاش مدیران انعطاف و صبوری بیشتری به خرج بدن، به عنوان خواهر یا برادر بزرگتر خودشون رو برای ما ببینن
البته کاربرانی بودن ک این حس خوب رو منتقل کردن و دمشون هم گرم( تو گروه باران زیاد بودن کاربرای اینچنینی)

---

هدفم از گفتن این حرفا ، قضاوت یا گارد گرفتن نبود
و خصومتی با کسی ندارم، فقط یک نقد بود و امیدارم کسی به دل نگرفته باشه

[CHAKAVAK]

دوستان میدونید از چی ناراحتم،از نفهمیدن حرفام نیست،از بد فهمیدن حرفام هست.

خانم لبخند از ملزم بودن ما به رعایت قانون صحبت می کنن،بسیار خوب خانم،شما که احتمالا ندیده باشید ولی دوستان دلیتیست(deletist  ) شما قطعا دیدن مباحثات من و جناب رادیکال رو من باب قانون و رعایت اون حتی اگه بد ترین قانون دنیا باشه،فعالیت من هم به اندازه کافی تو کانون شفاف بوده و هست.

اما قوانین تو کانون صرفا برای ایجاد نظم و ثبات نیستن خانم،ابزاری برای پیشبرد ارزش های شخصی هستن،برخی آقایان مدیران و همراهانشون همه جوره در دفاع از ارزش های به گمان خودشون،درست و سلیقه های شخصی،از قوانین و خط قرمز ها عبور کردن که من دیشب به دو نمونه اشاره کردم که دیده نشد،بجاش سعی شد مغالطه بشه.

اما خانم لبخند شما و دوستانتون وقتش نیست دست از اتهام بردارید؟جناب رادیکال،هدفشون بلند بیان کردن مشاهدات اینستاگرامیشون بود؟یه خرده بی انصافی نمی کنید؟

دوستان،رادیکال به من گفت 5 شنبه ها رو واسه بحث بذاریم،باهم بحث کنیم با اینکه میدونست به لحاظ فکری اشتراکات داریم ولی اختلافات بسیاری هم داریم و بعضا با صحبت هاش مخالفم،رادیکال از من می پرسید تا حالا تو زمینه هایی که واسش پرسش ایجاد شده،واسه منم شده؟(نقل به مضمون).
دوستان رادیکال،یه ذهن پرسشگر بود حال ذهن های بیمار به هر دلیلی و به هر شیوه ای،هر اتهامی که بزنند،واقعیت رو عوض نمی کنه.

اینجا بنا شده برای اینکه فارق از هرگونه عقیده و مسلکی دورهم حالمون خوب باشه

اینم از شوخی های کانونی بود،به نظرم تو تاپیک طنز میذاشتید بهتر بود،اسپم هم نمی زدید.

تو این کانون قشنگ کم نداریم کاربرایی که دینشون متفاوته اما از بهترین دوستای ما بودن و هستن، بدون هیچ‌گونه تنش و واکنشی نسبت به مذهب همدیگه

تا وقتی خفه شدن و دوستان شما رو تایید می کنن،درسته،همین که یه خط بنویسن،دلیتیسم های کانون حسابشون رو می رسونن.

کانون یه جامعه آماریه، یه فرصته برای تمرین و یادگرفتن بهتر همزیستی مسالمت‌آمیز با همدیگه، برای سالیان درازی که عمرمون میخواد سپری بشه و تو جامعه میخوایم قدم بذاریم و باهم برخورد داشته باشیم و روبرو بشیم

این گزاره رو هم پاسخ ندم بهتره!

[CHAKAVAK]

من وقت نکردم بخوانم
نمیدونم چی شده
ولی چند جا دیدم با مدیرها خشن شدین
خواستم بگم
من میترسم
واقعا میترسم
از روزی که مدیرها از کانون زده بشن
بی خیال!!!!!!!!! 
کی حاضره بیاد جاشون؟
کی حاضره کارای اونارا برامون انجام بدن؟
فقط اگر خواستیم حرف بزنیم قبلش یه بار مرور کنیم چند بار ازمون خواستن یه جایی از کانون کمک کنیم ولی سرمون را انداختیم پایین گفتیم ببخش وقت ندارم
مدیرها وقتشون با ارزشه
باهاشون مهربون باشیم
بهشون به چشم دشمن نگاه نکنین
خیلی مهربونن
واقعا خیلی
زمان بده میبینی آخرشم حق با اونا بوده 

خانم رعنا از پیامتون واقعا متعجب شدم،با ابراز احساساتتون کاری ندارم ولی از یه جمله ناراحت شدم،من و امثال من با مدیرا دشمنیم؟

خواستم بنویسم ولی بهتره چیزی نگم،ولش کن.

[خانوم لبخند]

دوستان میدونید از چی ناراحتم،از نفهمیدن حرفام نیست،از بد فهمیدن حرفام هست.

خانم لبخند از ملزم بودن ما به رعایت قانون صحبت می کنن،بسیار خوب خانم،شما که احتمالا ندیده باشید ولی دوستان دلیتیست(deletist  ) شما قطعا دیدن مباحثات من و جناب رادیکال رو من باب قانون و رعایت اون حتی اگه بد ترین قانون دنیا باشه،فعالیت من هم به اندازه کافی تو کانون شفاف بوده و هست.
...

اینکه با ادبیات زشت جواب میدید خودش نقض قانونه
اما کاش کمی توجه داشتید به پست که من آیا اشاره ای به شخص خاصی کردم؟!

یک زمانی یکی از اون مدیرای به قول شما دیلیت و فلان خودم بودم
و خب من صبر مدیران دیگه رو ندارم و چقدر حیف که اجازه و دسترسی به اونچه که دلخواهم هست رو هم ندارم

به نظرم قبل از اینکه رو افکارتون کار کنید رو ادبیاتتون تمرکز کنید که "ادب مرد به ز دولت اوست"

[CHAKAVAK]

دوستان میدونید از چی ناراحتم،از نفهمیدن حرفام نیست،از بد فهمیدن حرفام هست.

خانم لبخند از ملزم بودن ما به رعایت قانون صحبت می کنن،بسیار خانم،شما که احتمالا ندیده باشید ولی دوستان دلیتیست(deletist  ) شما قطعا دیدن مباحثات من و جناب رادیکال رو من باب قانون و رعایت اون حتی اگه بد ترین قانون دنیا باشه،فعالیت من هم به اندازه کافی تو کانون شفاف بوده و هست.
...

اینکه با ادبیات زشت جواب میدید خودش نقض قانونه
اما کاش کمی توجه داشتید به پست که من آیا اشاره ای به شخص خاصی کردم؟!

یک زمانی یکی از اون مدیرای به قول شما دیلیت و فلان خودم بودم
و خب من صبر مدیران دیگه رو ندارم و چقدر حیف که اجازه و دسترسی به اونچه که دلخواهم هست رو هم ندارم

به نظرم قبل از اینکه رو افکارتون کار کنید رو ادبیاتتون تمرکز کنید که "ادب مرد به ز دولت اوست"

منتظر چنین واکنشی بودم،نگران نباشید،شما دسترسی ندارید،اما دوستان و جانشین هاتون دارن،جبران می کنن

[تاج]

سلام

رادیکال خیلی به حاشیه رفت
اون ذهن   کنجکاو داشت ولی بهتر بود با حداقل با ذهن ارام وارد این فضا بشه
اینجا جای بحث های سیاسی و مذهبی نیست ، فقط و فقط ترک

لطفا به مدیران در قبال زحمت هاشون  توهین نکنید

نقد درمورد قانون کانون:
از نظرم قانون کانون باید در مورد مذهب ویرایش بشه و فقط مذهب اسلام توی کانون نقش داشته باشه
از نظرم همه افرادی که با این وضع قانون  کانون بخواهد بحث دینی حاشیه دار بکنه ، باید مسدود بشه

خانم ایرانا : مدیران کانون محدود و کاربران خیلی زیاد
اعضا خودشون باید تعامل برقرار کنن ، مگر یک مدیر  چقدر توان داره که از اکثر اعضا حمایت کنه.

شما که به عنوان یک کاربر جوان برای حمایت کانون چیکار کردید؟!

[اسنوبال]

سلام 
اول اینکه متاسف شدم اول رادیکال و دوم چکاوک رو اینجوری از دست دادیم (خیلی دوستای خوبی بودن)
و اما بعد...
مگه اینجا کانون ترک نیست؟پس چرا کاربر هایی تاپیک مذهبی(جدا از بخش مذهبی)میذارن ولی منی که تو یاد داشت های خودم برای خودم متن میذاشتم همشون حذف شدن اخطار گرفتم؟
چرا ینفر پروفایل خامنه ای بذاره ولی ینفر نتونه شاهین نجفی بذاره؟
چرا هرچی که مخالفتون هست رو سرکوب میکنید؟
اگر قراره بحثی نشه،کاربرای خودتون شروعش میکنن با پروفایل ها و تاپیک هایشون
اگرم میخواید بحث کنید چرا تا کم میارید به دلیل ترویج عقاید الحادی یاد داشت های مارو پاک میکنید؟
من بعد رفتن این 2دوست از کانون میرم 
باشد که رستگار شوید