عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

نقل قول: دو هفته اس برگشتم از زیارت
ان شاءالله قسمت همه بشه
بی معرفت هم نبودم واسه کانونی ها هم دعا کردم خدا قبول کنه
چقدررر خوووب .. خوش به سعادتتون .. خیلی غبطه خوردم به توفیقتون ..
ممنون که یاد ما هم بودین ..
چشمتون هم روشن به دیدار عزیزان و مجددا روزه تون مقبول درگاه خداوند مهربان ..
راستش صحبتای خاضعانه شما بنده رو به فکر انداخت ..
وقتی که یه گناهکاری میره در خونه امیر المومنین .. امیر المومنین با اون مردونگیش گناهش رو به روش میاره یعنی؟ ..
میگم ..شاید این بار اگر قسمت شد رفتم زیارت امام رضا .. بهتر باشه همه چیم رو پشت در جا بذارم .. حتی گناهام رو ..

نقل قول: سلام
اول از همه ولایت آموزگار بزرگ حقیقت رو به همه انسان ها و بالاخص شیعیان حقیقی آن بزرگوار تبریک میگم(با تاخیر تبریک گفتم به بزرگواری خودتون ببخشید)
از آقای مرد مجاهد تشکر میکنم که به یاد ما بودن،راستش بیرون بودم نتونستم پست بزارم،شرمنده ام.
چه تعبیر ناب و عمیقی .. دمت گرم داداش جون که حرفای خوب یادمون میدی ..
عزیز دلمی تو آخه چکاوک جان 302 .. مگه میشه خوبیهات و شخصیت دوست داشتنیت از یاد بره؟
ان شاء الله مدیران عزیزمون هم زودی میان ..
شایدم رفتن اردو جهادی 53258zu2qvp1d9v 

نقدا به این حاج قاصدک گیر بدیم .. هان! چه خبر آوردی؟! بیا بوگو دیَه!
آقا ما یه روز نبودیما

ماشاءالله، تاپیک کلی صفحه جلو رفته ...
کلی حال کردم با پستاتون و انرژی گرفتم 303 

فقط اومدیم آخر شبی عرض ارادت بکنیم و بریم 303
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
نقل قول: من واقعا در برابر این پیشنهاد نمیدونم چ بگم...خیلی حرف ها هست ک میخوام بگم و در عین حال ی سکوت: )
سکوتم خودش قشنگه .. وایسی و نگاه کنی و نگاه کنی و ... بباری و بباری ..
قسمت هممون بشه ان شاء الله


نقل قول: امروز تو روز ۳۹ ام اعتیادم همه جوره زور خودش رو زد که منو از راه به در کنه ولی نتونست [تصویر:  gigglesmile.gif] قشنگ وقتی داری به روز هدفت نزدیک میشی بیشترین فشار رو بهت وارد می کنی تا نرسی به اون مقصد ...
دمت گرم مرررررررد!
حاجی یه سوالی و از همه بچه ها البته .. میگم ما که خودمون درد کشیده ایم ..
در این گونه موارد، اگر ببینیم کسی داره اینجوری به خودش آسیب میزنه، چیکار کنیم خوبه؟
مثلا غیر مستقیم یا مستقیم ولی با شخصیت قایل شدن براش، در این باره صحبت کنیم چطوره ..

من حس خودم رو بگم؟
یه چیزی خیلی عجیبه!!
ما خوب میدونیم که همین آدمی که مثلا الان داره کار زشت میکنه،
یه ساعت بعد ممکنه رفته باشه یه گوشه ای و داره زار زار به حال خودش گریه میکنه ..
این خیلی عجیبه ..
پس شاید بتونیم کمکش کنیم، بدون اینکه به خودش ضرر بزنه، به اون حس خوب یه ساعت بعد برسه ..
(1398 مرداد 30، 0:27)مرد مجاهد نوشته است: حاجی یه سوالی و از همه بچه ها البته .. میگم ما که خودمون درد کشیده ایم ..
در این گونه موارد، اگر ببینیم کسی داره اینجوری به خودش آسیب میزنه، چیکار کنیم خوبه؟
مثلا غیر مستقیم یا مستقیم ولی با شخصیت قایل شدن براش، در این باره صحبت کنیم چطوره ..

من حس خودم رو بگم؟
یه چیزی خیلی عجیبه!!
ما خوب میدونیم که همین آدمی که مثلا الان داره کار زشت میکنه،
یه ساعت بعد ممکنه رفته باشه یه گوشه ای و داره زار زار به حال خودش گریه میکنه ..
این خیلی عجیبه ..
پس شاید بتونیم کمکش کنیم، بدون اینکه به خودش ضرر بزنه، به اون حس خوب یه ساعت بعد برسه ..

من هیچوقت فکر نمیکنم ب چنین شخصی برخورد کنم..چون انقدر خودم آسیب دیدم و حساسم ک.. تو انتخاب افرادی ک باهاشون برخورد دارم خیلی دقت میکنم ک آدم خیلی بهتری باشن و درگیر چنین گناه هایی نباشن ..ولی خب اگر چنین موردی برام پیش بیاد فکر میکنم ک ب احتمال زیاد ب روش نمیارم و خیلی آروم آروم متوجهش میکنم ب نظر خودم شاید دوزها طول بکشه شایدم هفته ها..ولی خب این ی موضوع خیلی خیلی محرمانه ای هست ک حرف زدن درموردش حتی با نزدیکترین فرد سخته..
شاید براش ی فیلمی از رائفی پور فرستادم و کارو تموم کردم و حرف زدم باهاش شایدم بیخیال شدم...
نمیدونم..کلا ی موضوعی هست ک خیلی حساسه و تا پیش نیاد نمیشه فهمید ک کدوم راه و باید انتخاب کرد 53258zu2qvp1d9v 
_______________
عیدم گذشت...فردا هم میاد و کم کم داریم میریم ب استقبال ماه محرم..نمیدونم چرا اما تو سال هیچوقت برا عید یا قربان یا هرمراسم دیگه ای حسی ندادم اما عید مبعث و ماه محرم واقعا برام خیلی مهم و خاصه1
____
پ ن:واقعا ممنون از همه..مشارکت تو این چندروز تو کانون خیلی بالا رفته و خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم واقعا Confetti 
اصلا ب خاطر این اتفاق فردا ناهار هم مهمون من Lol Kool 
منم خیلی دوست دارم برم کربلا..انشالله قسمت همه بشه..عاغا محکم بگو انشالله جمیعا 49-2 
من فکر میکروم فقط منم ک همش میگم پس مدیر های زحمت کش کجان نگو همه نگران بودن Hanghead  انشالله ک حالشون خوبه و بهمون سر میزنن 53258zu2qvp1d9v 49-2 

شب خوش کانون
پ ن:چراغ هارو خاموش کنین ..پول قبض نداریم بدیم Khansariha (58) Vamonde
(1398 مرداد 30، 0:27)مرد مجاهد نوشته است: حاجی یه سوالی و از همه بچه ها البته .. میگم ما که خودمون درد کشیده ایم ..
در این گونه موارد، اگر ببینیم کسی داره اینجوری به خودش آسیب میزنه، چیکار کنیم خوبه؟
مثلا غیر مستقیم یا مستقیم ولی با شخصیت قایل شدن براش، در این باره صحبت کنیم چطوره ..

من حس خودم رو بگم؟
یه چیزی خیلی عجیبه!!
ما خوب میدونیم که همین آدمی که مثلا الان داره کار زشت میکنه،
یه ساعت بعد ممکنه رفته باشه یه گوشه ای و داره زار زار به حال خودش گریه میکنه ..
این خیلی عجیبه ..
پس شاید بتونیم کمکش کنیم، بدون اینکه به خودش ضرر بزنه، به اون حس خوب یه ساعت بعد برسه ..
وقتی تو مسیر پاکی هستی و کلی حس خوب رو داری تجربه میکنی، همش وسوسه میشی ک کاش به دیگرانم کمک کنم و اونا هم به اشتباه بودن کارشون پی ببرن و این احساس رو تجربه کنن
بنظرم ما میتونیم به اونایی کمک کنیم که میخوان تغییر کنن و همونطور ک گفتید از کار بدی ک میکنن ناراحتن و یه جورایی از درون آمادگی تغییر رو پیدا کردن
مثلا من امروز با خودم فک میکردم که کاش چند سال پیش به فکر ترک بودم و کانون رو پیدا کرده بودم، مطمئنا الان زندگیم یه شکل دیگه بود و کلی از اتفاقای بدی ک افتاده، رخ نمیداد. 
متأسفانه من سالهای زیادی درگیر بودم ولی مشکل اینجاس ک من تا دو سال پیش اصن به فکر ترک هم نبودم و نیازی نمیدیدم. اگه هم کسی میخواست کمکم کنه حتما جلوش گارد میگرفتم و به هیچ وجه حرفاشو قبول نمیکردم و گوشم بدهكار نبود. 
ولی وقتی خودم فهمیدم کارم اشتباهه و خواستم تغییر کنم، با کلی آدمای خوب و جاهای خوب مثه کانون آشنا شدم ک تو مسیر پاکی خیلی کمکم کردن. 
خلاصه منظورم اینه ک اون شخص باید آمادگیش رو داشته باشه و حسِ اشتباه بودن كارش در درونش شكل گرفته باشه، اون وقت ك تو رو ببينه ك چقد حالت خوبه و حرفاي خوب ميزني، خودش به سمتت مياد و ميتوني باهاش صمیمی بشی و سعی کنی کمکش کنی.
...You were there for me when no one else was

یه روز میاد که همه چی درست میشه
یا درست میشه یا تموم میشه مگه نه؟
❁﷽❁..ذکر روز چهارشنبه {یا حــــی و یا قیوم..ای زنده ای پاینده}خـــدای... مـن چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو... چه تکان دهنده است توجه مهرآمیز تو ...چه شیرین است زندگی در زیر سایه لطف تو... چه لذت‌بخش است رحمت و امید تو.... خـــدایـا...دل‌های ما را در پناه خودت حفظ بفرما...الهی آمین...سلاااااام ...۹۸/۵/۳۰
[تصویر:  17009611-3410-l.jpg]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معذرت ب خاطر تاخیر در ناهار امروز کانون1
امروز تنوع ب خرج دادیم و کتکلت داریم+آبدوغ خیار 4chsmu1

[تصویر:  hvao_7238a695aeb1fdf961b9c103c599a439.jpg]
[تصویر:  nc55_ebb6e92f3485ce7b597de24c1164120e.jpg]
سلاااااااااااااااااااام

آقاااااااااااا .. چه وضعشه Swear1  .. کتلت خط قرمز ماست .. خب اینجا میذارید، دلیوری که ندارین .. چه کنیم ما Hanghead 
سیب زمینی هم که از این مدل خونگیاس .. گوجه هم که از اون اشتها آوراست .. این بود آرمانهای ما؟


نقل قول: منم خیلی دوست دارم برم کربلا..انشالله قسمت همه بشه..عاغا محکم بگو انشالله جمیعا [تصویر:  49-2.gif]
ان شاء الله ... الهی آمین 53258zu2qvp1d9v

نقل قول: اما عید مبعث و ماه محرم واقعا برام خیلی مهم و خاصه

چقدر جالب! .. کمتر شنیده بودم کسی حس ویژه ترینش برای عید مبعث باشه ..
خوندین که تو مفاتیح از قول ابن بطوطه چه چیز خفنی نوشتن درباره شب عید مبعث؟

راستییییی ..
بازم که عیدههههههه 317 
ولادت آقا امام موسی کاظم عزیز دلمون، باب الحوایج، که به برکت نسلشون ایران گلستان شده مباااااااارک 2uge4p4 Confetti
اگر این شعرخونی رو ندیدید تا حالا، پیشنهاد میکنم از دست ندین .. خیلی قشنگه
خانه های آن کسانی می خورد در بیشتر
سلااااام
این بود آرمان های ما 22
ناهار دیر آوردین من فکر کردم ناهار نداریم برای همین تخم مرغ خوردم  God
منم کتلت خیلی دوس دارم  65

یه چیزی می خواستم بگم
وقتی که بعد از یک سال و خورده ای مفت و مجانی شکستم و روزام صفر شد می خواستم برم از مسابقه ی ده روزه شروع کنم
اما آقای قاصدک اجازه ندادند و گفتند بهتره همین جا تو بهترین ها ادامه بدید
به احتمال زیاد خودشون نمی دونند ولی حرفشون برام خیلی حس خوبی داشت و باعث شد همون جا بمونم و ادامه بدم.
وقتی می بینم به کانون سر زدند با دیدن اسمشون اون خاطره برام تداعی میشه کلا حس خوبیه 1
خلاصه این که خیلی مدیر خوب و مهمتراز اون آدم خوبی هستن حیف که مثل قبل نمی تونند فعالیت کنند
انشاءالله زندگی بر وفق مرادشون باشه
53
نقل قول: ولی خب اگر چنین موردی برام پیش بیاد فکر میکنم ک ب احتمال زیاد ب روش نمیارم و خیلی آروم آروم متوجهش میکنم ب نظر خودم شاید دوزها طول بکشه شایدم هفته ها..ولی خب این ی موضوع خیلی خیلی محرمانه ای هست ک حرف زدن درموردش حتی با نزدیکترین فرد سخته..
شاید براش ی فیلمی از رائفی پور فرستادم و کارو تموم کردم و حرف زدم باهاش شایدم بیخیال شدم...
نمیدونم..کلا ی موضوعی هست ک خیلی حساسه و تا پیش نیاد نمیشه فهمید ک کدوم راه و باید انتخاب کرد
برای من یکی از خصلتهای ایده آل و مورد علاقه ام اینه که یه دغدغه ای رو، یه کاری رو تو دلم نگه دارم .. نه بیخیال بشم نه هیجان زده .. با صبر و ظرفیت بپرورونم تو دلم و هفته ها روش کار کنم و نقشه بریزم و قدم قدم بهش نزدیک بشم .. چقدر خوبه که شما همچین رویکردی دارین ..

درباره به رو آوردن سوالم اینه که اگر مثل موردی که برادر شوشیانس تعریف کرد، طوری باشه که خود اون دوست داره در حضور دیگران چیز نامناسبی میبینه چی؟
باز هم اگر بخوایم به هر شیوه محترمانه یا غیر مستقیمی باهاش صحبت کنیم، باز هم حالت به رو آوردن پیدا میکنه یعنی؟
یعنی منظورتون اینه که با اینکه داره تو جمع میبینه، ولی ممکنه باز یه خجالتی داشته باشه و باهاش صحبت کنیم، خجالتش بریزه؟


نقل قول: وقتی تو مسیر پاکی هستی و کلی حس خوب رو داری تجربه میکنی، همش وسوسه میشی ک کاش به دیگرانم کمک کنم و اونا هم به اشتباه بودن کارشون پی ببرن و این احساس رو تجربه کنن
بنظرم ما میتونیم به اونایی کمک کنیم که میخوان تغییر کنن و همونطور ک گفتید از کار بدی ک میکنن ناراحتن و یه جورایی از درون آمادگی تغییر رو پیدا کردن
مثلا من امروز با خودم فک میکردم که کاش چند سال پیش به فکر ترک بودم و کانون رو پیدا کرده بودم ...
... خلاصه منظورم اینه ک اون شخص باید آمادگیش رو داشته باشه و حسِ اشتباه بودن كارش در درونش شكل گرفته باشه، اون وقت ك تو رو ببينه ك چقد حالت خوبه و حرفاي خوب ميزني، خودش به سمتت مياد و ميتوني باهاش صمیمی بشی و سعی کنی کمکش کنی.
جالبه .. منم چند وقتیه که این حس درونم شکل گرفته و با برادر عاشق هم درباره اش صحبت کردم ..
ولی سوالم از شما و همه بچه ها اینه که این حس خوبیه یا حس ناخوبیه؟ شما تحلیلی از این حستون دارین؟ یعنی فکر میکنین از جنس وسوسه است؟ .. از جنس خیرخواهی و دلسوزی واقعی نمیتونه باشه .. Hanghead 53258zu2qvp1d9v
..
به قول شما هر چی هم ما تلاش کنیم، خود آدما باید بخوان تغییر کنن ..
با این حال درباره آمادگی .. به نظرتون خیلی از ماها یه فطرت آماده ای که میشه باهاش هم کلام شد نداریم؟ ..
باز از حسهای تجربه شده خودمون میگم .. گاهی اگر کسی از بیرون ما رو در اون حالتها میدید، میگفت اوووف! این چه آدم داغونیه!
ولی اگر یه ساعت قبل یا بعد ما رو میدید، میگفت به به .. چه انسان پاک و اهل خوبیهایی .. واقعا هم قصدمون ریا نبوده تو اون وقتا ..

نقل قول: من معتقدم در رابطه با مسائل این چنینی تا وقتی خود فرد درخواست کمک نکرده و نخواسته راجع بهش صحبت کنه بهتره ما هم سکوت کنیم و به حس پنهان بودن اون فرد احترام بزاریم چون ممکنه اگه متوجه بشه که ما متوجه شدیم بیشتر آسیب ببینه و یا مسئله براش یه امر عادی تلقی بشه و دیگه حتی پنهانش هم نکنه که این خیلی بدتره.
راست میگی ..
اگر راز یه نفر رو فاش کنی خیلی داغون میشه و معلوم نیست چه اتفاقایی براش میفته ..
ولی اگر پنهان نبود چی ..
مثلا فرض کن یه نفر که 90 روز پاکی داشته
یهو تحت یه فشار عصبی به هم بریزه و راه بیفته تو خیابون .. چشماش رو هدر بده ..
من مطمئنم این آدم دو ساعت بعد، داره میزنه تو سر خودش ..
(من اگر بودم راستش ..) شاید تو اون پشیمونی آرزو میکردم یکی یه نیشگونی منو میگرفت، از اون حال خارج میشدم ..

نظرتون چیه؟
واقعا فرض کنین (خدا بهم رحم کنه Shy ) اون آدمه منم .. یعنی فرض کنین یه نفر رو تو خیابون دیدین و یه حسی بهتون گفته این انگار مرد مجاهده .. برم بهش بگم بابا مرد مجاهد تو دیگه چرا .. Hanghead
(1398 مرداد 30، 22:16)مرد مجاهد نوشته است: سلاااااااااااااااااااام

آقاااااااااااا .. چه وضعشه Swear1  .. کتلت خط قرمز ماست .. خب اینجا میذارید، دلیوری که ندارین .. چه کنیم ما Hanghead 
سیب زمینی هم که از این مدل خونگیاس .. گوجه هم که از اون اشتها آوراست .. این بود آرمانهای ما؟


نقل قول: منم خیلی دوست دارم برم کربلا..انشالله قسمت همه بشه..عاغا محکم بگو انشالله جمیعا [تصویر:  49-2.gif]
ان شاء الله ... الهی آمین 53258zu2qvp1d9v

نقل قول: اما عید مبعث و ماه محرم واقعا برام خیلی مهم و خاصه

چقدر جالب! .. کمتر شنیده بودم کسی حس ویژه ترینش برای عید مبعث باشه ..
خوندین که تو مفاتیح از قول ابن بطوطه چه چیز خفنی نوشتن درباره شب عید مبعث؟

راستییییی ..
بازم که عیدههههههه 317 
چقدر بازی با روح و روان دوستان لذت بخشه 4chsmu1 4 و این و فقط آقای اراده و من ازش خبر داریم Gigglesmile
ن من متاسفانه نخوندم و اطلاعی ندارم.اما بگم ک ب شدت منتظر ماه محرم هستم و زیارت عاشورا خوندن و نوحه گوش دادن: )
عید همه مبارک پس Confetti
(1398 مرداد 30، 22:47)Queen نوشته است: سلااااام
این بود آرمان های ما 22
ناهار دیر آوردین من فکر کردم ناهار نداریم برای همین تخم مرغ خوردم  God
منم کتلت خیلی دوس دارم  65

یه چیزی می خواستم بگم
وقتی که بعد از یک سال و خورده ای مفت و مجانی شکستم و روزام صفر شد می خواستم برم از مسابقه ی ده روزه شروع کنم
اما آقای قاصدک اجازه ندادند و گفتند بهتره همین جا تو بهترین ها ادامه بدید
به احتمال زیاد خودشون نمی دونند ولی حرفشون برام خیلی حس خوبی داشت و باعث شد همون جا بمونم و ادامه بدم.
وقتی می بینم به کانون سر زدند با دیدن اسمشون اون خاطره برام تداعی میشه کلا حس خوبیه 1
خلاصه این که خیلی مدیر خوب و مهمتراز اون آدم خوبی هستن حیف که مثل قبل نمی تونند فعالیت کنند
انشاءالله زندگی بر وفق مرادشون باشه
53

تخم مرغم بد نیست ک  Smiley-face-whistle-1  غذای ب شدت سالم و مقوی هستش 4chsmu1  ناهار ک سروقت باشه مزه نمیده ک 4chsmu1 
باید دیر ناهار بدیم تا کمی منتظر بمونین و روح و روان ما شاد شه  4chsmu1  البته ی خبر بد دارم اونم اینه ک آشپز خونه ی کانون خالیه خالی شده  106
سلام
من وقتي مبتلا شدم خيلي خجالت زده بودم احساس ميكردم تو دانشگاه بين اون همه ادم فقط اين منم كه مبتلام قبل از بيست و هشت سالگي من هييييچ تصور و دركي از خ ا نداشتم و يكبار هم رخ نداده بود برام 
سخت و سنگين و خوردكننده و به غايت دردناك بود دلم ميخواست يكي دستمو بگيره راهي نشونم بده دل به دلم بده بگه درست ميشه اينم راهش 
ولي نبود چون من حتي ي لحظه هم نميتونستم تصور كنم بتونم با كسي در اين باره حرف بزنم 
نه خرداد نودوپنج بعد ي شكست با ي سر اينجا رو پيدا كردم 
احساس كردم بالاخره آزاد شدم حالا ميتونم از دردم با ادماي همدردم حرف بزنم و باقي ماجراها
اين تجربه بهم نشون داد به آدما فضا بدم بي پرده باهام حرف بزنن هر چند هنوز درگير قضاوت بودم و هستم متاسفانه اما نتيجه اين فضا دادنه اين بود كه فهميدم چهارتا از دوستام مبتلا هستن 
كسايي كه اصلا تصورشم نميكردم .. راجع بهش گاهي باهم حرف ميزنيم (نه بعنوان تفريح كه بعنوان ي درد و ي معضل كه گرفتاريم) البته نه به صراحت اينجا
كانون و اس اي رو بهشون معرفي كردم ولي نديدم عضو شن همه شونم از ي چيز ميترسن اينكه لو برن
شايد اونا مثه من به استيصال نرسيدن 
البته اينو اضافه كنم رابطه منو دوستام درش اعتماد بالايي وجود داره همو ميشناسيم شايد همين دليل بود ك  باعث شد من بتونم به قدرت دركشون اعتماد كنم و باهاشون حرف بزنم

مخلص كلوم اينكه بنظرم به آدمش و اينكه ايا واقعا بدنبال بهبود هس يا نه بستگي داره
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
(1398 مرداد 30، 22:55)مرد مجاهد نوشته است:  
درباره به رو آوردن سوالم اینه که اگر مثل موردی که برادر شوشیانس تعریف کرد، طوری باشه که خود اون دوست داره در حضور دیگران چیز نامناسبی میبینه چی؟
باز هم اگر بخوایم به هر شیوه محترمانه یا غیر مستقیمی باهاش صحبت کنیم، باز هم حالت به رو آوردن پیدا میکنه یعنی؟
یعنی منظورتون اینه که با اینکه داره تو جمع میبینه، ولی ممکنه باز یه خجالتی داشته باشه و باهاش صحبت کنیم، خجالتش بریزه؟

راستش در مورد چیزی که گفتی من نمی تونستم به اون دوستم تذکری بدم، ببین من به نظرم اگر کسی رابطه ی اعتیاد آمیز پیدا نکنه میتونه یه فیلمی که حالا صحنه های زیادی هم داره ببینه ولی من شاید نتونم اون فیلمو ببینم چون باهاش یه رابطه ی اعتیاد آمیز برقرار می کنم.  شاید یه فیلمی خیلی ساده تر از اون با صحنه های کم برای من هم قابل تحمل باشه ولی کسی دیگه رو به هم بریزه.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
مردمجاهد جان من هم نظرم رو می گم ...

توی این شرایطی که گفتی به نظر من بهترین کار اینه که شما توی خلوتی با اون دوستت بحث رو بکشونی به این سمت.
مثلا یه همچین دیالوگی


نقل قول: + من فیلم های فلان کارگردان رو خیلی دوست دارم.
+ فیلم هاش خوبن، صحنه هم اصلا ندارن.
+ می دونی که من اصلا فیلم های صحنه دار نمی بینم
- چرا خب؟
+ چون این فیلم ها تاثیر منفی می ذارن توی روابط من و همسرم، چون این فیلم ها دارن خصوصی ترین چیز رو عمومی می کنن، چون این فیلم ها از لحاظ شرعی حرامن، چون نگاه حرام مثل تیری توی قلب آدم می شینه و اثرش رو بعد ها می ذاره، چون این صحنه ها ذهنم رو درگیر می کنه و نمی ذاره خوب کار کنم، چون این صحنه ها خیلی توش اغراقه، چون این صحنه ها آدم رو تنوع طلب می کنه، چون این صحنه ها اصلا با فرهنگ و سنت ما نمی خونه و ....


یکی دو تا دلیل منطقی کافیه، نه این که بشینی یک ساعت طرف رو موعضه کنی. بر اساس شناختی که از دوستت داری مثلا همون دلیل اول کافیه ...

معمولا انسان ها دلیل منطقی رو روش فکر می کنن. حتی اگر قبول نکنن، روش فکر می کنن و اگر واقعا دلیل منطقی باشه، توی مغزشون می شینه و یه روزی اون رو می پذیرن.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
من قبل از اظهار نظرم گفتم ک ب ندرت نزدیک چنین شخص هایی میرم ک درگیرن..میگم ک من خودم و ب زور دارم جمع میکنم و عاجزم از اینکه ببینم دوستم یا ی آشنا درگیره و من شاهد این اتفاقم و واقعا اگر این اتفاق بیوفته ب نظرم ی شکست بزرگ دیگه ای انگار بدای من اتفاق افتاده.
اما در مورد ب رو آوردن و این مسائل...میگم ک انقدر این موضوع محرمانس ک هیچوقت با کسی حتی نزدیکترین و خلاف ترین (اونایی ک جنبه شون ته نداره و همه چ رو میفهمن و میدونن و تجربشو دارن) دوستان هم درمیون نزاشتمش.
شادن بانو خیلی خوشحال شدم از مشارکتتون  303 یاد ی روزی از گذشته افتادم ک یکی از دوستام با خنده اومد و تو جمع خودمون ک ۴ نفر بودیم از خ ا حرف زدو همه جذب حرف هاش شده بودن و من از خودم حالم ب هم میخورد ک کاملا میدونستم چ میگه و کلا جمع و ترک کردم...حرف زدن درباره خ ا با ی شخص واقعی و رودرو از سخت ترین و ترسناک ترین اتفاق هاست و تا کسی دو نبینم ک واقعا پشیمونه از خ ا و طالب کمک هست طرفش نمیرم.
میرالمومنین علیه السلام فرمودند:
صلوات فرستادن بر پیامبر صلى الله علیه وآله گناهان را از بین مى برد، بهتر از نابود کردن آب آتش را. سلام کردن بر پیامبر صلى الله علیه و آله برتر از آزاد کردن چند برده است.


دوست داشتن رسول خدا صلى الله علیه و آله برتر از فدا کردن جانهاست . یا فرمودند: برتر از شمشیر زدن در راه خداست.
ثواب الاعمال ، ص ۳۳۱

پیامبر اسلام(ص) فرمود :
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد
کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹
 پ
یامبر اسلام(ص) فرمود :
بر من بسیار صلوات بفرستید که صلوات بر من نوری در قبر، نوری در پل صراط و نوری در بهشت خواهد بود
بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۶۴

پیامبر اسلام(ص) فرمود 
صلوات فرستادن، فقر را برطرف می نماید.
جلاء الافهام، ص ۲۵۲

حالا که قانع شدید چقدر صلوات فرستادن خوبه نفری از طرف من 100صلوات بفرستین Khansariha (56)
209نفر 100بفرستن رضوانه هم 50 تا تموم میشه Khansariha (56)[img=280x0]https://www.beytoote.com/images/stories/fun/an61.jpg[/img]
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان