انجمن شبانه روزی

[شازده کوچولو]

سلام به همگی 

چرا سایت نمیذاره اهنگ بذارم

.........

شاید با آی پی حساس شده از بس آهنگ آپلود کردی برای کانون،
یا شاید با اسم فایل ها مشکل داره،
یه اسم ساده براش بذار ببین باز ایراد داره؟
سایت http://www.picofile.com/ هم خوب هست.

.....................................................

مهلت مسابقه بهترین آواتار فقط تا پایان فردا هست

این همه شرکت کننده‌ها تبلیغ کردن، بیایید رای بدین دیگه

آیا خانمای کانون میپذیرن که یه آقا اعتبار خوش سلیقه‌ترین آواتار گذار رو کسب کنه، حتما نه

آیا آقایون کانون میپذیرن که یه خانم این اعتبار رو کسب کنه، قطعا نه!   

پس بشتابید برای رای دادن و از این واقعه جلوگیری کنید

(اینجا)

(تکنیک نخ نمای جنسیتی کردن مسابقه برای افزایش مشارکت )

[*شهریار‌*]

سلامی دوباره ...

من با دقت صحبت های عاشق رو خوندم ، یه حس خستگی هم بهم دست داد ...
اینکه اگه بخوام این بحث رو کش بدم ، میتونم با همون صحبتهای سابقم پاسخ این حرف ها رو هم بدم ...

یعنی همین که اهورا می گه، این که شد همون سیستم قبلی، به علاوه یه گردهمایی روش، یعنی یه موفقیت بزرگ اتفاق افتاده.

من همچین حرفی نزدم ...
اصلا منظور اصلیم سیستم قبلی نبود
من فقط گفتم این شد ماهانه و ۳۰ روزی ی قدیم به علاوه ی یه شبانه روش 
که منظورم از ماهانه و ۳۰ روزه ، فقط و فقط اعلام وضعیت بود . نه خود مسابقه ...

چون هنوز سیستم جدید کامل به ثمر نشسته، شما ببین اگر کامل اجرا بشه چی میشه؟
به ثمر نشستن هم نیاز به مشارکت همگانی داره، همه باید کمک کنن، مدیر و حامی و سرپرست و عضو. همه باید کمک کنن.
اگر این همکاری و همیاری نباشه و برعکسش حمله و هجوم هم باشه، این نهال راحت شکسته میشه.
(البته که مدیرها مثل شیر پشت این طرح هستن و نمیذارن گزندی برسه بهش  )

جالبه که این اعتراض و بلند شدن که با هدف رسوندن مشکلاتمون به گوش مدیر ها انجام میشه ، به چشم حمله و هجوم و گزند رسوندن شمرده میشه ...


آقای عاشق ...

ما نه مشکلی داریم با مدیرا ...

نه با درخت ها و نهال ها و گل و بوته ها کار داریم ..

نه چیز دیگه ای ...

تعجب میکنم ما که حق اعتراض داریم ، و حق داریم در صورت لزوم ازش بهره ببریم ، این اعتراض ما با عباراتی مثل حمله و هجوم و گزند و ... یا صحبت های آقای رهگذر که میفرمایند : 

شما فک کنید اصلا کانونی نبود مسابقه ای نبود اون وقت مقصر کی بود!!! قطعا مقصر اصلی خودمون هستیم، و باید اینو قبول کنیم

تلقی میشه ...

قبلا یادمه موقع اجرای این طرح ، بنده خدا هایی اعتراضشون رو اعلام کردند ، که بهشون این جواب داده شد که فعلا صبر کنیم ، یه دوره آزمایشی انجام بدیم ...
ارزش امتحان کردن رو داره ...

حالا من دارم میگم بعد از اون امتحان کردن ها ، من با این سیستم کنار نمیام ... الان شما این دفعه میفرمایید مشارکت همگانی ؟ 
نمیفهمم الان قراره چه کاری انجام بشه ...
یعنی مثلا گردهمایی ها رو میخواین ساعاتش رو زیاد تر کنید ؟ 
هر کی مشکلی داشت و مطرح کرد میخواین به جای دو نفر ، ۱۰ نفر رو بزارین بهش پاسخ بدن ؟

دوباره مثل ۱۰ هزار بار قبل میگم ...
این مشارکت و اینا تو سیستم قدیم ، تو رهروان ، تو نسیم قابل انجام نبود ؟

جالب نیست براتون که این مورد قبل از استارت خوردن طرح توی مدیریت مطرح شد؟ و روش بحث کردیم و به نتیجه رسیدیم؟
میتونم پستهامون رو هم بیارم اینجا.

جمع بندیش این که بالاخره نمیشه همه چیز رو با هم داشت.
و این که سیستم جدید سعی کرده از فضای مسابقه و انگیزه‌های ساختگی برای ترک، به انگیزه‌های واقعی‌تر برای ترک نزدیک شن.
اون مسابقات توی کوتاه مدت خوب بودن، اما توی بلند مدت اصلا خوب نبودن.
موردهای زیادی رو داشتیم که به خوبی به ماهانه رسیدن، اما بعدش خراب کردن.
و بعد از یه مدت درجا زدن، از کانون رفتن.
جالبه، بعضی افراد نمی فهمیدن چیشده که چرا قبلا تونستن مثلا یک ماه پاک بمونن، ولی توی ماهانه نمی تونن ده روز پاک بمونن؟
به خاطر همین یه پدیده‌ای داشتیم به نام «ستاره من رو حذف کن» یعنی افرادی که به ماهانه می رسیدن، اما با شکست، به ما می گفتن که ستاره هامون رو حذف کن که از ده روزه شروع کنیم، اما باز می دیدن فایده‌ای نداشته براشون.
دلیلش هم ساده است، وقتی طرف تازه وارد مسابقات میشه، این فضا براش جذابیت داره، به خاطر همین پاک میمونه، اما بار دوم که از ده روزه شروع می کنه، دیگه اون جذابیت قبل رو نداره

دارین میگین اون اول واسه شخص جذابیت داره ، بار بعد جذابیتش رو از دست میده ...

شما الان با این چاره ای که اندیشیدید ، کلا جذابیت رو از میان برداشتید ...

یعنی به جای اینکه بدی رو بردارین و بندازینش دور ، کلا خوبی و بدی رو با هم برداشتید و جاش یه چیز دیگه رو آوردید ...‌ 

در کل مشکل رو خیلی خوب تشخیص دادید (خودم هم تقریبا دلیلش رو پیدا کرده بودم    ) اما عملیات درست انجام نشده ...

الان مگه نمیگین بعد از گذشت چند وقت هیج جذابیتی نداره اون مسابقات ؟ 
من میگم الان دیگه اصلا جذابیتی نیست ...

توی متنتون به واژه ی انگیزه های واقعی تر برخورد کردم ... 
میشه یه چند تا مثال بزنید راجع به این موضوع ؟
چه انگیزه هایی اون موقع نبوده ، و الان محقق شدن با این تغییرات جدید ؟

اهورا ممکن بود به خاطر مسابقات ۳۰ روز پاک بمونه، اما سی روز بدون پشتوانه.
اما الان این سی روز پاکی رو نداره، اشکال نداره، جاش میتونه بره با حامیش صحبت کنه و مشکلاتش رو حل کنه، توی گروه مشارکت کنه و مشکلاتش رو بگه، نقاط ضعفش رو پیدا کنه، چهار تا تجربه پاکی بخونه، گروه‌های دیگه رو دنبال کنه و ...
ممکنه شیش ماه نتونه به ۱۰ روز پاکی برسه، اما وقتی که خودش رو به اندازه کافی قوی کرد، بعد از ۶ ماه می تونه سال ها پاکی جمعه.

دیگه خسته شدم از اینکه حرفای تکراری زدم ، 

واسه ۶۰ هزارمین بار ...

صحبت با بقیه راجع به مشکل قبلا قابل انجام نبود ؟
الان شما تو این تغییرات میشه گفت کسایی که موظفند پاسخ بدن به مشکلات رو بیشتر کردید ، ۱۰ تا حامی و ۲۰ تا سرپرست و ۳۰ تا پشتیبان ویژه و گارد پادشاهی و ...

نمیشد این چیزا ، این تغییرات تو رهروان باشه ؟
نمیشد واقعا ؟

من تو تاپیک تجربیات نمیتونستم ۴ تا تجربه بخونم ؟
مشکلاتم رو نمیتونستم اونجا مطرح کنم ؟

حالا اهوراه یه گروه داره به علاوه کلی همگروهی. که توی مرامشون کمک به همگروهی ذکر شده.

با چیزایی که قبلا نوشتم ، میشه به این هم پاسخ داد ...

دیگه افراد تو اون مسابقه ۶ هفتگی و بچه های ماهانه و ... رو بی مرام تلقی نکنید که ناراحت میشم ...

بله ... اگر اعضای گروه به این مرامنامه پایبند نباشند، اتفاق خاصی نمی افته، 

اگر حامی همون نقش سرپرست رو اجرا کنه اتفاقی نمی افته.

هی حالا با این مرام نامه و توافقنامه و اینا ، دوباره صحبت های قبلی رو پیش بکشید و سوالات ما رو بی جواب بذارید  ...

توی کانون انقلابی رخ داده،
عوض کردن ساختار، ساده ترین بخش ماجرا بود (که همین هم مدیرا رو داغون کرد)
قسمت سخت ماجرا عوض شدن فرهنگ حاکم بر کانونه که زمان می بره، اما اگر اتفاق بیافته، قطعا اتفاقهای بسیار مثبتی رقم میخوره.

خب ببینم چه میکنین ...
فقط امیدوارم دوباره با حرفای بالا سعی در تغییر فرهنگ نداشته باشید که یجورایی دیگه ناراحت میشم از اینکه مجبورم دوباره وقتم رو صرف بازنویسی حرفای قبلیم کنم ...

قبلا گفته شد ارزش امتحان کردن رو که داره ... نه ؟

حالا شد اجرای همگانی و طولانی و ... 

این دفعه دیگه چقدر وقت میخواین ؟ 

۱۰ سال خوبه ؟؟

۱۰ سال صبر میکنم ... ببینم ته این ماجرا به چی میرسه ...

لطفا بحث رو تقلیل ندین به غیر مختلط شدن و جدا شدن افراد مذهبی و غیر مذهبی. اینها هم شاید بوده، اما اتفاق خیلی عظیم تر از این حرف‌هاست. 

جالبه که باز هم بدون دلیل خاصی ، نتیجه ی دیگه ای گرفته شد ...
دوستان عزیز ، اصلا برداشتن ماهانه و گذاشتن این تغییرات به جاش ، هیج ربطی به ارتباط دختر و پسر نداره ...
تعجب میکنم از اینکه فکر میکنید این تغییرات باعث عدم ارتباط ناسالم اونا شده ...

من فکر میکنم شما وقوع تغییرات جدید و از بین رفتن ارتباط ناسالم رو همزمان دیدین ، دیگه فکر میکنید اینا علت و معلول هم دیگه اند . 

نه عزیز من ... اصلا اینطور نیست ‌...

الان من که بر فرض مثال خدای نکرده بخوام ارتباط ناسالم داشته باشم تو پروفایل نمیتونم این کار رو انجام بدم ؟ 
تو شبانه نمیتونم ؟

و برعکس ... تو ماهانه میتونستم و با برداشتنش الان دیگه نمیتونم ؟



.
.
.

خلاصه اینکه فکر میکنم ادامه ی بحث لااقل در این زمان که بدبختی و گرفتاریمون تو زندگی بیشتره ، اصلا مناسب نیست . فقط داریم انرژیمون رو هدر میدیم ...

به فرض فردا ایندفعه آرمین اومد و صحبت کرد منم باید دو ساعت وقت بزارم به اون جواب بدم ...
همینجور بحثای الکی که به هیچ سرانجامی نمیرسه و فقط وقت رو تلف میکنه ...

دیشب که خواستم بخوابم به خودم گفتم الان فرض کن دوباره سیستم قبلی بیاد ، موضوع پاکیت دوباره از سر گرفته میشه و همه ی مشکلاتت حل میشه ؟ 
بر فرض که تو الان مدیری و کل امکانات کانون در اختیار توئه ... هر تغییری که بخوای بدی توش ، آخر سر اوضاع خودت کامل بهبود پیدخ میکنه ؟

نه ...

من باید مشکل خودم رو ریشه ای حل کنم ...
نمیتونم با انداختن تقصیر گردن کانون ، خودم رو از این مشکل رها کنم ...

وقتی من نمیتونم مشکل خودم تنها رو حل کنم ، وقتی نمیتونم تغییری تو خودم ایجاد کنم ، چطور میتونم تغییری تو کانون و نگرش بقیه ایجاد کنم که هیج کنترلی روشون ندارم ...

به قول شازده جان ، اینجا فقط یه مسیره ، ما اگه دیدیم برامون مفیده ، ازش استفاده میکنیم . اگه دیدیم مفید نیست ، رهاش میکنیم ...

که من الان رها کردن موقتی رو انتخاب میکنم .
باید برم و بیشتر روی خودم کار کنم . 
باید ریشه ای رو مشکلم کار کنم ...
چیزهایی باید یاد بگیرم که قبلا بلد نبودم ،
باید جوری خودم رو قوی کنم که دیگه اصلا نیازی به کانون و فضاش نداشته باشم ...
اون موقع است که میتونم به بقیه کمک کنم ...
نه صرفا اینکه مصرف کننده ای باشم .

هر موقع به اون پختگی رسیدم و  اون تجربیات مهم رو کسب کردم ، میام و در اختیار شما هم میزارمشون ...


دیگه بحث رو تموم میکنم ...

این حرف ها هم باشه اینجا ...

شاید توشون نکاتی بود که بعد ها به کانون کمک کرد ...

چه تو نوشته های من ، چه تو نوشته های دیگر دوستان 


با تشکر 

خداحافظ ...

[K_1]

سلام مجدد به همه
آقا من با دقت بیشتری حرفها رو خوندم و دوست دارم از این خوندنم یه بازخوردی هم اینجا بذارم

دوستان عزیزم و برادرا و خواهرای مهربانم
یک وقتیه که ما به محتوای کلام و استدلالها میپردازیم و یک وقته که به قالب و صورت بندی کلام

درباره محتوای کلام بچه ها نمیخوام موضع شخصیم رو بگم و بگم کجا وایسادم (به عنوان یه عضو کانون)
اما در باب قالب و صورتبندی استدلالها میخوام بگم که پسند بالاتری رو نسبت به حرفهای آلفردو داشتم؛ به نظرم ایشون درست میگن که حرفهاشون دقیق خونده نشده یا تلاش کافی نشده حرفهاشون درک بشه و به همین خاطر مجبور شده بودن چند بار حرفهاییشون رو تکرار کنن در حالیکه همون بار اول میشد منظورشون رو درک کرد؛ این تکرار هم قدری کلافه شون کرد که با توجه به شرایط کنکوریشون قابل درکه و میدونیم الان در چه دوگانه و کشاکشی بین حوصله گذاشتن روی کانون یا رفتن سر درس دارن (که ایکاش دومی رو انتخاب کنن و ما هم بهشون این آرامش رو بدیم که حرفهای جالبشون چقدر برامون مهمه)
البته یک قدری هم جا داره لحنمون نرمتر بشه (که البته میدونم گاهی سخته و میدونم هم که از سر دلسوزیه)

همچنین صحبتهای خانم آهو و خانم دختر پاک هم جای تامل داشت و مشخص بود از سر دلسوزی و شوق پاکیه .. احساس کردم که قدری هم در گفتنشون دچار محافظه کاری شدن که جا داره تلاش کنیم بچه ها بتونن راحت حرفشون رو بزنن و شاید فعالیت کم و نادرست مثل منی باعث این شده که بچه ها در حرف زدن راحت نباشن


به محتوا نپرداختم چون میدونم سر طراحیها فکرها و گفتگوها شده و پشت طرحها استدلالهایی بوده .. حالا اینکه کدوم استدلالها و کدوم نظرهای مختلف به صلاح نزدیکتره بحث دیگه است ..

فقط میخوام عرض کنم که کانون قرار نیست به کسی جز خودش متعهد باشه و چیزی هم جزهمین اعضاش نیست
پس از "کانون" خواهش میکنم:
"کانون" جان ما که هستیم (یعنی تو که هستی)، پس لطفا حوصله کن و خوب به حرفهای خودت (درون خودت؛ یا همون حرفهای اعضا به هم) گوش بده .. مطمئنم تو باز هم با این حرفها پخته تر میشی و کانونتر میشی؛
اگر کانونی ای با کانونی دیگری حرف زد، یه عضو از جان و تن کانون با یه عضو دیگه اش حرف زده .. هر چی بوده کانون بوده با کانون .. پس چه جای عجله یا دلخوری یا اجبار یا تحکم ..

کانون جان مراقب پاکیت باش لطفا

[شازده کوچولو]

سلام کانونی های عزیز 


شما خیلی محترم هستین، خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم،
جمعی که توی این دنیای پر از کشش های غیر خوب، خواستن که خوب تر باشن.
خداروشکر که اینجا هستم.

ببخشید اگر کوتاهی ای داشتم یا خود حضورم زمانی جایی و به هر نوعی برای فردی اثر غیر مثبتی داشته.

برای همدیگه خیلی دعا کنیم.

[*بنده پاک*]

 تکلیف نصف دیگه اموالتون چی میشه
 نترسید 
طوری نمیشه قول میدم

[Jupiter]

کانون مثل یه تونل خاطرات شده
یادمه قبلا یکی از تفریحات سالمم کانون گردی بود
خوبیش اینه که پر از حس خوب و انرژی مثبته 
ولی آدم دلش میگیره از این گذر زمان و اینکه پیامای کسانی رو میخونی که دیگه فعالیتی ندارن و فکر میکنی یعنی الان کجان  
کاش مثلا ده سال دیگه وقتی خاطرات کانون رو مرور میکنیم هممون موفقیت های زیادی داشته باشیم 
راه طولانیه ولی همه در کنار هم از پسش برمیایم
خداروشکر واسه اینکه اینجاییم

[Pourya]

کانون مثل یه تونل خاطرات شده
یادمه قبلا یکی از تفریحات سالمم کانون گردی بود
خوبیش اینه که پر از حس خوب و انرژی مثبته 
ولی آدم دلش میگیره از این گذر زمان و اینکه پیامای کسانی رو میخونی که دیگه فعالیتی ندارن و فکر میکنی یعنی الان کجان  

درود

ای وای !! دوباره از خاطرات گفتید 

من دلتنگ یه لحظه حضور بچه های قدیمی هستم 

به شازده کوچولو هم گفتم کلا هر چیزی که به قدیمی ها مربوط بشه حال منو خوب میکنه

کاش مثلا ده سال دیگه وقتی خاطرات کانون رو مرور میکنیم هممون موفقیت های زیادی داشته باشیم 
راه طولانیه ولی همه در کنار هم از پسش برمیایم
خداروشکر واسه اینکه اینجاییم

امیدوارم هر جا که بچه های کانون هستن حال دلشون خوب باشه

[*بنده پاک*]

 یه اعترافی کنم
من اصلا مثل بچه ها دلم برای آدم های قدیمی زندگیم تنگ نمیشه
کلا آدم ها را دوست ندارم
چرا من مثل شما نیستم
احساس میکنم خیلی آدم بد جنسیم
یعنی هستم

[آرمین]

سلام دوستان خوب من
ممنون از هم‌اندیشی‌هاتون.

مسئولیت تغییرات کانون برعهده من هست
و هر چی کاسه کوزه خواستید بشکنید سر من بشکنید. 

کانون تغییرات اساسی داشته اما هنوز تغییرات کامل نشده.
این چیزی که می‌بینید یه نسخه‌ی خیلی اولیه هست از چیزی که پیش رو داریم. 

هفته پیش که من گفته بودم:

شاید در ظاهر تغییرات گروه‌ها اعمال شده و کار تموم‌شده به‌نظر بیاد اما ما هنوز یک الی دو ماه دیگه کار داریم تا روندهای اجرایی‌مون به ثبات برسه و نیروهای مرتبط رو بتونیم به‌کار بگیریم.
ممنون که درک می‌کنید و ممنون از صبوری‌هاتون.   

و این یکی:

فعالیت‌ها
ما هنوز نتونستیم فعالیت‌های خاصی رو برای گروه‌های ترک تدارک ببینیم و تو این یک ماه بیشتر کارهای اولیه گروه‌های ترک رو انجام دادیم.

دیگه وقتی خودم اومدم اعلام کردم هنوز هیچ کار خاصی نکردیم، حالا شما بیا بزن زیر گوش من. شما بیا به من فحش بده. شما بیا من رو از پنجره بنداز پایین. 
خب نتونستیم دیگه. 

عذرخواهی می‌کنم.
ولی بدونید که هر کاری از دستم برمیومده انجام دادم و از هیچ تلاشی دریغ نکردم. 

یعنی اگر برگردم عقب، چیزی رو تغییر نمیدم. هر چی بلد بودم رو انجام دادم
و چندین برابر تلاشی که باید می‌کردم رو کردم.

خانم آورورا گفتن شفاف‌سازی کنید.
باشه شفاف‌سازی می‌کنم. 

من ساعت‌های خوابم رو به‌خاطر کانون تو این چند ماه به‌شدت کم کردم و خانواده‌ام هم به‌شدت از دست من عصبانی هستن.
(این‌که اون‌ها نگران من هستن و من بابت این‌ نگرانی‌‌شون هیچ‌کاری نمی‌کنم و به کارم ادامه میدم، برای من خیلی عذابه.)

بدون شک بی‌اندازه لذت‌بخشه برای من که بتونم اینجا کاری انجام بدم و یک نفر و فقط یک نفر برام بنویسه: «مرسی که هستی».
بدون شکی کمک کردن به آدم‌های اینجا واقعا برام دوست‌داشتنیه و من نمی‌تونم این دوست‌داشن رو توصیف کنم.
اما
وقتی زندگی من تا این حد تحت تاثیر کانون قرار گرفته که من زندگی شخصی ندارم و نه به خودم و نه به خانواده‌ام نمی‌تونم رسیدگی کنم، ناراحت‌کننده هست. 

مادر من تو این چند ماه ۲۰ بار رفت دندون‌پزشک برای دندون‌هاش و گاهی واقعا درد داشت.
این‌که من به‌عنوان پسرش خونه هستم و گذاشتم تنها بره واقعا برام ناراحت‌کننده است.

پدر من مگه تو کل عمرش چند بار عمل قلب می‌کنه؟
این‌که من همون یک بار هم نمی‌تونم کنارش باشم برام واقعا ناراحت‌کننده‌ است.

تو این چند سال خیلی در حق پدر و مادرم کم گذاشتم.
خیلی خجالت می‌کشم.
این‌که وقتی یه کاری رو می‌خوان براشون انجام بدم ازم خواهش می‌کنن به خودم میگم ننگ بر تو باد. 

من همیشه کلی پیام پروفایل دارم. کلی پیام خصوصی دارم. کلی ایمیل دارم. کلی پست نزده تو کانون. کلی آدم که منتظرن بهشون بگم چی کار کنن یا نکنن.
این‌ها رو ول کنم برم به خانواده‌ام رسیدگی کنم؟ این‌ها رو ول کنم برم به خودم رسیدگی کنم؟

می‌بینید که الان یک هفته هست که دیگه چراغ خاموش میام کانون. جزء کاربران آنلاین نیستم.
چون تا آنلاین شم، بندگان خدا فکر می‌کنن هستم و می‌خوان در مورد موضوعی باهام صحبت کنم. بعد جواب‌شون رو ندم ناراحت میشن.
من خیلی خوشحال میشم از هم‌صحبتی ولی وقت ندارم. 

پست گروه طوفان و سرو رو دو هفته هست که می‌خوام بزنم.
اما تا میام با سیل کارها مواجه میشم، باز می‌مونه برای فردا. چند خطش رو می‌نویسم. باز می‌مونه برای فردا.
می‌بینم این نیاز به کمک داره. اون یکی گفته حالم بده. دیگری مشورت می‌خواد. اون یکی تو اورژانسه.
من این‌ها رو ول کنم و پستم رو بزنم؟ 
دیروز دیگه با خودم گفتم رئیس جمهور هم اگه دیدی پست زده یا بهت پیام داده، پیامش رو جواب نمیدی و پستت رو می‌زنی. 

تو این یک ماهه هم واقعا کلی اتفاق افتاد:
یکی گفت می‌خوام شوهر کنم.
اون یکی گفت وقت زن گرفتنمه.
دیگری لغزش داشت و اوضاعش مساعد نبود.
اون یکی گفت می‌خوام تمرکزم رو درس باشه.
دیگری گفت کارم رو عوض کردم و نمی‌خوام لطمه‌ای بخوره.
اون یکی گفت می‌خوام یه مدت آرامش داشته باشم و وظیفه اجرایی نداشته باشم.
دیگری گفت من مریض دارم خونه و باید ازش نگه‌داری کنم.
خب من چه کنم؟ 
ان‌شاءالله که همه‌شون موفق باشن و همه در سلامت و آرامش. 
این‌که حال کانونی‌ها خوب باشه و تو زندگی‌شون رو‌به‌رشد، نهایت آرزوی قلبی من هست.

و
واقعا هم دست تنها هستیم.
من خودم به‌شخصه نه‌تنها مدیر کل هستم. کارهای مدیر ارشد رو هم انجام میدم. کارهای مدیریتی بخش‌ها رو انجام میدم. جای چند تا سرپرست فعالیت می‌کنم. به‌عنوان عضو هم فعالیت می‌کنم. 
یعنی حساب می‌کنم یک نفره به‌اندازه ۲۴ نفری که باید تو کانون باشن و نیستن فعالیت می‌کنم.
من تو بخش محتوا به‌اندازه یک نفر فعالیت نمی‌کنم. به‌اندازه ۴ نفر فعالیت می‌کنم. خودم به‌تنهایی 4 تا سرپرست رو یکجا پوشش میدم.

من نباید حامی دو تا گروه باشم.
به هر کی گفتم گفت نمی‌تونم.
و من ناچارا حامی دو تا گروه رو دست گرفتم.
وقتی من پشتیبان ۵۰ نفر از بچه‌های کانون باشم، چقدر وقت می‌مونه برام برای سایر کارها؟

باور کنید من دیگه برای آپدیت کردن لیست اعلام وضعیت خیلی پیر شدم. این دیگه کار من نیست.
وقتی قرار باشه لیست اعلام وضعیت‌ رو هم من آپدیت کنم، تکلیف ده‌ تا کار دیگه که رو زمین مونده و فقط من هستم که می‌تونم جمع‌شون کنم چی میشه؟
من روزی ۵ ساعت برای کانون وقت میذارم. اما روزی ۱۰ ساعت که نمی‌تونم وقت بذارم. اصلا ذهنم کشش نمیده.

این‌که من مدام از دوستان خواهش می‌کنم لیست اعلام وضعیت رو لااقل شما به‌روزرسانی کنید و مدام پاسخ منفی می‌شنوم واقعا ناراحت‌کننده است.

شاید من افتادم مُردم. بالاخره ممکنه دیگه.
طرف مگه نیست ورزشکاره سکته قلبی می‌کنه می‌میره؟ شاید برای من هم پیش بیاد.
یک شب خوابیدم و فردا صبحش پا نشدم.
کانون بعدش چی میشه؟

چند روز پیش به شازده کوچولو می‌گفتم:

شازده مدام به من دلداری میده. میگه درست میشه. میگه من از دیدن ناراحتیت ناراحت میشم.
ولی
این دوای درد من نیست.

این‌که ما هیچی رو به هیچ‌کی نمی‌تونیم بسپریم خیلی بده.
کانون نیاز به سرپرست داره.
کانون نیاز به حامی داره.
کانون نیاز به مدیر داره.

این‌که من به هر کی پیشنهاد مدیریت میدم میگه وقت ندارم؛ حوصله ندارم؛ تمرکز ندارم؛ من رو ناراحت می‌کنه.
من روزی ۵ ساعت برای کانون وقت می‌ذارم. برای کارهای فکری و اعصاب خرد کن. چطور تو روزی ۱۵ دقیقه برای یه کار ساده‌ی روتین مدیریتی نمی‌تونی وقت بذاری؟

فقط شما وقت نداری؟ فقط شما تمرکز نداری؟ فقط شما تو زندگیت مشکل داری؟
الان زندگی من همش روبه‌راست و با دل خوش میام خوشی‌هام رو این جا تقسیم می‌کنم؟

از مدیرانی که الان می‌بینید معلوم نیست چند تاشون سال دیگه باشن.
کی می‌خواد جاشون رو بگیره؟

لطفا ما رو یاری بدید.
لطفا به ما کمک کنید.

فقط حواس‌تون باشه:
ما از کسی که روزی پنج تا لغزش داره نمی‌تونیم کمک بگیریم.
از کسی که روزی ۵ دقیقه کانون میاد و میره نمی‌تونیم کمک بگیریم.
از کسی که ۷ روز میاد فعالانه اینجا پست میده. بعد ۷۰ روز غیبت می‌کنه و میذاره میره نمی‌تونیم کمک بگیریم.
از کسی که فقط تا زمانی که لغزش نداره کانونه. بعد که لغزش کنه، تمام وظایفش رو ول می‌کنه و میذاره میره نمی‌تونیم کمک بگیریم.
و
اگه نمی‌تونید ما رو یاری بدید، لطفا نمک به زخم ما نپاشید.

به شازده گفتم اعصابم خط خطیه. شما نمی‌دونید یعنی چی.
چیزهایی که من می‌بینم رو شما نمی‌بینید.
شما چقدر ناراحت هستید از کانون؟ اون رو ضربدر ۱۰۰ کنید میشه ناراحتی من. میشه اعصاب خردی من.

باید جای من باشید و ۲۰ تا چیز رو به ۲۰ نفر بسپرید و انجام ندن تا بفهمید ناراحتی یعنی چی.
باید جای من باشید و ۱۰ تا قول رو از ۱۰ نفر بگیرید و زیر قول‌شون بزنن تا بفهمید اعصاب‌خردی یعنی چی.

نگاه نکنید میام کانون و آیکن   میذارم. آیکن   میذارم. آیکن   میذارم.
این‌ها رو میذارم تا بلکه حال یک نفر رو بتونم خوب کنم.
از این‌ها ده‌تا می‌تونم بذارم. صدتا می‌تونم بذارم. بیا 

ولی حال من بده.
حال بد من رو چه جوری می‌خواید خوب کنید؟ 

و
در نهایت این‌که الان اوضاع بدی رو نداریم از نظر گروه‌های ترک.
اعلام وضعیت‌هایی که من می‌بینم تو گروه‌ها. پیام‌هایی که بچه‌ها بهم میدن این رو نشون میده. 

آنچه که در بالا اومد هم جهت منت‌گذاشتن نبود. 
جهت شفاف‌سازی بود. به خواسته خانم آورورا.

البته این‌ها همه‌ی اون چیزی نیست که دلم می‌خواست بگم.
فقط اون چیزهاییه که میشه گفت.

پ.ن: تا آخر شهریور روزهای پرفشار و سختی رو می‌گذرونیم. تمرکز ما روی گروه‌های ترک هست.
کسی نباشه که بیاد گروه و بگه تو گروه تحویلم نگرفتن. کسی نباشه که بیاد گروه و بگه تو گروه سوال کردم و بهم جواب ندادن.
این دوران حتما سخته. خیلی هم سخته. اما می‌گذره. 

[آرمین]

بچـــــــــه ها  من یه نظری دارم
میگم کاشکی یه براوردی میکردیم میدیدیم میانگین پاکی ها در قالب مسابقات ترک قبلی بیشتر بود یا الان  

این جزء گزارشات ما هست و حتما این کار رو می‌کنیم. 

البته الان فاکتوری برای ما محسوب نمیشه.
ما هنوز هیچ کاری نکردیم تو گروه‌ها. 

کاش بقیه هم یه نظری بدن تا ببینم من خیلی بد دارم پیش میرم یا بقیه هم بدتر شدن  
چند روز بود میخواستم بگم اما روم نمیشد
از الان بابت تمام کسایی که از نظرشون این حرف من بی ادبیه یا ناراحت میشن یا به نظرشون حرف بیخیودیه معذرت میخوام.. خداکنه سوتفاهم نشه

خانم آورورا
این چه حرفیه که ما ناراحت بشیم یا بگیم حرف شما بی‌خودیه؟
این طور نگید.

اخه واقعا گروه پسرا انگار همون هیجان قبلی رو داره...
ولی بقیه گروها اینطور   نیست
البته من خودم انتخاب کردم برم توی گروهی که فعالبت کم باشه و مذهبی هم نباشه
ولی دیگه واقعا تعداد خیلی کمه و انگار هیچ انگیزه ای مثل قبلی نیست

شما می‌تونید هفته‌ای یک بار به گروه سر بزنید؟
اگه می‌تونید خب چرا تغییر گروه نمیدید به گروه باران؟
گروه باران مطمئنا اعضای فعال‌تری داره و انگیزه بهتری به شما میده.

اگه با گروه شلوغ مثل گروه باران مشکل دارید لطفا خصوصی بهم بگید که چه مشکلی دارید.

ما که کسی رو مجبور نکردیم جایی فعالیت کنه. 


اگه هر مشکل دیگه هم هست لطفا شفاف بهم بگید. 

[آرمین]

من هم بی نهایت ممنونم از قالب جدید 
ولی بنظرم یه ایرادی داره 
مخصوصا برای دخترا 
دو تا گروه زیاده 
همون یکی کافیه 
مگر اینکه تعدادمون بیشتر بشه 
که اگر زیاد شد اون موقع یه فکری میشه کرد

خانم دختر پاک
اول که ما هم بی‌نهایت ممنونیم از فعالیت‌های خوب شما 

وقتی اعضای گروه آسمان اعلام کردن که ماهی یک بار می‌خوان به کانون سر بزنن یا اگه بیان هم تمایلی به مشارکت با سایر اعضا ندارن،
دیگه چه فرقی داره گروه آسمان با گروه باران تلفیق بشه یا نشه؟

الان خانم یاقوت ۲ ماه نیست. حضور فیزیکی ندارن.
حالا اسمشون به گروه باران اضافه بشه یا نشه، چه تفاوتی ایجاد می‌کنه؟

قبول نیست وضعتون خیلی توپه
هم تعدادتون زیاده هم حامی و سرپرستاتون خیلی هواتون را دارن

فقط گروه سرو هست که تعدادشون زیاده.
بقیه گروه‌ها که این طور نیست. 
و
اگه حامی و سرپرست‌ها هوای شما رو ندارن بحث دیگه هست.
مشکل اینه؟

اگه موضوع اینه و فکر می‌کنید ترکیب شدن ۲ تا گروه باعث میشه تعداد حامی و سرپرست‌های گروه‌تون زیاد بشه و به‌اصطلاح هوای شما رو بیشتر داشته باشن می‌تونیم این کار رو انجام بدیم. 

شرمندم نمی خواستم ناراحت بشید 
فقط دیگه آهو گفت
گفتم بگذار منم حرفمو بگم

چرا ناراحت بشیم.
حرف دل شما هست.
برای حرف دل شما باید گفتگو کنیم تا ببینیم به چه نتیجه‌ای می‌رسیم. 

ممنون که گفتید و منتظر پاسخ شما می‌مونم. 
(اگه نمی‌تونید اینجا بگید خصوصی بهم بگید.)

حسودیمم میشه به گروه پسرا
.
.
.
خلاصه اینکه دیدین دو روز دیگه جنسیت را میگذارم آقا میام گروه پسرا 

به‌جای حسودی، گروه‌تون رو قوی کنید. 
البته شما می‌دونم چقدر قوی کار می‌کنید. به هم گروهی‌هاتون هم بگید قوی کار کنن. 

به حامی گروه پیام بدید گردهمایی گروه‌تون قراره چه ساعتی باشه؟
بعد ازشون اجازه بخواید که خودتون به بچه‌ها پیام بدید و دعوت‌شون کنید به گردهمایی.

بعد نقل و شیرینی بریزید وسط گروه‌تون.
میوه و آجیل.
ببینید چطور هم‌گروهی‌ها جذب میشن.   

یه کاری کنید برعکس همه پسرا تو فکر تغییر جنسیت بیفتن. 
ما مگه چه کار خاصی انجام میدیم که شما نتونید انجام بدید؟ خانم‌ها که خیلی اکتیوتر و باسلیقه‌تر هستن تو این زمینه‌ها. 

[آرمین]

اهم اهم
از آقایون و خانم هایی که اطلاعات دارن خواهشمندیم بیان بگن 
این سری جدید که آقا آرمین گفتن کلی برنامه دارین
که اضافه میشه 
توش مسابقه هم هست یا نه

ما صبرمان تموم شد
با تشکر از همه عزیزان 
چه مدیر 
چه معاون
چه ناظم
چه کاربر عادی

ای کاش صبر شما تمام نمیشد. 
اگه من در چنین ایامی چنین مسابقاتی تدارک ببینم شب‌ها فقط دو ساعت باید بخوابم.

حالا اول شما بفرمایید با چه نوع مسابقه‌ای انگیزه می‌گیرید؟

الان بین ۵ تا گروه، مسابقه گروهی بذاریم، برای شما انگیزه‌ بخشه؟
مثلا ۳ هفته مسابقه میذاریم. هر کس می‌خواد اسم‌نویسی می‌کنه. در نهایت گروهی که اعضاش بیشترین تعداد هفته‌های پاکی رو داشته برنده میشه.

چی فکر می‌کنید؟

[آرمین]

اهورا جان
ان‌شاءالله کنکورت رو بدی و بعد با فراغ خاطر کنارمون باشی.   
با ذهن باز و تمرکز کامل همکاری‌های خوب داشته باشیم. 

امیدوارم یه نتیجه درخشان از تلاشت برای کنکور بگیری. ما بهت ایمان داریم. 

[*بنده پاک*]

آقا آرمین
اول یه دنیا ممنونیم برای همه زحمت ها :thankyou:
راستش من آدمی را ندیدم برای کاری که هیچ پولی بهش نمیدن و یه کار دلی باشه انقدر زحمت بکشه  :hanghead:
آدمای اینجا خیلی دید بزرگی دارن و خیلی آدم های بزرگواری هستن :302:
مخصوصا مدیرها :302:
بی نهایت ممنون از همه مدیران برای همه چی  :thankyou:
واقعا برای همه چی  :302:
اینجا تبدیل شده به بخش بزرگی از زندگیمون :dokhtar:
یه جای امن :haha:
من قبلا یه انجمن دیگه عضو بودم ولی دیگه ازش رفتم
چندتا دوست پیدا کردم
یه چند سال بعدش یکی از دوستام بهم گفت انجمن قبلی که نیست ولی یه جای دیگه هست آدماش خیلی آدم حسابی ان همه دغدغه پاکی دارن
ولی من گفتم نمی خوام ولش کن 
کاش زودتر اومده بودم
:dokhtar:

بنظرم دو گروه خانم ها با هم ادغام بشه بهتره
این نظر منه
میشه نظر سنجی کرد بین خانم ها :hanghead:
بنظرم اونیکه ماهی یه بار هم میاد 
بیاد اعلام وضعیت کنه و بره چیزی نگفت نگفت 
ولی قانونش را باید فک کنم عوض کنین اینجوری بهتره
نمیدونم آسمان اصلا هیچکس نیست 
نمیدونم والا شاید همونایی که آسمان هستن واقعا دوست ندارن تو جمع باشن 
حتما برای همین رفتن گروه آسمان 
بحث سر اضافه شدن حامی و سرپرست نیست 
کلا بنظرم تعداد خانم ها اونقدری نیست که بشن دو گروه نمیدونم راستش
بگذارید یه ذره بیشتر فکر کنم با چندتا دختر صحبت کنم ببینم اصلا نظر دخترا چیه :dokhtar:
البته با اجازه :302:

برا مسابقه هم منظورم مسابقه بین گروه ها بود 
مخصوصا دخترا در مقابل پسرا :icon_cool:
کلا خودم در این شرایط خونم به جوش میاد :gun1:
اینکه هر گروهی که تعداد شکست کمتر داشته باشه برنده بشه :yess:
نظر من این بود

[آرمین]

سلام
خانم دختر پاک از شما خیلی ممنونم.
اتفاقا انرژی شما هم تو انرژی کانون خیلی موثره.
امیدوارم اینجا بودن برای کانونی‌ها موثر باشه. همین طور برای شما. 

بگذارید یه ذره بیشتر فکر کنم با چندتا دختر صحبت کنم ببینم اصلا نظر دخترا چیه 

ممنون میشم نتیجه‌اش رو به من بگید. 

برا مسابقه هم منظورم مسابقه بین گروه ها بود 
مخصوصا دخترا در مقابل پسرا
کلا خودم در این شرایط خونم به جوش میاد
اینکه هر گروهی که تعداد شکست کمتر داشته باشه برنده بشه
نظر من این بود

منظور من هم همین بود. مسابقه بین گروه‌ها.

قبلا ما مسابقه گروهی داشتیم. در جریان اون‌ها هستید؟
به این شکل بود که هفته‌های سبز و زرد و قرمز داشتیم.
هر کس باید به‌صورت هفتگی پاک می‌موند.

به این شکل خوبه؟
یا نظر دیگه‌ای دارید؟