انجمن شبانه روزی

[ساحل]

سلااااااااااام
صبح جمعه تون بخیر

دوستان
من دیروز تو ایستگاه مترو
دیدم یک پسربچه 5 یا 6 ساله, نزدیک مترو در حال حرکت ایستاده
خیلی ترسیدم
سریع دستش رو گرفتم و به سمت خودم کشیدم و کلی دعواش کردم
البته نه زیاد شدید
همزمان هم آقای نگهبان مترو هم سوت زد
بچه خیلی ترسیده بود
این موضوع رو برای خانواده گفتم
بابام میگه اصلا تو نباید همچی کاری میکردی
اگه اتفاقی میفتاد میفتاد گردن تو
اصلا به تو ربطی نداشت که دخالت کردی
اون یکی دیگه میگه آره دایه عزیزتر از مادر شدی؟؟؟!!!
کار بدی کردی

حالا قضاوت با شما
دوم
سها جون یک عکسی رو گذاشته بودم تو تاپیک عکسها و سوژهای جالب

شیره یک آهو شکار میکنه میفهمه آهو باردار بوده
سعی میکنه بچه آهو رو نجات بده
میبینه مرده خودش هم دق میکنه
من همین رو به خانواده گفتند
یکی میگه عکسها ساختگیه
اون یکی میگه حیوانات احساس ندارند
شیر فقط به فکر طعمه است به اینجور چیزا فکر نمیکنه
خوب شما بگید؟؟؟
میخوام حداقل 10 نفر (نظرات موافق و مخالف) روی این دو موضوع رو بدسد.
واسه ام خیلی مهمه
متشکرم

[Sarigàlin]

سلام ساحل خانوم
اینطوری که نمیشه قضاوت کرد!
باید توی صحنه بود تا گفت کارتون درست بود یانه؟
شرایط توی موقعیت های مختلف متفاوته
یه سوال؟
اون بچه کس و کاری نداشت که شما خواستین به قول خودتون نجاتش بدین؟
شاید پدرتون از این بابت نگران بودن که خدایی نکرده پدر و مادر بچه واستون شر بشن!
از کجا معلوم؟مادره لحظه ای که شما دست بچه رو میگرفتی از راه میرسید و برخلاف نیت شما،ممکن بود به شما تهمت هم بزنه!
البته وضع کنونی جامعه اینطوریه!شاید اگه چند سال پیش بود،بدون هیچ چون و چرایی ازتون تشکر هم میکردن!

[bahar2]

به نظر من که کار درستی انجام دادی

درمورد اون عکس هم نمیدونم چی بگم!

[ساحل]

ممنونم از تمام دوستانی که نظر دادند
آقا یارگلین و میتونم جان
در مورد شیره نظر ندادید؟؟؟
منتظر نظر 5 ام به بعد(بقیه دوستان عزیز) هستیم
متشکرم

[ناصر]

نظر شماره 4

به نظر منم كار شما درست و منطقيه و كار پدر محترم شما هم منطقيه. باباها معمولا اينقدر از اين دنيا بد ديدند كه ديگه از مسئوليت ميترسند. نمي خواهند بچه هاشون توي مخمصه بيفتند. ولي كار شما درسته و تحصين برانگيز.

[سعیدسیزده]

سلام بروبچ گل کانون

فقط برای یادآوری:

یادتون باشه حرفای دیشب من شوخی بود. و الا ما جلوی بزرگای کانون عددی نیستیم.

ولی کلا با این بحث ها حال نمی کنم

ساحل:

آقا سیزده!!!
شعر امضاتون واسه خودتونه؟؟؟

شعر از شهریاره. ولی دقیقا وصف حال منه.

در مورد کاری که ساحل خانوم کرد به نظر من درست بود. فکر کن اگه بچه رو نجات نمی داد ، ممکن بود . . .

اکثر باباها همین طوری اند. تا حدودی هم درست میگن. البته این رفتار باباها بی دلیل هم نیست.

اونا سرد و گرم روزگار رو چشیدن و چیزهای زیادی تو زندگی یاد گرفتند.

[خودممو خودم]

سلااااااااااام
صبح جمعه تون بخیر

دوستان
من دیروز تو ایستگاه مترو
دیدم یک پسربچه 5 یا 6 ساله, نزدیک مترو در حال حرکت ایستاده
خیلی ترسیدم
سریع دستش رو گرفتم و به سمت خودم کشیدم و کلی دعواش کردم
البته نه زیاد شدید
همزمان هم آقای نگهبان مترو هم سوت زد
بچه خیلی ترسیده بود
این موضوع رو برای خانواده گفتم
بابام میگه اصلا تو نباید همچی کاری میکردی
اگه اتفاقی میفتاد میفتاد گردن تو
اصلا به تو ربطی نداشت که دخالت کردی
اون یکی دیگه میگه آره دایه عزیزتر از مادر شدی؟؟؟!!!
کار بدی کردی

حالا قضاوت با شما
دوم
سها جون یک عکسی رو گذاشته بودم تو تاپیک عکسها و سوژهای جالب

شیره یک آهو شکار میکنه میفهمه آهو باردار بوده
سعی میکنه بچه آهو رو نجات بده
میبینه مرده خودش هم دق میکنه
من همین رو به خانواده گفتند
یکی میگه عکسها ساختگیه
اون یکی میگه حیوانات احساس ندارند
شیر فقط به فکر طعمه است به اینجور چیزا فکر نمیکنه
خوب شما بگید؟؟؟
میخوام حداقل 10 نفر (نظرات موافق و مخالف) روی این دو موضوع رو بدسد.
واسه ام خیلی مهمه
متشکرم

سلام
من درباره شیره نظر میدم
واقعا حقیقت داره ساحل جان
من خودم فیلمی از حیات وحش دیدم که کروکودیل که قدرت گاز گرفتنش از همه حیوانای رو خشکی حتی شیرو ... بیشتره وقتی می بینه تو ساحل یه بچه لاک پشت راهشو گم می کنه به سمت آب، میاد گازش میگیره آروم و میارتش تو حفره دهنش و بعدش میره تو آب و دهنشو باز کنه تا لاک پشته تازه متولد شده بره تو آب و لاک پشتم میره ...... درست مثل بچه خودش کروکدیل با بچه لاک پشت رفتار می کنه

---

درباره اون بچه هام که گفتید دعواش کردید و ...
کاره شما یه کار خیلی انسانی و ارزشمندی بوده درسته ممکن بود براش شما دردسر ایجاد کنه
این کار شما عین این می موند که آدم با ماشین داره از کوچه رد میشه ببینه که بنده خدایی یه بلایی سرش اومده و حالش خیلی بده و وایسه سوارش کنه و ببرتش بیمارستان ممکنه اون فرد تو ماشین ما بمیره یا تو بیمارستان بمیره و یفه مارو بگیرن دردسر داره اما عمل انسانی کمک کردن بود که شما انجام دادید.
تبریک میگم
حرکت شما چیزی کمتر از حرکته شیره نبود

[chika]

سلاااااااااام
ساحل عزیزم
منم اگه جای تو بودم با اون بچه همون کارا می کردم که تو کردی
درسته الان خیلی همه چیز فرق کرده اما محبت من که عوض نمیشه
اگه قرار باشه همه عقب بشینن و تماشا کنند چون شاید خدای نکرده چیزی پیش بیاد و اینا دیگه انسان دوستی مفهمومشا از دست می داد
خانواده ها دلسوزند خیلی زیاد حق دارند اما خودشونم اگه تو اون موقعیت بودن همین کارا می کردند


درباره حیوانات هم چرا احساس دارند
دنیای حیوانات خیلی وسیعه
درسته یه سری چیزا غریزی هستند
اما دلیل نمیشه همیشه بر حسب عادت یه کاریا انجام بدن


یه داستان تعریف می کنم
اونروزا چنگیزخان و لشکرش به جای استفاده از تیر یا ابزار برای شکار شاهین تربیت می کردن
یه روز هرچی صبر می کنند شاهینشون چیزی شکار نمی کنه و برمی گردند
ازونجایی که چنگیزخان اهل شکست نبوده تنهایی با شاهینش میره جنگل و اینقدر میره که تشنه میشه
یه اب باریکه ای از یه کوهی سرازیر بوده
جامشا در میاره و از اب پر میکنه تا میاد بخوره شاهین میزنه زیر جام و ابش میریزه
این عمل 3بار تکرار میشه
چنگیزخان میگه من با این همه ابهت چرا باید این پرنده بازیم بده و اگه کسی ببینه بد میشه
دوباره جاما پر میکنه و شمشیرشا در میاره شاهین دوباره هم میزنه زیر جام و چنگیزخان شاهینا می کشه
ابی که میومد قطع شده بود و چنگیزخان تشنه
از کوه میره بالا
از چیزی که میبینه تعجب می کنه
توی حوضچه بالای کوه یه مار بزرگ سمی مرده بوده
و چنگیزخان تازه می فهمه شاهین چه دوست باوفایی براش بوده


شاهین ماهیتش شکار طعمس نه دوستی با انسان

[ساحل]

سلام دوستان
عصر جمعه تون بخیر
از تمام دوستان که لطف کردند و نظر دادند سپاسگزارم
واقعا نظراتتون مهم بود برام
متشکرم
اما تا اینجا شد 7 تا
کسی دیگه نیست نظر بده
آقایا ن
علیرضا و آرمان و احسان خان ها
فقط تشکر میکنید
نمی خواین نظر بدید؟؟!!!!

[Alireza 68]

ُسسسسسلام

ساحل خانوم به نظر من که کارتون انسان دوستانه بود

هم تایید میکنم و هم توشیق

سعی کن کار خیری رو که انجام دادید تا اونجا که میشه به کسی نگید

مگه این که توش شک و شبه باشه براتون

در مورد پدر مادر هم احترامشون واجبه

و شیر و آهو

خب چنین اتفاقات کم نمیوفته هست

و چیزی که ذهن منو مشغول کرده اینکه سها خانوم روزه سکوت گرفتید؟

از اخرین پستشون تقریبان نزدیک 70 ساعت میگذره

هر روز هم که سر میزنن کانون

سها خانوم لطافن چیزی بگید اگه این پستو میخونید

.................
یا علی

[chika]

سلااااااااااااام

یه عیدی کوچیک

هرکی میخواد سهیم باشه بسم الله

بشتابیـــــــــــــد

[سها]

سلام
ساحل جان
من اگه جای تو بودم با مامان بچه ی کم دعوا هم میکردم!
(کما اینکه سابقه طولانی تو این کار دارم! )

و
اون عکس هم صحتش رو من خودم کاری نداشتم.. مهم تاملی بود ک بعد از دیدنش کردم!

و
عزیزم چرا خودتو اذیت میکنی؟
تایید یا تکذیب ی عده نمیتونه تعیین کننده باشه ک کار تو درست بوده یا نه..

همین ک خودت با عقل و منطق تصمیم گرفتی و مطمئنی کافیه..

و

و چیزی که ذهن منو مشغول کرده اینکه سها خانوم روزه سکوت گرفتید؟

سلام.
نه بابا..
یادتونه تو اون پستم ب آقا محسن هم گفتم ک اگه حسش باشه میگم..
حالا هم فقط حسش نیست!
شرمنده..


و
سایر رفقای گل..
ارادت!

در پناه خدا..
یاعلی.

[Alireza 68]

خدارو شکر که پستتونو دیدم

یعنی 3 روز حس نوشتن نبود

[ساحل]

سلام مجدد
از تمامي دوستان عزيزي كه نظراتشون رو گفتند بسيار بسيار سپاسگزارم
خداوند رو بسيار سپاسگزار و شاكرم كه به من دوستان خوبي مثل شما ها رو عنايت فرمود
خدا رو شكر كه رحمت و بخشندگي خدا هميشه شامل حالم ب.وده وهست
راستش سها جون
اي كاش من فقط تو اين موردا باهاش اختلاف نظر داشته باشم
تو خيلي از مسايل همينطوريه
اعصابم ريخته بهم
بعضي موقعها به كارام و طرز فكر خودم شك ميكنم
ميگم نكنه من دارم اشتباه ميكنم
تو مسايل ديني و سياسي و ... هم باهاشون اختلاف دارم
اي كاش فقط با يك نفر باشه
با اكثر اعضاي خانواده
احساس خستگي و تنهايي مياد سراغم
از بس تحقير ناخواسته شدم خسته شدم
ولي با وجود شما دوستان و همدلها و همزبونهاي عزيز ديگه هيچ غمي ندارم
تنها نگراني ام اينكه
نكنه اشتباه كنم
نكنه اشتباه برم
نكنه راهي كه دارم ميرم و طرز فكرم اوني نباشه كه خدا ميخواد
خيلي سخت شده تصميم گيري برام
همش مرددم
توي اين دنيا خوبي و بدي به سختي از هم قابل تشخيصه
فقط خدا كمكم كنه
دوستش دارم
اما آدمي هم نيستم كه ...
دوست دارم راهي كه ميرم راه اون باشه و اون دوست داشته باشه
ميترسم برگردم و ببينم همش اشتباه بوده و اشتباه رفتم
اون وقت ...
براي سخته حتي تصورش
نمي دونم مي دونيد چي ميگم
نمي دونم احساسم ر و درك ميكنيد
بازم يك دنيا از همه شما عزيزان سپاسگزارم
اين نظرات شما براي من يك نظر معمولي نبود
مطميئن شدن از يك راه و يك تفكر بود
محبتتون رو فراموش نميكنم
شاد و سلامت و پيروز و سعادتمند باشيد
التماااااس دعاااا
متشكرم

[Sarigàlin]

با اینکه امروز جمعه بود و تعطیل،ولی کانون خیلی ساکت بود!
مثل اینکه امروز اسمش تعطیل بود،نه خودش!
و در ضمن ساحل خانوم،الاعمال بانیات!
ممکنه شما اشتباه برید،که احتمالش خیلی خیلی کمه،ولی نیت شما مهمه!
که اونم در راه خداست!
الا بذکر الله تطمئن القلوب
اینو از یاد نبرید!