انجمن شبانه روزی

[باران..]

سلام
جناب همساده ما یکی رو داریم که هر کاری ازش ساختس..
شما به خاطر رضایت اون دور این جور روابط و خط کشیدید
تازه مدتی هست که دارید اساسی روی خودتون کار میکنید.
بسپاریدش به خدا..
یه بار جوابش و بدید...بازم عادتش میشه از این روش استفاده میکنه
خدا خودش توابه...مخصوصا برای شما که دارید تلاشتون رو میکنید.
یکم سخته...اما نتیجش هر چی باشه بهتر از جواب دادن و خدایی نکرده دوباره به گناه افتادنه

[K_1]

سلام
من چرا انقدر ساکتم
مسئولین رسیدگی کنن لطفا

[Alireza 68]

سلااام

صبح زیباتون بخیر باشه

باران خانوم رسیدن به خیر خوش برگشتین

همساده جان موقعیت سختیه نمیدونم من جات بودم چ میکردم 

با حرفای خانوم باران و میتوانم خیلی موافقم با حرف عاشق زهرا هم برای گزینه اخر موافقم یعنی اونقدر رابطه خوب باشه که بشه بیان کرد

دیروز سخن رانی گوش دادم با موضوع نفاق

http://www.ktark.com/Thread-%D9%85%D8%AC...#pid352329

خیلی زیبا بود میگفت توی صدر اسلام 

توی جنگ بدر مسلمین 313 نفر بودن خیلی ها تو مدینه موندن گفتن ما خارج از مدینه نمیایم برا جنگ و به کشتن میدی مارو..

چجوری میشه با اون همه بجنگیم چجوری خدا میخواد مارو کمک کنه؟

پیامبر ص و حضرت علی ع و یارانش همه چوب و چماغ و اینجور چیزا دستشون بود

دشمنشون تا دندون مسلح بود و چندین برابر بودن

میگفت توکل واقعی این بود پای جان در میون بود دیگه هیچ نفاقی نبود

70 تا شهید شدن و 70 تا هم اسیر

پیامبر یک مشت خاک برداشت و سمتشون فوت کرد تو حالت عادی 5 مترم به زور میره

ولی رفت تو چشم های دشمنا

و درو شدن

خدا حسن نیتشونو دید حسن عملشونو دید و امداد غیبیشو انجام داد

یا تو جنگ احزاب...

منظورش این بود که تو با تمام تلاشت توی مسیر باش نتیجه رو بپسر دست خدا توکلت به خودش باشه بدون اما و اگر و چجوری میخود کمک کنه و..

ما واسه خدا تعیین تکلیف نکنیم نحوه کمک کردنشو

همساده جان نتیجه گگیری از حرفم با خودت دوست خوبم

فقط حق نداری ناامید بشی

............

مرد مجاهد خان واقا دلیل این همه سکوت چیه؟ دلت نوازش میخواد؟

[نمیدانم]

دو روز سخت، و خواب های کم
امروز انبساطی دست داد.
گزارش ها رو فرستادیم.
الان نشسته م و به یکی از قوالی های نصرت فاتح علی خان گوش می دم.

گِدی اومد داخل و یه بشقاب میوه گذاشت، بی آنکه نگاهی کند و لبخندی؛ نه مثل همیشه
گفتم: ها، چیه؟
سرش رو تکون داد
هم چنان نگاه می کردم، که بگو
گفت: tension
گفتم اینجا یا خونه
جزیره ی بالی زندگی می کنه. دو تا پسر کوچیک هم داره
گفت اینجا. چه خوب کار کنم چه نکنم، bamboo
گفتم فلانی اخلاق ش اینه. چیزی تو دل ش نیست. سخت نگیر

بالاخره یه لبخند ازش گرفتم

[diamond111]

سلام بر نوابغ کانون پراز مهر رهایی.خوبین فرشته ها؟اومدم بهتون سر بزنم.دلم براتون تنگ شده بود.امیدوارم همیشه توپ ادامه بدین تا به بهترین ها برسین.در ضمن خیلی دوس دارم دوباره بیام اینجا و و تو مسابقات شرکت کنم. خوشحال شدم الان براتون پستی گذاشتم.براتون بهترین ها رو آرزومندم.به ورودی های جدید تبریک میگم که تصمیم به ترک گرفتن و به ورودی های قدیم هم خداقوت.


ما میتوانیم.شک نکنید

[آرمین]

سلام

ثبت نام آزمون استخدامی فراگیر دستگاه های اجرایی از دیروز شروع شده...
واسه دیدن شرایط و ثبت نام کردن می تونید به سایت سنجش مراجعه کنید...
جانمونید... 

آزمون عمومی شامل این هاست:
1- فناوري اطلاعات (مهارتهاي هفت گانه ICDL)  
2- رياضي و آمار مقدماتي 
3- زبان و ادبيات فارسي 
4- معارف اسلامي 
5- زبان انگليسي عمومي 
6- اطلاعات عمومي، دانش اجتماعي و حقوق اساسي 
7- هوش و توانمنديهاي عمومي

واسه این موارد چه کتابی باید خونده باشه؟ کتابی مخصوص آزمون های استخدامی وجود داره؟
کسی تجربه ای تو این زمینه داره؟

[آرمین]

مسابقه فوتبال رو از دست ندید... ساعت 10 همین امشب...
ایران و سوئد قراره یه بازی تماشایی رو به نمایش بذارن... 
.
.
.
الکی مثلاً تیم ایران خیلی قشنگ بازی می کنه...

و
ظاهراً کسی تو زمینه استخدامی ها اطلاع نداره... 
برم کتاب فروشی های سطح شهر رو بگردم ببینم چی دستگیرم میشه...

[آقای فراسی]

سلام بچه ها 
ببخشید بچه ها من چند وقته کم پیدا هستم. من الان در لوزان سوئیس هستم با تیم مذاکره کننده ی هسته ای. محمد جواد رو دیدم صبج وکلی صحبت کردیم در مورد شرایط توافق نامه. ان شالله به زودی با خبر های خوب خدمتتون می رسم. 
عذر خواهی می کنم کم پیدام بد جور درگیر این پروژه ی توافق هسته ای هستیم. تمام بشه ان شالله خدمت می رسم بیشتر خیلی.
 

[همساده]

[dir=rtl]سلام
امشب خونه خاله دعوت بودیم.یه دختر خاله داشتیم خواهرها و مادرم همش میگفتن بهترین دختر فامیله و از این حرفا همش میگفتن واسه من خوبه
خوب بابا پولدار و ظاهر هم عالی
ولی اصلا به ملاکهای من نمیخورد هیچ وقت قضیه رو جدی نمیگرفتم و خانواده منم زیاد جدی نبودن چون خیلی سنش کم بود اونا واسه آینده در نظر داشتن دختر خاله رو. هر بار میرفتیم خونه شون یا اونا میومدن خونه ما یه حرفی میشد بین خانوادگی و خلاص.
خلاصه دست روزگار این مدت که من خوابگاه بودم تو یه حرکت ضربتی دختر خاله ازدواج کرده.امشب رفتیم خونه خاله دختر خاله و همسرشم بودن.
سریع ذهن  من شروع کرد به مقایسه بین خودم و همسر دختر خاله.
به لطف خدا سریع  از ابزار کمک گرفتم با خدا حرف زدم و به جای گارد تدافعی یا تهاجمی گرفتن با حقیقت رو به رو شدم.ایشون هم از من پولدارتر بود هم خیلی خوشتیپ تر من این دوتا رو سریع پذیرفتم و دیگه از شر مقایسه های ذهنم خلاص شدم.شروع کردیم با هم فوتبال دیدن و خیلی جالب بود واسم که بعد یه حس خیلی زیبایی نسبت به خودم پیدا کردم حس دوست داشتن خودم بدون مقایسه کردن خودم با کسی و بدون حسادت یا انکاربرتری های بقیه یا کاستی های خودم.
وقتی هم اومدیم خونه خواهرام گفتن دختر خاله افتاده تو خمره عسل با این بختش و هنوز شروع به مقایسه و تعریف نکرده بودن که من بدون اینکه حس بدی بهم دست بده و سرشکسته بشم بازم با پذیرفتن واقعیتها شروع کردم از وجنات و اخلاق و محسنات پسره تعریف کردن گفتم ماشاالله محمد رضا گلزار باید لنگ بندازه و این حرفا...
خیلی اتفاق قشنگی بود دیگه کسی چیزی نگفت دیگه با من مقایسه نشد.حال من بد نشد.از خواهرام رنجش نگرفتم.تازه قضیه برعکس شد خواهرم شروع کردن به مقایسه خودشون و من شروع کردم به دلداری به اونها که باشکوهی جشن ازدواج و سرویس گرون قیمتو  اینا خوشبختی نمیاره.
کلا امشب خیلی خوب بود.خیلی قشنگ برخورد کردم با اتفاقی که میتونست منو آزار بده.همش به لطف تلاش واسه پاکی هستش که این چیزا رو یاد گرفتم.
من همساده هستم یه آدمی که خودشو دوست داره به کسی حسادت نمیکنه واقعیت ها رو انکار نمیکنه به هر چی خدا داده راضیه و بهش اعتماد داره.
حس خیلی خوبی داشتم خواستم با همه شریکش بشم...اینا همه واسه شما

 [/dir]

[باران..]

آفرین آقای همساده خیلی خوشم میاد اینقدر با پشتکار دارید رو خوتون کار میکنید...
من رسما خودم و ول کردم 

یه خواهش دارم ازتون
راستش برادر کوچیک من به گمانم داره درگیر مسائل دختر و پسر میشه..
چند وقت پیش ازم یه سخنرانی در این مورد خواست
منم سخنرانی دکتر انوشه درباره ی رابط ی دختر و پسر و بهش دادم
امروز گفت خیلی خوشم اومد ...

میخواستم ببینم شما چیزی دارید به من بدید ..
فقط سخنرانش باید جذاب باشه دکتر فرهنگ باشه عالیه
آقای رائفی پور هم گاهی گوش میده اما مخصوصا نمیخوام روحانی باشه یعنی میخوام از دید روانشناسی بهش نگاه کنه 
دعا کنید مشکلی پیش نیاد چون میدونم بعضی از دوستاش درگیر شدن متاسفانه

راستی ترم دو دانشگاهه و خوشبختانه دانشگاهش هم تهرانه یعنی مشکل بودنش تو شهر دیگه رو نداریم
پیشاپیش متشکرم  


راستی جدیدا فیلم هم زیاد نگاه میکنه 
البته به من میگه ها یعنی من کاملا از اسم و موضوع فیلما آگاهی دارم امروز بهش گفتم قبل از دانلودشون ببین دوشواری نداشته باشن
(آخه یکی از دوستاش یه فلش پر بهش فیلم داده بود بهم گفت بیا ببین هر کدومش و میخوای بردار ببین. بعضیهاش و درجا پاک کردم بهشم گفتم البته اونم گفت باشه )
خودم فیلمایی که میگیرم و بهش میدم همینایی که شماها معرفی کردین خدارو شکر با استقبالش مواجه شدم 

اون سایت آرشام و بهش امروز دادم اما این فیلم جدید راسل کرو توش نبود
جای مرجع تر و کامل تری رو دارید؟؟؟

نمیتونم منعش کنم میخوام آگاه باشه فقط 

تازه می فهمم بچه بزرگ کردن سخته 

[حسین چار دو دو]

سلام بچه ها 
ببخشید بچه ها من چند وقته کم پیدا هستم. من الان در لوزان سوئیس هستم با تیم مذاکره کننده ی هسته ای. محمد جواد رو دیدم صبج وکلی صحبت کردیم در مورد شرایط توافق نامه. ان شالله به زودی با خبر های خوب خدمتتون می رسم. 
عذر خواهی می کنم کم پیدام بد جور درگیر این پروژه ی توافق هسته ای هستیم. تمام بشه ان شالله خدمت می رسم بیشتر خیلی.
 

آقای فراسی شمام هستید اونجا؟
چرا ندیدمتون من پس؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چیه دنبال چی میگردی؟ هیچی اینجا نیست...الکی مثلا هم نداریم 

 

[m12]

وای خدایاااا فردارو چیکار کنم..............

[باران..]

من در حال مبارزه با نفسم هستم
دارم از صبح رو یه مطلب علمی کار میکنم اساسی کسل و بی حوصله شدم
گفتم بزار تی وی هم روشن باشه گوشم سرگرم باشه ... اینجا هم حاج آقا کانال پنج حرفاش و قبول ندارم...اوضاع بدتر شد

من در حال مبارزه با نفس ام میباشم

کسی صدای من و میشنوه..
آیا کسی هست؟؟


حاج آقا برنامش تموم شد رفت

[حسین چار دو دو]

سلام
دوستان مذاکرات به جاهای حساس خودش رسیده
برامون دعا کنید

دیشب نزدیک بود با جان کری دست به یقه شم
محمدجواد پا در میونی کرد 


 

[می توانم]

باران خانم مبارزه میکنی که نزنی تلوزیونو بشکونی؟
خوب شبکه رو عوض کن
اصلا بذار رادیو