به نام خدا
تشریح یک نگاه
دیدن و نگاه کردن برای من که هوشیاریم را کامل باز نیافته ام، به اندازه یک دنیا فرق میکند. من به تخیلاتم اجازه میدهم که به حواسم حمله کنند، و مرا در جاده های دنیای خودم بکشانند. من هم مثل بقیه مخلوقات خدا که چشم دارند، یک موجود فیزیک در جهان فیزیکی هستم، دیدن برای زندگی کردن و لذت بردن است. که در آن زیبایی و پاکی وجود دارد و من میتوانم آن را پاک نگه دارم.
اما ناگهان اتفاقی می افتد.
این فرآیند طبیعی در یک لحظه تغییر میکند. ناگهان به جای یک نگاه طبیعی یک نگاه دزدکی جایگزین میشود. من یک چشم چران می شومو یک برق ناگهانی چشم؛ آنقدر سریع که من هرگز نمیتوانم بگویم که واقعا نگاه کردم.
حالا بجای اینکه نور به سادگی به داخل چشم ها بیاید، چیزی بیرون می رود. تفاوت آن با یک نگاه معمولی زمین تا آسمان است. ناگهان ، از میان پلکهای نیمه بسته ام ، دزدکی نگاه میکنم. یک نگاه دزدی، شبیه به عنکبوتی که در یک لحظه برای گرفتن شکار خود بیرون می پرد. در کسری از ثانیه موجود دیگری در دنیای دیگری هستم. واقعیت تغییر کرده است.پنجره ای به سوی یک تاریکی درونی باز کرده ام و اجازه داده ام که این موجود دوباره زنده شده بیرون بپرد، جست و خیز کند و به سرعت به داخل برگردد. همه چیز در یک چشم به هم زدن رخ میدهد و من آرامشم را از دست میدهم. نور درونی از دست رفته است.