اورژانس کانون

**عمار** · 1394 ارديبهشت 5، 11:41

سلام بچه ها
خیلی داغونم،خیلی.................
بعد شش ماه مبارزه و تلاش دوباره شکست خوردم و پیش خودم و خدای خودم شرمنده شدم
دیگه هیچ انگیزه ای برای ادامه و تلاش ندارم ......

آدمی که شش ماه با خدا حرف زده مگه............
تورو خدا کمکم کنید کمکم دارم قید همه چی رو میزنم، درس و دانشگاه و دین و ترک و....

**سرباز تواب** · 1394 ارديبهشت 5، 17:59

سلام عمار جان چطوری داداش؟
والا من همین تازه اومدم دوباره تو سایت شاید باور نکنی ولی من سال 91 بیش از 9 مال ترک داشتم و همین طوری مثل تو ناامید شدم و رفتن تا الان که برگشتم اگه بری و بیخیال بشی مثل من میشی مطمئن باش
پشت این قضیه هیچی نیست مطمئن باش ضرر میکنی
این که میگی نام خدا اوردم و با خدا حرف زدم درسته چون اگه به پست های قدیم من نگاه کنی همش نام خدا و امامان بوده
دو تا موضوع بود که من به معنای اونها توجه کردم شاید الان به درد تو بخوره
یکی جهاد با نفس اصلا یعنی چی ؟ یعنی جنگ با نفس ، خود جنگ یعنی اینکه هم میزنی و هم میخوری نمیشه که توی جنگ حتما حتما برنده بشی اگه دشمنت باهات نجنگه که تسلیم هست در این صورت دیگه مشکلی نداشتیم که گل و بلبل بود
این که میگیم دشمن به گفته معصوم هست که نفس انسان دشمن او است
دوست من اشتباه منو تکرار نکن من روز اول ترک گفتم تحت هیچ عنوانی من نمیشکنم و واقعا در 9 ماه نشکستم ولی وقتی شکستم کلا انگیزم رو از دست دادم و رسیدم به حالا اراده ام رو از دست دادم ، وزنم زیاد شده الان در حد ترکیدن ،
چون من گفتم که همیشه موفق میشم و هیچ جای بازی نذاشتم و بعدش دیگه مثل روز اول نشدم ولی حالا با این روش پیش میرم
الان تو دقیقا مشکل منو داری داداش گلم عقب نکش میدونم حالت خیلی بده ولی دیگه شده بی خیال شو و شروع کن وگرنه مثل من میشی
اصلا بیا با هم شروع کنیم بهم روحیه بدیم
یاعلی

**همساده** · 1394 ارديبهشت 5، 19:41

سلام عمار
سلام دوست قدیمی سرباز تواب
یادمون باشه این جمله رو:بهبودی ادامه دارد

**عمار** · 1394 ارديبهشت 5، 22:14

سلام بچه ها
ممنون از لطفتون و ابراز همدردیتون
واقعا از اینکه میتونم حرفایی رو که تو زندگیم به هیچ کس نگفتم ،اینجا و با شما در میون بزارم خیلی خوشحالم و خدارو شکر می کنم که من رو با این محیط آشنا کرد.
ممنون داداش تواب دلگرمی زیادی بهم دادی،خدا خیرت بده. تو این شش ماه من خیلی مغرور شده بودم و همش می گفتم من که شش ماه ترک کردم دیگه تموم شد و همش من من من من .............. می کردم یادم رفته بود که من حتی نمیدونم 1 ثانیه بعد زنده هستم یا نه .
غرور من باعث شد که شکست بخورم .تو این راه ،یعنی مبارزه با هواهای نفس انسان قدرتی نداره و خیلی ضعیفه و باید به خدا تکیه کنه تا موفق بشه و من اینو فراموش کرده بودم.
انشاالله با هم این راه رو ادامه میدیم تا پیروزی.
به امید فرج مولامون.

**عاشق فاطمه زهرا** · 1394 ارديبهشت 6، 20:14

سلام داداش
هستی.

بنده در خدمتم ، اگر هستی ، یه علامت بده ، تا بگم چی کار کن.

**عاشق فاطمه زهرا** · 1394 ارديبهشت 6، 20:24

ببین داداش من حالت رو خوب می فهمم ، چون خودمم تو شرایط تو بودم.
این راهکار در مورد من جواب می ده:

اولا باید از خدا کمک بگیری ، از ته دل بگی که نمی خوای بشکنی.
بعد مرحله بعدی باید فکر کنی که چرا این جوری شدی و چه دلیلی توی گوشه ذهنت هست که می خواد وادارت کنه که بشکنی و تو در مقابلش کاری نمی کنی؟
شاید اون دلیل این باشه که روزای پاکیت بالا رفته و فکر می کنی و شما رکوردت رو زدی و دیگه وظیفه ای نداری.
اگر این طوره جوابش اینه که بعضی ها بودن که یک سال پاک بودن ، بعد یک سال شکستن. ولی بعد از شکستشون دیگه نتونستن حتی یک ماه هم پاک بمونن. شما از این فرصتی که داری باید استفاده کنی. اگر شکستی از کجا معلوم که بعدش دوباره بتونی به این نقطه برسی؟

شما بعد از این که خوب توی ذهنت گشتی و دلایل رو از بین بردی ، علی القاعده به نقطه ای می رسی که دیگه نمی خوای بشکنی. به این جا که رسیدی راهکار زیاده. می تونی بری پارک قدم بزنی. می تونی قرآن بخونی. نماز بخونی ، کتاب بخونی ، بازی کنی ، فیلم نگاه کنی. باید سعی کنی ذهنت رو روی یه چیزی غیر از .... متمرکز کنی.

امیدوارم کمک کرده باشم

**azadam** · 1394 ارديبهشت 6، 20:26

جناب من میتوانم

الان فقط سریع به هدفهات توی زندگی فکر کن و ببین چقد اینکار مانعت شده
یه دوش آب سردم اگه حسشو داری بگیر داداش

**همساده** · 1394 ارديبهشت 6، 20:41

داداش اینکه این روزها ناهوشیار شدی به این دلیله که شهوت رو تغذیه کردی حواستو خوب جمع نکردی.اولین قدم اینه صادقانه بگردی مشکل رو پیدا کنی تا روزهایه بعد حالت خراب نشه.اینکه فقط واسه یه روز تلاش میکنی عالیه پس فقط واسه امروز پاکیتو حفظ کن فکر این نباش فردا هم این رنج وسوسه ها رو باید تحمل کنی هر روز یه شرایط خاصی داره.اینکه ناهوشیار شدی و شهوت رو تغذیه کردی لزوما به این معنا نیست که باید لغزش کنی که شهوت خاموش بشه.اگه از تغذیه کردنش دست بکشی و یه چند ساعت رنج رو تحمل کنی خودش خاموش میشه الان گرسنه شده هی از تو تغذیه میخواد ولی یه مدت با استفاده از ابزار باهاش رفتار کنی بیخیال میشه.

اگه حوصله داشتی این دعا رو با خودت زمزمه کن اگه دیگه خیلی پایه اینی پاکیت از بین نره بنویسیش که محشره خیلی آرامش میده

خدایا

در هر لحظه به حضور تو نیازمندم

چه چیزی جز لطف تو میتواند ترسهارادرهم شکند؟

چه کسی جز تو میتواند راهنما و پناه من باشد؟

در روزهای ابری و افتابی با من بمان!

انجا که تو هستی اشکها سوزنده نیستند….
اگر با من بمانی
همیشه پیروزم…

تقدیم به داداشم من میتوانم

**می توانم** · 1394 ارديبهشت 6، 21:17

شاید پاک موندن در این لحظه غیر ممکن به نظر برسه (نمی دونم واقعا ممکنه یا غیر ممکنه )

اما اینکه دلت بعدش می شکنه ... اینکه خیلی زجر می کشی ... اینکه قلبت هزار تیکه می شه... قطعیه

**تـــواب** · 1394 ارديبهشت 6، 23:33

کسی هست تا ... مونس این دل من باشه ؟

**می توانم** · 1394 ارديبهشت 6، 23:44

به نظر من بشینید
تصور کنید جای اواتارتونید
تصور کنید اقا شخصا برای ملاقات شما اومده
چون از ته دل صداش زدید
من اون شب کلی این عکس شما رو تصور کردم که اومدن دیدن من
خیلی فاز داد

**ata** · 1394 ارديبهشت 6، 23:46

سلام داداش تواب

بله هستیم، چی شده؟ حالت خوبه؟

**تـــواب**

می توانم خانوم

رویی ندارم که حضرت رو مخاطب قرار بدم ... سراسر روزم پر شده از خطا روزی نیست که توش گناهی نکرده باشم

بچه ها حال روحم اصلا خوب نیست

**می توانم** · 1394 ارديبهشت 7، 0:10

من که هیچ از بچه مثبتا خوشم نمیاد
امامم چون خیلی با حاله
ما رو بیشتر دوست داره

استغفرالله علط کردم خدایا

ولی جدی اون بچه مثبتای بی گناه )درصورت وجود(
مخلصانه تر و خالصانه تر خدا و اماماشو صدا میزنن یا ما؟

منم روشو ندارم
اول تصور کردم ادم خوبی ام بعد بقیه شو تصور کرد
م

تازه میگن ارزو بر جوانان عیب نیست

**خانوم لبخند** · 1394 ارديبهشت 7، 0:10

آقای تواب باید با این حال مقابله کرد..

همین حرف می توانم رو منم توصیه میکنم...
هیچ نسخه ای مثل راز و نیاز با خدا و اهل بیت واسه خوب شدن حال دل بهتر نیست..