1399 آبان 10، 13:47
بابا بزرگم یه چیپس فلفلی خریده تا بحثشون میشه میندازه طرف مامان بزرگم میگه حالا برو خونه بابات
[b]کنترل نگاه و ذهن / روزانه های قرآنی / بوی عید / قرار عاشقی /مکتبخونه/ گروه استوا[/b]
(1399 آبان 15، 19:17)majid78 نوشته است: اقا من یه خاطره تعریف کنم
تاحالا شده برید دکتر و اطلاعاتتون از اون بیشتر باشه؟
من خوب خیلی دکتر میرفتم تا پارسال تقریبا با یه دکترای بیمارستانمفیدتهران خیلی شوخی میکنم یادمه یه سری رفته بودم پیش یکی از همین دکترای غدد خیلیم معروفه توی تهران نمیگم اسمشو ولی توی دانشگاه تهران هم تدریس میکنه
.
.
.
خلاصه یه ابرویی ازش بردم دانشجو هاشو نگو نمیدونستن فحشش بدن یا جلو خندشونو بگیرن