1391 آبان 9، 10:57
1391 آبان 9، 11:05
ویرایش شده
آفرین مریمی
قوی باش
میدونم نمیزاری اتفاقی بیفته
تو الان از همه ما بهتری....چون جلوی یه وسوسه رو گرفتی
:smile girl::smile girl::smile girl:
تبریککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
(1391 آبان 9، 11:04)hf.zahra نوشته است: مریم درسته هما نیست ولی ما حاضریم به خاطرت بریم سبزی پاک کنیما
کیمیا هم که مدیر شده دیگه پارتی هم داریم
آجی حله
بهت ایمان دارم
میدونی که واقعا قبولت دارم و خیالم راحته
(خرابم نکنیا)
بابا از اون سبزی پاک کردنه به بعد دیگه من خودمم میترسم اورژانسی بشم
اما واسه مریمی حاضرم بریم....حقوق که نداریم بریم سبزی پاک کنیم بهتره
یا عباس
1391 آبان 9، 15:55
نمیدونم......روز هایی که م ح ت ل م میشم وسوسه ام دوبرابر میشه
خیلی برام جالبه ....به نظر خودم باید وسوسه کمتر بشه ولی بیشتر میشه
طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
1391 آبان 9، 16:14
ویرایش شده
بعد سعی کن خودتو مشغول کنی
فکر کن ببین چه کارایی می تونی همین الان تا ش انجام بدی که حسابی سرتو شلوغ کنه و خسته ات هم بکنه
ذکر یادت نره
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
yekbarbarahamishe نوشته است:مواظب باش دلتنگی و هر بهونه دیگه کار دستت نده. اینا همش تفکرات شیطانه تا وقتی به مرحله عمل نرسیده. مرحله عمل دست خود آدمه.
سعی کن بر تفکرت پیروز بشی. یعنی این اراده رو داشته باش که تمرکز کنی و به اونچه که دوست داری فکر کنی. یعنی پیروزی بر فکر.
.
"!Be The Crazy Happy One"
.
1391 آبان 10، 15:26
ویرایش شده
احساس سنگینی میکنم
سلام فکر کنم پست قبلیم پاک شد
امروز روزه دومه احساس سنگینی میکنم
چه جوری شدم
1391 آبان 10، 16:27
اوایل یکم سخته ... بدنت داره واکنش نشون میده به ترک ...
باید کم کم بدنت رو عادت بدی پس مقاوت کن .... پیشنهاد میکنم بری یه دوش آب سرد بگیری که یکم حرارت بدنت بیادش پایین .... خیلی تاثیر داره
1391 آبان 10، 22:54
خطر رفع شد
رفتم باشگاه و حسابی کار کردم
ممنون از همتون
1391 آبان 10، 23:24
شرمندم.
دارم داغون میشم خیلی دارم خودمو کنترل میکنم.
چی بگم هر چی میکشیم از .....
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
حسین و کربلا را می شناسند . . .
1391 آبان 10، 23:37
چقد دور بودم ازت
احساس میکنم فاصلم باهات یه دنیاس
میخوام برگردم ولی هر چی تلاش میکنم میبینم نمیرسم.
چقد دل امام زمانو شکوندم.
با چه رویی برگردم اخه.
اخه چقد بیچاره گریه کنه برام ولی من....
اصلا ولش کن.خر ما از کرگی دم نداشت.
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
حسین و کربلا را می شناسند . . .
1391 آبان 10، 23:42
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
حسین و کربلا را می شناسند . . .
1391 آبان 10، 23:46
شما فقط اراده کن یک قدم به سمت خدا بردار، خدا صد قدم به سمت تو برمیداره
هیچوقت از رحمتش ناامید نشو ، هیچوقت هیچوقت هیچوقت...
1391 آبان 10، 23:50
(1391 آبان 10، 23:37)خوشحال نوشته است: خدایا دلم گرفته.
چقد دور بودم ازت
احساس میکنم فاصلم باهات یه دنیاس
میخوام برگردم ولی هر چی تلاش میکنم میبینم نمیرسم.
چقد دل امام زمانو شکوندم.
با چه رویی برگردم اخه.
اخه چقد بیچاره گریه کنه برام ولی من....
اصلا ولش کن.خر ما از کرگی دم نداشت.
سلام داداش خوشحال
میدونی با این حرفات چقدر خریدار پیدا کری؟
خدا به بندش شوقش بیشتره، چشمات رو ببند و خودت رو در آغوش خدا حس کن.
1391 آبان 11، 22:46
نمیخوام برم رو منبر چون اگه بیل زن بودم باغچه خودمو بیل میزدم....... ولی تو خیلی با اراده ای ....... حتما موفق میشی
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..