عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

(1398 آذر 18، 1:19)Nazy نوشته است: چرا وقتی چند روز از پاکی میگذره انقققدر بد خلق و غیر منطقی و عصبی میشم که اطرافیانمم میرنجونم؟
خودم و افسرده شدنم بماند
اینکه میبینم عزیزامو عذاب میدم خیلی اذیتم میکنه.
هربار به خاطر همین میگم برم بشکنم عهدمو 
با اینکه حس نیازی هم ندارم بهش
صرفا به خاطر همین مشکل میخوام عهدمو زیر پا بزارم.
تا کی این حال بد موندگاره؟
چند روز باید یشه که از بین بره؟

سلام عزیزم
با دوباره شکستن که چیزی درست نمیشه
کم کم همه چی خوب میشه
مطمئن باش این حال موندگار نیست
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش

53 دعای کمیل 53
(1398 آذر 18، 1:19)Nazy نوشته است: چرا وقتی چند روز از پاکی میگذره انقققدر بد خلق و غیر منطقی و عصبی میشم که اطرافیانمم میرنجونم؟
خودم و افسرده شدنم بماند
اینکه میبینم عزیزامو عذاب میدم خیلی اذیتم میکنه.
هربار به خاطر همین میگم برم بشکنم عهدمو 
با اینکه حس نیازی هم ندارم بهش
صرفا به خاطر همین مشکل میخوام عهدمو زیر پا بزارم.
تا کی این حال بد موندگاره؟
چند روز باید یشه که از بین بره؟

این طبیعیه نازی خانم
بالاخره شما یه مسکن (که خیلی ضرر داره) رو دارید ترک می کنید.
وقتی از مسکن استفاده نکنید، درد کشیدن و ناراحت بودن و بدخلق بودن طبیعیه.

این روزهای اول سعی کنید از خودتون زیاد کار نکشید، کارهایی که دوست دارید انجام بدید و آروم باشید.

کم کم ذهن و جسمتون درست می شه با گذشت زمان.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

خداروشکر که به ذهنم رسید بیام اینجا.
چققققدر خوب که جوابمو دادین.
ممنونتونم 53
سلام
چرا کسی الان انلاین نیست
فکر دوس پسرم دس از سرم برنمیداره،
نکنه امشب کاری کنم،
نمیخام خراب شه
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
(1398 آذر 19، 23:07)تولد دوباره نوشته است: سلام
چرا کسی الان انلاین نیست
فکر دوس پسرم دس از سرم برنمیداره،
نکنه امشب کاری کنم،
نمیخام خراب شه

سلام خانوم. از اسم قشنگ یوزرتون الهام میگیرم..تولد دوباره..میدونید بعد از اون کاری که نباید بکنید چقدر ناراحت از خودتون میشید. حیف نیست این سه روز خوب خراب شه...چرا زودتر نمیخوابید تا وسوسه از ذهنتون دور بشه.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
(1398 آذر 19، 23:07)تولد دوباره نوشته است: سلام
چرا کسی الان انلاین نیست
فکر دوس پسرم دس از سرم برنمیداره،
نکنه امشب کاری کنم،
نمیخام خراب شه

سلام سعی کنید زودتر بخوابید اگه خوابتون نمیاد یکم موزیک گوش کنید تا افکارومنفی از ذهنتون بگذره یا اگه دوست دارید ذکر بگید
(1398 آذر 19، 23:07)تولد دوباره نوشته است: سلام
چرا کسی الان انلاین نیست
فکر دوس پسرم دس از سرم برنمیداره،
نکنه امشب کاری کنم،
نمیخام خراب شه

سلام
متاسفم اینو میگم
ولی واسه خودم اتفاق افتاده
پسرا آخر آخر آخر  آخرش میذارن میرن
ولی تو میمونی و این خ.ا
جونتو ازت میگیره
خودت از خودت مراقبت کن
cheshmak
سلام
منتظر موندم یکی تون بیایید،
ولی همین پیام دادنم یه ترس گذاشت تو دلم،
با گریه خوابم برد،
ممنون که جواب دادید،
تو روخدا تنهام نذارید الان،
نمیخام برگردم،
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
 سپاس شده توسط
هیچ وقت تنها نیستین
این جور وقتا که لحظات سختی هست که باهاشون کنار بیاین
تصور کنید مثل یه یچه که تو بغل مادر و پدرش پناه گرفته 
شمام تو بغل خدا هستید و باهاش صحبت کنید
[تصویر:  Untitled_2.png]
(1398 آذر 23، 0:53)123Sanaz123 نوشته است: Tears
روز دهم پاکیمه
اگر تا فردا بتونم صبر کنم یعنی ۱۰ روز تموم شده و قراری که با خدا گذاشتم و انجام دادم
ولی امشب اصلا حالم خوب نیس
داغونم
از زمین و زمان داره میباره
کاش میشد یه اتفاقی بیفته یه دل سیر گریه کنم شاید حالم بهتر بشه
تا حالا شده دلتون کلی پر باشه بخواین گریه کنین ولی گریتون نگیره؟چیکار میکنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟


انشالله خدا به هممون صبر و توانایی حل مسائل بده .

منم این چند روز یه سری مشکلات شخصی داشتم ، از داخل خیلی داغون بودم‌ . به قول خودتون میخواستم یه دل سیر گریه کنم
.
.
.
 و آخر هم کردم ....
.
.
رفتم تو اتاق ... 
تنها .... 
تاریک .... 
با یه دل غمگین .....
انقدر گریه کردم تا حالم جا اومد .
اما هیچکس تو خونواده نفهمید . همه فکر میکردن من حالم خوبه .‌ کسی حالم رو نپرسید . منم مجبور بودم تکیه کنم‌ به خدا .‌ بعد از گریه کردنم یکم باهاش صحبت کردم . بعدش که دلم آروم شد ، رفتم سراغ آهنگای غمگینم . دیگه هر جوری بود گذروندیمش .... . 

پ ن : اگه دلتون گرفته ، گریه کنید . حتما گریه کنید . 
به نظر من این جمله واقعا غلطه که میگن مرد که گریه نمیکنه . گاهی وقتا پسرا هم نیاز به گریه دارن تا عقده درونی شون برطرف بشه و حالشون بهتر شه .

موفق باشید
هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک


[تصویر:  woman-praying-free-bird-enjoying-nature-...00-256.jpg]
 سپاس شده توسط
ممنونم جواب دادین
منم با خدا که شروع کردم به حرف زدن گریه ام گرفت گریه کردم
راحت شدم
برای همین دیگه پست را پاک کردم
ولی بی نهایت ازتون ممنونم که جواب دادین تشکر
بنظر منم گریه بعضی وقتا لازمه 
چه واسه مردش چه واسه زنش چه پسر چه دختر چه پیر چه جوون
 سپاس شده توسط
Tears
من بازم شکستم
بعد ۱۱ روز پاکی
دیگه دوباره پاکی را شروع کردن خیلی سخته خیلی
من خسته شدم
این ۱۱ روز خیلی سخت بود
کاشکی منم مثل شماها امیدی داشتم
راستش این ۱۱ روز هم بخاطر حضور دائمم اینجا بود که تونستم
واقعا چرا میخواین ترک کنین؟
دیگه خسته شدم 
به اینم میگن زندگی
کاشکی هیچوقت نمیفهمیدم این لعنتی چیه
حافظ میگه
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت 
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
ولی همش دروغه
دور گردون من تو همون دو روز گیر کرده
من خیلی داغونم
خیلی Tears Tears
همه کارهام مونده
اینم این وضعیتم 
کاشکی همون موقع که پاکی طولانی مدت داشتم میمردم تموم میشد 
Tears Tears Tears Tears
(1398 آذر 25، 23:30)123Sanaz123 نوشته است: Tears
من بازم شکستم
بعد ۱۱ روز پاکی
دیگه دوباره پاکی را شروع کردن خیلی سخته خیلی
من خسته شدم
این ۱۱ روز خیلی سخت بود
کاشکی منم مثل شماها امیدی داشتم
راستش این ۱۱ روز هم بخاطر حضور دائمم اینجا بود که تونستم
واقعا چرا میخواین ترک کنین؟
دیگه خسته شدم 
به اینم میگن زندگی
کاشکی هیچوقت نمیفهمیدم این لعنتی چیه
حافظ میگه
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت 
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
ولی همش دروغه
دور گردون من تو همون دو روز گیر کرده
من خیلی داغونم
خیلی Tears Tears
همه کارهام مونده
اینم این وضعیتم 
کاشکی همون موقع که پاکی طولانی مدت داشتم میمردم تموم میشد 
Tears Tears Tears Tears

این حس طبیعی هست ،هممون تجربه کردیم و میکنیم،
زمانی که در ترک هستیم خوبیم،
زمانی که میشکنیم،غمگین و ناامیدیم،
منم امشب نزدیک بود،یعنی تو نه روز ،سه بار نزدیک بود بشکنم،
به گفته شما حضور در کانون مانع میشه،
انشاله فردا حالتون بهتر میشه و دوبار شروع کنید،
اگه بخوایم نشکنیم که حضورمون در کانون معنا نداره،
این یه نیازه ،نمیتونیم انکارش کنیم،تنهایی خودش یه دلیل میتونه باشه واسه این کار،
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
حالم بده رفقا و وضعیتم اورژانسی،

از صبح همش وسوسه دارم. یه دلیل میتونه ناراحتی باشه که مادر و خواهرم ازم دارن...از طرفی احساس میکنم این کار ناراحتی هامو میشوره میبره...میگم من که بعد از ۱۴۰ روز شکستم اتفاقی نیفتاد حالا هم دوباره می شکنم و دوباره شروع می کنم..میدونم این استدلال چرتیه ولی حال الان من اینه...خدا کنه دووم بیارم
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
از طرفی به فکر هم گروهی هام هستم که اگه من بشکنم روحیه ی اونها هم ممکنه خراب بشه.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان