اورژانس کانون

[Hanifa]

وقتایی که ناامید و عصبی هستی کنترل و مدیریت سخته 

[mehrdadsdm]

سلام آباجی اولن من کوچکتر از اونیم که بخوام راه نمایی کنم ولی برای ترک باید انگیزه داشته باشی و گرنه با کوچکترین مساله ای نا امید میشی و شکست میخوری.

[Hanifa]

ولی برای ترک باید انگیزه داشته باشی و گرنه با کوچکترین مساله ای نا امید میشی و شکست میخوری

انگیزه رو دارم و برای این موضوع ناامید نیستم  از مسئله دیگه ای ناامید و عصبی شدم  ولی خب درست و منطقیه حرفتون.

[mehrdadsdm]

میشه بگین از چه مسئله ای ناراحت هستین.

[محسنین]

وقتایی که ناامید و عصبی هستی کنترل و مدیریت سخته 

سلام .

سخته ولی امکان پذیره  .
پاکی قشنگیش به سخت بودنشه . 
آدم اگه تو این شرایط حساس هجوم وسوسه ها قوی باشه و راه سخت یعنی مقاومت رو انتخاب کنه ، در آینده خیلی خیلی خاطره انگیز میشه سخت کوشیش. 

روراست باشین با خودتون و بهانه ها رو دور بریزید .

اگه امروز ترک نشه، فردا بازم سخت تر میشه 
ترک کامل چیزی نیست بجز همین مقاومت های ریز و درشت. 

نا امیدی و عصبی بودن با انجام گناه دوبرابر میشه .
تازه کلی حس منفی و بد دیگه هم که داره .
پس راه حل درستی نیست .

ان شاءالله موفق و سرافراز باشین 

[Hanifa]

شاید خستگی ناشی از کلی امتحانای متوالی هم باشه 
شایدم بخاطر موضوعی که داره اذیتم میکنه و نیاز به کمک دارم دربارش اما حس میکنم با گفتنش نه تنها درک نمیشم بلکه اون موضوع هم حل نمیشه

[Hanifa]

نا امیدی و عصبی بودن با انجام گناه دوبرابر میشه .
تازه کلی حس منفی و بد دیگه هم که داره .
پس راه حل درستی نیست .

قطعا همینطوره  ممنونم از کمکتون

[mehrdadsdm]

حرفای کاربر محسنین درسته من تا خوب شدم عذاب زیادی کشیدم

[محسنین]

شاید خستگی ناشی از کلی امتحانای متوالی هم باشه 
شایدم بخاطر موضوعی که داره اذیتم میکنه و نیاز به کمک دارم دربارش اما حس میکنم با گفتنش نه تنها درک نمیشم بلکه اون موضوع هم حل نمیشه

خب همینه . 
زندگی همه آدم ها همینه . پر از مشکل . پر از دردسر ها . پر از درک نشدن ها . 
اصلا زندگی دنیا همینه  دیگه .
اگه روزای سخت رو غنیمت بدونیم و صرف قوی تر شدن خودمون کنیم ، دیگه دفعه بعدی معیارمون برا سختی خیلی بالاتره 


به هرحال الان فقط باید موضوع و وسوسه رو کلن فراموش کنید . چون به هیچ عنوان از مشکلات کم نمیشه ...
فقط باعث میشه که ضعیف تر بشین . 

وقتتون رو به بهترین شکل استفاده کنید 
خدای بزرگ همین نزدیکیه ... چرا یه گفت‌وگوی صمیمی با خدا نداشته باشین ؟

[.پارادوکس.]

فکر کنم به خاطر اینه که اون طوری که من می خوام نیست، واسه خودم کلافم و عصبی ام ، چون اصلا شبیه فیلما نیست که یه عاشق پیشه بیاد و همه چی تموم شه ،این طوریه که چندین نفر میان و همش تو خلعی که بعدش چی میشه ؟ جوابم مثبت باشه چی میشه ؟ منفی باشه چی ؟ اونا جوابشون چیه ... هی تو چیزای نامعلوم هستیم 

آرام جانم میتونم درکت کنم ، 
ولی میتونم بپرسم چرا میخوای همه چیز و کنترل کنی؟ به نظرت واقعا ممکن هست صفر تا صدِ زندگی به دلبخواه تو پیش بره؟!
قطعا زندگی مثل فیلم ها نیست ، اگر مشابه فیلم ها بود که اصلا زندگی نمیشد   فیلم ها برای فروش بیشتر عاشقانه و محبت بیشتری رو به نمایش میذارند و اگر به واقعیت بپردازند قطعا باید نشانگر سختی ها و تلخی های زیادی باشند .
 در ضمن چرا فکر میکنی مردها عاشق پیشه نمیشند؟ بعد از شناخت بیشتر ، آشنا شدن با فرد مناسب عشق و علاقه حتما بیشتر میشه.
اما در مورد نگرانی هات که میگی اگر جوابت منفی یا مثبت باشه چی میشه حق داری ، ولی به نظر من اینطور میشه عمل کرد که معیارها و خواسته هامون از زندگی مشترک رو مشخص کنیم ( اینکه اصلا چرا میخوام ازدواج کنم ؟ من برای مسئولیت پذیری آماده هستم؟ انتظاراتم از زندگی‌مشترک ، همسر بودن و در آینده مادر بودن چیه ؟ کسی که میخوام باهاش تشکیل زندگی بدم باید چه ویژگی هایی داشته باشه ؟ عشق میخوام؟ ظاهر مهمه؟خانواده؟ دین و ایمان ؟شغل و تحصیل؟) اگر همه ی این ها رو مشخص کنی میبینی که به خودی خود به یک راه مشخص و روشن رسیدی و میدونی که دنبال چی هستی و دیگه تردید ها و بلاتکلیفی ها از بین میرند.

---

 

برای برادرم استرس دارم ، هم واسه خودش ، 
هم واسه این که من برای مامان و بابام ، خیلی مهم بودم ، همیشه همه توجه ها به من بوده ، توی دختر های فامیل ، همیشه از همه لحاظ بالا تر بودم ، 
حسادتی نیست ، اما عادت ندارم به این که یکی از من بهتر باشه ، توی هیچ موردی ....
یعنی اگه آدم ها ۱۰۰ تا ملاک داشته باشن و من تو ۹۹ تاش خوب باشم ، و طرف مقابلم ۱ دونه باشه که بهتر از من باشه ، نمی تونم تحمل کنم ، باید تو همون یه دونه هم بهتر باشم ، ولی اگه چیزی باشه که نمی شه تغییرش داد ، اون وقت اذیت می شم ، جدا ازین ، چون همیشه تک دختر بودم ، همه توجه ها و .... همه چی به من بوده ، نمی دونم حالا که قراره ۲ تا دختر به خانواده مون اضافه شه (دو تا داداش دارم) ، حسم باید نسبت بهشون  چه طوری باشه ، خیلی چیزا تغییر می کنه قطعا ... 

گاهی وقت ها باید سازش کرد،مدارا کرد و کنار اومد .هرکسی در جایگاه خودش بهترین هست . تو در جایگاه تک دختر بودنت و آرام بودنت بهترین هستی و بقیه هم د جایگاه خودشون . هرشخصی مستقل از شخص دیگری هست .
تو حسادت نداری ، تو مشتاق بهترین بودن هستی که این هم خیلی خوبه فقط باید اجازه ندی احساسات منفی بهت غلبه کنند و اذیت بشی.
با اضافه شدن دوتا دختر به خانوادتون ،خانوادتون بزرگتر میشه . برادرهات عاقبت به خیر میشند و کلی اتفاقات خوب میوفته ‌. مطمئن باش قرار هست خیلی دوسشون داشته باشی ‌ اصلا از این بابت نگران نباش . 
اولش این احساسات ضد و نقیض میاد سراغ آدم ولی بعدها خیلی عادی میشه 
قرار نیست محبت خانوادت و بهترین بودن تو تغییر کنه بلکه قراره با اضافه شدن افراد جدید عشق و محبت بیشتری به محیط خونه شما تزریق بشه که این عالی هست . 
امیدوارم بهترین ها و خیرترین اتفاقات قسمت تو خانواده محترمت باشه

[Roza_r]

حنیفا و آرام عزیزم امیدوارم به سلامت از وسوسه ها عبور کرده باشید....ممنون بابت کمک های همه، من اومدم اینجا بنویسم که وسوسم امروز زیاد بوده چون ذهنمو کنترل نکردم و به قول اقای مهدوی هزینه پاکیمو‌ پرداخت نکردم ولی دیدم مطالب خوبی برای کمک به دوستایی که اومدن اینجا نوشتید، دعا کنیم برای هم...

[.آرام.]

خیلی خیلی ممنون از پارادوکس 
حرفای خیلی خوبی زدی 
دو سه بار خوندم 
فکر می کنم اگه مجدد تو این شرایط قرار بگیرم بازم بیام بخونمش 
آرامش رو برای قلبت آرزو می کنم 
و بازم ممنونم ازت
_____

حنیفا و آرام عزیزم امیدوارم به سلامت از وسوسه ها عبور کرده باشید

خدارو هزار بار شکر ، برای این پاکی

[razmjoo]

سلام ، رزمجوی ۷ ساله و اندی هستم...

ترک کردن یک هدف نیست ، ترک کردن یک مسیره

[*آسمان*]

سلام کانونی های عزیز
فکر نمیکنم کسی آنلاین باشه به هر حال اومدم اینجا بگم میرم ورزش میکنم بعد هم قرآن میخونم 
امیدوارم به خیر بگذره  
خودمم خسته شدم چون 

[سنــا]

سلام آسمان جان

من هستم 

خوبی؟  آفرین تلاش کن حالتو بهتر کنی

باران رو خوندی؟  برو  تمرین هارو انجام بده   حداقل تمرین اهداف پاکی رو