انجمن شبانه روزی

[m.amin]

مخاطب : علیرضا
بابا شجااااااااااااااااااااااااااااااعت
ممنون از اینکه نکشتیش

[Alireza 68]

نه کسی به من چیز نگفت من خیال کردم به من گفتنناراحت نشین

خلاصه بعد از این عملیات موفق آمیز
من قهرمان خانه شدم به مدت خیلی کم
اینم نتیجه اخلاقیش بود

...................
یا مستعان

[trhmy]

الان احساستون رو از لمس مارمولک بگید
فقط هرجا فک میکنید خیلی ناجوره،نگید که من اینجا پشت سیستم غش نکنم
وایی...فکر میکنم دستم بخوره به مارمولک سکته ناقص میزنم چه برسه اتفاق بیفته برام

[Alireza 68]

ای بابا من اینه همه نوشتم فرستادم الان میبینم پستم نیست

حسی جز چندش نداشتم

مارو باش به چی افتخار میکنیم

حالا اگه به جای مارمولک تمساح باشه چی

تو یه برنامه دیدم که یه خرس به یه زوج پیر 50 60 ساله حمله کرده بود

زنه رو اول میره بزنه مرده میپره وسط باهاش درگیر میشه ولی کم میاره وبلا سرش میاد

که یه دفع زنه میاد وسط با جیغ وداد و یه کنده درخت شروع میکنه به زدن خرسه

حالا کار خدارو باش که کاری کرد خرسه بیخیال اینها بشه

.....................
عالم

[trhmy]

دارم با یه بنده خدایی چت میکنم
میگه: آهنگ" دنس ویت می تو د اِند آو لاو" رو شنیدی؟
میگم: لئونارد کوهن؟
میگه:آره فکر کنم
میگم :اون "دنس ویت می" نیست "دنس می" هست
میگه:نه ،اونوقت معنی نمیده که...
اصرار داره که دنس ویت می ه
یکی بیاد منو نجات بده

[Amirhossein18]

فکر کنم این چیزی که میخوام نقطه ی عطف برنامه ی امشب و قضیه ی حشرات و حیوانات باشه

من امشب میخوام استغفار کنم به خاطر بد رفتاری هایی که با حیوانات کردم
به خاطر قتل هایی که انجام دادم
من تو بچگی گاهی حیوونا رو میکشتم
قصد و غرض نداشتما ، خیلی بچه بودم ، درک نمی کردم
یادمه یه بار یه جایی بودم چند تا جوجه اردک اونجا بودن
منم خواستم برم نازشون کنمو باهاشون بازی کنم
اونام بنا گذاشتن به فرار کردن
منم میدوییدم دنبالشون که بگیرم نازشون کنم و باهاشون بازی کنم
اون موقع بچه بودم و سرعت دویدنم کم بود ، یکم از جوجه اردکا بیشتر بود
هی میدوییدم نمیتونستم بگیرمشون ( مثل تام و جری )
آخرش بعد یه مدت دویدن اعصابم از دستشون خورد شد سعی کردم روشون لگد کنم
یکیشونو کشتم ، یکیشونم پاش علیل شد

اون اسباب بازی های لگو یادتونه ؟
بر عکسشون میکردی یه مکعب تو خالی میشد با یه استوانه ی تو خالی وسطش
تو اون مکعب ( غیر اون استوانه ) آب میریختم مورچه ها رو مینداختم وسطش زندانی بشن
اونایی هم که در میرفتن به جرم فرار از زندان میکشتمشون
بازم هست از این ماجراها شاید بازم گفتم...

[Alireza 68]

منم فکر کنم دنس می باشه

.................
یا تواب

[Amirhossein18]

منم آهنگشو شنیدم
dance me to the end of love
همین عبارت بود تا جایی که یادمه
چرا معنی نمیده ؟

[Alireza 68]

امیر حسین تو دیگه چرا
قاتل

[trhmy]

آب میریختم مورچه ها رو مینداختم وسطش زندانی بشن
اونایی هم که در میرفتن به جرم فرار از زندان میکشتمشون

من معذرت میخوام نتونستم جلوی خنده ام رو بگیرم
الان بهنام خان میان سرمو گوش تا گوش میبرن
اون به جرم فرار از زندان از همش بامزه تر بود

منم فکر کنم دنس می باشه

همینه...ولی مگه قبول میکرد؟؟...آخرش گفتم باشه بابا...هرچی شما بگی

---

بابا اون میگفت:
dance with me to the end of love

کُشت منو

[Amirhossein18]

در ادامه ی ماجراهای جنایات خودم باید بگم یادمه یه عمل خیلی غیر انسانی هم انجام می دادم
مورچه سوزی
یادمه گاهی با چوب کبریت یه چند تا رو میسوزوندم
بعد یه روز کلی مورچه جمع کردم رو یه طاقچه ی سنگی
یه کاغذ آتیش زدم انداختم روشون
بعدشم که میخواستم کاغذ نیمه آتش گرفته رو بندازم تو سینک ظرفشویی کاغذ افتاد و یه تیکه از یه موکت رو سوزوند
روی هیتلر رو سفید کردم

البته اون زمان بچه بودم
بعدا با مورچه ها خیلی خوب شدم
همیشه سعی میکنم کمکشون کنم و مواظبم روشون لگد نکنم
حتی پیش اومده که از تار عنکبوت نجاتشون بدم ( احتمالا تا یه مدت دیگه عنکبوت ها رو آتیش میزنم )

---

البته هنوز گاهی یه خورده جنایاتی در مورد مورچه ها انجام میدم ولی اسمش جنایت نیست
برا حفظ حیات ماهی قرمز این کارو میکنم
مورچه میندازم تو آب بخوره

[Alireza 68]

بابا روی صدامو وهیتلرو همه رو سفید کردی

اعتراف کن که عضو فراماسونهایی:smiley-yell:

[Amirhossein18]

نه من اصلا عضو فراماسونر ها نیستم
ولی یادمه از بچگی همه بهم میگفتن آخی چه پسر نازی
فکر کنم نازی باشم

[trhmy]

خب بیماری امیرحسین خان رو حدس بزنید؟
1-سادیسم
2-اسکیزوفرنی
3-مازوخیسم
4-همه موارد

[Amirhossein18]

نه مازوخیسم که خودارضاییه شامل من نمیشه