عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاپیک ویژه محرم و صفر

#16
به خیمه رفته برای خداحافظی ... یکی موهایش را شانه می کند...یکی لباس رزم می پوشاندش...اما دیگری تمام جانش را ریخته در نگاهش و زل زده به برادر...

صدای دشمنان از میدان به گوش می رسد:حسین چه شده؟کسی را نداری بفرستی میدان؟یا نکند ترسیده ای؟...خون می دود در صورت گل لیلا...غیرتی میشود ازینکه مشتی بی دین کمر به تحقیر پدرش بسته اند...خودش را از خیمه زنان جدا می کند ومی دود میان میدان...

ساعتی بعد پدرش بالای سرش زبان گرفته:جوانان بنی هاشم بیایید/علی را بر در خیمه رسانید/خدا داند که من طاقت ندارم/علی را بر در خیمه رسانم...
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#17
وصيت نامه امام حسين (ع)

« بسم الله الرحمن الرحيم ...؛ اين وصيت حسين‌بي‌علي است به برادرش محمد حنفيه. حسين گواهي مي‌دهد به توحيد و يگانگي خداوند و اين که براي خدا شريکي نيست و محمد (ص) بنده و فرستاده اوست و آئين حق ( اسلام ) را از سوي خدا ( براي جهانيان ) آورده است و شهادت مي‌دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پيوست و خداوند همه انسان‌ها را در چنين روزي زنده خواهد نمود. »

[تصویر:  165.jpg]

امام در وصيت نامه‌اش پس از بيان عقيده خويش درباره توحيد و نبوت و معاد، هدف خود را از اين سفر اين چنين بيان نمود:

« من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از شهر خود بيرون آمدم؛ بلکه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منکر و خواسته‌ام از اين حرکت، اصلاح مفاسد امت و احياي سنت و قانون جدّم، رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم، علي‌بن‌ابيطالب (ع) است. پس هر کس اين حقيقت را از من بپذيرد ( و از من پيروي کند ) راه خدا را پذيرفته است و هر کس رد کند ( و از من پيروي نکند ) من با صبر و استقامت ( راه خود را ) را در پيش خواهم گرفت تا خداوند در ميان من و بني‌اميه حکم کند که او بهترين حاکم است.
و برادر ! اين است وصيت من به تو و توفيق از طرف خداست. بر او توکل مي‌کنم و برگشتم به سوي اوست. »
منبع: بحارالانوار، 44/329
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#18
سلام

امشب، شب عاشوراست ...

خطبه امام علیه‏السلام شب عاشورا

امام علیه‏السلام یاران خود را نزدیك غروب به نزد خود فراخواند.
على بن الحسین علیه‏السلام مى‏فرماید: من نیز خدمت پدرم رفتم تا گفتار او را بشنوم در حالى كه بیمار بودم، پدرم به اصحاب خود مى‏فرمود:
خداى را ستایش مى‏كنم بهترین ستایش‌ها و او را سپاس مى‏گویم در خوشى و ناخوشى. بار خدایا! تو را سپاسگزاریم كه ما را به نبوت گرامى داشتى و علم قرآن و فقه دین را به ما كرامت فرمودى و گوشى شنوا و چشمى بینا و دلى آگاه به ما عطا كردى، ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده. من یارانى بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل‌بیتى فرمانبردارتر و به صله رحم پاى بندتر از اهل‌بیتم نمى‌شناسم، خدا شما را به خاطر یارى من جزاى خیر دهد! من مى‏دانم كه فردا كار ما با اینان به جنگ خواهد انجامید. من به شما اجازه مى‏دهم و بیعت خود را از شما بر مى‏دارم تا از سیاهى شب براى پیمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده كنید و هر یك از شما دست یك تن از اهل‌بیت مرا بگیرید و در روستاها و شهرها پراكنده شوید تا خداوند فرج خود را براى شما مقرر دارد. این مردم، مرا مى‏خواهند و چون بر من دست یابند با شما كارى ندارند.

پاسخ یاران امام علیه‏السلام
برادران امام و فرزندان و برادرزادگان او و فرزندان عبدالله بن جعفر (فرزندان حضرت زینب علیهاالسلام) به امام عرض كردند: ما براى چه دست از تو برداریم؟ براى این كه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا نكند كه هرگز چنین روزى را ببینیم.
ابتدا عباس بن على علیه‏السلام این سخن را گفت و بعد دیگران از او پیروى كردند و جملاتى همانند، بر زبان راندند.
پس امام علیه‏السلام روى به فرزندان عقیل نمود و فرمود: شما را كشته شدن مسلم كافى است، بروید كه من شما را اذن دادم.

آنها گفتند: سبحان الله! مردم چه مى‏گویند؟! مى‏گویند ما بزرگ و سالار خود و عموزادگان خود كه بهترین مردم بودند در دست دشمن رها كردیم و با آنها به طرف دشمن تیرى رها نكردیم و نیزه و شمشیرى علیه دشمن به كار نبردیم!! نه! به خدا سوگند چنین نكنیم، بلكه خود و اموال و اهل خود را فداى تو سازیم و در كنار تو بجنگیم و هر جا كه روى كنى با تو باشیم، ننگ باد بر زندگى پس از تو.

سپس مسلم بن عوسجه بپا خاست و گفت: بهانه ما در پیشگاه خدا براى تنها گذاردن تو چیست؟! به خدا سوگند این نیزه را در سینه آنها فرو برم و تا دسته این شمشیر در دست من است بر آنها حمله كنم، و اگر سلاحى نداشته باشم كه با آن بجنگم سنگ برداشته و به طرف آنها پرتاب مى‏كنم، به خدا سوگند كه ما تو را رها نكنیم تا خدا بداند كه حرمت پیامبر را در غیبت او درباره تو محفوظ داشتیم، به خدا قسم اگر بدانم كه كشته مى‏شوم و بعد زنده مى‏شوم و سپس مرا مى‏سوزانند و دیگر بار زنده مى‏گردم و سپس در زیر پاى ستوران بدنم در هم كوبیده مى‏شود و تا هفتاد بار این كار را در حق من روا بدارند، هرگز از تو جدا نگردم تا در خدمت تو به استقبال مرگ بشتابم، و چرا چنین نكنم كه كشته شدن یك بار است و پس از آن كرامتى است كه پایانى ندارد.

پس از او زهیربن قین برخاست و گفت: به خدا سوگند دوست دارم كشته شوم، باز زنده گردم، و سپس كشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خدا تو را و اهل‌بیت تو را از كشته شدن در امان دارد!
و بعد از زهیر گروه دیگرى از اصحاب سخنانى حماسى بر زبان جارى كردند، و امام علیه‏السلام در حق آنها دعاى خیر فرمود و به خیمه خود بازگشت.

التماس دعا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#19
سلام

چرا امام حسین علیه السلام یک شب مهلت گرفت؟

امام حسین در ادامه کلامش در ‏مهلت خواهی می فرماید: مهلت بگیر تا نماز بخوانیم و به دعا و استغفار و تلاوت قرآن ‏بپردازیم. خدا می داند من نماز را دوست دارم و تلاوت کتابش و همچنین دعا و استغفار را . ‏یعنی امام می خواهد به ما بفهماند که برای صحبت کردن با معبود هستی می ارزد که انسان از دشمن ‏هم مهلت بگیرد؛ همه مواردی که حضرت می فرماید به نحوی ارتباط ویژه با خداوند عالم است؛ چه نماز، ‏چه دعا و چه خواندن قرآن و استغفار . این است که امام زین العابدین و سیدالساجدین می فرماید: من ‏دوست ندارم در کودکی بمیرم چرا؟ چون می خواهم بزرگ شوم وخدا را بشناسم و خدا را با معرفت ‏عبادت کنم.

این عشق به معبود نهایت آرزوی انسانهای الهی است و چه کسی عاشق تر از حسین ‏فاطمه علیهما السلام . او که در دعای معروفش در عرفه عارفانه و عاشقانه با خدای خویش نجوا می ‏کند: چه بدست آورد آنکه تو را نیافت و چه از دست داد آنکه تو را پیدا کرد. بنابراین طبق فرمایش خود ‏امام حسین علیه السلام علت مهلت خواهی از دشمن مناجات با خدا بود. و اگر هدفی دیگر هم باشد ‏در مرتبه بعدی می باشد.‏
---
این یعنی اینکه امام حسین(ع)، به ما بفهمونه که از ما چی میخواد.

آیا از ما فقط سینه زنی میخواد ؟ یا سیاه پوشیدن ؟ یا فقط گریه ؟ .... نه !

امام حسین(ع) از ما بندگی خدا رو میخواد. از ما میخواد تا قرآن بخونیم و بفهمیم قرآن رو!

از ما میخواد مواظب نمازمون باشیم !

از ما میخواد دست از دعا کردن برنداریم !

از ما میخواد تا بریم سمت خدا ... یعنی معرفتمون رو با قرآن خوندن زیاد کنیم تا بتونیم به صورت عملی به خدا نزدیک بشیم!

اگر عشق میخوایم ... حسین(ع)!
اگر زیبایی میخوایم ... حسین(ع)!
اگر دنیا میخوایم ... حسین(ع)!
اگر آخرت میخوایم ... حسین(ع)!

اگر خدا رو میخوایم ... حسین(ع)!

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#20
(1389 آذر 24، 23:10)امیرعلی نوشته است: سلام

چرا امام حسین علیه السلام یک شب مهلت گرفت؟

...

امام حسین (ع) : إِنّی أَحِبُّ الصَّلاةَ : من نماز را دوست دارم ( من به نماز عشق می ورزم ) .
عالی بود ،
این مطلب هم مرتبط هست ،
از دست ندینشا ،
تنبلی نکن دیگه برو بخون چیزی نیست !!!

[تصویر:  23e325e16617.png]
[تصویر:  nasimhayat.png]



الهي، من به حور و قصور ننازم، اگر نفسي با تو پردازم از آن هزار بهشت مي‌سازم.
الهي، مي‌پنداشتم كه ترا شناختم، اكنون آن پنداشت و شناخت را در آب انداختم.
الهي، همه شاديها بی ياد تو غرور است، و همه غمها با ياد تو سرور.

اِلـهی.... وَرَبّی.... مَنْ لی غَیْرُکَ ...
الهی ... حالا دیگه من و تو و عبدَک ... (:
#21
سلام

این همون مطلبی هست که شاینی لینکش رو داده بود!
ممنون!
---

نماز و امام حسین علیه السلام

اگر قرآن در آغاز بزرگ‌ترین سوره خود (بقره)می‌فرماید : »الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ بقره/3 (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب ایمان می‌آورند و نماز به پا می‌‍‌دارند«همچنین در کوچک‌ترین سورة خود (کوثر) از نماز، سخن به میان می‌آورد، امام حسین علیه السلام نیز آن را اقامه می‌کند؛ چنان که در زیارت عاشورا آمده: «أشْهَدُ أنَّکَ قَدْ أقَمْتَ الصَّلَوةَ شهادت می‌دهم که تو نماز را بر پا نمودی .»

اگر قرآن می‌‌‌فرماید: « وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعینَ بقره/43 ؛ و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید«، سیدالشهداء علیه السلام نماز را با جماعت، آن هم در برابر صفوف دشمن برگزار می‌کند .

اگر قرآن اقامه نماز در میدان جنگ را به پیامبر این گونه می‌آموزد و می‌فرماید: « وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ ... نساء/102 و هنگامی که در میان آنها باشی و (در میدان جنگ) برای آنها نماز را بر پا کنی ، باید دسته‌ای از آنها با تو(به نماز) برخیزند و ... «، امام حسین علیه‌السلام در میدان جنگ نماز را اقامه می‌فرماید: اگر قرآن نماز را به عنوان منبع انرژی زای غیبی معرفی و مؤمنان را امر به استعانت از آن می‌فرماید:« اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ بقره/153 از صبر (و استقامت ) و نماز کمک گیرید« ، سالار آزاد مردان و شهیدان نیز در بحبوحه جنگ و مشکلات آن ، از نماز استعانت می‌جوید .

اگر قرآن اقامه نماز را در اول وقت سفارش می‌نماید: أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ اسراء/78 ، امام حسین علیه‌السلام نماز عاشورا را در اول وقت، اقامه فرمودند .

اگر حضرت عیسی مسیح سلام الله علیه تا زمانی که نفس دارند، مأمور به اقامه نماز شده‌اند : وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا مریم/31 ، امام حسین علیه السلام نیز تا آخرین لحظه، همراه نماز است.

اگر قرآن از کسانی که تجارت، آنها را از نماز غافل نمی‌سازد، ستایش می‌کند: رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ نور/37 ، از امام حسین علیه السلام چه باید گفت که حتی حفظ جان هم او را از نماز غافل نساخت .

شاید از شدت اهتمام آن امام به اقامه نماز در اوج کارزار بود که تربت پاکش ، سبب قبولی نماز دانسته شد و این اوج منزلت ایشان را گواه است . در حدیث می‌خوانیم سه چیز موجب قبولی نماز است : حضور قلب، نماز نافله ، تربت سید الشهدا علیه السلام .

نماز باید در جامعه ، علنی اقامه شود: وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ . بدین جهت امام حسین علیه السلام با آنکه می‌توانست در خیمه نماز بخواند و با اینکه نمازش شکسته بود، در مقابل جمعیت نماز را به پاداشت . هنگام اقامه نماز در ظهر عاشورا 30 تیر به سوی حضرت رها شد؛ یعنی تقریباً در برابر هر کلمه از حمد و رکوع و سجده ، یک تیر به سوی امام پرتاب شد . به راستی نماز چیست که در عصر تاسوعا هنگامی که به سید الشهدا علیه السلام پیشنهاد حمله می‌شود ، آن حضرت پس از چند نوبت گفت‌وگو ، جنگ را یک روز به تأخیر می‌اندازند و می‌فرمایند : إِنّی أَحِبُّ الصَّلاةَ ؛ و نفرمود: می‌خواهم نماز بخوانم؛ بلکه فرمود: « من نماز را دوست دارم». بسیاری از ما نماز می‌خوانیم، ولی چقدر آن را دوست داریم ؟

زراره از امام صادق علیه السلام درباره کعبه پرسید: دهها سال است هرگاه درباره حج و کعبه از شما سؤال می‌کنم، پاسخ جدیدی می‌دهید. علم شما به کجا متصل است؟ امام فرمودند: « آیا می‌خواهی اسرار کعبه‌ای که هزاران سال قبل از آدم بوده ، با چند کلمه تمام شود ؟! » این در حالی است که کعبه و تمامی اسرار و رموز آن که امام به آن اشاره فرمودند ، تنها قبله نماز است و قبله یکی از شرایط نماز!!

امام حسین علیه السلام راضی می‌شود تا بدن مبارکش، شرحه شرحه شود، ولی از نماز هیچ چیز فروگذار نشود. سر مقدس آن شهید دوران ساز بر سر نیزه قرآن می‌‌خواند؛ یعنی سر از بدن جدا می‌شود ، ولی دل از قرآن جدا نمی‌‌شود .

آیا عزاداران حسینی ، همانند سرورشان حسین علیه السلام نمازشان را اقامه می‌کنند؟ امید است اگر این گونه نیستیم ، لااقل در این مسیر باشیم .

فرستنده: الهام السادات حقیقی ، حافظ کل قرآن و خبرنگار افتخاری سروش وحی

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#22
بجای درد هایت.... زخمهایت را...شمردیم.

تویی یوسف ولی ما مثل گرگیم...

به چاه غفلت افکندم حسین را

اسارت برده ام من زینبین را

حسین من نبودی تشنه آب

تو هستی تشنه اندیشه ناب....
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#23
فدای مظلومیتت یا حسین (ع)!!!

Tears

بعد از شهادت امام حسين 7و اصحابش در دهم محرم سال 61(ه. ق ), سرهاي مقدس آنان رااز بدن ها جدا كردند و به كوفه و بعد به شام فرستادند و بدن هاي قطعه قطعه و خون آلود آنان بر زمين ماند و تاروز سيزدهم محرم كسي براي دفن آن ها نيامد تا اين كه مردان طايفه بني اسد با تحريك زنانشان براي دفن شهداي كربلا اقدام كردند و در آن روز, امام زين العابدين 7براي دفن بدن پدرش امام حسين 7به محلّ دفن آمد و با كمك بني اسد, بدن ها را دفن كردند.
نقل شده كه وقتي امام سجاد7آمد, بني اسد را كه در شناسايي بدن ها متحيّر بودند, راهنمايي كرد.(1)
دربارهء دفن سرهاي شهداي كربلا آمده است : وقتي كه يزيد موافقت كرد, سرهاي شهدا را به خاندان رسالت تحويل دهند, امام زين العابدين 7سرها را تحويل گرفت و بعد از چهل روز, سرها را در كربلا در كنار بدن هادفن كردند. در كتاب المقرم, نقل شده كه سرهاي شهداي كربلا به كربلا آورده شده و در كنار بدن هايشان دفن شد.(2)
(پـاورقي 1.عبداالرزاق الموسوي المقرم , مقتل الحسين , ص 414
(پـاورقي 2.همان , ص 469
(پـاورقي 3.شيخ عباس قمي , منتهي الآمال , ج 1 ص 440
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#24
سلام

برای کسایی که دنبال کتاب برای فهم مسائل عاشورا هستند، کتب زیر پیشنهاد میشود:

كتابهايي در مورد واقعه عاشورا و زندگي حضرت اباعبدالله الحسين و همچنين در مورد حضرت زينب و زندگي ايشان تا با شناختي بيشتر بتوانيم از وجود پرفيضشان بهره مند شويم.

در مورد آگاهي بيشتر از زندگي و شخصيت امام حسين ( عليه السلام ) ر . ك :

1- الفباي فكري امام‏حسين(ع) محمدرضا صالحي كرماني
2- فرهنگ عاشورا جواد محدثي
3- درسي كه حسين(ع) به انسان‏ها آموخت شهيد هاشمي‏نژاد
4- سخنان حسين بن علي از مدينه تا كربلا صادق نجمي
5- قيام جاودانه محمدرضا حكيمي
6- منتهي‏الآمال شيخ عباس قمي
7- ترجمه لهوف ابن طاووس
8- حماسه حسيني شهيد مرتضي مطهري
9- حسين بن علي(ع) را بهتر بشناسيم محمد يزدي
10- پيشواي شهيدان سيد رضا صدر
11- پرتوي از عظمت حسين(ع) لطف اللّه‏ صافي
12- الخصائص الحسينيه شيخ جعفر شوشتري
13- خون خدا جواد محدثي
14- الوقايع والحوادث (محرم) محمد باقر ملبوبي
15- ترجمه موسوعه كلمات الامام حسين سازمان تبليغات اسلامي
16- انصار الحسين مهدي شمس‏الدين
17- چشمه خورشيد، مجموعه مقالات كنگره امام خميني و فرهنگ عاشورا

در مورد آگاهي از زندگي و شخصيت حضرت زينب ( س ) مطالعه كتابهاي زير مفيد است:
1- منتهي‏الامال، شيخ عباس قمي
2- زندگاني حضرت فاطمه زهرا و زينب كبرا، شهيد دستغيب
3- زندگاني حضرت فاطمه زهرا ودختران آن حضرت، سيد هاشم رسولي محلاتي
4- پژوهشي پيرامون بارگاه حضرت زينب، محمد حسين سابقي، ترجمه: سليم‏پور
5- فرازهايي از زندگاني حضرت فاطمه زهرا و زينب كبرا، سيد هاشم رسولي محلاتي
6- زينب بنت‏الامام اميرالمؤمنين، علي محمد علي دخيل، چاپ بيروت، لبنان
7- زينب بانوي قهرمان كربلا، دكتره بنت الشاطي، ترجمه: حبيب چايچيان و مهدي آيت‏الله‏زاده نائيني
8- بحارالانوار، علامه مجلسي

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#25
تصویری ناب از داخل ضریح امام حسین (ع)

[تصویر:  201012171816291289.jpg]
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#26
مهاتما گاندي

گاندي معمارِ استقلال هند و رهبر ملي مردم اين کشور، براي آزادي هندوستان ازسلطه انگليس ، هسته مرکزي قوي يک تشکيلات سياسي را پايه ريزي نمود و حزب کنگره را رهبري نمود و با تمرد از قوانين ، عدم تقبل پست هاي دولتي ، عدم همکاري با مأموران انگليسي و تحريم اجناس بريتانيايي ، يعني با اصل «مقاومت منفي » باسلطه انگليس مبارزه نمود و روح آزادي و بازگشت به هويت و سنت هاي اصيل هندي را احياء کرد. در آخرين بار که دولت انگليس در سال 1942 ميلادي او را بازداشت کرده گاندي هنگام توقيف ، فرياد «يا مرگ يا استقلال » را سر داد.

وقتي حر به امام حسين گفت : اگر جنگ کني کشته خواهي شد.
امام فرمود: مرا از مرگ مي ترساني ؟ که برادر اويسي ما گفته است : من حتماً مي روم و جوانمرد را از مرگ ، ننگ و عاري نيست . اگر عملش براي حق باشد... و با بذل جان خودبا مردمان و نيکوکار مواسات کند و از مردم مطرود و ملعون جدا شود... اين خواري براي توبس است که زنده بماني و مورد ظلم و تجاوز قرارگيري و نتواني از حق خود دفاع کني ،چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احياي حق سبک و راحت است .

مرگ در راه حق و عزت ، زندگاني جاويد است و زندگاني با ذلت ، حياتي جزء مرگ نيست ... . مرحبا و آفرين به کشته شدن در راه خدا و ليکن شما توانايي به نابودي مجد و عظمت مرا نداريد، پس دراين صورت مرا باکي از مرگ نيست «موت في عز خير من حياة في ذل »
گاندي در تفحص زندگاني امام حسين و علت جاودانگي و پايداري آن به يک مسأله مهم رسيده و همانا درسي از سرور آزادگان اخذ نموده و آن را براي استقلال هند به کار بسته است ، يعني او به پيروي از امام ، به مردم هند که طرفدار استقلال هند بودند اعلام نمود مرگ را به بازي و مسخره بگيريد و نترسيد.
«من براي مردم هند چيز تازه نياوردم ، فقط نتيجه اي را که از مطالب و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان کربلا به دست آورده بودم ، ارمغان ملت هند کردم . اگر بخواهيم هند را نجات دهيم واجب است همان راهي را بپيماييم که حسين بن علي پيمود... .»

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#27
خطبه ي امام

هنگامي که کاروان امام به «بيضه» رسيد، آن حضرت عليه السلام خطبه اي براي حرّ و همراهانش ايراد کرد و انگيزه هاي خود را در قيام بر ضد يزيد بيان نمود و آن قوم را به ياري خويش فراخواند و پس از حمد و ستايش خداوند، فرمود:
«اي مردم! رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله فرمود: هر کس سلطان ستمکاري را ببيند که حرام خدا را حلال کرده و پيمان خدا را شکسته و مخالف سنت رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله گشته و با بندگان خدا به گناه و تعدي عمل نموده ولي به عمل يا به سخن، بر ضد وي اقدامي ننمايد، بر خداوند حق خواهد بود که او را به جايگاهش وارد نمايد.

همانا اين قوم، طاعت شيطان را گرفته و طاعت خداوند رحمان را ترک نمودند، فساد را آشکار کرده احکام خدا را تعطيل ساختند، دارايي عمومي را به خود اختصاص داده حرام خدا را حلال دانسته و حلال او را حرام کرده اند، من از آنکه (دين خدا را) تغيير داده است شايسته تر هستم.

نامه هاي شما به من رسيد و نمايندگان شما با بيعتشان نزدم آمدند مبني بر اينکه شما مرا تسليم دشمن نمي کنيد و رهايم نمي نماييد، پس اگر بر بيعت خود پايداريد، به نيکي و صلاح خود مي رسيد، من حسين فرزند علي و فاطمه دخت رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله هستيم، جانم با جانهاي شما و خانواده ام با خانواده هاي شماست، من الگوي شما هستم، اما اگر اين کار را نکرديد و پيمان خود را شکستيد و بيعتم را واگذاشتيد، سوگند به جانم که اين از شما کار ناآشنايي نيست؛ زيرا شما با پدر و برادرم و عموزاده ام مسلم نيز چنين کرده ايد، پس فريب خورده آن کسي است که به شما فريفته گردد.

شما بهره ي خود را از دست داده و قسمت خود را تباه کرده ايد، هر کس پيمان شکند، با خود پيمان شکني کرده است و خداوند ما را از شما بي نياز خواهد کرد والسلام».
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#28
اهميّت زيارت عاشورا
فقيه زاهد عادل مرحوم شيخ جواد بن شيخ مشكور عرب كه از اجله علما و فقهاى نجف اشرف و مرجع تقليد جمعى از شيعيان عراق بوده و نيز از ائمه جماعت صحن مطهر بوده است در سال 1337 در حدود نود سالگى وفات نموده و در جوار پدرش و در يكى از حجره هاى صحن مطهر مدفون گرديد.
آن مرحوم در شب 26 ماه صفر 1336 در نجف اشرف در خواب حضرت عزرائيل ملك الموت را مى بيند، پس از سلام از او مى پرسد از كجا مى آيى ؟ مى فرمايد از شيراز و روح ميرزا ابراهيم محلاتى را قبض كردم .
شيخ مى پرسد:
روح او در برزخ در چه حالى است ؟
مى فرمايد:
در بهترين حالات و در بهترين باغهاى عالم برزخ و خداوند هزار ملك موكل او كرده است كه فرمان او را مى برند. گفتم براى چه عملى از اعمال به چنين مقامى رسيده است ؟ آيا براى مقام علمى و تدريس و تربيت شاگرد؟
فرمود: نه .
گفتم : براى نماز جماعت و رساندن احكام به مردم ؟
فرمود: نه .
گفتم : پس براى چه ؟
فرمود: براى خواندن زيارت عاشورا (مرحوم ميرزاى محلاتى سى سال آخر عمرش زيارت عاشورا را ترك نكرد و هر روز كه به سبب بيمارى يا امر ديگر نمى توانست بخواند نايب مى گرفته است ).
و چون شيخ مرحوم از خواب بيدار مى شود فردا به منزل آيت اللّه ميرزا محمد تقى شيرازى مى رود و خواب خود را براى ايشان نقل مى كند.
مرحوم ميرزا محمد تقى گريه مى كند، از ايشان سبب گريه را مى پرسند مى فرمايد:
ميرزاى محلاتى از دنيا رفت و استوانه فقه بود. به ايشان گفتند: شيخ خوابى ديده و واقعيت آن معلوم نيست . ميرزا مى فرمايد: بلى خواب است اما خواب شيخ مشكور است نه افراد عادى . فرداى آن روز تلگراف فوت ميرزاى محلاتى از شيراز به نجف اشرف مى رسد و صدق رؤ ياى شيخ مشكور آشكار مى گردد.
اين داستان را جمعى از فضلاى نجف اشرف كه از مرحوم آيت اللّه سيد عبدالهادى شيرازى شنيده بودند كه ايشان در منزل مرحوم ميرزا محمد تقى هنگام ورود شيخ مرحوم و نقل رؤ ياى خود حاضر بودند نقل كردند و نيز دانشمند گرامى جناب حاج صدر الدين محلاتى فرزند زاده آن مرحوم از شيخ مرحوم ، اين داستان را شنيده اند
#29
زینب(س)ضامن بقای اسلام

[تصویر:  2217814413924762275010203922185914815134.jpg]

آری، وجود زینب _علیها السلام_ ضامن بقای اسلام و علوم نبوی و علوی بود و حضورش سلسله ولایت و امامت را از گزند حوادث تلخ و نابودگر مصون داشت. اگر زینب نبود، در زمان بیماری و بستری گشتن امام سجاد _علیه السلام_ مردم چگونه حلال و حرام خدا را می شناختند و گره از مشکلات شرعی خویش می گشودند؟!
راستی در زمان اختفای مصلحت آمیز امام چهارم _علیه السلام_ هدایت جامعه به سوی ناب ترین فرامین اسلامی به عهده چه کسی جز زینب _علیها السلام_ بود؟!

شیخ صدوق می نویسد: «حضرت زینب _علیها السلام_ نیابت خاصی از طرف امام حسین _علیه السلام_ داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه می کردند. از او می پرسیدند تا این که حضرت سجاد _علیه السلام_ بهبود یافت».
علامه مامقانی در کتاب شریف تنقیح المقال، آورده است: «زینب _علیها السلام_ مانند امام _علیه السلام_ دارای مقام عصمت بوده و کسی را نمی رسد که انکار کند و نپذیرد و اگر چنین نبود، هر آینه امام حسین _علیه السلام_ مقدار و پاره ای از بار سنگین امامت و پیشوایی روزگار را زمانی که امام سجاد _علیه السلام_ بیمار بود بر او حمل و واگذار نمی نمود و پاره ای از وصایا و سفارش های خود را به او وصیت نمی کرد و امام سجاد _علیه السلام_ او را در بیان احکام و آن چه که از آثار و نشانه های ولایت و امامت است، نایبه به نیابت خاصّه و جانشین خود نمی گردانید».

اگر زینب نبود, عاقبت حادثه عاشورا چه می شد؟ این حادثه چگونه به حماسه مبدل می گشت؟ آیا در کندوکاو داستان کربلا از نیم روز عاشورا به بعد, صدایی رساتر از صدای زینب _علیها السلام_ و فریادی افشاگرانه تر از فریاد او یافته ای؟!
سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود---------کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
منبع : تبیان
در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
#30
شهادت !!
دکتر علی شریعتی: حسين آموخت كه "مرگ سياه"، سرنوشت شوم مردم زبونی است كه به هر ننگی تن می‌دهند تا "زنده بمانند". چه، كسانی كه گستاخی‌ آن را ندارند كه "شهادت" را انتخاب كنند، "مرگ" آنان را انتخاب خواهد كرد5353
متاسفانه نهضت عاشورا را که عالی ترین جلوه گاه مکتب شهادت است برای ما بد طرح کردند،آن چنانکه مکتب عزایش ساختند،و در نتیجه همه عمر از آن یاد می کنیم و بر آن می گرییم ولی نه آن را می شناسیم و نه می فهمیم و نه بدان می اندیشیم!
این سخنان 40 سال پیش هست و به نظرم الان هم همینطوره و واقعا نیاز هست که بیشتر بشناسیم و بفهمیم.

استاد مطهری : مرگي شهادت است كه انسان با توجه به خطرات احتمالي يا ظني يا يقيني فقط به خاطر هدفي مقدس و انساني و به تعبير قرآن في سبيل‌الله از آن استقبال كند.شهادت قداست خود را از اين‌جا كسب مي كند كه فدا كردن آگاهانه تمام هستي خود است در راه هدف مقدس.

شهادت دو ركن دارد: يكي اين كه در راه خدا و في‌سبيل‌الله باشد ديگر اين كه آگاهانه صورت گرفته باشد. هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداي هدف نمايد.53

[تصویر:  11.JPG]


موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان