امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

نقل قول: انگار واقعا یه طوریم شده
بچه ها
من نمی خوام مثل قبل شم [تصویر:  c.gif]
آفرین همینا رو باید به نفستون یادآوری کنید Smiley-face-cool-2

اینا 
نقل قول: "به نفست بگو بی حوصله میشی وقتی میشکنی تا چند ساعت بعدش حال هیچ کاریو نداری حوصله نداری گاهی عقلت توی اون لحظات دری وری میگه یکم عقلت مست میشه و به چه کنم چه کنم میفتی . توی تصمیمات و برنامه ات دچار بی ارادگی و بی حوصلگی و بی حالی میشی .


 به نفست بگو چقدر خواب کافی  و نشاط کافی خوبه . بش بگو روزهای بعد پاکی براش لذت بخش تره بش بگو لذات دیگه رو با پاکی توی روزهای بعد از پاکی بیشتر میشه چشید ،  دیگه چشمها و دماغ و حس چشایی گریپ نیست . میشه از دیدن یه منظره بیشتر لذت برد . میشه با آرامش و خلوت فکری بهتری خوابید .


 میشه هم دردی و درک بهتری با بقیه داشت . بخدا وقتی پاک باشی آب که میخوری باش حال میکنی و لذت بستنی خوردن رو بیشتر میفهمی ! 



این ها رو بنفست بگو .

 بگو تو بی نظمی و بی خوابی رو دوست داری که میشکنی ؟ 
تو بی قراری و بی حوصلگی و تشویش فکری رو دوست داری که میشکنی ؟ 
تو حس گناه و پوشوندن وجدان رو دوست داری که میشکنی ؟ 
بش بگو تو حال بد و بی تمرکزی رو دوست داری ؟ 
تو چه کنم چه کنم و گیجی و تردید رو توی تصمیمات  زندگیت دوست داری که میشکنی ؟ 



مرتب بس بگو و بشمار . بعد خود نفست میگه بیا دیگه نشکنیم ! بیاد خود نفست بگه من طرف لذت پاکیم . طرف لذت ارامشم . طرف لذت شهوتم منتها پاکش و به موقعش توی خواب . بیاد بگه طرف لذت بردن از غذا ها و منظره ها و میوه هام .



 بیاد بگه نمی خوام با یه شکست  خ.ا ، غدایی که میخورم رو کوفت کنم! 
 نمی خوام گردشی که با دوستم میرم رو از کم درکی و بی حو صلکی باش کوفت کنم .!
 خودش میاد میگه نمی خوم انقدر تحملم کم بشه که  بواسطه شکست که نتونم یه ساعت بشینم درس بخونم و یه ساعت نشستن بر ای درس برام عذاب باشه . 


دوستانه باش حرف بزن 
بلاخره برای شکستت لحظه قبلش توجیهی میاری 
[تصویر:  wp4003454.jpg]
داداش امیرحسین این رو به چشم یه آزمایش بزارین یه امتحان سخت

مهم اینه که شما در مقابل چیکار میکنین؟؟؟
مقابله..مبارزه...پیش رفتن به سمت خدا و پاکی و ادامه مسیر ..
یا خدای نکرده تسلیم...شکست...برگشت به عقب؟؟

الان باید نشون بدین رفتین زیارت و مناجات و توبه کردین قوی تر شدین
[تصویر:  wp4003454.jpg]
امیرحسین جان چاقو زیر گلوت نذاشته شیطان که

تو قران هم هست وقتی که قیامت بشه ازت بازخواست میشه

من انسان میگم گناهام گردن شیطانه اون منو فریبم داد

شیطان هم میگه تقصیر خودته من فقط دعوت کردم و تو بودی که پذیرفتی

تو خودت نخوای کسی نمیتونه تورو مجبور به کاری کنه

الانم سعی کن فکرشو از ذهنت بیرون کنی

و تو ولش کنیKhansariha (8)
امیرحسین خان
هرموقع اومدید کانون حتما یه خبری از خودتون بدید
و اینم بدونید ک این یه اتحان الهیه
خدا و اقامون میخواد ببینه تا چن پای حرفتون هستید
عهدشکنی نکنید
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

(1392 تير 12، 13:42)امیرحسین خان نوشته است: خبر...
varzesh
خوابیدم خوب شدم
بعدش هم بلند شدم رفتم نماز
خدایا شکرت
خدا رو شکر قهرماننننن :22:
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

داداش خودتو باور داشته باش
تو اینقدی قوی هستی که با این چیزا شکست نخوری
قوی باش
توکلت هم به خدا
موقع کار
همیشه خدا رو در نظر داشته باش 
ایشالا اتفاقی نمیفته Khansariha (18)

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
(1392 تير 13، 15:08)امیرحسین خان نوشته است: هی اذیت می کنه
اما من که می دونم
خدا می خواد امتحانم کنه
ولی بچه ها
مقداری کج رفتم1276746pa51mbeg8j
سراغ سایتای ... نرفتم
فیلترشکن رو هم فقط واسه یه کار خاص روشن کردم و بعد خاموش کردم ( خب چرا می زنید؟ باشه پاکش می کنم )
اما می دونید
من به واسطه ی کارم بهتره عکس سرچ کنم، یه سری آموزش های تصویری ببینم و...
بعضی عکسا مقداری محرک هستن، که خب من هم اصلا هدفم این نیست اونا رو نگاه کنم ( هرچند اگه یه چیزای محرکی توی عکس نبود و مثلا جای این که عکس خانم باشه، آقا بود خیلی به نفعم بود و چیزای خوبی یاد می گرفتم! ) اما این که چشمم می خوره باعث می شه وسوسه شم
از شما چه پنهون مقداری اینجا شکست خوردم1276746pa51mbeg8j
یه لحظه می شد که نگاه بد می کردم....1276746pa51mbeg8j

ما که ایمیلم باز میکنیم ازین چیزا گوشه هاش نشون میدن!  
خدا لعنتشون کنه 
وقتی این چیزا رو میبینین یاد این بیوفتین که اونا قصدشون ضربه زدنه  
و شما با تحریک شدن  اونارو به هدفشون رسوندین 

گاهی که اینجوری فکر میکنم  باعث میشه تحریک رو کلا فراموش کنم 

53258zu2qvp1d9v
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
داداش دوست نداری ک خدا و آقامون ازت ناراحت باشن
بخد قدر زندگیتونو بدونید
من آرزوم اینه ک همین روزا آقا بطلبتم
ولی......
غافل از اینکه شمارو طلبیده توروخدا عهد شکنی نکنید
یاد اون روزی ک رفتید پابوسش تو حرم یه حسی غریبی داشتین بیفتین
اینکه دوس نداشتین ازش دب بکنید
دوست ندارید ک خدایی نکرده آقامون ازتون رو برگردونه؟؟؟
اگه اشتباه نکنم داداش مجتبی میگفت
اگه همه رو به چشم ناموس خودمون ببینیم دیگه با هیچی عکسی نمیشکنیم
داداش قدر روزای پاکتو بدون...
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

امیرجسین جان
یکی اینکه توکل به خدا باشه. تازه از مشهد اومدی سعی کن نگه داری چیزایی رو که اوردی!
در مورد عکسا هم، سعی کن چشاتو منحرف کنی از عکسای تبلیغاتی پیجا! ولی برای کارتم نمی دونتم سعی کن عکسایی رو ببنی که مورد نداره! ولی درک می کنم گهگاهی با کوچکترین محرکی می ره ادم به سمت اخرش! پس اون لحظه ها حواست بیشتر جمع باشه 1
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

اورژانسی نیستم که الان. ولی چرا اینجوریم 13 انگار عادت شده! انگار خودم می خوام برم به سمتش 13 محرکی هم نباشه سریع درست می کنم! فیزیولوژیکی احساس خاصی ندارم، یعنی زیاد نیست ولی انگار ذهنم به سمت دیگه ای فرمان میده. چه طرزشه واقعا!
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

آقا هادی

ذهنتونو کنترل کنید . یه سر به تاپیک فکر برتر بزنید یه بار راهکارهارو بخونیدclapping

شما هم نظرتونو بگید.

به چیزای خوب فکر کنید .امروز روز جمعست گناه کردن عذابش بیشتره

برید یه غسل جمع کنید و از خدا و امام زمان بخواید کمکتون کنن.

اینم لینک فکر برتر
اقا هادی دقیقا حس شما رو درک می کنم
میدونم چیه
شاید ی خورده مثل این گربه هه الکی باید خوش باشید و بی خیالی طی کنید؟ منظورم انحراف ذهن به چیزای دیگه که دوست دارید
موفق باشید

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 تير 14، 15:38)Hadi نوشته است: اورژانسی نیستم که الان. ولی چرا اینجوریم 13 انگار عادت شده! انگار خودم می خوام برم به سمتش 13 محرکی هم نباشه سریع درست می کنم! فیزیولوژیکی احساس خاصی ندارم، یعنی زیاد نیست ولی انگار ذهنم به سمت دیگه ای فرمان میده. چه طرزشه واقعا!
 کوچیک تر از اونم که بخوام نصیحت کنم اما یه راه خیلی کارآمد اینه که تلخی گناه و شیرینی عبد بودن رو بچشیم
راهش هم افزایش عمق اعتقاداته!
اگر به آینه صوتی سر نزدید درنگ نکنید!آق مجتبی گل کاشته
(1392 تير 14، 15:38)Hadi نوشته است: اورژانسی نیستم که الان. ولی چرا اینجوریم 13 انگار عادت شده! انگار خودم می خوام برم به سمتش 13 محرکی هم نباشه سریع درست می کنم! فیزیولوژیکی احساس خاصی ندارم، یعنی زیاد نیست ولی انگار ذهنم به سمت دیگه ای فرمان میده. چه طرزشه واقعا!
هادی جان
همونطور که کم کم ذهنمون رو آلوده کردیم
همینطور هم میشه کم کم اونو پاک کنیم
فقط باید ارده کرد و امیدوار بود
باید جسارت به خرج داد و باهاشون جنگید
نه اینکه کم بیاریم
اگه هر بار که این وسوسه ها اومد و تونستیم برش غلبه کنیم
مطمئنا در جهت پاک کردن این ذهن آلوده یه پله بالاتر رفتیم

[تصویر:  05_blue.png]
آقا هادی تنها کاری که الان باید بکنین اینه که ذهنتون رو منحرف کنین...! خب این که فیزیولوژی اورژانسی نیستین ولی ذهنتون عادت کرده به نظر منم سخت ترین قسمتش باید باشه!!! البته کارهای ذهنی هم می تونه خیییییییلی آسون انجام بشه هم خیلی سخت... و این شما هستین که میزان سختی و آسونیش رو تعیین می کنین... ذهنتون حقیقتا این رو نمی خواد آقا هادی... اشتباه می کنین... ذهنتون یه زندگی پر از آرامش و احساسی رو می خواد که به این شکل فقط ناراحتی عایدش میشه... بذارید ذهنتون با این کار رو نکردن به آرامش حقیقی برسه... الان فقط می خواد سریع خودش رو آروم کنه ولی الان اون قسمت از ذهنتون چون شرطی شده متوجه نیست که این در واقع آرامشش رو میگیره... ولی شما این رو میدونین...

یادمه توی امضاتون قبلا نوشته بودین... می خواین پدر خوبی بشین... پس برای ذهنتون پدری کنین... چون الان متوجه ضررایی که بهش وارد میشه نیست... و این شمایین که باید کمکش کنین...1 مثل یه پدر...
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش 

خواهی دید که آن لحظه هرگز فرا نخواهد رسید...

53

[تصویر:  bwgc4a4v29tlqllozxqq.jpg]
[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان