1391 مهر 12، 21:15
(1391 مهر 12، 20:54)happpygirl نوشته است:
[b]بابابزرگ برگشت
اونم باز دوباره بدون مامان بزرگ
(دونگي عروس شد [/b])
بابابزرگ خودت اعتراف کن
چرا برگشتن بابا بزرگ با عروس شدن دونگی همزمانه
نقل قول: بابابزرگ برگشت
اونم باز دوباره بدون مامان بزرگ
(دونگي عروس شد )
نقل قول: یه 1 جا انداختیناااا
115 سال
این همه روز میرین بعد میاین خب حداقل یه مامان بزرگ می آوردین دلمون شاد می شد
نقل قول: بابابزرگ خودت اعتراف کن
چرا برگشتن بابا بزرگ با عروس شدن دونگی همزمانه
نقل قول: سلام
خوش اومدین بابا بزرگ..
و اعتراف میکنین ک روزای دیگه این موقع رصد میکردین کانون رو ها.. بعد هیچی نمیگفتین!!!
و
کلا ارادت!
در پناه خدا..
یاعلی.
(1391 مهر 12، 21:26)می توانم نوشته است: دوستان
این عروسک رو بابا بزرگ واسه من اوردن
اگر یادتون باشه خیلی وقت پیش قرار بود واسه من عروسک بخرن
من به جای همه اواتار عوض می کنم
راحت باشید
نقل قول: خوش به حالت می توانم جان نیومدن بابا بزرگ واسه شماااا یه سودی داشت
ما که از این شانسا نداریممم