1392 مرداد 11، 10:40
40 روز پاک و 30 روز خوب برام گذشت ... برای من که یه زمانی فکر نمیکردم حتی بتونم از 10 روزه بیام بیرون ... اما تونستم با کمک دوستایی که تو این مدت تنهام نذاشتن. حالا میخوام ازشون تشکر کنم.
اول : از کانون تشکر میکنم که منو با این دوستان آشنا کرد.
دوم : از فرشته مهربونم که تو این مدت من با حضورش حس خوب خواهر داشتنو تجربه کردم. فرشته ای که برام تو این مدت همه چیز بود. خواهر ، دوست ، معلم ... فرشته ای که حال خودش خوب نبود اما کمک کرد تا حال من خوب بشه
سوم : الون مهربووووونم که تو تک تک لحظات و ثانیه هام کنارم بود. هیچ وقت تنهام نذاشت. برام جای دوست صمیمی رو که هیچ وقت نداشتم پر کرد. تو این مدت باهام خندید، باهام گریه کرد و احساسمو فهمید
نمیدونم چطوری باید ازشون تشکر کنم. فقط میگم به خاطر همه چیز ممنونم
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]
تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم
به اینجا سر بزن : اهدای زندگی