عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1396 فروردين 17، 20:23)meep نوشته است: سلام برادر درخشنده

کاملا درست می فرمایید بله گریه و این داستانا تا یک مدتی جواب میده و بعد از اون تبدیل به یه عادت میشه که کار رو برات بدتر هم میکنه
در مورد تنبلی هم هر چند پذیرشش سخت هست اما واقعیت هست درست میفرمایین
اما در مورد اراده و این حرفا یسری نقد دارم اولا همه میگن ارادتو قوی کن باشه اما سوال من اینه چطوری؟
این چطوریشو هیچ کسی یا بلد نیست بگه! من سوال دارم چطوری باید اراده رو تقویت کرد؟
در مورد خوردنی ها که چی بگم این حرف نه بابت اینکه شما دارین این حرف رو میزنین بلکه از این نظر که همه این نظر غیر کارشناسی شده رو میدن
خیلی از افراد توصیه میکنن به خوردن غذاهای سرد مزاج و اصلا خبر ندارن که این غذاهای سرد غریزه جنسی شما رو که کمتر نمیکنه هیچ تازه بدتر هم میکنه و از همه بدتر با خوردن غذا های سرد و ازدیاد اونها شما دچار سودا میشین که زمینه بیماری های خطرناک مث دیابت و سرطان هست (از نظر طب سنتی اسلامی)
پس این راه یک خودکشی به تمام معناست.
و در اخر باید بگم که درواقع شاید بالای 50درصد از دوستانی که اینجا هستن بنظر اصلا معتاد به خ ا نیستن
بنظر من اکثرا دچار یک لغزش هایی شدن و میشن و بر حسب اون روح لطیفی که دارن عذاب وجدان دارن (که ای کاش منم جزیی ازشون بودم)
همه اینها رو گفتم که از دوستانی که واقعا حس میکنه خیلی معتاد به این کار بوده و خدا کمکش کرده و الان چند وقتی هست که پاک هست
بیاد و به امثال ما کمکی کنه

ببین گلم یه مقدار بحثا قاطی شد...بحث تقویت اراده و غذا نخوردن  با بحث مزاج دوتا بحث جدان...
در مورد تقویت اراده توضیح میدم...
در مورد خط های اخر نوشتت هم متاسفانه باید بگم من 14 سال گرفتار بودم!
در مورد تقویت اراده...اول اینکه کاریست بس سخت!
نشستن روی مبل و گوشی بازی و اهنگ گوش کردن و فوتبال دیدم حال میده درسته؟ اینجا ما هیچکاری نمیکنیم و ارامش داریم اوکی؟
اینکار با مدت زیاد باعث تنبل شدن و کاهش اراده میشه....
حالا اگه ما برعکسش رو بریم نتیجه هم برعکس میشه....
یعنی به خودمون سختی بدیم....
یه جایی مثل باشگاه بدنسازی رو مثال میزنم....برای مثال شما 3 ست 70 کیلویی پرس زدی! دیگه در حال مرگی! ولی بازم میری زیر وزنه و یه ست دیگه با نهایت
اون فشار و عذاب میزنی...اینکار خیلی برای اعتماد به نفس و اراده و کاهش تنبلی خوبه...
یا برای خانوما چیزی مثل دویدن رو در نظر بگیریم....
مثال نخوردن غذای دوس داشتنی هم همینه...مثلا هوس بستنی کردید! برید بخریدش بزارید جلوتون نگاش کنید! چند دیقه میتونید مقاومت کنید؟! Gigglesmile
کارای ساده در عین حال سختی هستن....
خواستم جواب بدم دیدم درخشنده ی عزیز خیلی خوب توضیح داده...
مخصوصا چند خط آخر که یه سری تمرین کوچیکه اما توی دراز مدت با همین کارا اراده تا حدی بزرگ میشه!...

53
 سپاس شده توسط
من يه داستان مشابه ميخوام تعريف كنم از نزديك ترين دوست خودم 
كم شباهت به داستان شما نداره دكتر آرش

اين بندخدا عاشق يه خانمي شد كه الانشم كه الانه ما هنوز نفهميديم چطور اصن همديگر و پيدا كردن (بگذريم) اصلا دو تا خانواده هيچ شباهتي به هم نداشتن از اين رو پدر و مادر دوست من به شدت مخالف اين ازدواج بودن ولي از اون طرف به طرز عجيبي پدر و مادر دختره خيلي تمايل به اين امر داشتن
در اين حد كه دوستم و دعوت ميكردن خونشون بهش شام ميدادن و... 
يه بار يادمه برگشتم بهش گفتم باباجون تو به نظرت اين همه محبت از خانواده دختره غير منطقي نيست!؟ برگشت گفت نه اينا خيلي روشنفكر و فكر بازن اينا نميخوان نظرشون و به ما تحميل كنن!!
بگذريم ميخوام اين داستان و كوتاه بنويسم به روز حتي پدر مادره دختره با پدر مادر دوست من دعواشون ميشه كه شما اصن حق نداري در مورد ازدواج پسرت نظر بدي مهم اينه كه خودشون همديگه و پسنديدن و ...
ديگه اين كش و قوس و ادامه نميدم يه راس ميرم اخر ماجرا  
اخر ماجرا بعد از عقد و عروسي معلوم شد كه خانواده دختره اصلا رو راست نبودن با دوست من 
فوقع ما وقع!!
 سپاس شده توسط
سلام دوست عزیزم.

از داستانی که نوشتی ممنونم....خوندمش...

البته داستانت یه مقدار بی شباهت به زندگی توی سال های قبلم نبود!...

یه زمانی هم من با خانواده ای همچین رابطه ای داشتم توی سن تقریبا هیجده سالگی!

به هر حال به اون دختر نرسیدم چون با تمام خانواده ش همیشه خوب بودم اما با پدرش مشکل داشتم!....

بگذریم ..ایننا گفتن نداره!....

منم الان دیگه چسبیدم به کتاب و درسام ...شنبه هم احتمال خیلی زیاد وقت مشاوره گرفتم میرم برای مشاوره.

302
 سپاس شده توسط
چقدر مناجات امیرالمومنین (علیه السلام) در مسجد کوفه لذت بخشه... مخصوصا با صدای مهدی سماواتی 53258zu2qvp1d9v
یک عشق بازی تمام عیار با خدا 53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  1391853874.gif]
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى‏ آبرویم نفرمودى

(دعای عرفه)

[تصویر:  1319696219.gif]
[تصویر:  142.gif][تصویر:  r.gif][تصویر:  e.gif][تصویر:  t.gif][تصویر:  n.gif][تصویر:  u.gif][تصویر:  h.gif]
[تصویر:  05_blue.png]










سلام
دوستانی که لیسنینگ نسبتا خوبی در زبان انگلیسی دارند به پروفایل بنده مراجعه کنند
به کمکتون نیاز دارم 53  53  53  
4chsmu1
 سپاس شده توسط
داشتم فكر ميكردم چرا توي كانون، كمك به همديگه از قبل كمرنگ تر شده. (اين جا بايد اعتراف كنم كه چند سال پيش هم عضو كانون بودم و به خاطر خسته شدن از شكست هام ولش كردم)

بعد از خودم پرسيدم؛ چرا برات مهمه كه بقيه هم موفق شن ترك كنن؟ كه روحيه بگيري؟ كه بهت ثابت شه ممكنه؟ صرفا دوست داري آدما بتونن تصميم هاي شخصيشون رو عملي كنن؟ يا دلايل بزرگتري داره؟
براي ما فرقي ميكنه كه تو محل زندگيمون همه خ ا كنن يا نه؟ تو شهرمون، كشورمون.
آيا اين كار آسيب اجتماعي داره كه به خود ما برگرده؟ كه به خاطرش حس كنيم نيازه كه بيشتر به هم كمك كنيم؟ يا يه مقوله ي كاملا شخصيه با مضرات شخصي؟

نميدونم جاي بحثش اين جاست يا نه. ولي اگه راجع به سوال هام نظري داريد، خوشحال ميشم بدونم.
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
 سپاس شده توسط
(1396 فروردين 18، 19:47)حورا نوشته است: داشتم فكر ميكردم چرا توي كانون، كمك به همديگه از قبل كمرنگ تر شده. (اين جا بايد اعتراف كنم كه چند سال پيش هم عضو كانون بودم و به خاطر خسته شدن از شكست هام ولش كردم)

بعد از خودم پرسيدم؛ چرا برات مهمه كه بقيه هم موفق شن ترك كنن؟ كه روحيه بگيري؟ كه بهت ثابت شه ممكنه؟ صرفا دوست داري آدما بتونن تصميم هاي شخصيشون رو عملي كنن؟ يا دلايل بزرگتري داره؟
براي ما فرقي ميكنه كه تو محل زندگيمون همه خ ا كنن يا نه؟ تو شهرمون، كشورمون.
آيا اين كار آسيب اجتماعي داره كه به خود ما برگرده؟ كه به خاطرش حس كنيم نيازه كه بيشتر به هم كمك كنيم؟ يا يه مقوله ي كاملا شخصيه با مضرات شخصي؟

نميدونم جاي بحثش اين جاست يا نه. ولي اگه راجع به سوال هام نظري داريد، خوشحال ميشم بدونم.

بانو چیزه زیادی ندارم برای گفتن ولی اینکه کم بودن کسانی که مبتلا خ.ا هستن برای کشور،استان،شهر،منطقه خیلی مهمه ...بیشتر ما در روز با خیلیا رفت و امد میکنیم و با خیلیا رفیق جون جونی میشیم و هستیم ،خیلی حرفا که همجا و به همه کس نمیشه گفت رو به همدیگه میزنیم و این خ.ا هم از همدیگه یاد میگیرم!!خوده من حدود پنج یا شیش سال پیش این کارو از رفیقم یادگرفتم!حتی انگار کسی که اینکارو بکنه خیلی شاخه یا خیلی خفنه!و هیچکی درمورد مضرات و بدبختیای بعداون نه میدونست نه میگفت و به دلیل فرهنگ ما،آگاهی لازم نسبت به این بیماری و خیلی از نیاز ها و بلایای جنسی رو به دیگران نمیگن!و بعدش که تا خرخره رفتی تو گل میبینی که ای داد بی داد!تا پنج سال پیش برام افتخار بود!بعدش کم کم شد عادت بعدش شد یه دشمن که بیخ گوشمو گرفته و من بردش شدم
خیلیای دیگه هم از همین مدرسه و رفیق و فامیل و اشنا یاد گرفتن!!
پس اگه مبتلا کمتر باشه یعنی رفیقای کمتری دارم که اینکار رو بکنن یعنی احتمال اینکه من ازشون یاد بگیرم کمتره...
یه مرض دیگه هم هست که کسایی که اینکارو میکنن ،به اونایی که اینکارو انجام نمیدن سرکوفت میزنن و تحقیرشون میکنن تا جایی که طرف بره ی بار امتحان کنه تا جلویه این اقایون مرد باشه!!
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
 سپاس شده توسط
(1396 فروردين 18، 19:47)حورا نوشته است: داشتم فكر ميكردم چرا توي كانون، كمك به همديگه از قبل كمرنگ تر شده. (اين جا بايد اعتراف كنم كه چند سال پيش هم عضو كانون بودم و به خاطر خسته شدن از شكست هام ولش كردم)

بعد از خودم پرسيدم؛ چرا برات مهمه كه بقيه هم موفق شن ترك كنن؟ كه روحيه بگيري؟ كه بهت ثابت شه ممكنه؟ صرفا دوست داري آدما بتونن تصميم هاي شخصيشون رو عملي كنن؟ يا دلايل بزرگتري داره؟
براي ما فرقي ميكنه كه تو محل زندگيمون همه خ ا كنن يا نه؟ تو شهرمون، كشورمون.
آيا اين كار آسيب اجتماعي داره كه به خود ما برگرده؟ كه به خاطرش حس كنيم نيازه كه بيشتر به هم كمك كنيم؟ يا يه مقوله ي كاملا شخصيه با مضرات شخصي؟

نميدونم جاي بحثش اين جاست يا نه. ولي اگه راجع به سوال هام نظري داريد، خوشحال ميشم بدونم.


مسائل رو سیاه و سفید نبینیم... به نظرم هر دوشون درسته 128fs318181
خودمون به خودمون کمک کنیم... به دوستامون کمک کنیم ... و از دوستامون بخوایم به ما کمک کنن 1
اتفاقا اینا رو جدا در نظر گرفتن اشتباهه ... این که فقط به کمک دوستا وابسته شیم یا بر عکس، بگیم کمک دوستا هیچ تاثیری نداره... اینا دو تا راه جدا نیستن
مکمل همدیگه ن... 53258zu2qvp1d9v

البته به نظرم خیلی جواب سوال شما نبود 4chsmu1
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
(1396 فروردين 18، 20:56)Mortezaag37 نوشته است: بانو چیزه زیادی ندارم برای گفتن ولی اینکه کم بودن کسانی که مبتلا خ.ا هستن برای کشور،استان،شهر،منطقه خیلی مهمه ...بیشتر ما در روز با خیلیا رفت و امد میکنیم و با خیلیا رفیق جون جونی میشیم و هستیم ،خیلی حرفا که همجا و به همه کس نمیشه گفت رو به همدیگه میزنیم و این خ.ا هم از همدیگه یاد میگیرم!!خوده من حدود پنج یا شیش سال پیش این کارو از رفیقم یادگرفتم!حتی انگار کسی که اینکارو بکنه خیلی شاخه یا خیلی خفنه!و هیچکی درمورد مضرات و بدبختیای بعداون نه میدونست نه میگفت و به دلیل فرهنگ ما،آگاهی لازم نسبت به این بیماری و خیلی از نیاز ها و بلایای جنسی رو به دیگران نمیگن!و بعدش که تا خرخره رفتی تو گل میبینی که ای داد بی داد!تا پنج سال پیش برام افتخار بود!بعدش کم کم شد عادت بعدش شد یه دشمن که بیخ گوشمو گرفته و من بردش شدم
خیلیای دیگه هم از همین مدرسه و رفیق و فامیل و اشنا یاد گرفتن!!
پس اگه مبتلا کمتر باشه یعنی رفیقای کمتری دارم که اینکار رو بکنن یعنی احتمال اینکه من ازشون یاد بگیرم کمتره...
یه مرض دیگه هم هست که کسایی که اینکارو میکنن ،به اونایی که اینکارو انجام نمیدن سرکوفت میزنن و تحقیرشون میکنن تا جایی که طرف بره ی بار امتحان کنه تا جلویه این اقایون مرد باشه!!

از این زاویه ندیده بودمش. درست میگید. یه لحظه به حال مادری فکر کردم که قراره بچش رو بفرسته مدرسه و خب خیلی فرق میکنه که وضع چه جوری باشه...

نقل قول: مسائل رو سیاه و سفید نبینیم... به نظرم هر دوشون درسته [تصویر:  128fs318181.gif] 
خودمون به خودمون کمک کنیم... به دوستامون کمک کنیم ... و از دوستامون بخوایم به ما کمک کنن [تصویر:  1.gif] 
اتفاقا اینا رو جدا در نظر گرفتن اشتباهه ... این که فقط به کمک دوستا وابسته شیم یا بر عکس، بگیم کمک دوستا هیچ تاثیری نداره... اینا دو تا راه جدا نیستن
مکمل همدیگه ن... [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

البته به نظرم خیلی جواب سوال شما نبود  4chsmu1

آره حرفتون کاملا درسته. به نظرم وابسته شدن که بدترین کاره. یهو دوست آدم دم دست نباشه آدم کار دست خودش میده. 
ولی بله سوالم یه ذره این نبود :دی
سوالم این بود که اگه خیلی آرمانی نگاش کنیم، آیا ساختن جامعه ای که توش کسی مبتلا به این مشکل نباشه (کاری که ما داریم سعی میکنیم این جا انجام بدیم) فرقی به حالمون داره یا نه.
چون خودم درگیر این بودم که چرا کانون، برام مطرح شد این سوال.
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
دوستان یه امضایی خیلی آزار دهنده ست 
متاسفم که مجبور شدم این موضوع رو بنویسم 
اما انگار مسئولین رسیدگی نکردن  Hanghead
جای تاسف داره این تاخیر
 سپاس شده توسط
یه موقعی چقر اینجا حرف میزدم
الان اصلا حرفم نمیاد
میخواستم بگم حواسمون به خواهر برادرامون باشه
منظورم اون واقعیاشه نه مجازیا

[تصویر:  nasimhayat.png]
[تصویر:  babol_gif27.gif]

و همچنین روز مرد رو به همه آقایون کانون تبریک میگم 53
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
سلام
امروز تو یه گروه تلگرامی  یکی از دوستان  عکس زیر رو گذاشته بود:
[تصویر:  photo_2017_04_11_20_55_01.jpg]
کلی فکر کردم راجع به عکس چیزی ازش دستگیرم نشد.
 واسه پی بردن به رازش به لینک زیر رسیدم:
http://charlesduhigg.com/how-habits-work/
اگه کسی بتونه فارسی این مطلب رو هم پیدا کنه بزاره واقعا به درد هممون میخوره.
واسه من که  واقعا جالب بود خیلی خیلی جالب. گفتم شاید به درد شما هم بخوره. روانشناسی یه علم بی نظیره کاش دست کم نگیریم اونو. بحث مهم اینجاست که ما باید به چیزهایی که باعث میشه عادت رو انجام بدیم و چیزهایی که با انجام دادن عادت به دست میاریم خیلی دقیق تر ریزتر و در لایه های پایینی نگاه کنیم.
فکر کنم بخوایم بومیش کنیم این تصویر رو بشه این: حتی ساعت خاص روز خاص آدم خاص موسیقی خاص میتونه باعث خودارضایی ما بشه و ما با انجام دادن خودارضایی فقط از لحاظ جسمی تخلیه نمیشیم بلکه یه سری پاداش خاص دیگه هم کسب میکنیم.
حالا باید با بررسی و تحقیق و انجام دادن یه سری کار این موارد خاص رو در بیاریم که در ترک اون عادت موفق بشیم.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
قانون پناهگاه
کوهنوردان کوه های آلپ با رسیدن به نیمه ی راه ، در استراحتگاهی در آنجا استراحت می کنند.
صاحب آن استراحتگاه طی سالیان متوجه شده که اتفاق جالبی رخ می دهد 
وقتی کوه نوردان وارد استراحتگاه می شوند و گرمای آتش را حس می کنند و بوی غذا به مشامشان می رسد ، برخی از آنان وسوسه می شوند و به همراهان خود می گویند
 " می دانی فکر کنم بهتر است همین جا منتظر بمانم و شما به قله بروید و برگردید. وقتی برگشتید با هم پایین می رویم."
وقتی کنار آتش می نشینند و آواز می 
خوانند ، جرقه ای از خشنودی آنان را فرا می گیرد.
در همین هنگام بقیه ی گروه لباس هایشان را می پوشند و مسیر خود را به سوی قله ادامه می دهند.
در ساعت بعد فضای شادی بخشی کنار آتش وجود دارد و اوقات خوبی را در مامن آرام خانه کوچک سپری می کنند. 
اما حدودا سه ساعت بعد ، آرام می شوند و به سمت پنجره می روند و به بالای کوه می نگرند و در سکوت به دوستانشان که در حال بالا رفتن از قله هستند ، نگاه می کنند.
جوّ موجود در استراحتگاه از شادی و لذت به سکوت مرگبار و غم انگیز مراسم تشییع جنازه خودشان تبدیل می شود.متوجه می شوند که دوستانشان بهای رسیدن به قله را پرداخته اند.
چه اتفاقی افتاد؟ 
راحتی موقت پناهگاه باعث از دست دادن باور آنها به هدفشان شد.
این ، برای هر یک از ما نیز ممکن است اتفاق بیفتد.
آیا در  زندگی ما پناهگاه هایی وجود دارد که مانع رسیدن به قله و از دست دادن هدفمان شود؟
زندگی از دو قسمت تشکیل شده است
قله ها و پناهگاه ها...
در پناهگاه امنیت و  آسایش وجود دارد ،
خطری جان شما را تهدید نمی کند ، اما برای تجربه ناب زندگی و صعود کردن و قرار گرفتن در اوج ، باید با چالش قله رو به رو شد و بر آن غلبه کرد.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان