بیاین از هم تشکر و قدردانی کنیم

[مهرخدا]

از خانمها سها. نور ماه و خدای من و اقایان پشتکار. هادی تشکر میکنم

[پیمان]

خواستم یه تشکر کنم از تک تک مدیران و کسایی که بدونه منت و با نیت خیر دارن واسه بچه هایی که مطمئنا ناخواسته اسیر این دام شدن زحمت میکشن...ثواب کار شما خیلی بالاست و امیدوارم همیشه تنتون سالم باشه

[دکتر آرش!]

از کی تشکر بکنم!!؟؟ ....

میترسم بنویسم ....

میترسم تشکر بکنم و کسی بدون تشکر باقی بمونه....

اما جدا از همه ی سرپرستا و مدیرای این سایت تشکر میکنم....اسم نمیبرم به خاطر همون ترسی که گفتم....اما بدونید زحمتاتون رو میبینم و سپاسگزارم.

[قاصدک]

سلام
میخواستم از خانم کویین تشکر کنم چون چندین ماه خیلی خوب سرپرست مسابقه 10 روزه بودن ...
در این مدت ایشون یکی از بهترین سرپرست های ما بودند .
براشون ارزوی موفقیت و شادکامی در تمام مراحل زندگی  دارم ..

یا علی

[می توانم]

ممنون کویین خانم
کار سختی رو عالی انجام دادی

[آرمین]

سلام
خانم کویین فقط تو مسابقه 10 روزه عالی نیستن...
ایشون همه جای کانون موجب قوت قلب ما هستن...
ازشون ممنونم... 

[صادقین]

سلام
از شازده کوچولو به خاطر همه زحماتشون تشکر می کنم.
انصافاً هر زحمتی که داشتیم رو بدون چشمداشت به دوش گرفتند
خدا خیرشون بده

[گلبرگ]

سلام
ممنون همتونم
یا علی

[شادن]

سلام عزیزانم
خالص ترین و صادقانه ترین سپاس های من تقدیم به همه شما مهربانان مسیر بهبودی
شمایی که بودنتون امیدست و انگیزه
شمایی که بی تفاوت نیستید نسبت به غم و شادی دیگران
شمایی که در عین مجازی بودن حقیقی ترین همراهان من و امثال من برای مخفی ترین زخمی هستید که روحمو در انزوا میخورد و میخورد و منو به سمت یه انسان منفعل افسرده پیش میبرد
زینبی عزیزم کسی ک اولین بار تو کانون با دیدن حال خرابم بهم پیام داد و من متعجب از دیده شدن و مهربانی کسی که کمترین شناختی از من نداشت
شیدای عزیزم خواهری ک همدلی مهربان بودند
دریای مهربانم ابجی کوچیکه دریا دل خودم
آقا محمدخان 68 همراه مهربان و صد البته با احساس و مخلص و حامی که در این صد روز بحق برادری رو در حقم تموم کردن
اقای وجدان بیدار که منظم بودن و بخشش بی دریغ زمان برای کمک به دیگرانی که نمیشناسند،آقای قاصدک بزرگوار که اخلاص ،سهای عزیز که پشتکار، جناب هادی گرامی که خدمت خالصانه در سکوت، دکتر روزبه که سرزندگی و امید، جناب خان مرد همیشه خندان کانون که لبخند بر لب داشتن حتی در سخت ترین شرایط،  همساده گرامی که تلاش بی وقفه برای بهیودی و صبوری رو به من آموختند
از همه و همه شادبانو، جناب شازده کوچولو، سنا خانم ومی توانم وجناب پارادیس و....تشکر میکنم 
آنچه که امروز نصیبم شد فقط و فقط لطف خدا بود و بس و بودن در کنار شما 
آرزو داشتم با همه دوستان هم کانونی عزیزم که ناخواسته دچار این گناه شدند جشن صد روزگی میگرفتم
انچه از من بر میاد دعاست ..دعای عاقبت بخیری و سعادتمندی برای همه شما عزیزانم
ممنون که هستید 

[صادقین]

با سلام
از جناب خان و خانم Queen که در این مدت همکار ما بودند و زحمات زیادی کشیدند تشکر می کنیم.
آرزوی موفقیت و سعادت دارم براشون. ان شاء الله اجر این تلاش ها رو ببینند

[مهرخدا]

با سلام
امروز تصمیم گرفتم از کسانی قدردانی کنم که برام خیلی زحمت کشیدند.
کسانی که صبورانه با من همقدم شدند و راهی که خودشون رفتند رو به من هم نشون دادند تا برم. 
کسانی که همیشه در کنارم بودند و دلگرمی و روحیه دادناشون در من انگیزه جنگیدن و مقاومت کردن چه در راه پاکی چه در راه زندگی ایجاد کرد.
کسانی که بسیار تلاش کردند روحیه سرکشانه و رفتارهای غیر نرمال منو تحمل کنند و با اخلاق خوبشون و ملایمتشون منو به جاده اصلی سوق بدهند.
کسانی که معلم گونه با من رفتار کردند و دلسوزانه و سرسختانه در برابر کج فهمی ها و حماقتهای من ایستادگی کردند و زندگی کردن را به من آموختند.
کسانی که به جرات میتونم بگم زندگیمو نفس کشیدنمو و در قید حیات بودنمو مدیون آنها هستم.
کسانی که مادرانه، پدرانه نصیحتم کردند و سعی کردم اگر حرفاشون رو متوجه نمیشم باز هم سعی کنم درک کنم چون میدونستم و میدونم نصیحتی که میکنند به جاست.
کسانی که کمک کردند تا در زندگیم تغییر ایجاد کنم و عزت نفسمو پیدا کنم.
کسانی که می بینند و میشنوند و فقط همراهی میکنندو صبوری پیشه میکنند و چقدر من آنها را حرص دادم.
کسانی که سعی کردند با دوری از من به من کمک کنند تا روی پای خودم بایستم.
کسانی که به من نزدیکند و در حال تلاش تا روحیه ام ثبات پیدا کنه.
کسانی که ثابت قدم و استوار در کنارم از اول تا به کنون هستند و همراهیم میکنند تا تلاش های این مدت و بهتر شدنمو در یک لحظه از بین نبرم.
کسانی که هر روز و هر شبم به یادشونم و در خاطرم از یاد نمیره به خاطر تمام کمکهایی که به من کردند. گاهی اتفاقها گاهی حرف ها گاهی جو و شرایطی به وجود میاد که مثل یه زنگ تو گوشت زنگ میزنه و یادآوری میکنه که آهای شادبانو آهای فلانی قدر همین داشته هات رو بدون و سعی کن با چنگ و دندون نگهشون داری تا دیر یا زود با سپری شدن و گذر زمان حسرت بیتوجهی به این زمانها رو نخوری.
شاید نتونستم هنوز در راه پاکی موفق باشم اما به قول بزرگی که میگفت علت انجام این عمل ریشه در روان انسانهاست و باید آنها را ریشه یابی کرد. خداروشکر حداقل تونستم در این مسیر قدمی هر چند کوچک بردارم و همه ی اینها رو مدیون لطف بی حد و اندازه تک تک اعضای کانون و آقای منهدم که نمیشناسمش و فقط اسمشونو رو میدونم به سبب فراهم کردن چنین بستری برای من و امثال من هستم.
شرط انصاف نیست وقتی خدا چنین آدمهایی رو وسیله ایی قرار میده برای کمک به خلق. دست رد به سینه ی این افراد بزنیم. چون آنها ندونسته وسیله و فرستاده ایی از سمت خدا هستند برای کمک کردن به بندگان خدا و چه بسا افراد دیگری وجود دارند برای گرفتن دست این عزیزان و همه ی اینها مثل یک بازی شطرنج دارای استراتژی خاص خدایی است.
من همینجا از تمام کسانی که در اینجا برای من زحمت کشیدند و زمان میگذارند در اینجا تا به من شادبانو کمک کنند متشکرم. مطمئنا این سپاس و قدردانی لفظی من به هیچکدومتون کمکی نخواهد کرد و از خدا میخوام این دعای بنده حقیر و سراپا تقصیرش رو اجابت کنه که چیزی جز دعا براتون ندارم و از خدا میخوام هر آنچه به صلاحتون هست و دوست دارید رو براتون مقدر کنه و جایگاهتون در دیار باقی بهشت باشه.
من از همه ی کسانی که اینجا بودند تشکر کردم و اما
دلم میخواد از سه تن بیرون از اینجا تشکر کنم کسانی که بارها به خودشونم گفتم کهمدیون آنها هم هستم و در ایجاد انگیزه و روحیه، عزت نفس و خودباوری و پیدا کردن توانایی هام بهم کمک فراوان کردند
خدایا ممنونم ازت که دنیای این روزامو با آدمهای خوبی که هنوز پیدا میشوند پر کردی و من در تمام تنهایی و انزوای خودم چه بسیار دوستان و خواهران و برادران عالی دارم.
ممنونم از همه اتون. التماس دعا

[صادقین]

سلام
از برادر عاشق فاطمه زهرا به خاطر پیام‌های خوش‌آمدگویی تشکر می کنم
عاقبت بخیر باشی

[davoodgt]

سلام به همه همسفرهای گل
اینجا خیلی تغییر کرده و شکل خوبی پیدا کرده

میخوام از همه کسانی که به نوعی  در این سایت زحمت می کشن تشکر کنم
خصوصا از دوستایی که این ظاهر خوشگل را برای کانون طراحی کردن و کل مدیران زحمت کش و اعضای فعال

[همساده]

سلام میخواستم از شازده کوچولو تشکر کنم. وجودش بهم انگیزه و روحیه و امید میده. قرار بود با هم هر روز قرآن بخونیم من زیر قولم زدم
ولی در هر حال خیلی دوستت دارم
از همه برادر خواهرهای کانونیمم ممنونم اسمی نمیگم که نکنه کسی رنجیده بشه این حال و احوال خوبم رو مدیون وجود تک تک شمام

[آرمین]

سلام
اومدم از دو نفر تشکر کنم.

یکی شون که خیلی خوش ذوقه و هنرمند. یه گرافیست تمام عیار. 

نمی دونید ما چقدر داستان داشتیم سر مدال ها.
باید این سایت و اون سایت رو می گشتیم تا بالاخره بتونیم از یه جایی مدال دزدی کنیم. 
اما این عزیز سکان رو به دست گرفت و شد طراح ارشد مدال کانون.
کم کم کار به جایی رسید که مدال طراحی می کرد و می گفت برای این مدال ها مسابقه ترتیب بدید. 

کارش حرف نداره و مدال هایی که درست کرده همیشه یکی از یکی زیباتر.
به عنوان نمونه همین سمت راست به مدال های من نگاه کنید. مدال برنامه ریزی، نظم و 100 روز خوب از جمله کارهاش هست.

از طراحی جداول مسابقه گروهی گرفته تا طراحی راهنماهای کانون تا تبلیغات و ... همیشه کمک حال ماست.
با هر طرحی هم که میزنه، ما شونصد بار نظر میدیم تا باب دل مون بشه. در این حد انعطاف پذیر. 

البته یک وقت هایی هم که خسته اش می کنیم، دیگه کار خودش رو انجام میده. بعدم میگه من نگرفتم چی گفتید.  بعدم فکر می کنه ما نفهمیدیم جریان چیه.   
و بازم البته که اون خوش سلیقه تر هست و بهتر می دونه که باید چی کار کنه. 

قاصدک عزیز رو میگم.
شما شاید فعالیتش رو بیشتر تو مسابقات دیده باشید.
اما واقعا این همه ی کاری نیست که برای ما انجام میده.

اون اوایل که صحبت از مدیریتش بود فکر می کردم واقعاً گزینه ی مناسبیه برای این کار؟
حالا با 4 تا جنگولک بازی و پست های خوشگل مشگل، درسته که اینجا مدیریت کنه؟ 

اما اشتباه می کردم.
چیزی که اون رو تبدیل به قاصدک کرده اینها نیست.
منظمه. متعهده. فداکاره. خوش فکره. یکی از باروحیه ترین افرادی که اینجام می شناسم.
کتمان نمی کنم که خیلی وقت ها به پست هاش نگاه می کنم و چطور فعالیت کردن رو از او می آموزم. 

یک روزی نوشته بود:

سلام..
 
منو برای سرپرستی ماهانه انتخاب کردن
لطفا راهنمایی کنید هیچی نمیدونم

اما امروز خیلی چیزها می دونه و اونه که باقی رو راهنمایی می کنه. 


و
نفر بعدی هم کسی نیست جز عزیزی که آروم و بی صدا کارهای بزرگ انجام میده.

اون اوایل فکر می کردم خیلی کم سن و ساله. احتمالاً دلیل این همه ساکتیش هم به این موضوع برمی گرده. 

اما باز هم اشتباه می کردم. 
یک سری آدم ها اون قدر متواضعانه و خالصانه فعالیت می کنن که اصلاً نیازی به حرف زدن ندارن.
وقتی چیزی رو با عمل می تونی نشون بدی، حرف زدن در موردش بیهوده است.
و
چه بسا حرف هایی ازش شنیدم که پرمغزترین حرف ها بوده.

شازده کوچولوی عزیز رو میگم.
مدیریت مسابقات فقط بخشی از لطف هاش در حق کانونه
حواسش به خیلی چیزا هست و هر جایی که بتونه کمک می کنه تا چیزی از قلم نیافته.

هم خوش اخلاقه. هم مؤدب. هم مسئولیت پذیر. هم خوش فکر. 

بعد از اینکه خانم مانا از مدیریت مسابقات رفتن، کانون چندین بار با معظل مدیریت مسابقات مواجه بود. (هرچند دوستانی محبت داشتن و در مقاطعی کمک کردن)
نمی دونم چه کار خوبی انجام دادیم و نمی دونم چه کسی دعا کرد و نمی دونم چه نظری از خدا شامل حال کانون شد که این دو عزیز به این شکل سهم کانون ما شد.

خیال ما واقعا بابت مسابقات راحته.
بارها بابت بودنشون شکر کردم در خلوت و امروز هم بی اندازه خوشحالم بابت بودن شون.
امیدوارم خدا هم به بهترین شکل جبران کنه تمام محبت های بی چشمداشت شون رو. 

طبیعتاً تو این همه مدت وظیفه ی من بوده بارها بیام اینجا و تشکر کنم بابت همه چیز از این دو مرد بزرگ.
این تشکر باشه به جای تموم اون ها.