عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1398 مرداد 31، 12:00)زینبی نوشته است: میرالمومنین علیه السلام فرمودند:
صلوات فرستادن بر پیامبر صلى الله علیه وآله گناهان را از بین مى برد، بهتر از نابود کردن آب آتش را. سلام کردن بر پیامبر صلى الله علیه و آله برتر از آزاد کردن چند برده است.


دوست داشتن رسول خدا صلى الله علیه و آله برتر از فدا کردن جانهاست . یا فرمودند: برتر از شمشیر زدن در راه خداست.
ثواب الاعمال ، ص ۳۳۱

پیامبر اسلام(ص) فرمود :
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد
کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹
 پ
یامبر اسلام(ص) فرمود :
بر من بسیار صلوات بفرستید که صلوات بر من نوری در قبر، نوری در پل صراط و نوری در بهشت خواهد بود
بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۶۴

پیامبر اسلام(ص) فرمود 
صلوات فرستادن، فقر را برطرف می نماید.
جلاء الافهام، ص ۲۵۲

حالا که قانع شدید چقدر صلوات فرستادن خوبه نفری از طرف من 100صلوات بفرستین Khansariha (56)
209نفر 100بفرستن رضوانه هم 50 تا تموم میشه Khansariha (56)[img=280x0]https://www.beytoote.com/images/stories/fun/an61.jpg[/img]

17 1744337bve7cd1t81 17 wacko2
نقل قول: شايد اونا مثه من به استيصال نرسيدن

سلام؛
این حرفتون منو یاد این جمله انداخت:
تا وقتی که به نقطه یأس نرسیدیم، تا زمانی که واقعاً خواستیم متوقف شویم اما نتوانستیم، خود را در اختیار این برنامه بهبودی قرار ندادیم.
این برنامه برای کسانی است که می دانند هیچ انتخاب دیگری به جزء متوقف شدن ندارند و آگاهی درونی شان باید این را به آن ها گفته باشد.
سلام قهرمونا
سلام مهربونا
سلام دلاورا .. نام آورا .. به حق یزدان پاک باشید ..

بچه ها وووووواقعاننن ممنون از حرفای خوبی که اینجا به هم میزنید .. من وقتی میخونمشون انگار کلی تو زندگی میرم جلو
انگار که به جای چند نفر در چند تا موقعیت جالب و منحصر به فرد حضور داشتم ..
زاویه های دید مختلفی که هر یک از ما داریم باعث میشه فکرامون توسعه پیدا کنه
و در نتیجه بتونیم مث یه آدم سرد و گرم چشیده، یک مساله رو از چند زاویه ببینیم و خودمون رو جای آدمای مختلف حاضر در اون موقعیت بذاریم ..

چقدرررررررررر خوووووووووبیییم ماااااااااااااا 2uge4p4 


با اجازه من از هر کدوم از پستها، یه جملاتی رو بردارم و گلچین کنم 302


نقل قول: به احتمال زیاد خودشون نمی دونند ولی حرفشون برام خیلی حس خوبی داشت و باعث شد همون جا بمونم و ادامه بدم.
این چه اتفاق عجیبیه تو این عالم .. تو داری زندگی خودت رو میکنی، یه کاری میکنی، یه حرفی میزنی، بدون اینکه بدونی یکی متحول میشه و راه قشنگ خودش رو می آغازه ..


نقل قول: اين تجربه بهم نشون داد به آدما فضا بدم بي پرده باهام حرف بزنن
شايد اونا مثه من به استيصال نرسيدن
ما اگر خودمون رو ورق بزنیم و خودمون رو یادمون باشه چقدر میتونه وسعت رفتارمون با دیگران عوض بشه ..
با این حساب چقدر چیز خوبیه استیصال تو این عالم .. وقتی به استیصال میرسی، نهایتا خدا کمکت میکنه .. مثلا این اتفاق برات میفته:
نقل قول: احساس كردم بالاخره آزاد شدم حالا ميتونم از دردم با ادماي همدردم حرف بزنم و باقي ماجراها


نقل قول: من نمی تونستم به اون دوستم تذکری بدم، ببین من به نظرم اگر کسی رابطه ی اعتیاد آمیز پیدا نکنه میتونه یه فیلمی که حالا صحنه های زیادی هم داره ببینه ولی من شاید نتونم اون فیلمو ببینم چون باهاش یه رابطه ی اعتیاد آمیز برقرار می کنم.  شاید یه فیلمی خیلی ساده تر از اون با صحنه های کم برای من هم قابل تحمل باشه ولی کسی دیگه رو به هم بریزه.
درک درست داشتن از موقعیت و از وضعیت دوستی که میخوای کمکش کنی، خیلی مهمه .. اینکه اصلا نیاز به کمک داره؟ به چه کمکی؟ آیا پذیرش کمک داره و با کمک کردن تو بهتر میشه؟ آیا زاویه دیدتون با هم یکیه؟ اگر نیست، آیا اشتراکی با هم داره که بتونه شما رو به هم متصل کنه؟

نقل قول: داداش مجاهد راستش من از افکار آدما خبر ندارم و رفتار رو میبینم ..
اگر رفتار اشتباهی در یک نفر دیدم، اگر خواستم درباره اش تحلیلی داشته باشم، به اندازه مشاهده ام تحلیل داشته باشم .. میتونم بگم رفتارش غلطه .. اما لزوما نمیتونم مشاهده ام رو به فکرش و درونش تعمیم بدم .. شاید واقعا و بدون شکسته نفسی، خیلی خیلی آدم بهتری از من باشه ..

نقل قول: توی این شرایطی که گفتی به نظر من بهترین کار اینه که شما توی خلوتی با اون دوستت بحث رو بکشونی به این سمت.

مثلا یه همچین دیالوگی ...

حتی اگر قبول نکنن، روش فکر می کنن و اگر واقعا دلیل منطقی باشه، توی مغزشون می شینه و یه روزی اون رو می پذیرن.
چه ایده جالبی .. به نظر میتونه محترمانه باشه ..
چقدررر اون تکه آخر رو که بولد کردم دوست داشتم ..
میدونین؟ آدم اصلا اگر نگاهش به حرفها و کاراش چه برای خودش چه دیگران این باشه، خیلی رنجشهاش منتفی میشه ..
من فلان کار رو کردم چرا کسی ندید؟ چرا تلاشهام به نتیجه نمیرسه؟ چرا ..؟ چه فایده ای داره باهاش حرف بزنم؟ قبول نمیکنه که؟ تازه ممکنه بهم پرخاش هم بکنه ..
خیلی کارها و حرفها هستن که مثل بذرن .. یه زمانی اثرشون معلوم میشه ..
خیلی کارها و حرفها هم هستن مثل زهرن .. یه زمانی ضررشون معلوم میشه ..


نقل قول: .. از اینکه ببینم دوستم یا ی آشنا درگیره و من شاهد این اتفاقم و واقعا اگر این اتفاق بیوفته ب نظرم ی شکست بزرگ دیگه ای انگار بدای من اتفاق افتاده.
نگاه انسانی و دلسوزانه تون چه قابل تحسینه .. اینکه از گرفتاری و مبتلا شدن یک آشنا انقدری ناراحت بشی که انگار خودت مبتلایی ..
اینکه ما انسانها تا این حد میتونیم همذات پندار باشیم هم نکته عجیبیه تو این عالم ..

کلا نکته عجیب تو این عالم زیاده .. 53258zu2qvp1d9v
آقا واقعا آشپزخانه تعطیله؟
انصافا این بود آرمانهای ما؟

همون کتلتا رو بدین، برداریم بریزیم تو ماستا ..  Gigglesmile
(1398 مرداد 31، 17:39)مرد مجاهد نوشته است: آقا واقعا آشپزخانه تعطیله؟
انصافا این بود آرمانهای ما؟

همون کتلتا رو بدین، برداریم بریزیم تو ماستا ..  Gigglesmile

این و از مدیر کل باید پرسید ک چرا آشپزخونه وسایل نداره؟؟؟
باید پول بدین بودجه ای اختصاص بدین ک من و آقای اراده بریم خرید برا آشپزخونه 4chsmu1 4chsmu1 
کتکلت هم تموم شده 53258zu2qvp1d9v
الان باید با همین شرایط سر کنید
هههههی اومدین اسراف کردین  
بریزو بپاش الکی کردین  
مدیرکل بودجه آشپزخونه رو مشخص کرده بود ولی درست مدیریت نشد
آخرش شد این
باید گرسنگی بکشیم
خلاصه این که فعلا آتریسا و آقای اراده باید از جیب خرج کنند

Khansariha (69)
انتقامم رو گرفتم 4fvfcja
Khansariha (84)
سلام

دوست دارید رمز و رازهای پنهانی مدیر کل انجمن آرمین سبز رنگ رو بخونید؟

خانم کورن رز اولین بار این موضوع رو مطرح کردن.
با تبلیغات تلگرام‌گونه میشه کاربران رو به تاپیک ها و پست‌های مدنظر دعوت کرد.

من هم گفتم حالا که قراره رمز و رازهای پنهانیم برملا بشه، چرا خودم منتشرشون نکنم؟

فکر کنم بزرگ‌ترین رمز و رازهای پنهانی آدم ها باورهای اون هاست.
من پنهانی‌ترین باورهام رو باهاتون به اشتراک میذارم. 1

قبلش دوست دارم تشکر کنم از دوستانی که به سوالم جواب داده بودن.
سوال اینجا بود.

متوجه فعالیت ها و جدیت های دوستان شدم.
ممنونم از دوستانی که تو این ده روز تغییر رویه دادن و فضای امیدبخش تری رو تو کانون رقم زدن.
و ممنون ترم از دوستانی که این رویه رو داشتن و به اون استحکام و امتداد بخشیدن.

امیدوارم هر تلاشی می کنید چندین برابرش رو خدای مهربان براتون جبران کنه.  53
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

فلسفه من حس خجالت و عدم اعتماد بنفسی هست که بعدش بهم دست میده. حالم ازون حس به هم میخوره. حس سستی و بی ارادگی.
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
 دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 
(1398 مرداد 31، 12:00)زینبی نوشته است: میرالمومنین علیه السلام فرمودند:
صلوات فرستادن بر پیامبر صلى الله علیه وآله گناهان را از بین مى برد، بهتر از نابود کردن آب آتش را. سلام کردن بر پیامبر صلى الله علیه و آله برتر از آزاد کردن چند برده است.


دوست داشتن رسول خدا صلى الله علیه و آله برتر از فدا کردن جانهاست . یا فرمودند: برتر از شمشیر زدن در راه خداست.
ثواب الاعمال ، ص ۳۳۱

پیامبر اسلام(ص) فرمود :
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد
کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹
 پ
یامبر اسلام(ص) فرمود :
بر من بسیار صلوات بفرستید که صلوات بر من نوری در قبر، نوری در پل صراط و نوری در بهشت خواهد بود
بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۶۴

پیامبر اسلام(ص) فرمود 
صلوات فرستادن، فقر را برطرف می نماید.
جلاء الافهام، ص ۲۵۲

حالا که قانع شدید چقدر صلوات فرستادن خوبه نفری از طرف من 100صلوات بفرستین Khansariha (56)
209نفر 100بفرستن رضوانه هم 50 تا تموم میشه Khansariha (56)[img=280x0]https://www.beytoote.com/images/stories/fun/an61.jpg[/img]

شاید یه کم نظرم اینجا چالشی باشه ولی به جای 100 بار صلوات فرستادن...100 ثانیه تامل در درون خودمون...100 ثانیه به حرف دل کسی گوش دادن و 100 بار  گره از کار خلق باز کردن کار مفید تریه.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
(1398 مرداد 31، 21:58)آرمین نوشته است: تو این حالت، فلسفه ی ترک خودارضایی، به شدت فلسفه ی زندگیم رو قلقلک میده.
من اگه خودارضایی رو ترک نکنم، تو «ترک خودارضایی» شکست نمی خورم، تو «زندگیم» شکست می خورم.
و
از اون جایی که دوست ندارم «بازنده ی زندگیم» باشم، هر کاری که شده انجام میدم تا «بازنده ی ترک خودارضایی» نباشم.

طبیعیه که تو چنین شرایطی، روحیه جنگاوری من با همه آدم های دسته اول متفاوت باشه.

فلسفه ی ترک من با فلسفه زندگی من درگیر شده.
من هر جایی که بخوام از ترک خودارضایی دست بکشم، در واقع باید از زندگیم دست بکشم.
و به همین خاطر نمی تونم که دست بکشم.

یکی از بهترین مطالبی که در کل عمرم درباره ی ترک خ.ا خوندم. ممنون آرمین جان 53
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
آرمین خدایی چقدر وقت گذاشتی که این پست ها رو آماده کنی؟
یک ساعت؟ دو ساعت؟ هشت ساعت؟ یک روز؟ دو روز؟

خدا کنه که لایق باشیم ....
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1398 شهريور 1، 0:37)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: آرمین خدایی چقدر وقت گذاشتی که این پست ها رو آماده کنی؟
یک ساعت؟ دو ساعت؟ هشت ساعت؟ یک روز؟ دو روز؟

خدا کنه که لایق باشیم ....

واقعا
آدم شرمنده میشه
من باید یه چندباری بخونمشون
شبتون ب خیر.
عصری اومدم کانون دیدم مدیر اومده شبانه روزی پست زده کم تر از یک دقیقه پیش...و البته قبل اونم ی سر تیتر جذاب دیدم 65 رمزو رازهای پنهانی مدیر سبز رنگ تو تیتر صورتی 53258zu2qvp1d9v 
وقتی زدم رو تیتر و پرت شدم تو پاتوق هرروزم یعنی شبانه واقعا ی لبخند عریضی اومد رو صورتم و خیلی از این خلاقیت شاد شدم.
اول خواستم پست و بخونم دیدم رگباری داره پست میاد و فهمیدم ک جناب مدیر پشت سرهم دارن پست های تخصصی میزنن ب همین خاطر از کانون خارج شدم و الانم ک اومدم باز نخوندمشون چون واقعا ی ذهن آماده و فکر دقیق میخواد تا با دقت چندین بار بخونم و فکر کنم روشون.
ممنون از مدیر کل.
ممنون از همگی.
انشالله هیچکس شرمنده نمیشه.چون ماها خیلی عالی هستیم و قدر این لحظه های تو کانون و این مطالب و میدونیم و متشکر مدیرمون هستیم.
مدیر چوخ یاشا Khansariha (69) Khansariha (8)
سلام و عرض ادب به همه دوستان خوب و پاکم،

دوست دارم بی مقدمه و بی تعارف صحبت کنم؛
صحبتی که همین اولش از خدایی که مهربونه و بسیار ما رو دوست داره و نسبت به ما رافت داره بخوام .. عاجزانه بخوام .. که توش حرمتها حفظ بشه،
خصوصا حرمت اونایی که هم از نظر شخصیت و هم از نظر جایگاه نسبت به من ولایت دارن و من اگر در اینجا فعالیت میکنم، پذیرفتم که به چارچوبهای این بزرگواران پایبند باشم.

.. و اما بعد،
نوبت قبلی که آرمین جان صحبت فرمودن،
بنده چیز زیادی عرض نکردم؛
یک دلیلش رو گفتم؛ تجربه 8 سال در این فضا، بهم یاد داده کجاها سکوت کنم و کجاها حرف بزنم؛
همون اوایل که اومده بودم کانون، چیز زیادی نگذشته بود که انتقادهای آتشین کردم به اینجا و بچه ها هم با بزرگواری کلی پاسخ نوشتن روی پستم؛
بعدشم یه مدتی رفتم و دوباره برگشتم؛
کلا تو این چند سال چندین بار رفتم و برگشتم؛ البته همه اش از سر دلخوری و اختلاف نظر نبوده1
با این توضیحات، دلیل دومم رو هم یه جورایی گفتم .. تو این سالها یاد گرفتم اگر سر یک اختلاف نظر، به صورت هیجانی اینجا رو ترک کنم، به خودم ضربه میزنم؛ هم به پاکیم و هم به شخصیتم؛ چون نتونستم یه چالش رو درست مدیریت کنم؛ البته میپذیرم که به طور کلی گاهی هم بهترین راه در مواجهه با یک موقعیت، ترک اون موقعیته ..
دلیل دیگه که چیزی نگفتم؛ اینه که خب الان من 29 سالمه .. اون موقع که اومدم کانون حدودا 21 سالم بود؛ اون موقع شاید خیلی متوجه اثر رفتارم روی دیگران نبودم؛
اما الان بعد این 8 سال حس میکنم اگر زیادی پست غمگین بزنم در درد دل (که یه زمانی اون اوایل زیاد میزدم و چقدر هم کسایی مثل خانم می توانم کمکم میکردن ..)
یا اگر زیادی انتقاد کنم و بچه ها رو نسبت به اینجا دلسرد کنم، و اونها دچار تردید بشن، ممکنه روی پاکیشون اثر بذاره ..
این راه ترک راهیه که باید قدمهات رو محکم بکوبی زمین .. شتر سواری ایه که دولا دولا نمیشه ..
دلیل دیگرم هم، حفظ حرمتها بود .. خصوصا برای آرمینی که همیشه محترم بوده و احترام ما رو هم حفظ کرده ..

با این حال،
بنده با اون صحبتهای آرمین جان اختلاف نظر داشتم؛ میخوام تاکید کنم که نه با آرمین، نه با شخصیتش، نه با مرامش .. نه نه نه .. فقط با حرفهاش .. اونم نه همه حرفهاش .. اون حرفهاش که چندی پیش برامون گفت .. اونم نه همه اش .. بخشیش .. کما اینکه موافقتم رو با بخشیش اعلام کردم؛

به هر حال،
آرمین جان، مدیر و دوست باوفای هممون، دیروز هم صحبتهایی برای ما نوشتن؛ صحبتهایی که توش نکات بسیار مفیدی وجود داره و دوستان بزرگوار هم به درستی تحسین کردن اونها رو؛
.. و از دیشب که با این صحبتها مشغول شدم، تا الان که دم صبحه .. به این نتیجه رسیدم نظرم رو بنویسم؛
اینجوری هم برای ادامه فعالیت خودم در کانون خوبه (چون حس کردم دارم دلسرد میشم) و هم میتونیم تعامل واقع بینانه تری با هم داشته باشیم؛

به این نتیجه رسیدم که عرض کنم،
بنده از سه جنبه رویکرد، لحن و محتوا، با صحبتهای آرمین جان اختلاف نظرهایی دارم؛
اختلاف نظرم در قسمتهای رویکرد و لحن دوزش بالاتره؛

درباره رویکرد .. تقریبا یه کم از بعد عضویت بنده در کانون، برخی رویکردها در کانون به مرور تغییر کرد .. بنده از همون موقع هم این اختلاف نظر رو داشته و دارم؛ خب اون اوایل این رو بیان میکردم و اینها؛ ولی بنا به شرایطی که بالا شرح دادم، الان ترجیح میدم از بستر موجود استفاده کنم و بهش احترام بذارم و چیزی که فکر میکنم درسته رو انجام بدم تا جای ممکن؛ دیدگاه بنده درباره رویکرد به طور خلاصه این بود که بهتره اینجا فعالیتهاش کانونی باشه تا باشگاهی .. در مدل کانونی اتصال افراد به هم هم سطح و متنوعه .. در مدل باشگاهی یا اداره ای، سلسله مراتب محکمی داریم و اتصال افراد به نقطه های مرکزی میشه غالبا (دوستانی که با پیکربندی شبکه های کامپیوتری آشنایی دارن، بهتر شاید متوجه منظورم بشن) .. البته هر یک از این دو مدل، قوت و ضعفهایی داره .. و فکر میکنم مدل بهینه، مدلیه که ترکیبی از این دو رویکرد رو در خودش داشته باشه ..

درباره لحن .. خب بیشترین اختلاف نظر بنده شاید اینجا باشه .. یه حس از بالا به پایینی بهم دست داد؛ حسی که دست کم میتونم بگم آزاردهنده بود ..

درباره محتوا هم .. به طور خلاصه میتونم بگم بعضی بچه ها شاید شاکله شون طوری باشه که با این رویکرد و این ساختاری که آرمین جان عزیز تشریح فرمودن برای ترک سازگارتر باشن .. برای برخی دوستان اما ممکنه چنین ساختاری، اثر عکس هم داشته باشه ..
در خوبی و مفیدی همه یا بیشتر فعالیتهای نامبرده شده توسط آرمین جان شکی نیست ..
اما اینکه در نقشه راهبردی زندگی، اینا رو چطوری ربط بدی به ترک ..
چقدر به شیوه مستقیم به ترک بپردازی چقدر غیر مستقیم ..
چقدر برنامه ات سبک باشه چقدر سنگین و ..
نمیتونم بگم بهترین مطالب نزد بنده است .. یا بگم نظرات آرمین جان اشتباه هست ..

دست کم میتونم بگم، فکر نمیکنم با این قطعیت و با این لحن، بشه صحبت کرد ..
حتی اگر تمام این مطالب درست باشن .. باز این شیوه و چگالی و زمان و مکان بیان، لزوما بهترین تاثیر رو نمیذارن ..

در آخر هم بگم،
دوستای نازنینم،
وقتی شما اظهار استحکام میکنین با صحبتهای آرمین .. چشم همه ما روشن میشه ..
پس لطفا نذارید حرفهای من سستتون بکنه .. اگر صحبتهای محترم آرمین جان باعث استحکاممون در ترک میشه، بی جهت شک نکنیم .. یا علی رو بلند بگیم، تصمیم پاکیمون رو داد بزنیم و شروع کنیم قدم قدم به مشارکت در تاپیکهای مختلف و تغییر دادن سبک زندگیمون ..

و احیانا، اگر به ذهن شما هم مطالب مشابهی رسیده بود مثل عرایض بنده ..
میخوام تاکید کنم که، ما میتونستیم وسط صحبتهای آرمین بپریم .. شلوغ کنیم .. اظهار مخالفت شدید کنیم و ..
فکر نمیکنم هم اینها خلاف قوانین میبود ..
ولی هیچ یک از ما اینجا همچین مرامی نداریم .. همونطور که آرمین جان فرمود اینجا همه ذات پاکی دارن ..
ما به هم احترام میذاریم، چون در درجه اول، همگی اعضای کانون هستیم ..
هدفم از بیان این حرف، اینه که به دو نکته توجه کنیم:
1. آزادی ای که در کانون به ما داده شده که حتی میتونیم انقدر پست وسط پستهای مدیر کل کانون بزنیم که اثرش از بین بره و اون چیزی که ما فکر میکنیم درسته محقق بشه؛ یعنی میخوام بگم اگر احیانا اختلاف نظر سطحی یا حتی عمیق داریم با برخی اعضای دیگه، و حتی مدیرها، دلیلی برای دلسرد شدنمون یا رفتن از اینجا وجود نداره .. چون هممون میتونیم از آزادی عملی نسبی ای که اینجا داریم برای تحقق پاکی به شیوه ای که فکر میکنیم درست تره استفاده کنم.
2. ما ورای قوانین محترم و مناسب خود این انجمن، یه سری قوانین اخلاقی داوطلبانه داریم؛ این قوانین داوطلبانه باعث بروز صحنه های بسیار زیبایی در کانون میشن .. قدرشون رو بدونیم و لطفا حفظشون کنیم 302



و نکته دیگه اینکه بنده برام این وسوسه ایجاد شد که از کانون برم ..
اما فهمیدم این فکر کار شیطونه ..
با این حال عرض میکنم که از این پس مقداری رویه ام رو تغییر میدم ان شاء الله
و سعی میکنم بیشتر تمرکزم بیشتر روی تعامل مفید با پستهای مرتبط با پاکی بچه ها باشه
و کمتر کارهای انگیزشی ابتدایی کنم .. (پیشاپیش گفتمش که اگر مثلا بعضی جاها مثل همین شبانه روزی فعالیتم کمتر شد، تعبیر به دلخوری یا دلسری نشه 302 )


خیلی خوبید همتون
خدا حفظتون کنه ..
سلام کانونی های عزیز

چند روز پیش پستی اینجا گذاشتم و دوستان کانون به بنده لطف داشتن
واقعا خوشالم که با دیدن اسم من در کانون خاطره های خوبی براتون تداعی میشه

شاید باورتون نشه منم بلا استثنا هرروز به فکر کانون هستم و از نبودن و کم کاری هام ناراحتم و عذاب وجدان دارم...
چه کنم که در برهه ای از زندگی هستم که خیلی ذهن مشغولی دارم

شاید با برنامه ریزی بشه به جمع شما کانونی های عزیز برگشت اما چه کنم....

الان پست های آرمین عزیز را میخوندم..
چقدر خوب بودن..
من اطلاع ندارم قبلش چی شده و قضیه از چه قراره..
گویا سوالی مطرح شده بوده و این پست ها نتیجه اونهاست یا نه !!!
اما
بهرحال خیلی خوب بود
و با قسمت هاییش گریه کردم
و قسمت هایشش رو بلند بلند برای خودم میخوندم

چقدر این روزها به این جملات نیاز داشتم....
واقعا ممنونم از آرمین دوست داشتنی 53


سعی میکنم بیشتر به کانون سر بزنم
مراقب خوبی هاتون باشید 1
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 12 مهمان