1392 ارديبهشت 10، 16:57
من نمیتونم اسمی از این جلوی مادرم بیارم ...
آره خودش در جریانه ... ای کاش فقط همین یکی بود ..
![[تصویر: 51960705784679108839.jpg]](http://upload7.ir/imgs/2014-04/51960705784679108839.jpg)
من نمیتونم اسمی از این جلوی مادرم بیارم ...
آره خودش در جریانه ... ای کاش فقط همین یکی بود ..
1392 ارديبهشت 10، 17:00
بابا من دستم شکسته بود سبزی پاک میکردم
(البته مگر این که دستم شکسته باشه و به اجبار یه جا افتاده باشم که سبزی پاک کنم
)ولی در مجموع خیلی دوران خوشی بود. انقدر چیزای مفید و مقوی و خوشمزه به خورد ما دادن تو اون دوران!
انشاالله برای شما هم خیلی سخت نگذره آقای مرد.
1392 ارديبهشت 10، 17:58
اون پا چندین ماه زمان برد تا خوب شد
پریا خواهر نمیخوای من بیام بشم خواهرت؟
الانم ما مثلا دلمون گرفته بود میخواستیمبریم بیرون ی دوری بزنیم همه رفتن پی کاراشون ما موندیم شام بذاریم
![[تصویر: nasimhayat.png]](http://www.ktark.com/nasimhayat.png)
1392 ارديبهشت 10، 18:26
(1392 ارديبهشت 10، 13:38)می توانم نوشته است: سلام آقا مهدی خدا بد نده؟سلام، نه بد بلند شدم، رو گام آخرم فشار زياد اومد، همان شد كه اين شد،
بابا شمام پا شید برید دکتر
برعکس مورد شکستگی دنده که مسکن براش تجویز میکنن در این مورد مسکن فایده نداره باید برید حتما دکتر
بعد چطوری ابشار زدید ک پاتون اذیت شده؟
حتما بد اومدید زمین؟
والیبال رو من خیلی دوست دارم
خیلی قشنگه
ولی خودم وقتی میخوام بازی کنم آه از نهاد همه برمیاد! در حد 0 بازی میکنم :d
دوستان دیگه کی خورد و خمیر کرده بدنشو ؟ تعارف نکنید
******
زارا خانوم امضآتون منظورم بود دیگه
بعدشم كه كمپرس يخ و ازين چيزا،
بعدشم كه با خروج بنده از بازي اون ست رو باختيم،
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
1392 ارديبهشت 10، 18:28
ویرایش شده
خیلی افزایش مدت درمان حس بدی داره. فکر کنم آقایون هم وقتی اضافه خدمت میخورن همچین حسی دارن!
منم یه بار قوزک پام ترک کوچولو برداشته بود باهاش والیبال بازی کردم، با رباطش با هم ترکیدن به مدت یک ماه
دیگه با اجازتون ما بریم درس.
با آرزوی سلامتی برای همه!
1392 ارديبهشت 10، 18:33
من موهام سیخ میکشه درد میکنه
دوای دردش چیه؟
طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
1392 ارديبهشت 10، 18:39
(1392 ارديبهشت 10، 18:28)پریا نوشته است: اتفاقاً مدتیه دارم در فراق خواهر ِ هیچ وقت نداشته ی خودم میسوزم :11:اقایون از همون اول که خدمت می خورن همچین حالی دارن نه وقتی اضافه خدمت می خورن!!
خیلی افزایش مدت درمان حس بدی داره. فکر کنم آقایون هم وقتی اضافه خدمت میخورن همچین حسی دارن!
منم یه بار قوزک پام ترک کوچولو برداشته بود باهاش والیبال بازی کردم، با رباطش با هم ترکیدن به مدت یک ماه
دیگه با اجازتون ما بریم درس.
با آرزوی سلامتی برای همه!
دخترم نشدیم به خدا!!!!!!
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
![[تصویر: 87267819991958480523.jpg]](http://upcity.ir/images2/87267819991958480523.jpg)
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1392 ارديبهشت 10، 18:49
راسته ميگن ميخواد بشه 24 ماه؟
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
1392 ارديبهشت 10، 19:04
ویرایش شده
(1392 ارديبهشت 10، 18:41)می توانم نوشته است: اقا هادی شما بیا شام درست کن من میرم سربازیوالا من الان نزدیکه دو ساله هم شام درست می کنم هم ناهار
پسرم نشدیم
والله!!!
ولی هنوز از سربازی می ترسم :21:می گن سواره از حال پیاده چه خبر دارد می توانم خانوم
(1392 ارديبهشت 10، 18:49)mahdi نوشته است: آخ گفتي خدمتو كردي كبابم،:13::13:مگه نشده؟
راسته ميگن ميخواد بشه 24 ماه؟
الان دو ساله دیگه. کلا تا جمع و جور بشه میشه سه سال. بعد می گن چرا پسرا دیر ازدواج می کنن خوب نمی ذارین دیگه!! اینم بگم
میخوام برم ابگوشت بذارم امروز :21::21::21: چه شود. دو روز دیگه باید شوهر کنم :21:
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما
1392 ارديبهشت 10، 19:14
(1392 ارديبهشت 10، 19:04)Hadi نوشته است:نه 21 ماه بود،
(1392 ارديبهشت 10، 18:49)mahdi نوشته است: آخ گفتي خدمتو كردي كبابم،:13::13:مگه نشده؟
راسته ميگن ميخواد بشه 24 ماه؟
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
1392 ارديبهشت 10، 19:15
واییییییییییییییییی جمعه ساعت 9 صبح کنکوووووووور دارمممممممممممممم
خدایااااااااااا خودت کمکم کن
حسین آرام جانم ... حسین روح و روانم ... حسین داروی دردم ... حسین دورت بگردم
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
1392 ارديبهشت 10، 21:36
استقلال بازم برد
اونم از عرب های سوسمار خوار
آبی هاش بیان تو جشن
قرمز هاشم بیان تبریک بگن
طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
1392 ارديبهشت 10، 22:04
اوا سوسمارميخورن؟؟؟
من كه از فوتبال متنفرم ولييييييييييي
مبارك باشه
مبارك صاحابش
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...
تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...
تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...
تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...
تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...
تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...
تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...
تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود