نکته ای را دوست دارم یادآوری کنم و از عزیزان می خواهم، به آن دقت فرمایند.
من گاهی موقع رانندگی در جاده خلوت، از سرعت قانونی که 95 کیلومتر در طی روز است، تخطی می کنم. استدلالم هم این است که رانندگی با این سرعت آن هم در جاده ای که با آن آشنا هستم و خلوت هم هست، خسته کننده است. بعضاً شده به وسیله پلیس جریمه هم شده ام. اتفاقاً از پلیس شاکی هم شده ام که چرا مرا جریمه کرده است. اما آیا این شاکی بودن من، به حق است؟ قانون راهنمایی و رانندگی می گوید سرعت مجاز در این جاده 95 کیلومتر است؛ چه تو از این سرعت خوشت بیاد یا نه خسته و کسل شوی.
طی چند روز گذشته اعتراض هایی به دوست بزرگوارمان آقای عاشق فاطمه زهرا (س) صورت گرفت که چرا آن بیانیه را صادر کردند که خانم ها و آقایان در صحبت هایشان در پیام پروفایل، باید حد و استاندارد صحبت را رعایت نمایند و پا را از آنچه قانونِ کانون مشخص کرده است، فراتر ننهند. بعضی دوستان ناراحت شدند؛ عده ای گله کردند؛ برخی تهدید نمودند که کانون را ترک می کنند و شاید چند نفری هم کانون را ترک کردند. اما آیا حق به جانب کیست؟ اینکه عزیزی در پیام های پروفایل خود از جشنی بگوید که در آن دخترها با دوست پسرشان آمده اند و پسرها با دوست دخترشان و فلان در آن جشن چه رفتاری داشته است و بهمان چه برخوردی، آیا این پیام ها شایسته کانون ترک خ.ا است؟! یا اینکه اگر به عنوان مثال یک آقا بیاید در پیام پروفایل یک خانم و او را با لقب «جون» مخاطب قرار دهد و فی المثل بگوید «الهام جون سلام»، آیا هیچ وجدان بیداری، این را برمی تابَد؟ آیا اینکه در کانون، همدیگر را به چهره نمی شناسیم، توجیهی برای آن می شود که بنشینیم با همدیگر یا با جنسِ مقابلمان، چت کنیم و حرفهای خودمانی بزنیم؟
شاید بفرمایید «این چه حرفیه و مگر چه عیبی داره و این اُمّل بازیا چیه دیگه؟» اما عزیزانِ جان، باید در نظر داشته باشیم دوستانی از سراسر کشور در این کانون عضوند. از شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ. شاید آنچه برای منِ نوعی، یک رابطه و صحبت عادی جلوه کند، برای دیگری، صحبتی خارج از قاعده و استاندارد فرهنگ شهر یا خانواده اش باشد. آیا اینکه بیاییم چیزی را که برای او شاید تابو باشد، عادی جلوه دهیم، به بیراهه نرفته ایم؟
هدف والای کانون ترک خ.ا، کمک به همه جوانان دختر و پسر است تا با دیو پلید خ.ا بجنگند و پیروزمندانه، به مسیر زندگی عادی خود بازگردند. این قوانین، اگر حتی سختگیرانه فرض شود، برای آن است که کانون، از این هدف والای خود دور نیفتد. بنابراین اول به خودم متذکر می شوم، که ممکن است در برخی موارد رعایت نکرده باشم، شایسته است گاهی در تصمیم هایی که مدیریت کانون، از سرِ دلسوزی، می گیرند، تأمل نماییم و بدان احترام بگذاریم.
عزیزان زیادی در کانون زحمت می کشند بی هیچ چشمداشتی. همه آنان شایستگی دارند که چهره سال کانون باشند. دست ما بسته است از انتخاب همه این عزیزان. اما اگر این حقیر هیچ دلیل دیگری نداشته باشم، تنها این دلیل که آقای عاشق فاطمه زهرا، آبرو گذاشت و آن پیام چالش برانگیز را صادر کرد، کافی است تا نام ایشان را به عنوان چهره سال 98 کانون انتخاب نمایم.
به امید موفقیت همگان.