عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اگر می خوای بخندی بیا تو این تاپیک!!!!

#16
سلااااااااااااااااام..... چه مييييييييييكنه اين سرباز كانون....
برو بريم...

يك ماجراي طنز.....

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !!

ارادتمند سرباز كانون.....
يا علي53
 سپاس شده توسط
#17
اينم يكي ديگه.....

تعدادی مرد در رخت كن یك باشگاه گلف هستند ... .

موبایل یكی از آنها زنگ می زند ,مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیكر می گذارد و شروع

به صحبت می كند.

همه ساكت میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل گوش می دهند !

مرد: بله بفرمایید ...

زن: سلام عزیزم!... منم!... باشگاه هستی؟

مرد:سلام بله باشگاه هستم.

زن: من الان توی فروشگاهم یك كت چرمی خیلی شیك دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟

مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر .

زن:می دونی از كنار نمایشگاه ماشین هم كه رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی كه خیلی دوست داشتم رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یكی از اون ها رو داشته باشم ...

مرد:چنده؟

زن:شصت هزار دلار!!!

مرد:باشه اما با این قیمتی كه داره باید مطمئن بشی كه همه چیزش رو به راهه !!!

زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای كه پارسال ازش خوشم میومد رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره !!!

مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش !

زن: باشه بعدا می بینمت خیلی دوست دارم .

مرد:خداحافظ عزیزم...

مرد گوشی را قطع میكند . مرد های دیگر با تعجب مات و مبهوت به او خیره میشوند!!!

بعد مرد می پرسد: ببخشیداین گوشی مال كیه؟!!!

منبع : sargarmionline.net

ارادتمند سرباز كانون.....
يا علي53
#18
طنز روز

هفت توصیه برای باز نشدن چشم و گوش بچه ها (هنگام پخش سریال حضرت یوسف)

در مطبوعات خواندم که بعضی از روحانیون عزیز ، مسئولان گرامی و مدیران خدمتگزار عنوان کرده اند که : ما خجالت می کشیم سریال حضرت یوسف را به همراه فرزندانمان ببینیم چرا که پر است از جملات و مفاهیم تحریک آمیز و غیر اخلاقی و چشم و گوش بچه ها باز می شود .توصیه های اینجانب به عزیزان:

1- توصیه می کنم جلوی بچه ها داستان حضرت یوسف را ذکر منبع نکنید چون ممکن است بروند داستان کامل را با شرح ماوقع و جزئیات دقیق در قرآن بخوانند / اگر تفسیر هم شده باشد که دیگر نورالانور است

2- اگر بچه ها پرسیدند چرا ما در بهشت زندگی نمی کنیم نکند خدای نکرده داستان حضرت آدم و حوا را برایشان تعریف کنید که حوا با جذابیتهای جنسی زنانه اش آدم را فریب داد تا گندم ممنوعه را بچیند/آسیاب کند و با آن نان باگت بپزد و با ژامبون ژیگو و سس خردل نوش جان کند.

3- از قضایای صدر اسلام هم برای بچه ها چیزی تعریف نکنید چون خشونت برای بچه ها خوب نیست/ داغ کردن دست برادر توسط حضرت امیر هنگام درخواست حق مردم برای خود /یا جنگ و خونریزی های آن زمان / و حاشیه های بعد از جنگ که زنان/ بی شوهر می شدند و مسلمانان مجبور بودند با زنان بیوه ازدواج کرده بچه دار شوند ، چند زوجه اختیار کنند/ همه با هم فامیل شوند/ و ... و مسائل دیگر که همه ممکنست بچه ها را از راه به در کند.

4- داستان حضرت ابراهیم / بچه دار نشدن همسر ابراهیم / ازدواج مجدد وی / کشتن فرزند /و داستانهای بعدی که همه جزو مسائل خط قرمز است/ من همین الان که این مطلب را می نویسم دارم منحرف می شوم/

5- اگر بچه ها سوال کنند چرا حضرت نوح از هر حیوان یک جفت به کشتی برد چه جوابی می خواهید بدهید/ حتما می گویید چون می ترسید حوصله حیوان سر برود/

6- اگه بچه ها بپرسن حضرت مریم چگونه در حالت تجرد عیسی رو به دنیا آورد چی می خواین جواب بدین/ اگه بپرسن پدر عیسی کجاست چی ؟ / شما اگر به بچه بگویید حضرت عیسی مرده رو زنده می کرد نمی فهمد که یعنی چی/ چون در ترانه ها شنیده که می گویند :

خوشگلیاش چه می کنه/ مرده رو زنده می کنه /

البته واقعیت هم همینست / زیبائی باطن حضرت بود که نور حیات می تابید اما بچه ها چه می فهمند

7- برای شناخت حضرت موسی هم بهتر است فیلم 3 ساعته ده فرمان را هم برای بچه ها نگذارید چون باید دو ساعت و نیم آنرا سانسور کنید و اسم قوم لوط رو نیارید که من خودم شرم می کنم .

کلا اگر نگران چشم و گوش بچه ها هستید اجازه ندهید از خانه خارج شوند چون تا پایشان به مدرسه برسد حداقل نیمی از بچه هایی که ماهواره دارند قضیه را برای نیمی دیگر کامل تعریف می کنند.

ارادتمند سرباز كانون....
يا علي53
#19
اينم يك انشاي بسيار متفكرانه از يك كودك ماوراي شگفتي در كشورمون.....

قلم بر قلب سفید كاغذ می گذارم و فشار می دهم تا انشاء ام آغاز شود. سال گذشته سال بسیار خوب و پر بركتی بود. سال گذشته پسر خاله ام زیر تریلییك چـــرخ رفـت و له گـــــــشت و ما در مجلس ترحیمش شركت كردیم و خیلی میوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی خوش گذشت. ما خیلی خاك بازی كردیم. منهر چی گشـــــــــــــــــتم پــــسرخاله ام را پیــدا نكردم. در آن روزپدرم مرا با بیل زد، بدون بی دلیل! من در پارسال خـــیلی درس خواندم ولینتـــوانستم قبول شوم و من را از مدرسه به بیرون پرت كردند. پدرم من را بهمكانیكی فرستاد تا كـــــــــــار كـنم و اوســــــتای من هر روز من را با زنجیر چرخ می زد و گاهی وقت ها كه خیلی عصبانی می شد من را به زمین می بست و دو سه بار با ماشین یكی از مشتری ها از روی من رد می شد. من خیلی دركارهای خانه به مـادرم كمك می كنم. مادرم من را در سال گذشته خیلی دوست میداشت و من را خیلی ماچ می كرد ولی پدرم خیلی حسود است و من را لای در آشـپزحانه می گذاشت. درســــــال گذشته شوهر خواهرم و خواهرم خیلی از همطلاق گرفتند و خواهرم بسیار حــــامله است و پدرم مـــــی گویدیا پسر استیا دوقلو، ولی من چیزی نمی گویم چون می دانم كه بچه ای به این انـــدازه از هیچ كجای خواهرم در نخواهد آمد! در سال گذشته مـا به مسافرت رفتیم و باقطار رفتیم. مــن در كوپه بسیار پدرم را عصبانی كردم و او برای تنبیه منرا روی تخت خواباند و تخت را محكـــم بست و من تا صبح همان گونه خوابیدم! پدرم در سال گذشته خیلی سیگار می كشید و مادرم خیلی ناراحت است و هــــــــی به من میگوید: كپی اوغلی، ولی من نمی دانم چرا وقتی مادرم بهمن فحش می دهــــــد، پدرم عصـبانی می شود! در سال گذشته ما به عـــیددیدنی رفتیم و من حدودا خیـــــلی عیدی جـمع كرده ام، ولی پدرم همه آن ها را از من گرفت و آنتن مـــــــاهواره ای خرید كه بسیار بــد آموزی دارد و من نگاه نمی كنم و پدرم از صبح تا شب شوهای بی نــاموسی نگاه می کند وبشكن می زند. پــــــدرم در سال گذشته رژیم گرفته بود و هر شب با دوست هایش آب و ماست و خیار می خورند و می خندند، گاهی وقتا هم آب با چیپس وماست موسیر! راستی یادم رفت پارسال ما با ماشین خودمان داشتیم میرفتيم مسافرت كه داداشم می خواست پوست تخمه رو از پنجره بندازه بیرون كه یهو یه تریلی از كنار ماشین رد شد و دست داداشم را از بازو قطع كرد و ما همگی خندیدیم. من خیلی سال گذشته را دوست دارم و این بود انشای من....

واقعا بايد به فكر اين نبوغ كودكان سرزمينمان باشيم....
ارادتمند سرباز كانون....
يا علي53
#20
`دوستان مطالب پايينو داشته باشيد ... اگه چنتاشون قديمي بود به بزرگي خودتون ببخشيد.....

توی زندگی انتخاب دو چیز خیلی سخته:
1- همسر
2- هندوانه

در كوچه هاي عشق دنبال تو مي گشتم
حقيقت شب بود ترسيدم و برگشتم!

(پیامک اصفهانی): چند تا SMSجديد برام اومده زنگ بزن برات بگم!

جوایز قرعه کشی بانک معتادان جوان:
100دستگاه پیک نیک,
کمک هزینه خرید منقل و بافور,
10 هزینه سفربه زاهدان,
و هزاران جایزه یک مثقالی!

اگر کسی ناخواسته محبت شما رو به دلش دعوت کنه چه کار می کنید؟
...
...
...
"دعوت" متفاوت ترین فیلم ابراهیم حاتمی کیا!

بی تو هرگز...
...
...
...
با تو... مامانم نمی ذاره!
(ورژن2: با تو... باید از مامانم بپرسم!)

مشترک گرامی!
به دلیل نداشتن حضور ذهن، از سر کار گذاشتن شما معذوریم!

ارادتمند سرباز كانون...
يا علي53
#21
اخبار 50 سال آینده ی ایران....!

سلام و صلوات بر محمد وال محمد... (و بعد از قراءت سوره بقره) اخبار امشب را به صمع و نظرتان میرسانیم......:

* قیمت هر سکه طلا امروز در بازار با 60 میلیون تومان کاهش به یک میلیارد و چهل میلیون تومان رسید.

* ایران خودرو: هفتاد و نهمین مدل پژو با نام پژو XD-870-PL Q آماده عرضه به بازار است که نسبت به مدل قبلی تحول زیادی داشته. طول آنتن آن 10 سانتی متر افزایش داشته چراغ ترمز آن هم پررنگتر شده و فقط 45 میلیون تومان گران تر است.

* با مسدود شدن سایت قرآن دات کام تعداد سایتهایی که هنوز فیل .. تر نشده اند به سه عدد رسید.

* برای اولین بار ایران به دور دوم مسابقات جام جهانی راه یافت. علی دایی: هلوز قثد ندالم که از دنیای فوتبال خداحافثی کنم و شلایط خوبی بل تیم ملی حاکم اثت ...... به قولی......

* دولت موفق شد نرخ تورم را کاهش داده و آنرا از 63% به 62.5% برساند.

* یکصد و شصت و سومین قطعنامه شورای امنیت در مورد فعالیتهای هسته ای ایران به تصویب رسید. در عین حال رئیس آژانس هسته ای اعلام کرد علیرغم هشتصد و سی و دومین گزارش ایران در مورد فعالیتهای هسته ای هنوز ابهاماتی در این زمینه وجود دارد که امیدواریم به زودی بر طرف شود.

* به علت اتمام ذخایر نفت و گاز دولت در اطلاعیه ای از مردم عزیز ایران خواست امسال در مصرف ذغال جداً صرفه جویی نمایند.

* یکی از نمایندگان مجلس خواهان کاهش سن ازدواج شد. وی گفت دولت با تدابیر صحیح و اصولی سعی دارد متوسط سن ازدواج دختران را از 50 سال به 45 سال کاهش دهد. همچنین وی گفت در نظام طبیعت اصولا مرد نیز مانند زن حق مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را دارد.

* نیروی انتظامی کرج چند سارق را که به سرقت دیش های ماهواره مردم اقدام می کردند دستگیر کرد و دیش های مسروقه را به صاحبانشان بر گرداند.

* شورای نگهبان 2999 نفر از 3000 کاندیداهای اصلاح طلب نمایندگی مجلس را رد صلاحیت کرد.

* به علت برخی مشکلات و نواقیص، چشم انداز 20 ساله باز هم تمدید شد.

* قیمت هر کیلو مرغ به هفت میلیون تومان رسید. جالب است بدانید در 50 سال قبل مردم با هفت میلیون می توانستند یک اتومبیل بخرند.

* رؤسای جمهوری اسلامی انگلیس و جمهوری اسلامی آلمان از عمل نشدن و عدم اجرای صحیح اسلام در ایران ابراز نگرانی کردند.

* امسال مراسم سالروز پیروزی انقلاب از 4 ماه به 5 ماه افزایش می یابد.

* 70 درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند این در حالیست که این آمار نسبت به سال قبل کاهش خوبی را نشان می دهد.

* از این به بعد صدا و سیما برای انتخاب مجریان زن، مسابقه ملکه زیبایی برگزار می کند.

* نیروگاه اتمی بوشهر به زودی به بهره بر داری می رسد.

* مدیرعامل سایپا: با تکیه به دانش بومی تانک و تراکتور پراید را طراحی کردیم.

* شرکت ایرباس، طی شکایتی به سازمان ملل خواستار آزاد سازی هواپیماهایش از دست ایران شد و خاطر نشان کرد که این هواپیماها 70 سال پیش از رده خارج شده اند.

ارادتمند سرباز كانون...
يا علي53
#22
سه مطلب خنده دار.... ( اگه قديمي بود به بزرگي خودتون ببخشيد )

فرشته نگهبان

مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی.
مرد ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید.بهر حال نجات پیدا کرده بود. به راهش ادامه داد.به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت:
- ایست!
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد.بازم نجات پیدا کرد.مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد م فرشته نگهبان ت هستم. مرد فکری کرد و گفت:
-پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟

دوتا فوت كن

داشتم با ماشينم مي رفتم سر كار كه موبايلم زنگ خورد گفتم بفرماييد الووو.. ، فقط فوت كرد ! گفتم اگه مزاحمي يه فوت كن اگه ميخواي با من دوست بشي دوتا فوت كن . دوتا فوت كرد . گفتم اگه زشتي يه فوت كن اگه خوشگلي دوتا فوت كن دوتا فوت كرد . گفتم اگه اهل قرار نيستي يه فوت كن اگه هستي دوتا فوت كن دوتا فوت كرد . گفتم من فردا ميخوام برم رستوران شانديز اگه ساعت دوازده نميتوني بياي يه فوت كن اگه ميتوني بياي دوتا فوت كن دوباره دوتا فوت كرد . با خوشحالي گوشي رو قطع كردم فردا صبح حسابي بخودم رسيدم بهترين لباسمو پوشيدم و با ادكلن دوش گرفتم تو پوست خودم نمي گنجيدم فكرم همش به قرار امروز بود داشتم از خونه در ميومدم كه زنم صدام كرد و گفت ظهر ناهار مياي خونه؟ اگه نمياي يه فوت كن اگه مياي دوتا فوت كن

3 آمریكایی و 3 ایرانی

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل

کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!

ارادتمند سرباز كانون...
يا علي53
#23
نتیجه اخلاقی ...

روزی یک مریض به دکتر مراجعه کرد و از کمر درد شدید شکایت داشت...

دکتربعد از معاینه ازش پرسید: خب، بگو ببینم واسه چی کمرت درد می کنه ؟!
مریض گفت :
محض اطلاعتون باید بگم که من برای یک کلوپ شبانه کار می کنم، امروز صبح
زودتر به خونم رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب
شنیدم!
وقتی وارد اتاق
شدم، فهمیدم که یکی با همسرم بوده ، در بالکن هم باز بود، من سریع دویدم
طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم!
وقتی پایین را نگاه کردم، یه مرد را دیدم که می‌دوید و در همان حال داشت لباس
می‌پوشید!!!
من هم یخچال را که روی بالکن بود بلند کردم و پرتاب کردم به طرف اون!
فکر کنم دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچال باشه.....

------------------------------ --------------------------------------------------

مریض بعدی، به نظر می رسید که تصادف بدی با یک ماشین داشته!
دکتر بهش گفت : مریض قبلیِ من بد حال به نظر می رسید، ولی مثل اینکه حال
شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟!
مریض پاسخ داد : باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز
کار جدیدم بود...
ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم، من
سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباس‌هایم را می‌پوشیدم،
شما باور نمی‌کنید؛ ولی یهو یه یخچال از
بالا افتاد روی سر من!!!

------------------------------ --------------------------------------------------

وقتی مریض سوم وارد شد به نظر می رسید که حالش حتی از دو
مریض قبلی هم وخیم‌تره !
دکتر در حالی که شوکه شده بوده پرسید: تو دیگه از کدوم جهنمی فرار کردی......!!!
و بیمار جواب داد : خب، راستش من بالای یک یخچال نشسته بودم که یهو یک
نفر اون را از طبقهء سوم پرتاب کرد پایین
#24
دوستان مطالب زير فقط جنبه ي طنز دارن خواهش ميكنم زياد به دل نگيريد....

شرايط ازدواج در شهر هاي ايران :

-در شهر خرم آباد از استان لرستان:شرايط عبارتند از:
داشتن باشگاه بدنسازي
*داشتن حداقل يك مقام نائب قهرماني در مسابقات قويترين مردان ايران
*داشتن عكس يادگاري و امضا از فرامرز خود نگار و محراب فاطمي
*بازگرداندن كمك هاي مردمي مفقود شده در زلزله بم به مسئولان ذيربط!!!
*نكته:در صورتي كه عضلات شكم شش طبقه باشند امتياز ويژه محسوب خواهد شد!(5 امتياز)

2-شهر تبريز از استان آذربايجان غربي.شرايط عبارتند از:
*تلفظ حرف ق
*اداي كلمات قلقلك و قوز بالاي قوز بدون كوچكترين اشتباه!
*دانستن جواب مسئله 2X2 از لحاظ مختلف
*بلد بودن جك هاي متعدد درباره بچه هاي تهران
*داشتن مدال لياقت و شجاعت از اداره فرهنگ و هنر تبريز جهت بستن بمب به كمر و منفجر كردن كاميون حامل جك هاي صادراتي تبريز به استان هاي همجوار.

3-شهر زاهدان از استان سيستان و بلوچستان.شرايط عبارتند از:
*توانايي قورت دادن سه كيلو ترياك
*توانايي عبور 20 كيلو محموله مواد مخدر از جلوي مأموران مرزباني
*داشتن مزرعه خشخاش
*آشنايي ديرينه با عبدالقمر خان قاچاقچي پاكستاني
*داراي رفت و آمد خانوادگي با جمشيد هاشم پور!

-4شهر رشت از استان گيلان.شرايط عبارتند از:

*داشتن رو حيه مهمان نوازي!

*داشتن روحيه مهمان نوازي!

*داشتن روحيه مهمان نوازي!

*.......

5-شهر قزوين از استان قزوين.شرايط عبارتند از:

*نداشتن چشم طمع به برادر همسر!

*توانايي خم شدن و استقامت در وسط شهر قزوين!

*[...] و [...]

6-شهر اصفهان از استان اصفهان.شرايط عبارتند از:
*خوردن موز به صورت دو بار در هفته!
*دست و دلباز بودن
*داشتن حداقل سه بار سابقه دعوت دوستان به شام يا نهار و يا يكبار برگزاري مهماني فاميلي
*ننازيدن به سي و سه پل و ساير ابنيه تاريخي!
*راستگويي و صداقت!!!

7-شهر هاي سنندج و كرمانشاه از استان هاي كردستان و كرمانشاه.شرايط عبارتند از:
*توانايي پوشيدن شلوار استرج و تنگ به مدت 24 ساعت
*نداشتن سيبيل
*تعهد به خاك ايران و نداشتن ادعاي استقلال طلبي!
*نداشتن سابقه دعوا و قلدري
*نبريدن سر نويسنده اين مطلب!!!

8-شهر آبادان از استان خوزستان.شرايط عبارتند از:
*كوتاه كردن پشت مو و استفاده از عينك آفتابي فقط در صورت لزوم و زير آفتاب!
*پوشيدن پيراهن و شلوار سفيد
*نداشتن هيچ گونه ادعا نسبت به همنشيني با راكي-رامبو-جكي چان-بروسلي و بيل كلينتون
*نداشتن هيچ گونه ادعاي مالكيت نسبت به برج ايفل â €"برج پيزا-مجسمه آزادي و برج ميلاد!
*داشتن روحيه راستگويي و حقيقت طلبي(يعني زياد لاف نياد)

9-شهر يزد از استان يزد.شرايط عبارتند از:
*توانايي زيستن در آب و هواي خوش.
*آشنايي با اشيائي چون چمن-سبزه-قناري و ساير موجودات زنده ساكن مناطق خوش آب وهوا
*نداشتن روحيه آب زير كاه و رندي
*اداي حرف هاي خ و ق بدون تشديد

10-شهر تهران از استان تهران.شرايط عبارتند از:
*داشتن تنها دو دوست دختر
*آشنا نبودن با معني و مفهوم كلمات دودره-تلكه-تيغيدن و ....
*داشتن روحيه جوانمردي
*مرد بودن!

منبع: http://Onlinekid.IR
#25
-الو سلام.
-سلام جانم بفرمایید.

-مرکز همسر یابیه؟

-بله عزیزم.

-من یه زن میخواستم.

-چشم فدات شم. دادم الان با پیک بیاد در خونه! مرتیکه مگه زنگ زدی پیتزا فروشی؟

- خوب چی باید بگم؟

- بابا یه کم مقدمه چینی کن بعد برو سر حرف اصلی.

- آهان .عرضم به حضور شما که از آنجایی که در دین مبین اسلام تاکید خاصی بر اهمیت ازدواج و نکاح گردیده و بنده هم جوانی مایل به تشکیل خانواده میباشم لذا برآن شدم که با مساعدت شما قدم به وادی تاهل بگذارم. خوبه؟

- حالا شد یه چیزی. حالا پسرم شما چند سالته؟

- 37 سال !

- زکی.همچین گفت جوون فکر کردیم 20 سالشه.عمرت از مال خر هم درازتر شده تازه یاد زن گرفتن افتادی؟

- خب دیگه.امکانات ما الان جور شده.

- میترسم اون یکی امکاناتت دیگه بدرد نخوره!

- فعلا که داره کار میکنه.حالا من باید چیکار کنم؟

- هیچی عزیزم. ما برات یه همسر خوب جور میکنیم.

- حالا اونجا چه جور همسرایی دارین؟

- بگو چجور نداریم؟ عرض کنم که یه مورد داریم تووپ! یه دختر ناز 20 ساله هلو! دور کمر 40 ببینیش آب از دهنت راه میفته! واسه شما میکنه به عبارتی 4000 سکه مهریه و یه پنت هاوس طرفای الهیه. ماشینم کمتر از مرسدس و ب.ام.و قبول نیست.

- آقا مگه داری با پسر بیل گیتس حرف میزنی؟ این دری وریا چیه؟

- خب داداش چرا جوش میاری؟ یه مورد دارم خوراک ! یه خانوم 25 ساله. لیسانس نانوشیمی صنعتی و اولترا سونیک مدار بسته! قد و هیکل و قیافه هم که ماشا ا...ایشون چون فرهنگی و تحصیل کرده هستن 3800 تا سکه و یه خونه تو جردن خرجشونه! ماشین هم در حد آزرا و کمری قبوله!

- داداش مگه سر گردنه است؟

- خب عزیزم گرفتن این مدرکا و ساختن اون هیکلا خرج داره دیگه. تازه بقول کنفسیوس اون بدنو نساخته که مفت بده دست هر عمله ای!

- آره خوب. حالا بیا پایینتر ببینیم چی میشه.

- باشه.یکم صبر کن.... آهان این دیگه اکازیونه. یه خانوم 33 ساله.کارمند بانکه و از هر انگشتش فکر کنم چند تایی هنر بریزه! اونو میتونم با 2800 تا سکه و یه آپارتمان حوالی ستارخان واست قولنامه کنم. یه پرایدی. پژویی هم باشه چه بهتر.

- راستش من ماشین یه کم برام سخته....

- خب بابا فهمیدم. یه خانومی هست 38 سالشه. قیافش بدک نیست. فقط یه 40 کیلویی اضافه وزن داره. عوضش اعتقاد راسخ داره که مادیات در زندگی مهم نیست و عشق مهمه ! 1400 تا سکه و یه خونه حوالی میدون خراسون هم واسش کافیه! با تاکسی هم حال میکنه حسابی!

- راستش اگه یکم دیگه بیای پایین ممنون میشم....

- لا ا.... صبر من این زیرو ببینم. آهان. این دیگه راسته کار خودته. یه خانوم نجیب و اصیل و بساز .45 سالشه .البته نباید اونقدر ظاهر بین باشی که از قیافش بترسی! چیزای مهمتری هم تو زندگی هست. یه آلونکی حوالی پاکدشت و یه لقمه نون براش ایده آله. تازه چون میخواد وزن کم کنه اهل ماشین نیست. از اینجا تا چابهار هم پیاده ببریش صداش در نمیاد! اگه اینم رد کنی بیای ننه بزرگ منو عقد کنی!

- خیله خب. گویا چاره ای نیست. ببینم من کی بیام برای صحبت با ایشون؟

- صحبت واسه چی؟

- واسه تفاهم و این حرفا دیگه.

- بخواب بابا ...مرد حسابی گویا تو باغ نیستیا. این حرفا واسه تو فیلماست.

- راست میگیا. خب پس من فردا با شناسنامه میام واسه عقد!

- مبارکه انشا....

افتادن در گل و لای ننگ نيست،ننگ در اينست كه در همانجا بمانی
#26
میدونید عاقبتشون چی شد؟



عاقبت کارتونهایی که دوستشان داشتیم و پر از خاطره هستن. خاطره هایی که دوران کودکی ما رو یادآوری میکنند. منکه هر وقت بهشون فکر میکنم.... دوران خوش کودکیم یادم میفته. کاش بازم تکرار بشه.

بیاین با هم ببینیم که عاقبشون چی شده....؟
.
.
.
.
.
.
.
.

آلیس؛ شوهر کرده، دو تا بچه ام داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده!

آن شرلی؛ آرایشگر معروفی شده تو جردن و چند تا محله بالا شهر شعبه زده حسابی جیب مردم و خالی میکنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی....!

ای کیو سان؛ کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!

بامزی؛ یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن! شلمان یادته.....؟ هنوزم خوابه!

پت پستچی؛ بازنشسته شده و الانم تو خونه سالمندان منتظر مرگشه!

بنر؛ رو یادته؟ پوستشو تو خیابون منوچهری 30 تومن می فروختن. باورت میشه....؟!

بالتازار و زبل خان؛ آلزایمر گرفتن!

دامبو ، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، شیپورچی، یوگی و دوستاش؛ همه توی یه سیرک بزرگن!

تام سایر؛ حسابی با کلاس شده و موهاشو مدل جوجه تیغی درست میکنه!

تام و جری؛ دوتا دوست صمیمی شدن!

آقای سكسکه؛ عمل کرده، میره سر کار و میاد و زندگیشو می کنه!

الفی؛ دیگه از هیچی نمی ترسه!

تن تن؛ که تو یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو زندانه! (چه میدونم ..... لابد به جرم آزادی اندیشه!!)

خاله ریزه؛ رفته مکه و حاج خانوم شده، تو مجالس زنونه روضه می خونه و خرج زندگی خودش و شوهر معلولش رو از این راه در می آره! قاشق سحر آمیز و جنگلی ام دیگه تو کار نیست!

جیمبو؛ رو از رده خارج کردن (اینو دقیقن نمی دونم، شایدم اجاره دادنش به ایران ایر!!)

چوبین؛ خیلی وقته که مادرش و پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!

حنا؛ خانوم دکتر شده، مادرشم از آلمان برگشته کنارش!

خپل؛ رو از باغ گلها انداختنش بیرون، اونجا یه برج 1000 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش – بیچاره خیلی لاغر شده!)

خانواده دکتر ارنست؛ همسایه مونن، هر سه تا بچه اش رفتن، زن دکتر خیلی مریضه!

رابین هود؛ رو تو اسلام شهر گرفتنش ـــ به جرم شرارت! هفته دیگه اعدامش می کنن!

سوباسا و و کاکرو؛ قهرمان جهان شدن، خوب که چی؟!

کایوت؛ بالاخره رود رانر رو گرفت ولی از شانس بدش! آنفولانزای مرغی گرفت و....... اونم مرد!

گالیور؛ عاشق فلورتیشیا بود.... ولی هیچکی نفهمید!

لوک خوش شانس؛ ساقی محله مونه!

مارکو پولو؛ تو میدون راه آهن یه میوه فروشی زده ـــ میگن کارش خیلی گرفته!

گربه سگ؛ عمل کردن و جدا شدن!

ملوان زبل؛ تو کار قاچاق آدمه!

آقای پتی بل؛ تو میدون شوش یه بنکدار کله گندس!

معاون کلانتر؛ ارتقای شغلی پیدا کرده، داره میشه رئیس پلیس!

آقای نجار؛ مرده و از وروجکم خبری نیست!

پت و مت؛ حالا دیگه دوتا آقای مهندسن!

هایدی؛ یه پزشک ماهر شده و چشمای مادر بزرگ رو عمل کرده!

نل؛ افسردگیش خوب شد و داستان زندگیش رو به زودی چاپ میکنه!

بابا لنگ دراز؛ هپاتیت C داره... واسش دعا کنید!

بلفی و لی لی بیت؛ رو با همدیگه گرفتن و سنگسار شون کردن!

دادلی دورایت؛ دو ساله که رئیس جمهور شده!!!

از بقیه بروبچ اگه کسی خبر داره بگه تا بقیه هم بدونن ... ما رو هم از نگرانی در بیارن.

با تشکر.

ارادتمند سرباز كانون....
يا علي53
#27
1-چاه مکن بهر کسی ، خسته میشی.

2-دیگ به دیگ چیزی نمی گه.

3-شلوار مرد که دو تا شد ، حال می کنه.

4-گر صبر کنی ، زیر پات علف سبز می شه.

5-صلاح مملکت خویش ، رئیس جمهور داند.

6-جوجه رو هروقت بشمری جیک جیک می کنه.

7-عیسی به کیش خود ، موسی به بندر عباس.

8-کوه به کوه می رسه ، میّت رو زمین نمی مونه.

9-آشپز که دوتا شد هیچ کدوم غذا درست نمی کنن.

10-پاتو از گلیمت درازتر نکن ، پات دراز می شه شلوار به پات کوتاه می شه.
افتادن در گل و لای ننگ نيست،ننگ در اينست كه در همانجا بمانی
#28
فرق بلال و خیار چیست؟ بلال در فیلم «محمد رسول الله» بازی كرده ولی خیار در اون فیلم بازی نكرده

شباهت بلال و خیار چیست؟ هیچكدامشان در «تایتانیك» بازی نكردند

چرا روی آدرس اینترنت به جای یك دبیلیو، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟ چون كار از محكم‌كاری عیب نمی‌كنه

چرا مار نمی‌تواند به مسافرت برود؟ چون دست ندارد كه برای خداحافظی تكان دهد

برای قطع جریان برق چه باید كرد؟ باید قبض آن را پرداخت نكرد

آخرین دندانی كه در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی

چطور می‌شود چهارنفر زیر یك چتر به‌ایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد این كار را انجام دهند

اگر سر پرگار گیج برود چه می‌كشد؟ بیضی

اگر كسی قلبش ایستاده بود چه می‌كنید؟ برایش صندلی می‌گذاریم

چرا لك‌لك موقع خواب یك پایش را بالا می‌گیرد؟ چون اگر هر دو را بگیرد، می‌افتد

چرا دود از دودكش بالا می‌رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد

چرا دو دوتا می‌شود پنج تا؟ چون علم پیشرفت كرده


اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چیست؟ طلاق


ناف یعنی چه؟ ناف نمره صفری است كه طبیعت به شكم بی‌هنر داده است

خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینكه اگه با آب نرفت پایین با پیچ‌گوشتی بره

اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید كه حركت می‌كند چیست؟ مورچه‌ای است كه شلوارلی پوشیده

چرا فیل از «سوراخ سوزن» رد نمی‌شه؟ برای اینكه ته دمش «گره» داره

اي خدااااااا بابااااا بيخيييييييال هر كه با ما در افتاد ور افتاد......

ارادتمند سرباز كانون....
يا علي53
#29
گويند: «تقلب مفهومي‌است بس اساسي» به طوري که شاعر ميگويد:

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبير خردمند را

تاريخچه‌ي تقلب از جايي شروع ميشود که حسن کچل براي نخستين بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهيانه‌ي کودکان فلک بخت مکتب بود. ليک حسن از روي گشادي، چشمان چپش را بر روي ورقه‌ي همزاد انداخت تا نکتي بس ارزشمند از ورقه‌ي فوق الذکر، دشت کند. اين بود که اولين تقلب تاريخ بشري زده شد. البته اين تقلب با روش‌هاي فوق العاده ابتدايي (البته در مقابل ترفند‌هاي کنوني) صورت گرفت. بدين ترتيب که حسن با کلي زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالاي ورقه‌ي همزاد رسانيد و خيلي راحت مطالب را دو در فرمود.

زان پس تقلب دوران طلايي خود را آغاز کرد. بدين ترتيب که گسترش يافت و مصاديقي متفاوت پيدا کرد. از جمله تقلب‌هاي رايج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زني، تقلب در بازي (که از آن به جر زني تعبير ميشود) را مي‌شود نام برد.

حال روش هايي از تقلب در امتحانات را به نظرتان مي‌رسانيم:

روش هاي نوشتاري:

1- نوشتن روي کف پا، پس کله، پشت گوش و...

2- نوشتن روي ميز، پشت نيمکت، زير نيمکت، پشت مانتوي دختر جلويي و...

3- نوشتن روي دستمال دماغي، پاکت نامه و...

4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازي آن در سوراخ‌هاي مختلفي از جمله دماغ، دهن، فک پايين، دريچه‌ي آئورت و ...

روش هاي با کلاسي:

1- استفاده از ماشين حسابهاي مهندسي

2- استفاده از آيينه، موچين، لوازم آرايش، فيلم، عکس

روش هاي جوادي:

1- خر نمودن يک فقره بچه خرخون

2- خم کردن سر به روي ورقه‌ي طرف به صورت تابلو.

3- روش بويايي:خودتان ماسک بزنين و يک بوي گند از خودتان در بکنين تا مراقب، جرات نزديک شدن به شما را نکند.

4- روش شيميايي:بدين معني که مراقب را با انواع و اقسام مواد شيميايي از هستي ساقط کنيد و بعد با خيال راحت دست به کار شويد.

توجه:

اگر در اين امر تبحر کافي نداريد اصلا سمت اين کار نرويد که عواقبي جز ضايع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد
اینجا سیم دلت به آسمان وصل میشود درنگ نکن

وعده گاه ما : تاپیک قرار عاشقی


[تصویر:  nasimhayat.png]

مطلب زیر تقدیم به برادران کانونی ام

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AD%D8%A...#pid202152

اللهم مولای کم من قبیح سترته

و کم من فادح من البلا اقلته

و کم من عثار وقیته

وکم من مکروه دفعته

و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته
#30
طرز مکالمه دخترای ایرانی در سال 87

خوشگل = خوجل


خوبی = خوفی


جیگرتو بخورم = جیگلتو بخولم


عشق منی = عجق منی


قربونت برم = قلبونت بلم


چطوری؟ = تطولی؟


چی کار می کنی = چیکال می کنی


سلام = شلام


دختر= دخمل


پسر = پسمل


عزیزم = عجیجم


جون = جونزززززز



نميدونم= نيدونم(بعضی ها این روز خیلی زیاد میگن!!)


دوست = دوکس (این کلمه رو نمیدونم از کجا درآوردن)


در پایان یک مکالمه عشقی یک دختر ایرانی با یک پسر توجه کنید:



شلام قلبونت بلم چطولی ؟جیگلتو بخولم

پسمل من نیدونی چقدر دوکست دالم .
اینجا سیم دلت به آسمان وصل میشود درنگ نکن

وعده گاه ما : تاپیک قرار عاشقی


[تصویر:  nasimhayat.png]

مطلب زیر تقدیم به برادران کانونی ام

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AD%D8%A...#pid202152

اللهم مولای کم من قبیح سترته

و کم من فادح من البلا اقلته

و کم من عثار وقیته

وکم من مکروه دفعته

و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان