اورژانس کانون

[تـــواب]

امادگی رو از اون روزی شروع کردم که ب عشق ازدواج تو ده روزه برنده شدم و اومدم بیست روزه ... فقط ب عشق ازدواج همین
یعنی انقدر از خدا دور شدم که دعام مستجاب نمی شه ....

[vojdan bidar]

سلام آقای تواب 

خواستم یه چیزی بگم ، اولا که وقتی کسیو به شما معرفی کردن معنیش این نیست که حتما قراره ازدواجی صورت بگیره ، شما میتونین تشریف ببرین با ایشون صحبت کنین ، نه برای شما و نه برای دختر خانوم این معنی رو نداره که شما منتظر ایشون باشین یا ایشون منتظر شما باشن ، ولی به نظر من حتما برین و یک جلسه صحبت کنین و توی اون جلسه همه چیزایی که دارین رو صادقانه بگین و بگین شما  شرایط مالی سطح بالاتری دارین و در این حد قطعا  در سالهای اول زندگی من در توانم نیست که امکاناتی که توی خونه پدرتون براتون فراهمه براتون مهیا کنم و شاید چند سال نیاز باشه صبر کنین که زندگی ما در شرایط مطلوبی که مد نظر شماست قرار بگیره و لذا من توی این زمینه صداقت داشتم که شما با علم به شرایط و چشم باز تصمیم بگیرین و قصد فریب شمارو نداشتم ، اگه مسائل دیگه ای هم هست میتونین در جریانشون قرار بدین و در آخر هم از ایشون بخاین که ایشون هم هر مسئله ای هست صادقانه بیان کنن و انتظاراتشون رو بگن ، "دوست عزیزم شاید شما اشتباه فکر میکنی که اون دختر خانوم ثروت پدرش رو به صداقت همسرش ترجیح میده "  

و این حرفارو شخصا و تنهایی به خود دختر خانوم بزنین ، جلوی پدر و مادرش ضعفی از خودتون نشون ندین ، شما صادقانه به دختر خانوم بگین ، ایشون اگه دوست داشتن به پدر و مادرشون میگن و اگه صلاح ندونستن نمیگن ، و شما خیالتون راحته که کاری که باید میکردین رو کردین

[vojdan bidar]

جلوی پدر مادرشم اگه میگم ضعف نشون ندی معنیش این نیست که گول بزنیشون ، معنیش اینه که کار دختر خانوم رو سخت نکنی اگه تصمیم به ازدواج با شما گرفت اونوقت برای راضی کردن پدر و مادرش به زحمت می افته 

و حتما برو آقای تواب ،

اگه بخای صبر کنی که به شرایطی که برای ازدواج ایده آله برسی و بدون کمک خانواده اقدام کنی متاسفانه در جامعه امروزی و رسم و رسومات و ... و تورم و گرانی و ... به نتیجه مطلوبی نمیرسی غیر از اینکه سنت میره بالا فرق دیگه ای نداره ، همین سن بالا هم بعدا یه عامل دیگه برای مخالفت خانواده دختر میشه .

انشالله که خانوم فهمیده ای قسمت شما بشه . یکی فهمیده بودن و یکی صداقتش رو بسنج ، بقیه موارد نیازی به سنجیدن نداره و واضحه ، فقط اینکه مهمترین معیاراتم سعی کنن همین دوتا باشه ، چون بقیه معیارا یا دست یافتنی ( ثروت و پول و ... ) یا از دست رفتنیه ( زیبایی و .... )

[vojdan bidar]

یادمه قبلا هم بهت گفتم تواب جان ، همین که به فکر ازدواج بیفتی خودش انگیزه مثبت و هدف برای ترک ایجاد میکنه ، همونطوری که توی 10 روزه موفق شدی که ترک کنی و 10 روز پاک داشته باشی ، حالا هم اقدام کردن برای خاستگاری انگیزه فوق العاده بیشتری ایجاد میکنه ، شما وقتی تشریف میبری و صحبت میکنی (اینو تو پرانتز بگم که البته الزاما هم به معنی این نیست که قراره ازدواجی صورت بگیره و نه برای شما و نه برای دختر خانوم انتظاری ایجاد نمیکنه ، و میتونی این هم بهش بگی توی جلسه اول که شما توی سنی هستین که ممکنه خاستگار های دیگه ای هم داشته باشین یا در آینده داشته باشین و تا زمانی که ما بهم دیگه قولی ندادیم شما هر تصمیمی صلاح دونستین میتونین بگیرین ، اینم دیگه آخر صداقت و مرامته که نشون میدی که یعنی اگه موردی بهتر از من داشتین  من مانع خوشبختی شما نمیشم ولی اینجوری مستقیم بهش نگو ، با همون ادبیات غیر مستقیمی که گفتم بگو)  ،
به رشد فکری و اجتماعی بیشتری میرسی و چون خودت رو در میدان عمل میبینی مجبور میشی که اقدامات مناسب دیگه ای هم برای بهبود وضع زندگیت انجام بدی ، مثلا اگه الان به شما بگن که بیا بریم جنگ میگی ول کن بابا تیر میخوریم ، کشته میشیم ، پدرمون در میاد و ...  ولی وقتی ببینی که بردنت گذاشتنت وسط میدون جنگ یه حسی میگه که این تفنگو بردار چارتا تیر هم تو بزن که از خودت دفاع کنی ، انسان با شرایط خودش رو سریع وقف میده ، خودت رو در شرایطش قرار بده ، ذهنت خودش رو زندگیتو با اون شرایط وقف میده ، مطمئن باش که اقدام کنی نتایج بهتری تو زندگیت میگیری و از جمله اون نتایج ترک این گناهه 

[vojdan bidar]

راستی یه چیز دیگه ، اگه بیان کردن این مسائل برات سخته ، میتونی بنویسیشون روی کاغذ ، جلسه اولی که صحبت کردی با ایشون آخرش بگی مواردی هم بود که حضورا قادر به بیان کردنش نبودم ولی براتون نوشتم و بعد از رفتن من میتونین بخونین ، اینم روش مناسبیه 

[تقوا]

بنظرم ما باید باور و تعریف درستی از ازدواج کردن داشته باشیم:


" ازدواج کردن، خوشبختی نمی آورد؛ نباید برای خوشبخت شدن ازدواج کرد ( یعنی وقتی میگن چرا ازدواج میکنی، بگی چون میخوام خوشبخت بشم )
در واقع ابتدا باید خوشبخت شدن و سپس خوشبختی خود را با شخص دیگری قسمت کرد.


بنابراین؛ ازدواج تقسیم خوشبختی خود با شخص دیگری است.


خوشبختی؛ پول و ماشینو اینا نیست ( دوست ندارم از این حرفای کلیشه ای بزنم ولی چه میشه گفت )

خوشبختی اینه که وقتی صبح از خواب پا میشی، حس خوبی داشته باشی. بدبختی ها و افکار منفیتو بزاری یه طرف و بگی من از پسش بر میام.
اینکه خانواده ها میگن همش از روی جاهلی و نادانیه.


هدفتو ازپاک بودن اردواج قرار نده، داری میگی ازدواج یه انگیزست ولی از نظر من برات مثل هدفه.
به خودت میگی:
پاک میمونم تا فلانی منو قبول کنه؛
پاک میمونم تا در نظر فلانی زیبا بیام؛
پاک میمونم تا بتونم در روابط جنسی بعد از ازواجم موفق باشم؛
اینا همش خوبه ولی نه بعنوان هدف، فقط بعنوان انگیزه هایی که زودگذرن.


باز هم میگم از نظر من؛
دلیل اینکه بعضیا بعد از اینکه متاهل شدن لغزش میکنن، همینه.
میان هدفشون رو از ترک چیزای زودگذر قرار میدن واسه همین بعد از اینکه به هدفشون رسیدن، دنبال فرصتی هستن که دوباره برن سمت خودارضایی.


پاک بمون برای رضایت نیروی برتراز خودت.
پاک بمون برای وجود واقعی و خالص خداوند.
پاک بمون برای ادامه ی رابطه ی دوستیت با خدا.


حرف آقای وجدان بیدار کاملا درسته.
اینکه میدان عملی رو برای خودت درست کنی دقیقا همون چیزیه که نیاز داری.
پس برو خواستگاری و دیگه به هیچی فکر نکن. جز حرفهایی که باید به اون خانوم بزنی ( آقای وجدان بیدار خیلی در این مورد راهنمایی کردن )


تمام حرف هایی که گفتم همشون نظر شخصی من بودن، خواهش میکنم اگه فکر میکنید اشتباهه حتما بگید. التماس دعا - یا علی  

[طاهر]

بچه ها دلم گرفته کسی هست تسکینی بذاره رو درد دلم؟ ...
من عهدم رو که با خودم بستم نشکستم ولی اصلا روز خوبی نبود امروز برام. نمیدونم روزامو صفر کنم یا نه... 
از اینکه تو گوگل هرکلمه که مربوط به شکست عاطفی میشه سرچ میکنی شونصد هزارتا وبلاگ میاره که جوونای این مملکت شکست عشقی خوردن حالم بد میشه. حالم بد میشه انقده روزگار خراب شده... 
میخوام بلند فریاد بزنم:
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من...

[طاهر]

امروز رو که تو ذهنم مرور میکنم میخوام از فرط شرمندگی آب بشم ... امروز رو خیلی بد تا کردم خیلییییییییییی بد...
این نفس پلید تو سینه ام جایی رو گرفته که جاش نیست. باید حالیش کنم که اینجا جای یار آشناست... باید حالیش بشه اینجا جای اون نیست

[می توانم]

سلام


من هستم


مساله يا شيخ ... مگه چه اشكالي داره از همون تو خونه يه دهن برامون بخونيد

ولي دلم گرفته اي دوست رو نخونيد

مثلا به نظرم اين اواز رو بخونيد كه اقاي افتخاري هم باز خواني كرده


آمد آمد با دلجويي گفتا با من تنها منشين برخبز و ببين گل هاي خندان صحرايي را از صحرا درياب اين زيبايي را با گوشه نشستن درمان نشود غم برخيز و به پا كن شوري تو به عالم تو كه عزلت گزيده اي غم عالم چشيده اي ز طبيعت چه ديده اي تو ؟ و ...


بلديدش يا لينك دانلود واستون بذارم ؟


بلديد بخونيد اصلا يا نه ؟

[می توانم]

اهان راستي

وقتي مطمين نيستيد 0 نكنيد

من كلا مخالف صفر شدن روزها هستم

به فتواي من روزهاتون رو از صفر شروع نكنيد

حالا چند روز خوب داريد؟

[تـــواب]

دوست عزیز رضا.دی 

سلام 

ممنونم که وقت گذاشتی و نظرت رو برام نوشتی 
منم موافقم باهات ولی اینکه میگی خوشبختی رو بدست بیاریم بعد ازدواج کنیم یکمی سخته یعنی فی الواقع شدنی نیست .

خداییش من با قشر زنان(بدحجاب) مشکل دارم ، و تا وقتی این مشکل هست ذهن من آشفته ست نمی دونم چطور باید حلش کنم .

مسابقه کنترل چشم هم نتونسته بهم کمکی کنه می دونم ازدواج راه حل این مشکل هم نیست اما ازدواج خیلی کمک می کنه تا عادت های بد رو رها کنیم .
ببخشید سواد من تا همین حدِ :(((( 

[طاهر]

سلام 
وقت نماز بود رفتم اومدم
ممنون از شما
نه بلد نیستم بخونم. خوشمم نمیاد بخونم. 
23 روز
ممنون که هستید ولی دلم از ی چیز دیگه گرفته . بین حرفام بود که از چی ناراحتم

[طاهر]

راستی چرا گزینه نقل و قول کار نمیکنه ؟ یا من بلد نیستم ازش استفاده کنم. (گزینه پاسخ کار میکنه ها)

[می توانم]

قبول باشه
شکست عشقیه دیگه
پیش میاد
چرا خوشتون نمیاد بخونید
واسه باز شدن دل خیلی موثره

کتاب خون هستید؟

[طاهر]

به شدت. ولی الان ی مدتیه درس و مشق رو هم نمیخونم
شکست عشقی بقیه بخونم دلم باز شه؟؟؟