انجمن شبانه روزی

[همساده]

سلام

3-بورس یاد بگیرم

دوستانی که دارن بورس یاد میگیرن میشه تا اون جا که امکان داره بگن از کجا باید شروع کرد،چه کتابی خوند،فیلم آموزشی داره؟از کجا باید تهیه کرد؟خلاصه راهنمایی که لازمه بکنن.سپاس گزارم.

سلام 
اول اینکه من  پدرم بورس باز قدیمیه (البته تجربی بلده) ولی خب خیلی توصیه های خوبی میکنه بعضی وقتها 

 نکته اول: کلا اینایی که بالا پایین یه قضیه رو دیدن رو همیشه به احترام نگاه کنید همیشه هم به حرفاشون گوش بدید حتی اگه عمل نمیکنید ولی گوش بدید.
نکته دوم: تو قضیه ترک شهوترانی هم همینطوره به حرفای کسایی که پیر این مسیرن بالا و پایین این راه رو دیدن گوش کنید و حتی الامکان عمل کنید.

دوم اینکه یه دوست خیلی خوب هم دارم که کلا تو بازار سرمایه س تخصص هم داره اونم راهنمایی میکنه

نکته: سعی کنیم با آدمهای درست حسابی که سرشون به تنشون می ارزه رابطه ایجاد کنیم اصلا و ابدا به نظرم ایرادی نداره بحاطر نفع شخصی با کسی رابطه برقرار کرد.

سوم اینکه مثه همه کارها ادم تو حین انجام دادن کار دستش میاد که سهام چیه ارزش سرمایه چیه سود چیه بازده چیه و ...

نکته: سعی کنید با مبالغ کم وارد بشید خودتون تست کنید کم کم دستتون میاد.نترسید اگه مبالغ کم وارد میکنید اصلا جای نگرانی نیست.

جمع بندی:

در اولین فرصت حتی همین فردا هم دیره  برید یه کد بورسی بگیرید (ترجیحا کارگزاری آگاه). عرضه اولیه سهام ها رو که میدن حتما بخرید فکر کنم فروردین یا اردیبهشت داشته باشیم عرضه اولیه چون صد در صد بی چون و چرا سود میکنید. و کم کم خودتون با مبالغ خیلی کم شروع کنید در حد 200 تومن هم میشه یواش یواش که تو بورس بچرخید دستتون میاد تو سهم خریدن به چه چیزایی توجه کنید.نمیخاد برید سی ساعت فیلم ببینید و مطلب بخونید همینجوری شروع کنید البته اگه پولتون تا حد 2 میلیون تومنه کم کم تو فضا قرار بگیرید دستتون بیاد.اینا کارایی هست که خودم دارم انجام میدم من قصدم اینه همینجوری تو مسیر کامل یاد بگیرم چی به چیه. امروزم اولین معامله مستقلم رو انجام دادم بدون کمک گرفتن از پدرم یا دوستم...رفتم یه سهم کم ریسک گرفتم. حقوق اسفندم رو سهام خریدم

به سیگنالهایی که میدن زیاد توجه نکنید زیادم فعلا در شروع راه دنبال تحلیل تکنیکال اینا نباشید فعلا همین که کد بگیرید عرضه اولیه بخرید یاد بگیرید چطور میشه خرید فروش کرد و eps چیه و مجمع عمومی چیه و افشای صورت مالی کدومه کفایت میکنه راستی هر وقت کسی عمومی سیگنالی گفت یا توصیه به خرید سهمی کرد این جمله معروف اقتصادی ها رو یادتون باشه: در اقتصاد ناهار مجانی نداریم.

[همساده]

بعد اینکه روستای رامین اینا خیلی قشنگه خیلی

ولی یه نکته هست من وقتی سالهای قبل سر مزرعه کار میکردم دستم تا آرنج توی گل بود بعد مثلا دوستم میومد سر میزد میگفت به به چه سایه ای چه آبی چه چای خوش رنگی خوش به حالت، میخواستم با جفت پا برم تو شکمش  الان که داره میشه دو سال زیاد کار یدی نمیکنم تو مزرعه وقتی میرم اونجا میگم به به  چه سایه ای چه آبی چه چای خوش رنگی منتهی نکته ش اینه که من برخلاف دوستم دیگه نمیگم خوش به حال کسی که اونجاست   کلا خیلی چیزا هست که تفننی دیدن و از دور دیدن و به صورت متناوب و نه متوالی در اون فضا قرار گرفتن خیلی خیلی بهتره. پس همچین جایی و بهتر از این هم واسم جذابیت همیشگی که بخوام مثلا کلا اونجا زندگی کنم نداره کلا یه مشکلم با تصاویری که از جنبه مادی و لذات و نعمتهای بهشتی هم ارائه میشه همینه  فعلا که نظر من اینجوریه ببینیم بعدا چی میشه

[یاقوت]

بیا در غروب 

آخرین سه شنبه سال برای

گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم 

کینه ها را بسوزانیم

زردی خاطرات بد را 

به آتش و سرخی عشق را از

آتش بگیریم و آتش نفرت را 

در وجودمان خاموش کنیم

چهارشنبه سوری مبارک

  

[لئا]

بی حوصلگی ناشی از قرنطینه

مسابقه داریم
تشریف بیارید هفته به هفته

[karma]

بحث روستا شد پدربزرگ من هم چوپانه هم کشاورز و خب من هم تجربه هردوشو دارم  اینا رو که دیدم یاد وقت هایی افتادم که با داس میزدم رو انگشتم موقع درو کردم گندم  یا وقتایی گوسفند ها از دستم فرار میکردن و میرفتن تو مین های مردم گیاهاشونو میخوردن البته گاهی هم می‌شد که من از دستشون فرار میکردم که لهم نکنن   واقعا وحشتناکه یه گله گوسفند دنبالت کنن

[*بنده پاک*]

بحث روستا شد پدربزرگ من هم چوپانه هم کشاورز و خب من هم تجربه هردوشو دارم  اینا رو که دیدم یاد وقت هایی افتادم که با داس میزدم رو انگشتم موقع درو کردم گندم  یا وقتایی گوسفند ها از دستم فرار میکردن و میرفتن تو مین های مردم گیاهاشونو میخوردن البته گاهی هم می‌شد که من از دستشون فرار میکردم که لهم نکنن   واقعا وحشتناکه یه گله گوسفند دنبالت کنن

چه تجربه های خوبی

منم خیلی دوست دارم امتحان کنم

[*بنده پاک*]

حوصلم سر رفت 
این چه جور چهارشنبه سوریه خب


میشه بگین دارین چیکار میکنید
من که خیلی حوصلم سر رفته

[رامین.]

بعد اینکه روستای رامین اینا خیلی قشنگه خیلی

ولی یه نکته هست من وقتی سالهای قبل سر مزرعه کار میکردم دستم تا آرنج توی گل بود بعد مثلا دوستم میومد سر میزد میگفت به به چه سایه ای چه آبی چه چای خوش رنگی خوش به حالت، میخواستم با جفت پا برم تو شکمش  الان که داره میشه دو سال زیاد کار یدی نمیکنم تو مزرعه وقتی میرم اونجا میگم به به  چه سایه ای چه آبی چه چای خوش رنگی منتهی نکته ش اینه که من برخلاف دوستم دیگه نمیگم خوش به حال کسی که اونجاست   کلا خیلی چیزا هست که تفننی دیدن و از دور دیدن و به صورت متناوب و نه متوالی در اون فضا قرار گرفتن خیلی خیلی بهتره. پس همچین جایی و بهتر از این هم واسم جذابیت همیشگی که بخوام مثلا کلا اونجا زندگی کنم نداره کلا یه مشکلم با تصاویری که از جنبه مادی و لذات و نعمتهای بهشتی هم ارائه میشه همینه  فعلا که نظر من اینجوریه ببینیم بعدا چی میشه

اره خیلی از چیزها هست فقط تو عکس قشنگه 
مثلا یادمه یه سری از بالای کوه عکس گرفته بودم زیر پام کلا مه بود
من رفته بودم بالای کوه و دقیقا بالاتر از ابر بودم ؛ روی کوه ابر نبود ولی چند متر پایین تر زیر پای من یه ابر خیلی فشرده بود
عکسش رو گذاستم کانون ؛ همون موقع هم گفتم فقط تو عکس قشنگه تو عمل خیلی شرایط داغونیه ادم نیم متر جلوش رو نمیبینه  

ولی در مورد مزرعه من خیلی دوست دارم کشاورزی رو
اصلا روحیه ادم شاد میشه
برداشت گندم حس خوبی به ادم میده
کلا من 6 ماه اول سال رو کلا دوست دارم تو روستا زندگی کنم ولی 6 ماه دوم خیلی جالب نیست ؛ از مهر برف شروع میشه تا اخر سال
مثل تهران نیست یکم برف میاد ادم بگه لاکچری و قشنگه 
چند متر برف میاد تو دمای زیر صفر ادم زمین گیر میشه

حوصلم سر رفت 
این چه جور چهارشنبه سوریه خب
 

میشه بگین دارین چیکار میکنید  
من که خیلی حوصلم سر رفته 

من که از ظهر تا حالا مامانم نشسته داره گندم بو میده 
منم ظهر تا حالا دارم گندم و شادونه میخورم 
کلا همیشه چهارشنبه سوری ها اینجا رسمه گندم بو میدن
تا یک ماه فک ادم درد میگیره از بس تو خونه ی هر فامیلی میری گندم میارن میذارن جلوت 

[Töprak]

حوصلم سر رفت 
این چه جور چهارشنبه سوریه خب


میشه بگین دارین چیکار میکنید
من که خیلی حوصلم سر رفته

ما که تو خونه گیم میزدیم split second

[*بنده پاک*]

گندم ها نوش جونتون انشالله خوش بگذره
بازی هم انشالله بهتون کیف بده و سرشار از انرژی بشید
ما که هیچ کاری نکردیم
به معنی واقعی هیچی

[Töprak]

من این روزا یه حال دیگه ای دارم، جهان من لباس تازه میپوشه، من و تو دیگه تنها نیستیم چونکه خدا با ما...

خدا با ماست از چیزی نمی ترسم.

دلم لک زده واسه کوه، کوه به من خیلی آرامش میده.

[*شهریار‌*]

دوستان چرا اینطور شد یهو ؟ 

من صبح تو چند تا تاپیک پست گذاشتم . الان همشون پاک شدن ....

[*بنده پاک*]

منم دیشب چند تا پست گذاشتم الان نیست

[*شهریار‌*]

وااااای . حال ندارم دوباره بنویسم 

[*بنده پاک*]

تازه کلی سپاس هم داشتم 
همش رفته