اورژانس کانون

[طاهر]

ببخشید رفتم نماز. الانم کلاس دارم خیلی نمیتونم باشم. عصری میام حرف بزنیم. چطوره؟

[طاهر]

میگی هم حرفامو قبول داری ولی باز میگی ناامیدم. خب نباید باشی. من که میگم اگه ناامیدت بخاطر داشتنه مشکله که من و بقیه از تو بیشتر نداشته باشیم کمتر نداریم. داداش من تو باید بتونی اول رو خودت مسلط بشی. باید بتونی جلوی خودت وایسی نذاری هرچی نفست میگه باشه. برادر جان اینهمه نفست تو رو زمین زده یه دفه تو زمینش بزن. بگو ایندفه اون چیزی میشه که من میخوام نه تو.
راستی خواهش میکنم قابلتم نداشت وقت گذاشتنم. شما نا امید نباش من حاضرم هرچند ساعت که میگی بیام اینجا بشینم بات حرف بزنم. به شرطی که تو هم حرفاتو بزنی. اگرم دیدیم من نمیتونم جوابت بدم بقیه بچه ها هستن کمک میکنن مطمئنا . اینجا نشد من یه سایت میشناسم تو بحث مشاوره اینا میتونن کمکت کنم. برگشتم معرفیش میکنم. البته شاید قبلا خودت رفته باشی...
ولییییی ولی یه ولیییییییییی بزرگ همه اینا وقتی میتونه بت کمک کنه خودت به این باور برسی که میخوای مشکلت حل بشه و ناامید نباشی
فعلا دیرم شد باید برم کلاس.
یاعلی

[صادقین]

خدا میگه گناهان قبلی رو پاک می کنم جاش حسنه می نویسم. ماجرای رسول ترک رو خوندی که امام حسین دستشو گرفت پیشنهاد می کنم مطالعه کنی. از آقای به امید خدا هم تشکر می کنم.

[بازگشت به خاک]

من ناامید از خودمم 
همه حرفاتو قبول دارم ولی خب بگو من چیکار کنم ؟ 
محیط بیرونو بیبین 
از در میری بیرون انجام گناه شروع میشه من که اینطوریم 
وقتی حتی یه نشونه هم ندارم تو زندگی نمی تونم امیدوار باشم 
دلم خیلی شکسته 
گنآه انواع و اقسام 
بدبختی بیشتر از این نداریم تمام احادیث بر ضرر منه
دمت گرم وقت گذاشتی 

محیط بیرون هر جوری باشه ما باید خودمون رو حفظ کنیم

من این همه تو نت دنبال چیزهای مزخرف رفتم 5 سال گناه کردم الان میبینم هیچی گیرم نیومده جز آتیش جهنم 

تو بیرون میری به دخترا که حجابشون ناجور هست نگاه میکنی چه چیزی گیرت میاد ؟ 

اگر چشمت رو بندازی پایین بهشون توجه نکنی چه چیزی رو از دست میدی ؟

بدبختی به خاطر همین گناهان ماست روزنه امید نداریم چون از گناهانمون رو به معنی واقعی کلمه توبه نمی کنیم

سوره طلاق آیه 3



و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‏دهد; و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را می‏کند[ راه خروج از بدبختی و ایجاد روزنه امید]; خداوند فرمان خود را به انجام می‏رساند; و خدا برای هر چیزی اندازه‏ای قرار داده است! (3)


اینا که وضعیت من درست نمیشه من بدبخت هستم وعده های شیطان هست بهشون گوش نکن کلی افراد تو همین سایت بودن که ترک کردن و الان بهترین زندگی رو دارن 

شیطان شما را (به هنگام هر انفاقى) وعده فقر مى دهد و شما را به کار زشت (بخل و غیره) امر مى کند، و خداوند شما را وعده آمرزش از جانب خود و فضل و فزونى مى دهد، و خدا صاحب سعه (وجودى، توانى و رحمتى) و دانا (به همه چیز) است.

[تـــواب]

دم همگی گرم .... یکم بهتر شدم ? منتظر می مونم تا ببینم خدا چی می خواد

[طاهر]

به به میبینم که آقا تواب یکم بهتر شدن...  حالا داداش چرا یکم  فقط؟   بیشتر بهتر شو تا مام این شکلی شیم
جدا خیلی خوبه که میگی بهتر شدی...
خب هر وقت اومدی یه ندایی بده ببینم چکار کردی
چاکر اقا سعادت هم هستیم.

[مهاجر]

خداروشکر که داداش توابمون بهتره

[باد صبا]

آقای به امید خدا چه حرفای خوبی زدین 
فقط یه چیزی من بگم به شما برادرای خوبم
هی نگین جامعه خرابه و نمیشه بیرون رفت و ندید و ....
منم واقعا متاسفم برای دخترایی که ارزش خودشون رو اینقدر پایین میارن با رفتار و پوشششون
ولی اگه تو قرآن هم توجه کنید خدا اول به مردان میگه چشماتون رو ببندید از نگاه حرام بعد به خانم ها تذکر میده
یعنی ما هممون باید یاد بگیریم این چشم رو کنترل کنیم حالا چه جامعه خراب باشه چه نباشه
مطمئن باشین کسی که کنترل نگاهش رو نداره جامعه هرچقدر هم سالم باشه باز چشمش میچرخه رو ناموس مردم
چون خود من متاسفانه نگاه بد مردان رو حتی به دختران چادری هم دیدم
پس هی شکایت از جامعه نکنید و وظیفه خودتون رو درست انجام بدین
چون دخترا جوری هستن که اگر ببینن کسی بهشون نگاه نمیکنه دیگه اینقدر خودنمایی نمیکنن
خلاصه اینکه هرکس باید وظیفه خودشو عمل کنه
یا علی

[تـــواب]

بچه سلام

اول از همه دست تک تکتونو می بوسم 

به خاطر معرفت و دوستیِ واقعی تون 

راستش من به همه صحبتای شما واقفم ، و این خیلی بده که بدونی و عکسش عمل کنی !!!

روح و جسم من بیمار شده 

تصور کنید بیماری رو که توی مراقبت های ویژه ست و خودش اختیاری نداره و فقط دکتر و پرستاران ازش مراقبت می کنن 

راستش من به بودن یکی سخت محتاجم ، اما چه کنم که خواسته من با خواست خدا مغایرِ و کاری از من ساخته نیست 

وقتی ذهنت و روانت آلوده باشه و بیمار امیدی بهت نیست مگر یه معجزه 

من هر چقدرم سعی کنم که به سمت پاکی قدم بردارم بازم شکست می خورم ( شاید به هزاران بار رسیده باشه بی اغراق )

دوستان شاید بگین عجب آدم یه دنده و لجبازی هستم ولی واقعا هنوز نتونستم این گناه رو برای خودم تحلیل کنم که بابا جان این گناه و نباید انجامش بدی ، یا حتی کنترل چشم یا ذهن 

خیلی وضعیتم بده از همه لحاظ ، می گم خدایا چرا برای لذت حلال اونم تو این زمونه انقدر مانع هست !؟؟؟ که مارو به گناه سوق بده چون راحتتره 

بله اقا ما تو آزمایشیم ما می خوایم پخته بشیم ما باید آب دیده بشیم لقد خلقنا النسان فی کبد قبول !!!
اما الان به قیمت سلامتی و آینده من داره تموم میشه 

گناهکارم و بدتر از اون مکررا گناهمو انجام می دم انقدری که اگه روزی گناهی مرتکب نشم تعجب داره 

من اینجوری نبودم ! روزگار خوبی داشتم 
شنیدین می گن به درد چه کنم چه کنم گرفتار بشی ؟ نمونه ش من 

نماز برام لذت نداره شیرینی نداره 
نمی تونم بشینم 4 خط کتابی بخونم 
از صبح با وسوسه بیدار می شم اگه زورش بچربه ناک اوت می کنه منو اگرم نه تا نزدیکیاش می بره منو 

البته اگرم من جای خدا بودم همچین موجودی رو Shift + Delete  می کردم 
جز الودگی منفعتی ندارم 

نه عبودیتی درست انجام می دم نه خیری دارم ، اضافی 

خدا می بخشه همه رو اما خوشبحال کسی که هیجوقت گناه نکرده از سر عمد 

از فردا تصمیم گرفتم که خوب بشم ار 1 خرداد 
ببینم چه می کنم .

دعا کنید برام که اینجوری نمیرم 
یا علی 

[m.a.h.d.i]

آغا واقعا چرا به این سادگی از خودتون ضعف نشون میدید؟

من هم خودم همین جور بودم، با یک اتفاق کوچیک ناراحت میشدم و غصه و نا امیدی و من چقدر بدبختمو ، هیشکی منا دوسم نداره و خدا کاری به کار من داره آ و خدا از من بدش میادا و ...

تا این که یه روز تو فوتبال در یک اتفاق خیلی ساده پام آسیب دید و چند روزی خونه نشین شدما و چند روزی لنگ لنگان را رفتما و یه سری مشکلات دیگه...

اون موقع بود که به کارهای قبلیم که فکر میکردم، برای خودم متاسف میشدم
واقعا سلامتی نعمتیه که حواسمون بهش نیست
وقتی به ناراحتی هام در مورد اون بدبختیا فکر می کردم خنده م میگرفت
به خودم میگفتم " بابا تو چه مرگته؟ تو که سالمی الحمدلله پس واقعا چه مرگت بوده؟ چرا ناراحتی؟ وقتی که می تونی انشاالله جبران کنی چرا ناراحتی؟ بس کن این مسخره بازیا را. از بس تو خوشی و سلامتی و اینا بودی انقدر نازک نارنجی شدی ..."

بله. برا من که آدمه فعالی بودم و از صبح تا شب تو شهر داشتم می چرخیدم و فعالیت می کردم سخت بود خانه نشینی

خلاصه می خواستم این را بگم که دوستان گل کانونی، یه کم به نعمت سلامتی فکر کنید. کم نعمتی نیستا.
شما که خدا سلامتی بهت داده، یه یاعلی بگو و بلند شو، مشکلاتت را حل کن، تلاش کن، زندگیت را سالم کن، محکم باش
تو که انقدر ضعیفی پس اگه خدای نکرده اتفاقی برات بیوفته می خوای چکار کنی؟
یا علی بگو و انقدر احساس ضعف نکن
در یک جمله " طاقت بیار مرد باش"

پ.ن. : من خودم تا قبل از اون اتفاق فکر می کردم خیلی قوی هستم و در برابر مشکلات ایستادگی زیادی دارم اما بعد از اون اتفاق فهمیدم نه، همش شعار بوده و انسان ضعیفی هستم.

[vojdan bidar]

یه چیزی هم من اضافه کنم


اگه ترک کردن رو نا ممکن میدونی ، یعنی در حال حاضر نا ممکن میدونی و فکر میکنی که اراده اش رو نداری تعدادش رو کم کن ، اینم یه جور تلاشه . فرضا اگه الان هر روز این گناه رو انجام میدی ، برای خودت موفقیت رو اینجوری تعریف کن که دو روز خوب داشته باشم و یک روز گناه کنم . به تدریج فاصله ی این گناه رو بیشتر کن ، هفته بعد بگو سه روز خوب باشم و یک روز گناه ، گناه و عواقبش جای خودش و انشالله خدا می بخشه ، حداقل سعی کن به خودت آسیب نزنی. 

لقمه های بزرگ هم بر ندار ، اول بگو مثلا فقط 3 روز خوب  ،یک روز گناه ، وقتی به روز گناه رسیدی حالا اگه تونستی یک روز به تعویق بنداز 

[مهاجر]

همه مشکل از ذهن و مغز ماست
این گناهو زیاد بزرگ نکن، پیشنهادم اینه سعی کنی تا میتونی به این گناه فکر نکنی،
بجاش روی ترک یه گناه یا گناهای دیگه سرمایه بذار، خواهی دید که از بند این گناه هم رهایی پیدا میکنی به لطف خدا
این گناه یجوریه که اگه بخوای مدام فکر ترکشو بکنی، و در موارد مربوط به این گناه فکر و وقتتو بذاری، به طور ناخواسته بیشتر بهش کشیده میشی
نفستو سرگرم کن به ترک بقیه گناها این گناهم ترک میشه

البته باید در کنارش حب و آرزوی هر چیزی که باعث میشه به این گناه برگردی رو از بین ببری
چون با گذشت زمان و در زمانای خاص هرمونای جنسی تو بدن بیشتر میشن
که ممکنه نا خواسته احساس وسوسه بیشتری نسبت به قبل بکنی
اگه این حب و آرزو رو از بین برده باشی خطری متحملت نمیشه
شیطان از راه همین آرزوها وارد میشه، بخصوص تو زمانهایی که نفس آماده تره
راه افزایش حب خدا و معصومین این حبها و آرزوهای الکی رو از دل بیرون میکنه
اگرچه ممکنه سخت بنظر برسه ولی تضمینیه

حتی اگه سخته به هر طوری شده تو این حب خدا رو طلب کن
حرف پایانی:
مولانا (ره) میفرماید:
لنگ و لونگ و خفته شکل و بی ادب
سوی حق میغیژ و او را می طلب
دوست دارد دوست این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی

و
خیلی عالیه که از امروز تصمیم گرفتی و عزمتو جزم میکنی برای پاکی
امیدوارم به برکت این روز پاکیت ابدی بشه

التماس دعا
یا علی

[m12]

امروز روز خیلی سختی داشتم ولی خوشحالم که الان خوبم ..........
خدا کمکم کن

[mig23]

حالم بده. نمیدونم چیکار کنم

[نمیدانم]

سلام میگ عزیز،
من خیلی هم وارد نیستم این تاپیک.

ولی خب،
اگه چیز بدی دم دست ت گذاشتی،
منظورم فیلمی، عکسی، وب ی،
همه رو ببند.

اگه هم فکرت مشغول  این چیزاست،
سعی کن تمرکز کنی و به چیزای خوب فکر کنی.

اصلن پا شو،
موقعیت ت رو تغییر بده.
بزن از اتاق ت بیرون،
حیاط ی جایی،
یا پاشو برو سر یخچال ببین چی پیدا می کنی بخوری