اورژانس کانون

[rahayii]

دوستان ممنونم از همتون  

حالم خوب شد  

کمک هاتونو فراموش نمیکنم  

سپاس  

خداروشکر

[یا باب الحوائج]

خوب ببینید ما هنوز تجربه کافی نداریم شاید من اگه برمیگشتم به عقب هر چی بهم میگفتن درس  بخون به جای لج کردن با خانوادهم درس میخوندم الان شرایط خیلی بهتری داشتم
خوب خیلی جا ها ما تجربه نداریم و قرار نیست بشیم درس عبرت برای دیگران منی که الان 24 سالم هست میدونم درس چقدر مفیده و به در میخوره ولی خوب تصمیم خودم بود و به حرف اطرافیانم گوش ندادم خوب الان من دیگه نمیتونم به قبل برگردم و تصمیم غلطم را اصلاح کنم
برای تصمیم گیری در زندگی وقت زیاد هست بهرته از تجربه دیگران استفاده کنیم تا نشیم درس عیرت برای دیگران

[ایرانا]

دوستان ممنونم از همتون  

حالم خوب شد  

کمک هاتونو فراموش نمیکنم  

سپاس  

♥️

[ماجراجو]

سلام بچه ها منم وسوسم ولی گوشی کنار میزارم و میرم بیرون 

مطمئنم وقتی برگردم باز وسوسه میشم 

پس تا بعد خداحافظ

سلام دوستان برگشتم 

خیلی بهتر شدم 

ولی این وسوسه بیخیالم نمیشه همیشه هستش 
نمیدونم چطور از بین بره ؟

[یا باب الحوائج]

سلام عزیز برادر یکی از کار های مهمی که هست اینه که اصلا بهش فکر نکنیم یعنی انقدر سرمون شلوغ باشه که مهلت فکر کردن هم نداشته باشیم  
حالا اگه وسوسه اومد چکار کنیم
خوب میتونیم اول یه وضو با اب یخ بگیریم و به صوت قران سوره لقمان گوش بدیم که سوره ضد شهوت هست
میتونیم بریم بیرون یه چرخی بزنیم فیلم خنده دار ببینیم
هر چی بریم جلوتر و به وسوسه ها بگیم نه قدرتشون کم تر میشه درواقع ما باید افسار نفسمون را در دست بگیریم

[یا باب الحوائج]

به نظرم چند حالت بیشتر نداره:

1- اهدافت برات جدی نیست و چون دلیل محکمی نداری با اولین وسوسه، میدون رو واگذار می‌کنی. بوکسوری که برای وسط میدون بودنش دلیل محکم داشته باشه، حتی ۱۰۰ تا ضربه هم بخوره، خم به ابروهاش نمیاره. با هر سختی هست ادامه میده.

2- خودت رو باور نداری و به محض اومدن اولین فکر وسوسه، چون می‌دونی از پسش برنمیای، میدون رو واگذار می‌کنی.

3- یه سری محدودیت‌هایی که باید برای پاکیت لحاظ کنی رو بهشون عمل نمی‌‌کنی. مثلا می‌دونی در اتاق رو نباید ببندی اما خلافش عمل می‌‌کنی. با خیال این‌که طوری نمیشه.
مثل بوکسوری که می‌دونه برای حفظ پیروزی‌هاش نباید خواب نامنظم داشته باشه، نباید چیپس و پفک رو جایگزین تغذیه سالم و انرژی‌بخش کنه اما این کار رو انجام میده.

4- برای اوقات فراغتت هنوز برنامه‌ درستی نریختی و یه آدمی که بیکار باشه و مشغله خاصی نداشته باشه عجیب نیست که ذهنش هزار جا بره و بالاخره سر از ناکجاآباد در بیاره.

دوستان این پیام داداش ارمین گل بود برای بنده خیلی جای فکر داره

[یا باب الحوائج]

خب میدونی داداش؛ مبارزه با وسوسه مرحله سومه!

مرحله اول اینه که کلاً نباید کاری کنیم که وسوسه رو شعله ور کنه؛ مرحله دوم هم باید دقت کنیم توی کارامون که اگه دیدیم ممکنه کارمون منجر به ایجاد وسوسه بشه متوقفش کنیم؛ مرحله سوم هم اگه وسوسه اومد باهاش مبارزه کنیم که مرحله هشداره.

قبلاً گفتم؛ من متوجه شدم توی تایم های خاصی لغزش میکنی؛ بین ساعت 2 تا 5 عصر و شب از ساعت 10 به بعد.
اکثر لغزش های تو توی همین بازه ها هستن 
خب برای این تایم ها فعالیتی قرار بده؛ مثلاً بعد از ظهر ورزش کن یا مطالعه کن یا یه کاری کن که تایمت رو پر کنه؛ آخر شب هم میتونی اعمال عبادی رو بذاری مثل نماز شب و یا دعا.
توی برنامه سالانه ات نوشته بودی که زیارت عاشورا و دعا رو میخوایی روزانه انجام بدی؛ چه خوب که توی تایم های پر خطر این فعالیت ها رو بگنجونی.
میمونن تایم های کور(تایم های بینابینی) که ممکنه باز خطر همچنان باشه؛ توی این تایم ها هم یه برنامه اورژانسی بچین؛ مثلاً اگه دچار وسوسه شدم، آب دستمه میذارم زمین میرم پیاده روی؛ دو رکعت نماز میخونم، فلان دعا رو میخونم.
و یادت باشه که مهم اینه که بهش فکر نکنیم اما در کنار این باید یه سری خط قرمز تعریف شده داشته باشیم.

این ها هم پیام های داداش مهدوی گل برای من هست
دوستان تایم هایی که وسوسه میشید برنامه داشته باشید

[ماجراجو]

بله بسیار هم عالی حق با توعه 

هر دوتاشون خیلی خوب گفتن 

بنظرم اشکال کار من شکستن محدودیتم هست و نداشتن اوقات فراغت 
ممنون 

[یا باب الحوائج]

فدات داداش همین طوره من الان تمام اینترنت را قفل کردم
تقریبا وسیوسه هام نابود شدن

[ماجراجو]

ولی مثه اینکه ول کن نیستن این وسوسه ها 

الان داشتم سرچ میکردم که یهو کندم اومدم اورژانس 

نمیخوام بشکنم 
الانم بیکارم

[ماجراجو]

پیشنهادی نیست ؟

فیلمی نمیشناسین ؟

[یا باب الحوائج]

سلام داداش جان اواضاع چطوره رفیق الان

[ماجراجو]

سلام داداش جان اواضاع چطوره رفیق الان

راستش هر لحظه ممکنه برم سرچ کنم نمیدونم چی میشه

[یا باب الحوائج]

ماجراجو جان من میدونم چی میشه تو یه نه محکم میگی بهش و میری سمت کیسه بوکست و شیطان را به جای کیسه بوکس در نظر بگر انقدر بهش مشت بزن تا از رو بره

[مهدوی]

سلام داداش جان اواضاع چطوره رفیق الان

راستش هر لحظه ممکنه برم سرچ کنم نمیدونم چی میشه

سلام


تو وسوسه شدی بعد نشستی میگی ممکنه لغزش کنم؟!
بعد انتظار داری نفست قانع بشه که خ.ا بده؟


پاشو جاتو عوض کن یا برو بیرون یا برو تلویزیون تماشا کن یا قرآن بخون یا هر چی

نذار بمونه و آخرش زمینت بزنه، بگیر گردنشو بشکن