اورژانس کانون

[eltyam]

سلام بچه‌ها من خوبم بخیرگذشت
خیلی ممنونم از همه تون

[سنــا]

سلام بچه‌هامنخوبم بخیرگذشت

سلام


خداروشکر

[*آسمان*]

سلام من نیاز به کمک دارم 
بعد از یه تایمی سریالی شدن رسوندم به ۴ روز شکست خوردم 
الان روز ۷ هستم ...
دغدغه هام زیاده ...
دغدغه آینده رو خیلی دارم و همین باعث میشه به سمت شکست هدایت شم ...
از طرفی عصبانی هستم 
تو بدنم جون نمونده و رو تخت دراز کشید و هیچ کاری ازم برنمیاد و از این هم ناراحتم که هیچ کاری ازم برنمیاد 

[Hanifa]

سلام عزیزم 
دقیقا اینجور وقتا حس هیچ کاری نیست    ولی یه هفته پاکی رو با یه چندتا کار کوچیک میشه نجاتش داد   مثلا اینکه پاشی بری تو جمع و پیش بقیه همین که تو تختت نباشی دیگه و یکم قدم بزنی کلی کمک کنندس 

[Hanifa]

اگه صبحونه نخوردی   یه صبحونه بزن بر بدن که حالت بیاد سرجاش   یکم دیگه هم اذان میشه و وقت نماز  اصن کی دلش میاد دیگه پاکیشو نگه نداره

[Roza_r]

سلااام آبی جان، شاید باورت نشه منم امروز چندین بار وسوسه شدم و گفتم بیام کانون، با حنیفا موافقم، بلند شو تغییر موقعیت بده، من الان تغییر موقیت خاصی نمیتونم بدم، واسه همین اومدم کانون فعلا

[*آسمان*]

سلام بر خواهرای عزیزم  

من زحمت کشیدم پاشدم تا دستشویی رفتم ۵۰ درصد مسئله اینجوری حل میشه ...

ولی متاسفانه یه وقتایی دغدغه میوفته به جون آدم ...
الان رو با پاکی به سرانجام برسونم ولی چون مسائلم حل نشده فردا روز از نو و روزی از نو 
باید ریشه ای یه فکری کنم که بلد نیستم 

[Roza_r]

فکر خوبیه منم تا دسشویی رو میتونم برم و بلههه مشکل ریشه ایه، میفهمم چی میگی. این نوشتن مواردی که باعث نگرانیتن و ریز کردن قدم هایی که کمک میکنه نگرانیت کمتر بشه که ایرانا همیشه ازش صحبت میکنه رو امتحان کن

[*آسمان*]

سلااام آبی جان، شاید باورت نشه منم امروز چندین بار وسوسه شدم و گفتم بیام کانون، با حنیفا موافقم، بلند شو تغییر موقعیت بده، من الان تغییر موقیت خاصی نمیتونم بدم، واسه همین اومدم کانون فعلا

منم تغییر موقعیت خاصی نمیتونم بدم 
تو خونه تنهام ...
از جمع هم خبری نیست 
منم و کارهای مونده و فکرای نشخوار نشده  

[Roza_r]

منم تغییر موقعیت خاصی نمیتونم بدم  
تو خونه تنهام ...
از جمع هم خبری نیست  
منم و کارهای مونده و فکرای نشخوار نشده   

اگه حیاط یا بالکن دارید برو قدم بزن، من سرکارم و فعلا کسی اتاقم نیست و خجالت میکشم برم اتاق همکارم. امروز دو بار رفتم  از اینجا هم بیرون نمیتونم برم فعلا متاسفانه. ولی خب لپ تاپم همراهمه و میخوام مقالمو اصلاح کنم. میدونی وسوسه سرچ کردن داشتم ولی الان یکم نوشته های کانونو خوندم بهترم. دیشب تو تاپیک تجربیات فک کنم اقای نوید گفته بود نذارید تو چرخه نمیتونم و نمیشه بیفتید از دیروز بارها با خودم مرورش کردم. چون فک کنم من یه مدته تو چرخش افتادم. باید بتونم و باید بشه

[*آسمان*]

ممنون رزا جان 
به امید پاکی هر دوتامون 
من میرم پیاده روی بعد هم میرم سراغ کار هام که ریزشون کنم 
امروز با پاکی سپری میشه 

[Roza_r]

بلهههه امروز به پاکی سپری میشه ان شاء الله

[eltyam]

خانم رزا و خانم آبی
در چه حالید؟ خوبید؟
بینی شیطون و به خاک مالیدید؟

[پشتکار]

من وسوسه دارم
داره هی شدتش بیشتر میشه
تنهام
جایی هم ندارم برم.تازه از سر کار برگشتم و خستم
حال هیچ کاری ندارم

[مهدوی]

من وسوسه دارم
داره هی شدتش بیشتر میشه
تنهام
جایی هم ندارم برم.تازه از سر کار برگشتم و خستم
حال هیچ کاری ندارم

پشتکار داداش کجایی؟

چطوره دراز بکشی و به جاهای خوبی که دوست داری سفر کنی فکر کنی؟

بهتر از اونم هست؛ مثلاً مرور خاطرات کودکی؛ دوستان دوره های قبل و خوشی های قدیم