1396 مرداد 24، 22:58
(1396 مرداد 24، 22:04)atrisa نوشته است:ممنون،فقط تو از تلاش دست برندار ، حتی داخل بدترین اتفاق هم ممکنه حکمتی نهفته باشه،چون حوادث و اتفاقات زندگی زنجیر وار بهم وصله ، تو هرچقدر تلاش کنی،زمین خوردی راه دیگر رو امتحان شاید اونجا روزنه ای باشه برای آیندت،فقط تلاش کن،بعدا میفهمی که تلاشهایت که به ظاهر نتیجه ندادن همشو خدا دیده.(1396 مرداد 24، 21:40)drift نوشته است: بدون هیچ چشم داشتی فقط به نیت اینکه روزی صاحب شغل بشم در زمان بیکاری ام با نیت خیر مبلغی رو به مرور زمان وقف کردم،به نسبت پولی که معمولا تو جیبم هست اون هزینه ها خیلی میتونست بدردم بخوره،دریفت عزیز خیلی برات خوشحال شدمامیدوارم کارت بگیره و همه چ خوب بشه ...همه ی آرزو های خوب رو هم برای تو و هم برای دوستان دارم
در عین حال در ماه اخیر یک وسیله برای کارم خریدم که از خارج کشور برام پست شد و به دستم رسید ،این وسیله اینقدر برام ارزون افتاد که دلیلشو نفهمیدم،به مدت محدودی یک سایت بصورت محدود این کالا رو موجود کرد و منم بره خواست خدا خریدمش و دیگه هم موجود نشد،و همچنین چند روز پیش کالایی خریدم که نو بود و فروشگاه به قیمت خیلی پایین بهم داد،با یک حساب سرانگشتی خیلی بیشتر از اون چیزی که هزینه کردم بهم برگشت و من احساس بسیار خوشایندی از این موضوع دارم و هروز بزرگی خدا بیشتر برام ملموس تر میشه،هیچوقت فکر این روزها رو نمیکردم،من برای من که از اعماق گناه به چنین سطحی رسیدم همین سطح پایین روح منو تحت تاثیر قرار داده،
خدا همین نزدیکیست،باید خدا رو حس کنیم،خدا در قلب ماست.
خدا همیشه هست اما نمیدونم چرا تو زندگی خیلی ها منتظره و کاری نمیکنه .... (ناشکری حساب نشه خدا )
دوستان ی سوال اینجا حال همه خوبه؟؟؟ب طور مشکوکی همه خوبن انگاری...کانون تا چ جد براتون مفید بوده؟؟؟کدوم انجمن تاثیر بیشتری داشته براتون؟؟؟؟
و ی سوال دیگه ک خجالت میکشم بگم این روزها بیشتر از هر زمانی این حس و دارم و نمیدونم چرا اینطوری شدم و راه حل میخوام ازتون...
حسادت ب طور شگفت آوری دلمو پر کرده...ن اینکه از حسادت دست ب کاربدی بزنم و همش بد بگم و اینا ....ب خیلیا دارم حسادت نابجا میکنم ....این حسم تو دلمه و داره خودمو ازبین میبره و شایدم داره منو از پا درمیاره دست خودم نیست همین دیگه