انجمن شبانه روزی

[افرا]

کم کم داره پاییز رومون تاثیر میذاره
و افسردگی فصلی داریم میگیریم
مواظب روحیه و احوالات خودتون باشید
غرق در حال و هوای پاییز نشید

پاییز که عشقه .خیلیا حالشون بهتر هم میشه

. . . . . . . . .

روزای اول بهمن پارسال بود که همکارام گفتن مریض کرونا اومده تو تهران.

اون موقع همه فکر میکردن که فقط توی چینه و تلویزیون هم هیچی نمیگفت دلیلش هم همه میدونیم .

متاسفانه جون ادما اینجا ذره ایی ارزش نداره.

همون ماه اول فهمیدیم که قراره فاجعه بشه.

اخبار اشتباه و آموزش و رفتارای عجیب توی صدا سیما تمومی نداشت و کل کادر درمان به امید اینکه یواش یواش کمتر میشه به کارشون ادامه 

میدادن و توی اون گان و لباس داغون خیس میخوردن!

ماسک کم شده بود و شروع کردن میگفتن ماسک تاثیری نداره! 

وقتی شرکتای خودرو سازی و بقیه شرکتا زدن تو کار ماسک یهو به صورت کاملا اتفاقی اثر ماسک زیاد شد! ! !

طرح قرنطینه اولش خیلی مورد قبول همه بود و تنها راهمون بود ولی یهو دیدیم کشور ابرقدرتمون توان تامین هزینه ی حتی یک ماه مردمش رو نداره!

مردمی که با تمام شرایط ساختن!

به خدا خیلی طاقت دارن.

نه توی جنگ کم اوردن نه اینجا .

مسئولین حالا دیدن قرنطینه گرون تموم میشه گفتن قرنطینه چیه لوس بازیه بابا ماسک بزنید حله!

الان هم داریم نتیجه ی این ماسکارو میبینیم!

وزیر بهداشتی که خودش در دیقه صد  دفه دستشو میزنه به ماسکش خب معلومه چقد علمش داره فوران میکنه!

مجری تلویزیون و اخبار که یه دیقه طاقت نمیاره و لحظه ی شروع برنامه ماسکشو میکشه پایین چیرو میخواد آموزش بده؟!

آموزش دست زدن به ماسک؟!

کرکره ی مغازست هی بدی بالا پایین؟!

یه نفر نگفت به اون نباید دست بزنی! 

دستشو میزنه بهش و نفس هم میکشه مرطوب و گرم هم میشه تبدیل میشه به محل کشت ویروس و باکتری!

فلان گزارشگر معروف هم طبق معمول میره تو خیابون و تمام تقصیر رو میندازه گردن مردم و کشور رو به مسخره میگیره همونجور که کنکور دادن 

رو به مسخره میگیره!

من الان دوتا از دوستای خوبم که 4 سال باهم بودیم رو دیگه هیچوقت نمیبینم.

دونه دونه مسئولین کشور کرونا میگیرن و میرن دو هفته مرخصی کیف میکنن اونوقت پرستار فقط دو روز میتونه اسعتلاجی بگیره! 

برای گرفتنش هم باید بیست بار ساختمون بیمارستان رو بالا پایین کنه!

مسئول کشور بهش برمیخوره ایرانخودرو بهش ماشین داده چون شاسی بلند میخواسته! ولی وقتی به پرداخت کارانه میرسه میگن بودجه نیست!

پزشک بخشمون هم فوت شد....

یکم اموزش ... 

یکم هزینه ... 

یکم اهمیت دادن ....

به خدا سخت نبود.

مردم عزیز و با صیر و تحملی داریم.

دوسشون دارم.

میتونم ثابت کنم که چقدر از بقیه کشورا مردم مهربونتری داریم ولی طولانی میشه.

اونم اثبات با عدد و رقم!

شاید چنتا از بینشون خودخواه پیدا بشه ولی به هیچ عنوان نمیشه اینو به همشون تعمیم داد.

اینو نوشتم تا اگه ماها به مسئولیتی رسیدیم با علم و دلسوزی پیش بریم.راه دوری نمیره که...

انشالاه اینم میگذرونیم .

قدر خودتون و پاییز خوشگلتونو بدونید.

[یاقوت]

کم کم داره پاییز رومون تاثیر میذاره
و افسردگی فصلی داریم میگیریم
مواظب روحیه و احوالات خودتون باشید
غرق در حال و هوای پاییز نشید

رو من ک تو تاثیر گذاشتی افسردگی دائمی گرفتم  این و راه حلی نداری براش؟

پ ن:یکی از مزخرفاتم اینه ک ۱۱بخوابی ک صبح زود بیدار شی بعد انقدر کابوس ببینی ک الان پریدم از خواب   نمیدونم چون زیاد دارو میخورم اینطور میشه یا واقعا مریضم اینهمه فیلم سینمایی اکشن و درام تو خواب میبینم 

پ ن۲: برم از فلاکسم ی چای بردارم بخورم 

پ ن۳:آقای مجاهد امروز چ روزی بود؟۱۱/۱۶ روز خانواده ای ک ۶پسر دارن و ی دختر؟
پ ن۴: ساناز جان ی تعداد ثابتی روح‌بودن روح هستن و روح خواهند بود  این و از من در خاطر داشته باش
پ ن۵:پاییز ک تموم شده ،چشم رو هم بذاریم آذر میشه افسردگی زمستانی میاد
پ ن۶:اقای افرا از همه چ رد شده رفته دیگه ،الان فقط باید مواظب بود .وضع خیلی خیلی بده .دیگه بیخیال مدیرو مسئول فقط این سلامتی و باید مواظب بود ک از دست بدیم دیگه هیچی نمیمونه . خدا رحمت کنه اون ۴۸۵نفری ک شبانه روز گذشته ب خاطر این بیماری جونشون و از دست دادن و چ قدر وحشتناک عادی شده این ارقام .خدا ب حق خانم فاطمه زهرا این بیماری و‌از بین ببره ب ما رحم کنه 
پ ن۷: دیگه چ خبر؟ دخترها ک جمع میشن حرف میزنن میگن دیگه چ خبر یعنی دیگه حرف تموم شده جمع کنین خداحافظی کنیم بریم 
شبتون خوش 

[مهدوی]

سلام بر همه کانونییین
صبحتون بخیر

میدونستین امروز 11/16 هست .. اگر گفتین امروز چه روزیه؟! 

خبب .. چه خبر از اعداد متوالی؟ : ) 

یه معما دیگه هم بگیم؟
مهدی منتظر و مهدوی دارن با هم یک بازی ای رو انجام میدن؛ شروع کننده هم همیشه مهدی منتظره؛
بازی اینه که تعداد خیلی زیادی سکه دایره ای به شعاع 1 سانتی متر به هر کدوم دادیم؛ 
این دو برادر شروع میکنن به نوبت این سکه ها رو روی یه میز دایره ای به شعاع یک متر قرار میدن؛ سکه ها باید کاملا روی میز قرار بگیرن و همچنین نباید حتی یه ذره از دو سکه روی هم قرار بگیره؛
برنده کسیه که آخرین نفری باشه که بتونه سکه ای رو به درستی روی میز بذاره و دوستش در نوبت بعدی نتونه هیچ حرکت مجازی انجام بده (یعنی سکه ای رو طوری کاملا روی میز قرار بده که هیچ همپوشانی با سکه های دیگه نداشته باشه)

حالا به نظرتون کدوم یک از این دو نفر میتونه طوری بازی کنه که همواره برنده بشه؟
مهدی منتظر (نفر اول)
یا
مهدوی (نفر دوم)
مساله این است!

من؟

نخیر گلم

اولاً که همچین برنامه ای اجرا نخواهد شد چون همون اولش دعوامون میشه

حالا اگه اگه اگه شد طبیعتاً من برنده ام
چون فقط یه دونه سکه رو پیش خودم نگه میدارم

هر وقت چیدن تموم شد تو یه دونه سکه کم میاری
خودم سکه آخر رو میذارم و برنده میشم

[شارمین]

سلام بر همه کانونییین
صبحتون بخیر

میدونستین امروز 11/16 هست .. اگر گفتین امروز چه روزیه؟! 

خبب .. چه خبر از اعداد متوالی؟ : ) 

یه معما دیگه هم بگیم؟
مهدی منتظر و مهدوی دارن با هم یک بازی ای رو انجام میدن؛ شروع کننده هم همیشه مهدی منتظره؛
بازی اینه که تعداد خیلی زیادی سکه دایره ای به شعاع 1 سانتی متر به هر کدوم دادیم؛ 
این دو برادر شروع میکنن به نوبت این سکه ها رو روی یه میز دایره ای به شعاع یک متر قرار میدن؛ سکه ها باید کاملا روی میز قرار بگیرن و همچنین نباید حتی یه ذره از دو سکه روی هم قرار بگیره؛
برنده کسیه که آخرین نفری باشه که بتونه سکه ای رو به درستی روی میز بذاره و دوستش در نوبت بعدی نتونه هیچ حرکت مجازی انجام بده (یعنی سکه ای رو طوری کاملا روی میز قرار بده که هیچ همپوشانی با سکه های دیگه نداشته باشه)

حالا به نظرتون کدوم یک از این دو نفر میتونه طوری بازی کنه که همواره برنده بشه؟
مهدی منتظر (نفر اول)
یا
مهدوی (نفر دوم)
مساله این است!

سلام و درود، 
اگه آقا مهدی منتظر شروع کننده است، برنده میشه مهدوی (بازیکن شماره ی 1 از تیم طوفان  )
چون تعداد سکه های 1 سانتی متری که  داخل یه دایره ی 1 متری جا میشه زوجه ، 
پس مهدوی آخرین سکه رو میذاره ... 
مرسی که از مهدی منتظر شروع کردید 

[شارمین]

حالا یه معما دیگه، 

فرض کنید آرمین، شارمین، مهدوی، مهدی منتظر و مرد مجاهد توی یک کشتی به شغل شریف دزدیِ دریایی مشغول هستند. 
اینا یه قانون خاص برای تقسیم غنائم دارن، اینجوری که کاپیتان کشتی تعیین میکنه هرکسی چقدر سهم بگیره، یعنی یه شیوه ی تقسیم بندی پیشنهاد میکنه، 
بعد بین اعضا رای گیری میشه، اگه پیشنهادش رای آورد (اکثریت آرا یا مساوی)، طبق اون تقسیم میکنن و تمام. 
اگه رای نیاورد (اقلیت آرا) میندازنش تو آب ( ) و یکی دیگه رو کاپیتان میکنن و از اول ! 

حالا این افراد رفتن و 100 سکه طلا به دست آوردن. آرمین کاپیتانه. بقیه افراد هم به این ترتیب وایسادن:
 شارمین، مهدوی، مهدی منتظر و مرد مجاهد (یعنی اگه آرمین اعدام بشه، شارمین میشه کاپیتان الی آخر)

با فرض نکات زیر، آرمین چجوری سکه ها رو تقسیم کنه که اولا زنده بمونه ، ثانیا بیشترین سکه ممکن رو به دست بیاره؟ 

1. هیچ کدوم به هم اعتماد ندارن و نمیتونن با هم گاو بندی کنن
   
2. همشون خیلی خیلی عاقلانه و محاسبه گرانه رای میدن و اینجوری نیست که مثلا با قیافه ی شارمین حال نکردن بندازنش تو دریا 
   

انصافا کسی جواب درست داد، درجا 500 هزار ریال جایزه داره پیش آرمین! 

[mahdimontazer]

مرد مجاهد ۲۰ تا سکه  که آخرین نفره
من  ۱۸ تا سکه که نفر چهارم
مهدوی ۱۶ تا سکه که نفر سومه
شارمین ۱۴ تا سکه که نفر دومه
کاپیتان ارمین هم ۲۰ تا به علاوه تموم سکه هایی که ۳نفر وسط از بیست کم دارن، یعنی ۱۲ تا سکه که میشه جمعا ۳۲ تا.
حالا چرا اینجوری تقسیم بندی کردیم؟!
نفرات از اول به آخر به تقسیم بندی  نگاه می کنند و می بینند که اگه آرمین اعدام بشه نفر بعدیش یعنی شارمین میاد به عنوان کاپیتان،
ولی
وقتی نفرات بعدی نگاه می کنند،می بینن که  اگه شارمین انتخاب بشه از اونا سکه میگیره ولی اونا راضی به از دست دادن سکه نیستند و سکشون بیشتر از مال شارمینه،پس چرا باید با تقسیم بندی آقا آرمین مخالف باشن؟،
اقا شارمین درسته؟

[شارمین]

اقا یه نکاتی دستگیرت شده ولی جوابت غلطه ... 

[مهدوی]

مرد مجاهد ۲۰ تا سکه  که آخرین نفره
من  ۱۸ تا سکه که نفر چهارم
مهدوی ۱۶ تا سکه که نفر سومه
شارمین ۱۴ تا سکه که نفر دومه
کاپیتان ارمین هم ۲۰ تا به علاوه تموم سکه هایی که ۳نفر وسط از بیست کم دارن، یعنی ۱۲ تا سکه که میشه جمعا ۳۲ تا.
حالا چرا اینجوری تقسیم بندی کردیم؟!
نفرات از اول به آخر به تقسیم بندی  نگاه می کنند و می بینند که اگه آرمین اعدام بشه نفر بعدیش یعنی شارمین میاد به عنوان کاپیتان،
ولی
وقتی نفرات بعدی نگاه می کنند،می بینن که  اگه شارمین انتخاب بشه از اونا سکه میگیره ولی اونا راضی به از دست دادن سکه نیستند و سکشون بیشتر از مال شارمینه،پس چرا باید با تقسیم بندی آقا آرمین مخالف باشن؟،
اقا شارمین درسته؟

به به
میبینم یکی از اعضای گروه صراط داره دست و پا میزنه حامی طوفان زنده بمونه 

عاشق جان بیا و ببین


درسته که هیشکی به هیشکی اعتماد نداره ولی من با همه دست به یکی میکنم اول مهدی منتظر رو بندازن تو آب بعد سکه هاشو خودشون بین خودشون تقسیم کنن
همین برام کافیه

[mahdimontazer]

با همه دست به یکی میکنم اول مهدی منتظر رو بندازن تو آب بعد سکه هاشو خودشون بین خودشون تقسیم کنن 

گاوبندی ممنوعه
منتظر اخبار این هفته باش که مختص گروه طوفانه

[مهدوی]

با همه دست به یکی میکنم اول مهدی منتظر رو بندازن تو آب بعد سکه هاشو خودشون بین خودشون تقسیم کنن 

گاوبندی ممنوعه
منتظر اخبار این هفته باش که مختص گروه طوفانه

تو هم منتظر انتقام من باش

یه کاری کردم جونت به لبت برسه


تا باشه دیگه با دم شیر بازی نکنی

[پشتکار]

معمای سختی هست

[شارمین]

دوستان عزیز سلام، 
جواب میشه 98 سکه رو خودش برمیداره ، یه سکه میده به مهدوی، یه سکه هم به مرد مجاهد (نفرات سوم و پنجم) 
جدی جواب همینه، 
یکی از مسائل معروف نظریه بازی ها بود این سوال ..

[mahdimontazer]

دوستان عزیز سلام، 
جواب میشه 98 سکه رو خودش برمیداره ، یه سکه میده به مهدوی، یه سکه هم به مرد مجاهد (نفرات سوم و پنجم)  
جدی جواب همینه، 
یکی از مسائل معروف نظریه بازی ها بود این سوال ..

منتظر انتقام سخت گروه صراط مستقیم باشید

[مهدوی]

دوستان عزیز سلام، 
جواب میشه 98 سکه رو خودش برمیداره ، یه سکه میده به مهدوی، یه سکه هم به مرد مجاهد (نفرات سوم و پنجم)  
جدی جواب همینه، 
یکی از مسائل معروف نظریه بازی ها بود این سوال ..

منتظر انتقام سخت گروه صراط مستقیم باشید

ببینیم و تعریف کنیم
یک آشی براتون پختیم که یه من روغن روشه

[آرمین]

سلام

صبح زیبای پاییزی‌تون بخیر. 

امیدوارم امروز از اون روزهای قشنگ براتون باشه. 

صبح چشم از خواب باز کنید و چیزهای سورپرایزکننده (شما تو فارسی چی بهش میگید؟   آهان غیرمنتظره  ) ببینید. 

برای یکی از مشکلات زندگی‌تون که مدت‌هاست ذهن‌تون رو درگیر کرده فکر کنید و یه راه حل خوب پیدا کنید.  

علی‌رغم همه سختی‌ها، لبخند بزنید و به فرداها امیدوار باشید.   

به شیطان رجیم محل ندید و فریبش رو نخورید.   

شاد باشید و شادمانی کنید. 

درگیر دغدغه‌های زمینی نشید و نگاه‌تون به بالا باشه و حرکت‌تون آسمونی.  

پرجنب‌و‌جوش باشید و برنامه‌هاتون رو پیش ببرید.   

از این‌که کانون هستید و می‌خواید یه روز قشنگ کانونی رقم بزنید ازتون ممنونم.    

پ.ن:‌ کاش امروز توفیق داشته باشیم و بتونیم دنیا رو جایی برای بهتر زندگی کردن کنیم.

حتی شده به اندازه دون پاشیدن برای چند کبوتری که به دنبال غذا هستن.