1390 شهريور 5، 13:26
(1390 شهريور 5، 0:05)رز زرد نوشته است: سلام هادی جان خوبی ؟؟
پیدات نیستا
قضیه دیگ به دیگ می په روت سیاس ها!!
مرسی. من خوبم فرزاد جان. تو حودنم که نیستی اصلا. این ÷وریا کجاست دیگه؟
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما