انجمن شبانه روزی

[*شهریار‌*]

این قطعی اینترنت اخیر نشون داد، بعد از خ ا، به نت خیلی اعتیاد دارم.

باید یه فکری هم راجع به این بکنم


پ ن : من فکر کردم نت همه قطع شده. نگو فقط مال من بوده 


پ ن 2 : نه حالا فکری به حال خ ا کردی که حالا میخوای واسه نت فکری کنی. 

[یا باب الحوائج]

وقتی با روح ها تنهایی

[Roza_r]

کانونی های عزززیز الان که تابستونه آیااا کتاب نمیخونید؟؟ اگه میخونید چرا تومکتبخونه اعلام وضعیت و مشارکت نمیکیند که انگیزه ی کسایی باشید که کتاب نمیخونن؟ اگه کتاب نمیخونید علت اصلیش چیه؟ حوصله ندارید؟ وقت ندارید؟ هزینه های کتاب بالاست؟ نمیتونید کتاب الکترونیک بخونید؟ 

[*شهریار‌*]

کانونی های عزززیز الان که تابستونه آیااا کتاب نمیخونید؟؟ اگه میخونید چرا تومکتبخونه اعلام وضعیت و مشارکت نمیکیند که انگیزه ی کسایی باشید که کتاب نمیخونن؟ اگه کتاب نمیخونید علت اصلیش چیه؟ حوصله ندارید؟ وقت ندارید؟ هزینه های کتاب بالاست؟ نمیتونید کتاب الکترونیک بخونید؟ 

این چند وقت اصلا حوصله ی هیچیو ندارم 

چ برسه به کتاب  

البته امروز یه چند صفحه ای خوندم

[Roza_r]

این چند وقت اصلا حوصله ی هیچیو ندارم 

چ برسه به کتاب  

البته امروز یه چند صفحه ای خوندم

کتاب مورد علاقتونو پیدا کنید. یادمه تو یکی از بی حوصله ترین شرایط زندگیم رمان طنز خوندم و خیلی بهم مزه داد. روزی یکی دو صفحه هم عالیه چون عادت خوب ساخته میشه واسه آدم

[ایرانا]

اگه میخونید چرا تومکتبخونه اعلام وضعیت و مشارکت نمیکیند که انگیزه ی کسایی باشید که کتاب نمیخونن؟ اگه کتاب نمیخونید علت اصلیش چیه؟ حوصله ندارید؟ وقت ندارید؟ هزینه های کتاب بالاست؟ نمیتونید کتاب الکترونیک بخونید؟  

سلام رزا جان

یه عالمه کتاب نخونده دارم ،مشکل اینه نمیدونم از کدوم شروع کنم
انگار گوشی هم زیاد دستمه   ، وقتم اینجوری میپره 

به شدت دوست دارم توی این تاپیک و تاپیک درسیجات مشارکت کنم ولی این چن روز خیلی برام شلوغ بود 

از فردا ک ۱ مرداده ،  شروع می کنم 

---

پ.ن :بچه ها دیگه، یک سوم تابستون رفت بقیه تابستونو دریابید ...

[*شهریار‌*]

این چند وقت اصلا حوصله ی هیچیو ندارم 

چ برسه به کتاب  

البته امروز یه چند صفحه ای خوندم

کتاب مورد علاقتونو پیدا کنید. یادمه تو یکی از بی حوصله ترین شرایط زندگیم رمان طنز خوندم و خیلی بهم مزه داد. روزی یکی دو صفحه هم عالیه چون عادت خوب ساخته میشه واسه آدم

چی بود اسمش؟

[یاقوت]

داشتم غذا درست میکردم 

هیچی دیگه سوخت

خدا رحمتش کنه 

میگم من مسابقه میذارم چرا حد وسط نداره تعداد شرکت کننده ها؟؟؟؟؟ یا هیچکس نمیاد یا میان تعداد انقدر زیاد میشه کلا همه چ ب هم میریزه 
منظور اینکه دیگه نیام پ پ و شخصا دعوت کنم ب مسابقه نقاشی  


افتتاحیه المپیک و نگاه میکردم   ی چنتا کشور و اولین بار بود میدیدم  عجیباا غریبا

[یاقوت]

11 نفر آنلاین و فقط آقای پشتکار ظاهر هستند


روز ب روز بر تعداد ارواح اضافه میشه

[Roza_r]

---

سلام رزا جان

یه عالمه کتاب نخونده دارم ،مشکل اینه نمیدونم از کدوم شروع کنم  
انگار گوشی هم زیاد دستمه   ، وقتم اینجوری میپره 

به شدت دوست دارم توی این تاپیک و تاپیک درسیجات مشارکت کنم ولی این چن روز خیلی برام شلوغ بود 

از فردا ک ۱ مرداده ،  شروع می کنم   

چهههه عااالی. دختر به این فکر کن که چند نفر دوس دارن همین لحظه کتابای تو رو داشته باشن و شروع به خوندن کنن. واقعا قیمت کتاب خیلی بالا رفته. یکی از ارزوهام اینه که تو شهرها و روستاهایی که کتابخونه های درست حسابی با کتابای جدید ندارن بچرخم و کتاب توزیع کنم. البته خودم که اینقدر کتاب ندارم اما مثلا کتابایی که دیگران خوندن رو میتونن اهدا کنن. کاش یه روزی بشه.
تو گوشی دس گرفتن منم متاسفانه زیاد خوب نیستم. ولی بهترین راه فک کنم اینه ک یه مکان و زمان خاصی واسه کتاب خوندنت بذاری که واست عادت بشه. 
منتظرررررت هستم عزیز دلم

---

چی بود اسمش؟

آبنبات هل دار. جالبه که من تو حالت عادی اصلا پی کتابای این شکلی نمیرم. ولی تو شرایط روحی خاصی که تقریبا تنها هم زندگی میکردم خیییلی خوندنش خوب بود بلند بلند میخندیدم بضی قسمتاش.

یگم من مسابقه میذارم چرا حد وسط نداره تعداد شرکت کننده ها؟؟؟؟؟ یا هیچکس نمیاد یا میان تعداد انقدر زیاد میشه کلا همه چ ب هم میریزه   

منظور اینکه دیگه نیام پ پ و شخصا دعوت کنم ب مسابقه نقاشی  

یاااقوووت من که استعداد نقاشی تو خودم نمیبینم ولی عجیبه ماشالا استعدادای نقاشی کانون کم نیستن

[Alireza 68]

خدای من دلم براتون تنگ شده بود?

مرسی از این همه انرژی مثبتی که اینجاس

[مهدوی]

خدای من دلم براتون تنگ شده بود?

مرسی از این همه انرژی مثبتی که اینجاس

سلااااااااااااااااااااام

سلام به روی ماهت، به چشمون سیاهت

سلام به آقای انرژیییییییی

خوش برگشتی داداش علیرضای پدربزرگ دوست داشتنی یکی یه دونه کانون

[یاقوت]

خدای من دلم براتون تنگ شده بود?

مرسی از این همه انرژی مثبتی که اینجاس

چشمام اندازه دو تا توپ بسکتبال شده الان

امسال سال قدیمی هاست 

خیلی خبر خوبی بود دیدن اسم اقا علیرضا 

خوش اومدین
. 

ایول فردا اقا آرمین ب یمن حضور یکی از مدیران قدیمی سور میده

پ ن: ولی این خبرم نمیتونه تلخی حضور یک پشه با صدای بلندش و کم کنه

[ایرانا]

خیلی جالبه 
الان داشتم پرفایل جناب علیرضا رو میدیدم 
ک دوستان براشون پیام گذاشته بودن

خیلی قشنگ بودن،

یاد یه حرفی افتادم ، میگفت:
 قدر لحظه هاتونو بدونین، شاید ندونین این اخرین دیداره (:

تهش میشه یه خاطره ...


ممنون ک سر زدین ، جناب علیرضا

[یاقوت]

امروز اقای قاصدکم سر زدن 

شاخک های خبریم فعال شده و بهم ندا رسیده ک یکی از قدیمی ها ک خیلی ها منتظرش هستند هم تو راهه   اعتبار میگیرم خبر میدم از الان بگم

اقا علیرضا هم ک سر زدن 


کاش اقای نمیدانم هم بیان ی بار ایشونم ببینیم چ مینویسن برامون از ساعت تقریبا ۴/۳۰ ک سنا جان بیدار میشه برا نماز و حاضر میشه کانون تااا عصر ک مدیر کل میاد همه قطعا خیلی شوکه میشن    کاش آنلاین باشمم ببینم چ مینویسن . پ ن اضافه شده در ویرایش : اقا علیرضا موندنی هستین یا سرراه ی سرزدین ؟؟؟

پ ن ۲ اضافه شده در ویرایش : چیشد کانون یادتون افتاد ؟ زودتر از این ها منتظر بودیم   
پ ن ۳ اضافه شده در ویرایش : ب نظر شما چرا اینجا ب جز شما و من بقیه کسانی ک ترک هستند ترکی کلمه نمینویسند؟؟  بعد شما تقریبا هیچکس ترکی نمینویشته