امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

دوستان گرامی
خواهشا اگه کسی از وجدان بیدار خبر داره ؟
به ماهم بگه ؟
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
 سپاس شده توسط
pedram71 , , Remember Death , s.h , sadaf1 , saeid0035 , , sarboland, sepehrjam , sepideh72 , sheydaei , Sogand , sword.u.a.c, taranom2 , آفتابگردون , , احسان، , اربابم اباالفضل , الهی العفو, انیس ,, جدی , جناب خان 1 , حسن خاموش , خانوم لبخند, خدا همراهمونه , خدایا خسته ام, درخشنده, رامین., رند , ره رو , رهایی یافته , سنــا, سها, شازده کوچولو, طاهر, عاشق فاطمه زهرا, عبد الله , علی علی , قاصدک, متوسل , مرد , منشور , مهدی‌یار , می توانم, نمیدانم , هادی... , هبوط , , پر پرواز , یا لطیف...

میگم چرا کانون خلوته نگو اینا نیستن:((
خانم مهر خدا هم که پروفایلشو بسته
جناب خان هم غیبه کللن
:( Hanghead
سلام
من که داشتم خرحمالی می کردم
کمرم داره نصف می شه
الانم با روزداری اومدم کانون وگرنه باید می خوابیدم

[تصویر:  nasimhayat.png]
بریزید بیرون از پاتوق من  Swear1

[تصویر:  s184_po.png]
53
سلام به بچه های بهشتی کانون 53 53 53

نقل قول: سلام احسان خااااااان
خوبییید؟
چه خبرر؟
کجاییییید؟
سلام علیکم
خوبید ان شا الله
شما چه خبرا ؟ خوشحالم میبینمتون
این گل تقدیم به شما  53

نقل قول: سلام احسان عزیز
چطوری مرد بزرگ و دوستداشتنی
اوضاع زندگی دونفره چطوره

رفتی سر خونه زندگیت؟

به به به به به به ، داش مجتبی پایلوت خودمون  303
وایسا یه لحظه پاشم وایستم به احترامت
خیلی گلی  53
آره داداش ، دو ماه هست رفتیم کلبه عشقمون و زیر یک سقف زندگی میکنیم

چقدر خوبه بین شماها بودن  Confetti

داستان اینه که داشتم یه مطلبی تو سایتی میخوندم یک عکس گذاشته بود یاد دوستای گل کانونی کردم گفتم بیام عرض ادب کنم
این عکسه :
[تصویر:  1-ScreenHunter-073-396x400.jpg]
فقط و فقط و فقط      نماز


[تصویر:  05_blue.png] 
سلااااام
خوبید اقا احسان؟
به به عجب گل خوش بویی

حیف که گوشیم اون عکسه رو نشون نمی ده ببینم چطور یاد ما افتادید

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
مرد روستایی برای اولین بار با قطار سفر کرد.
هنگامی که بلیط را خرید به او گفتند اجازه دارد تنها 20 کیلو بار حمل کند. اما او 30 کیلو بار داشت. چه کرد؟
به جز چمدانش که 20 کیلو بود و ان را کف کوپه گذاشت، بقیه بار خود راروی سرش قرار داد و بر روی نیمکت نشست و 10 کیلو بار اضافه را روی سر خود جای داد.
پس از مدتی مامور کنترل بلیط وارد کوپه شد و از دیدن روستایی که بار را روی سرش داشت متعجب شد. دلیلش را پرسید.
روستایی توضیح داد:" آقا ! من اجازه دارم فقط بیست کیلو بار داشته باشم. این با
ر را در چمدان روی زمین گذاشته ام و باقی مانده را روی سرم."
مامور کنترل بلیط مات و مبهوت شد و به روستایی گفت:"مگر نمی دانی که تو و تمام بارهایت را موتور قطار می کشد؟حالا چه فرقی می کند که بارهایت را روی زمین بگذاری یا روی سرت! چون در نهایت این موتور قطار است که این بار را تحمل می کند. به همین دلیل برای ده کیلو بار اضافه باید مبلغی پرداخت کنی."
بسیاری از ما در زندگی روزمره مان همانند این روستایی عمل می کنیم. مدام بارهای کوچکمان را بر روی شانه همایمان حمل می کنیم و آگاهیم خداوند بار تمام عالم را تحمل می کند.
پس بگذارید امروز این جمله را به شما بگویم:" تمام بیم ها و دلواپسی هایتان را به خداوند واگذارید! تمام بارهایتان را به او محول کنید و برای یک بار هم که شده لذت زندگی را احساس کنید."
برگرفته از کتاب لذت ،آرامش ،درمان اثر جی پی واسوانی
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


 سپاس شده توسط
عکسه را نشون نمیده آقا احسان
53
 سپاس شده توسط
نقل قول: سلااااام
خوبید اقا احسان؟
به به عجب گل خوش بویی

حیف که گوشیم اون عکسه رو نشون نمی ده ببینم چطور یاد ما افتادید
الحمدلله خوبم
خوشحالم که دانشجو شدید
تا جایی که حافظه م یاری میکنه ظاهرا برا کنکور ارشد میخوندید

نقل قول: عکسه را نشون نمیده آقا احسان

باور کنید نشون میده ، تعجبم
الان یه بار دیگه میذارم

[تصویر:  1-ScreenHunter-073-396x400.jpg]

اینم لینکش :
http://bayanbox.ir/view/5026178830430370...96x400.jpg
فقط و فقط و فقط      نماز


[تصویر:  05_blue.png] 
 سپاس شده توسط
ای جانم
1 روز تا اربعین حسینی

[تصویر:  Arbaeen.jpg]
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
 سپاس شده توسط
بله احسان خان
دانشجو هم شدم
شکر

اره عکسو از لنکش دیدم

هعی روزگار

شما چی؟کارتون خوه؟ پشت میز نشین بودید اگر اشتا نکنم؟
به به مییییییز

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
36 کاربر در حال مرور تایپک ورزشی

[تصویر:  Untitled.png]
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
چقدر کار دارم اه Swear1
53
 سپاس شده توسط
Oh my goodness !
We are same !
Hanghead
only one ,one thing....geting rid of such dangerous habit.... not important  any problem...,but this problem....get rid it for all long life
مادر بهترین نعمت دنیا
امروز با مادرم بودم سوار ماشین شدیم بریم بیرون ، کار داشتیم.
توی یک چهار راهی بودم یه ماشین رد شدم بهم فحش ناموسی داد بعد من هم جلوی راهم بسته بود که بگیرمش .
اون ماشین هم فرار کرد همین که جلوی ماشینم باز شد کورس انداختم بگیرمش .
مادرم انقدر قسم هم داد که مجبور شدم یه جا وایسام
برای چند دقیقه که ذهنم خالی شه
خدا میدونه اگه میگرفتمش چه بلای سرش میومد.
جالب اینجاست که یارو فحش میده بعدش فرار میکنه
آخه مرد نیستن بیان جلو بگن
جالب تر اینکه اون یارو توی ماشینش هم مادرش بود و هم خواهرش
واقعا متاسفم برای اون خانواده که خیلی بی ادبن
یاد داستان مالک اشتر افتادم که توی کتاب داستان و راستان شهید مطهری خونده بودم.
داستان مالک اشتر این بود که
یه روز داشت از بازار کوفه رد میشد که یک دفعه ای یک جوانی به او سنگ پرتاب کرد و او را مسخره میکرد.
بعد یکی از بازاری های کوفه که آن مرد را دید گفت آن شخصی که مسخرش کردی مالک اشتر بود .
آن شخص به دنبال مالک رفت تا مسجد کوفه وایساد تا نماز مالک تمام شود و بعد که نماز مالک تمام شد
گفت که مالک مرا ببخش اشتباه کردم مبادا مرا مورد شکنجه قرار دهی .
مالک اشتر گفت : من آمدم به مسجد تا برای تو دعا کنم تا اخلاقت درست شود .
همه ی این داستان مالک اشتر و داستان های پیامبر  وائمه در یک لحظه به ذهنم رسید .
خدایا ازت ممنونم که بهم گذشتن آموختی
خدایا شکرت
حالا به خاطر اینکه خدا بهم همچین نعمتی داده میخوام دو رکعت نماز بخونم

شما جای من بودید چیکار میکردید ؟؟؟؟

یا علی مدد
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان