امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موافقم آقا رامین
صندلی داغتون باید جالب بشه
49-2

[تصویر:  nasimhayat.png]
دوستان کسی میدونه چرا اینقدر اعصاب من خورده؟! اعصاب من به حدی خورد هست که واقعا حس میکنم الانه که سکته کنم
پریروز تب شدید داشتم که به دکتر مراجعه کردم و دکتر یسری قرص کلداکس و چیزای دیگه داد از وقتی اینارو مصرف کردم اعصابم به حد وحشتناکی خراب شده واقعا دارم دیوونه میشم بیخود و بی جهت در حال حرث خوردنم و با کوچکترین کنش گر میگیرم و دعوا راه میندازم در کل بسیار عجیب پرخواشگر شدم حالم بسیار بده یعنی ممکنه از عوارض این قرصاست یا نه؟!
[تصویر:  05_blue.png]
سلاااااااااااااااااااام
صبح قشنگتون بخیر باشه
امروزتون پر از اتفاقای عاااالی
پر از شادی و شور زندگی
پر از لبخندای از ته دل
پر از عشششق
پر از امنیت 
روزتون پر از آرامش
2uge4p4
Khansariha (69) Khansariha (69)

نقل قول: دوستان کسی میدونه چرا اینقدر اعصاب من خورده؟! اعصاب من به حدی خورد هست که واقعا حس میکنم الانه که سکته کنم
پریروز تب شدید داشتم که به دکتر مراجعه کردم و دکتر یسری قرص کلداکس و چیزای دیگه داد از وقتی اینارو مصرف کردم اعصابم به حد وحشتناکی خراب شده واقعا دارم دیوونه میشم بیخود و بی جهت در حال حرث خوردنم و با کوچکترین کنش گر میگیرم و دعوا راه میندازم در کل بسیار عجیب پرخواشگر شدم حالم بسیار بده یعنی ممکنه از عوارض این قرصاست یا نه؟!
داداش کلاً آدم از نظر جسمانی که ضعیف میشه روی اعصابش هم تاثیر می ذاره 
یه مقدار خودتو تقویت کن 
و برای تمدد اعصاب شربت گلاب و بیدمشک و زعفرون درست کن بخور  303
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
(1396 مرداد 21، 22:49)atrisa نوشته است: سلام دوستان1من چندتایی از پیام هاروخوندم البته ب طور کامل ن اما خب اظهار نظری دارم 65
آقای نوبادی شما واقعا تصمیم داری ک ب مخاطب خاصت بگی ک تو گذشته خ.ا میکردی؟؟؟واقعا جسارتتون منو متعجب میکنه...شما واقعا اعتماد پیدا میکنین ک طرف مقابلتون این حرفو با عقلانیت کامل بپذیره؟؟؟تو دعواهاتون از این مورد ب عنوان سلاح استفاده نکنه؟؟؟؟اصلا چرا بگیم ؟؟؟من کامل بانظر آقای دریفت موافقم ...

اما پاکی...جناب کسی ک درگیر این کار شده هیچ زمان نمیتونه شفافیت فکری اون زمانی ک این کارو بلد نبوده پیدا کنه..هیچوقت اون معصومیت فکری برنمیگرده و این عوض شدنی نیست ...من میگم کسی ک خ.ا کرده و ترک کرده لبه پرتگاهه چرا؟چون با ی تصویر میتونه برگرده اول خط...پس پاک شدن فکر منتفی میشه.
اما جسم؟؟؟چ آثار جسمی منظورتونه؟؟؟درموارد اعتیاد گونه برخی آثار جسمی داریم ک با ترک طولانی مدت از بین میرن آنچنان فکر نمیکنم این موضوع بحث برانگیز باشه Hanghead 

ممنونم از همه ی دوستانی که در مورد این مسأله ی بحث برانگیز نظر دادند ... و نظرات شون هم جورواجور و رنگارنگ (یعنی متعارض و متناقض نسبت به همدیگه) بود 53258zu2qvp1d9v 
مثلا همین نظر آتریسا خانم ، کاملا خلاف نظر چیکا خانم هستش ، که پیشنهاد می کنم برن تو قسمت نسوان 4chsmu1 و بعد از حلاجی مفصل بحث ، خلاصه ای که با هم به تفاهم رسیدن رو برای استفاده ی ماهم بذارند ، یا چه میدونم همینجا بحث کنند ...


به هرحال من میخوام تا اینجا به جمع بندی که خودم رسیدم اشاره ای بکنم :


به نظرم اون چیزی که گره ی اصلی بحث رو باز میکنه یه پرسش قبل از این پرسش مطرح شده هستش و اونم اینه که آیا بعد از ترک موفق ، به لحاظ جسمی و روانی ما به پاکی سابق و اولیه بر می گردیم یا خیر ؟؟؟

اگر به لحاظ جسمی و روانی ما بشیم مثل اولمون ، به نظر من خب به طرف نگیم دیگه ، چون این قضیه گذشته و ما الان مثل آدمی هستیم که انگار اصلا مرتکب چنین کاری نشده ، خب در چنین شرایطی درست اینه که اصلا نگیم ، چون گفتنش ممکن هست آسیب ها و حواشی داشته باشه ...

اما در حالت دوم ، اگه اون اثرات به شکل کامل برطرف نشند ، به خصوص از بعد روانی (مثلا هنوز چشم چرونی و بی حیایی در وجود ما باشه ، هرچند مقدار خیلی کم ، اما بدونیم ناشی از اون اعتیاد خ.ا هستش ) در اینجا به نظر من حتما باید به طرف مقابل مون بگیم ،
چون من اعتقادم اینه باید با طرف مقابل روراست باشیم و همه چیزی که در رابطه و زندگی آینده مون موثر هست رو بهش بگیم وگرنه نامردی کردیم ، بالاخره اون طرف داره با شناخت میاد سمت ما و اگه ما بهش دروغ بگیم و خلاف اون چیزی که هستیم رو بهش نشون بدیم ، خلاف اخلاق و انسانیت هستش ... همونطور که اگه یه بیماری جسمی داشته باشیم مثل میگرن یا لک پوست یا ریزش مو یا هرچیزدیگه ، خودمون رو متعهد میدونیم که به طرف بگیم تا بدونه و با وجود این شناخت ما رو انتخاب کنه ، خب به همین نسبت در مورد مشکلات جسمی و روانی هم که از اون اعتیاد خ.ا نصیبمون شده(و به مراتب مهم ترند از مشکلات جسمی) باید بهش بگیم که مثلا ما فلان عوارض رو داریم .... 

اما در اینجا دو تا راه داریم ، یکی اینکه بگیم ما معتاد به خ.ا بودیم و برای همین دچار مثلا این چندتا مشکل هستیم (مثلا اعماد به نفس مون پایینه ، ضعف حافظه داریم ، یه خورده بی حیا هستیم ) و همچنین بگیم که در حال رفع و مبارزه باهاشون هستیم ... یه راه هم اینه که نگیم ما معتاد به خ.ا هستیم و فقط اون عوارض رو بگیم ...که به نظر من راه دوم معقول تر هستش ...
چون طرف مقابل هرچقدر هم که انسان باظرفیت و باشعوری باشه ، اما مطمئنا چون گرفتار این اعتیاد نشده ، هیچ وقت مثل خود ماها به این قضیه نگاه نمیکنه و برا همین نمیتونه مارو درک کنه ، شاید من خیلی راحت گفتم که من اگه بفهمم طرف یه زمانی گرفتار بوده ، راحت درکش میکنم ومشکلی در ازدواج باهاش ندارم ، اما یه مقداری از این تصمیم ناشی از اینه که من خودم معتاد این قضیه بودم و میشناسمش و معتاداش رو درک میکنم ، ولی طرف مقابلم اگه تجربه نداشته باشه ممکنه نتونه خوب درک کنه و لذا با گفتن اصل واقعیت حواشی بیشتری دامن مون رو بگیره .

پس در نتیجه :

 اگه ما به پاکی اولیه مون از هر دوجنبه ی جسم و روح رسیدیم ، چون دیگه اون آدم قبلی نیستیم ، نیازی به گفتن اش نیست ، به هیچ وجه.
اما اگه بعد از ترک مثل قبلمون نشدیم ، فقط عوارض ناشی از اون اعتیاد که برامون باقیمونده رو میگیم و اصل قضیه رو لو نمی دیم.


کیا با این جمع بندی موافقن ؟؟؟؟ 4chsmu1


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
 سپاس شده توسط
دوستای عزیز یه لطفی کنین یه راهنمایی کوچیک دیگه بهم بدین

یکی دوتا فیلم أموزش زبان که به صورت سریال باشه و سطحشم مقدماتی باشه بهم معرفی کنین.
برای آبجیم که سیزده سالشه میخوام.
 سپاس شده توسط
سلام.جناب nobody, شما میفرمایید کسی که نمیتونه چشمشو کنترل کنه (که البته میتونه ولی خودش نمیخواد که کنترل کنه) بره به همسر آیندش بگه من اینجوریم دیگه,حالا هم بهم جواب مثبت بده؟!؟!؟!؟ بنظرتون طرف مقابل جواب مثبت میده؟ تا وقتی کسی نمیتونه چشمشو کنترل کنه نباید ازدواج کنه,طرف مقابل چه گناهی کرده
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش

53 دعای کمیل 53
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 22، 12:02)rezvaneh نوشته است: سلام.جناب nobody, شما میفرمایید کسی که نمیتونه چشمشو کنترل کنه (که البته میتونه ولی خودش نمیخواد که کنترل کنه) بره به همسر آیندش بگه من اینجوریم دیگه,حالا هم بهم جواب مثبت بده؟!؟!؟!؟ بنظرتون طرف مقابل جواب مثبت میده؟ تا وقتی کسی نمیتونه چشمشو کنترل کنه نباید ازدواج کنه,طرف مقابل چه گناهی کرده


نه منم نگفتم بره حتما ازدواج کنه ... اتفاقا منم با شما موافقم که اول خودش رو درمان کنه و بعد بره سراغ ازدواج.
حرف من اینه که واقعیت خودش رو (حالا هر چی هست با هر ویژگی) به طرف مقابلش نشون بده و دروغ نگه ... دیگه فک کنم کامل توضیح دادم منظورم رو


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
 سپاس شده توسط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 سپاس شده توسط
[تصویر:  eventday_78.jpg]
طرح تخفیف کتاب 20 تا 25 درصد، با هر کارت ملی تا سقف 100 تومن میشه خرید کرد. و 20 درصد تخفیف گرفت.
 سپاس شده توسط
مرسی کویین جان بریم کتاب بخریم 2uge4p4
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
 سپاس شده توسط
اسم منو باید به عنوان جغد طلایی کانون انتخاب کنن و مجسمم درست کنن بزن سر در کانون 4 65 23
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 23، 3:41)smwarrior نوشته است:
(1396 مرداد 23، 2:38)engineer نوشته است: اسم منو باید به عنوان جغد طلایی کانون انتخاب کنن و مجسمم درست کنن بزن سر در کانون 4 65 23

الان جغد نقره ای شدین1
پ.ن:دست بالای دست بسیار است

رو چه حسابی رنگ بندیا رو انجام میدین؟
منم جغدم ولی رنگم رو نمیدونم
سبز ؛ زرد ؛ قرمز ؛ ابی

خیلی وقت بود پاک بودم بیخیال از خ.ا ؛ نمیدونم چرا دیشب بازم انجام دادم 
کل بدنم سست شده ؛ انگیزه ی هیچ کاری ندارم ؛ حتی شروع دوباره
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 23، 8:26)رامین. نوشته است:
(1396 مرداد 23، 3:41)smwarrior نوشته است:
(1396 مرداد 23، 2:38)engineer نوشته است: اسم منو باید به عنوان جغد طلایی کانون انتخاب کنن و مجسمم درست کنن بزن سر در کانون 4 65 23

الان جغد نقره ای شدین1
پ.ن:دست بالای دست بسیار است

رو چه حسابی رنگ بندیا رو انجام میدین؟
منم جغدم ولی رنگم رو نمیدونم
سبز ؛ زرد ؛ قرمز ؛ ابی

خیلی وقت بود پاک بودم بیخیال از خ.ا ؛ نمیدونم چرا دیشب بازم انجام دادم 
کل بدنم سست شده ؛ انگیزه ی هیچ کاری ندارم ؛ حتی شروع دوباره

مگر انتظار دیگه ای ازش داشتی
این کمترین تاثیرشه

این یعنی هنوز نپذیرفتی چه بلایی به سرت میاره
 سپاس شده توسط
نقل قول: کل بدنم سست شده ؛ انگیزه ی هیچ کاری ندارم ؛ حتی شروع دوباره
نگران نباش، این عادیه و درست میشه، زمان حل میکنه این مشکل رو 65
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان