1390 مهر 23، 11:57
ویرایش شده
دوستان کسی میتونه تاریخ میلادی امروزو به من بگه
(1390 مهر 21، 19:39)سها نوشته است: سلامسها خانم شماره ات رو هم نوشتی توش که حاجی اومد نره سر کار و مستقیم بیاد در خونه تون
گفته بودم که انشا مینویسم..
امروز یه فرصت دو نفره پیدا کردم .. خودم نشستم رو به روی خودم و شروع کردم به نوشتن.. مثه قدیما کاغذی..
از خیلی چیزا نوشتم.. از خیلی کسا..
حرفایی رو گفتم که یه وقتا میترسم از تکرارشون با خودم..
حرفایی رو گفتم که دوستی نیست تا باهاش بگم و مونده بود رو دلم..
حرفایی رو گفتم که نیاز دارم بشنوم.. نیاز دارم بگم..
خیلی کیف داد...
اما کاغذ رو رو صندلی جا گذاشتم!
نه از سره فراموشی که به عمد.. نمیدونم اون لحظه چرا خل شدم.. اما دلم خواست که واسه مخاطب ناشناس بمونه نوشته هام..
یا باغبون دانشگاه خواهد بود یا یه دانشجو.. یا هم هیچ! مهمون سطل زباله میشه..
الان پشیمونم یه کم..چون نکاتی رو توش گفتم که شاید باید بارها تکرار کنم.. و یادآوری ندارم!!
حیف شد!
خلاشه که من خلف وعده نکردم ها..
اما سرنوشتش این شد! دیگه شرمنده..
در پناه خدا..
شاد باشین و موفق.
یاعلی.
(1390 مهر 23، 20:42)Alireza 68 نوشته است: ولی من الان دیدم که ما پسرا هم دیشب همون کاری رو کردیم که بابت اون کار به رکسانا خانومشون و مرجان خانومش و هما خانوم تذکر دوستانه دادیم
ما که میگیم اونا برگردن اونا برگردن ایا بادیدن این کار ما ناراحت نمیشن
اونا تو یه ساعت 3 صفحه پست زدن ما هم 3 صفخه تو یه ساعت ولی با این تفاوت که اونا بعد از یه چند روز اومده بودن
برگردن ناراحت میشن ما بهشون تذکر میدیم اونوقت خودمون اینکارو میکنیم
درسته شاد باشیم انرژی بدیم انرژی بگیریم
امام علی (ع) : هر چه را برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند