اورژانس کانون

**MeHreKhODaa** · 1394 آذر 4، 16:15

یکی از دوستای خوبمون تو کانون
برای هدر کانون
طرح زده
برید ببینید
برای هدر ایده بدین
این جور کارا باعث میشه حال و هواتونو عوض کنه
دوست داشتین کاری ک خدا همراهمونه رو انجام بدین
برگشتن برا کانونیاااااا
هم بستنی بخرید
ولی من بگماااا
من فالوده میخورم
ابلیموشم زیاد باشه
:25r30wi:

**پارادایس** · 1394 آذر 4، 16:19

داداش دریل امتحانتو گند زدی بیخیالش عزیزم
خوش باش نگاه کن خداهمراهمونه هزار تا امتحانم خراب کنه میره هویج بستنیشو می خوره تو این سرما
با بامیه و کیک خوشمزه خامه ای

منم یه عمر امتحانمو خراب کردم
غصه بخورم که نمره بر نمیگرده که
4chsmu1

بی خیال نمره و درس و امتحان
زنگ تفریحه 317

**خدا همراهمونه** · 1394 آذر 4، 16:22

(1394 آذر 4، 16:19)پارادایس نوشته است: داداش دریل امتحانتو گند زدی بیخیالش عزیزم
خوش باش نگاه کن خداهمراهمونه هزار تا امتحانم خراب کنه میره هویج بستنیشو می خوره تو این سرما
با بامیه و کیک خوشمزه خامه ای
منم یه عمر امتحانمو خراب کردم
غصه بخورم که نمره بر نمیگرده که

بی خیال نمره و درس و امتحان
زنگ تفریحه

از خخودتون مایه بذارید Swear1

من خیلیم امتحتانامو خوب میدادم. تازشم هویج بستنی نمیخوردیم میرفتیم ذرت مکزیکی میخوردیم با دوستام. کلیم تو فضای سبز دانشگاه با هم میگفتیم و میخندیدیدم و استادارو مسخره مسکردم.
اصلا امتحان گند زدن ی دنیاییه ک نگو

مدیونید اگه فکر کنید من امتحانامو خراب میکردم

**Deril** · 1394 آذر 4، 16:24

مرسی از همتون. احتمالا دم غروب برم قدم بزنم و آب هویج بستنی بخورم 4chsmu1

ولی هرکاری کنم سمت اون کار نمیرم.
امتحانم واقعا از خودم ناراحت نیستم چون من تمام تلاشم رو کردم.

**پارادایس** · 1394 آذر 4، 16:26

حالا ذرت مکزیکی رو ول کن
بیمار پا به فرار گداشت فکر کنم Shy

امیدوارم حالش خوب بشه

**MeHreKhODaa** · 1394 آذر 4، 16:27

میخوام یکم جدی شم
خوب فکر کنید اقای دریل
چهار روز دیگه
همه ی ما باید
مسولیت یه زندگی رو به عهده بگیرم
و مطمئنا به مشکلاتی روبرو خواهیم شد
اونموقعه ام باید بریم سراغ
اینکارا
یا دنبال پیدا کردن راه حل
خوبه ک الان سختیامون
سختیش از سختیای اینده
کمتره
اینو یاد بگیریم
هیچ وقت صورت مساله رو پاک نکنیم
سعی کنیم
بارها و بارها تلاش کنیم
نصیحت نمیکنم
منم این مشکلو داشتم
و بدتر از شمام بودم
ولی با خودم منطقی فکر کردم
من حتی کسی بودم
نمره ام کم مشه
یه هفته لب به غذا نمیزدم و فقط گریه میکردم
تو ابتدایی
تو راهنمایی
تو دبیرستان
حتی دانشگاه
پس نباید خودتونو اذیت کنید

**پارادایس**

به به اومدی داداش دریل هویج بستنی نخوری یا سرما میخوری گلو درد میگیری ذرت مکزیکی بخور با چاااااای گرم

این دنیا ارزش غصه خوردن نداره
اصلا ارزش نداره
که بخوای براش غصه بخوری 4chsmu1

برو ذرت مکیزیکیتو بخور خیلی ام خوشمزست

**Deril**

مهر خدا خانوم خیلی ممنونم حرفاتون خیلی خوبن. حق با شماست . من یه چند وقته خیلی منفی نگر شدم و خود خوری میکنم. همین مسایل ساده وقتی زیاد میشن هم باعث میشه آدم ضعیف بشه و راحت بشکنه. تو این دو سه سال اخیر شاید موفقیت هایی داشتم ولی در کل رو به نزول بودم باید یه کاری بکنم واسه خودم. از شرایط موجودم راضی نیستم و همینم باعث شده حالم بد باشه و از زندگیم لذت نبرم و به کارایی مثل خ.**ا..* روبیارم.
واقعا ادم باید خیلی ضعیف باشه که این کوفتی رو انجام بده. حالم از این کار بهم میخوره
من از شما و پارادیس و بقیه دوستان که کمک کردن تشکر میکنم
ببخشید اگه وققتتون رو گرفتم.
حالم بهتره

**پارادایس** · 1394 آذر 4، 16:41

(1394 آذر 4، 16:38)Deril نوشته است: مهر خدا خانوم خیلی ممنونم حرفاتون خیلی خوبن. حق با شماست . من یه چند وقته خیلی منفی نگر شدم و خود خوری میکنم. همین مسایل ساده وقتی زیاد میشن هم باعث میشه آدم ضعیف بشه و راحت بشکنه. تو این دو سه سال اخیر شاید موفقیت هایی داشتم ولی در کل رو به نزول بودم باید یه کاری بکنم واسه خودم. از شرایط موجودم راضی نیستم و همینم باعث شده حالم بد باشه و از زندگیم لذت نبرم و به کارایی مثل خ.**ا..* روبیارم.
واقعا ادم باید خیلی ضعیف باشه که این کوفتی رو انجام بده. حالم از این کار بهم میخوره
من از شما و پارادیس و بقیه دوستان که کمک کردن تشکر میکنم
ببخشید اگه وققتتون رو گرفتم.
حالم بهتره

انشاالله خدا کمکت کنه رفیق Khansariha (8)

**MeHreKhODaa** · 1394 آذر 4، 16:44

حستون رو کاملا درک میکنم چونم خودمم تا یک هفته میش همین طور بودم
یه تمرینی انجام بدین تا یه مدت تا ذهنتون خوشبین بودن شرطی شه
اگه مدادی از دستتون افتاد
یه دلیل برای اینکه خداروشکر افتاد وگرنه ممکن بود فلان اتفاق بیوفته و برام مشکلی پیش بیاد
یا وووای اون لیوان شکست خوب شد شکستا وگرنه تو دستم یا موقعه نوشیدن چای خرد میشد زخمی میشدم
کم کم ذهنتون بعد مدتی شرطی میشه
بابام تعریف میکنه تو جنوب ک بودن وسط بمبارون با ماشین و خانواده داشتن میرفتن خونه
یهوو وسط خیابون ماشین خراب میشه
بابام حرص میخوره ک چرا اینطوری شد هواپیمای عراقی الان از بالا سرمون رد میشه خیابونو بمبارون میکنه
که رد میشه و دقیقا جایی ک اگه ماشین سالم بود و حرکت میکرد و در اون لحظه هواپیما جلوترو بمبارون میکنه
بابام تازه اونجا به حکمت خرابی ماشین پی میبره
اینو گفتم بدونید کوچکترین اتفاقات حکمتی پشتش هست