سلاممممم
امیدوارم مطالب قبلی براتون هضم شده باشه
بچه ها اگر سوالی داشتید توی پروفایل آقا مجتبی
مدیرتالار روانشناسی بپرسید
پرده سوم
پس جلسه اول رو از این نقطه آغاز میکنیم، ما برای انسان و زندگی سه سطح رو مشخص میکنیم،
سطح کودکی که تا حدود 13 سالگی تعریف شده، وقتی که بلوغ هنوز رخ نداده، در این سطح، سطح زمینه سازی شخصیت..
مثل تهیه یک کیک، مرحله اول تصمیم گیری در مورد اینه که چه چیزهایی بریزیم توش
..مایه های اولیه شخصیت ما در این سن شکل میگیره..
و هرچه به نقطه اول میرویم این نقطه بیشتر اوج میگیرد، به همین دلیل
پیامبر رحمت فرمود اگر میخواهید بچه ات سعید بشه از وقتی در شکم مادر شروع کن
و همینطور اگه میخوای بچت بدبخت به از شکم مادرت شروع کن. برای تغییر یک درخت به صورت
خیلی خوب باید ژنش رو خوب تغییر بدیم، انسان نیز همین طور، عمیق ترین تحولات
در نقطه ژن رخ میده.. هرچه به نقطه آغاز اولیه نزدیک بشیم، تغییرات
بیشتر اثر میگذاره، مفهوم فطرت دقیقا در این نقطه نمایان میشه..
فطرت یعنی بسته استعدادی ما، یعنی جایی که امکان هایی که ما میتونیم بهش
برسیم رو در وجود ما قرار بدهند. و فطرت انسان به خاطرچندتا الگوی بزرگ خیلی بزرگ و وسیع هستش.
فطرت ما خدایی هستش. اشاره به آیه" علم الادم الاسمء کلها" خداوند در دانه وجود ما بی نهایت استعداد گذاشته
است زیرا خداوند بی نهایت هستش.چه ها چون احساس فقر میکنند و چشمشون به بزرگترهاست،
رضایت مندی یا عدم رضایت مندی والدین براشون یک ملاک...
دوره بعدی دوه نوجوانی هستش که از 13 سالگی شروع میشه و تا 20 سالگی ادامه داره.
این دوره، دوره شکل گیری شخصیت ماست.. دوره ای هستش که ما کیکمون رو در قالب میگذاریم، پس ما در اصل
مرحله قالب ریزی رو میگذاریم.در این دوره شکل گیری من صورت میگیره یعنی تعیین نسبیت من نسبت به بقیه. چون دوره شکل گیری
شخصیت انسان، اطرافیان فرد براش مهم میشن که براش اندازه هاش رو تعیین کنند. بچه ها در این دوره از بزرگترها
به هم سن و سال ها تغییر جهت پیدا میکنند. در اینجا مطرح میشه که والدین از شکل بزرگتری
به شکل رفاقتی تبدیل بشن. یعنی در این دوره والدین باید به
یکی از دوست های صمیمی فرزند تبدیل بشن.
پرده چهارم
دوره جوانی، که از حدود 20 تا 40 هستش و دوره تثبیت شخصیت...
در این دوره فقط یک چیز من رو راضی میکنه، یعنی من خودم واجد یکسری شرایط بشم...
رضایت از خود. در این دوره اگر همه هم مارو تایید کنند از خود تا راضی نباشیم فایده ای ندارد، حال
اگر کسی احساس رضایت از خود کرد دنیا زیر و رو شد بازم خوشش هست. البته حالت بدشم هست
که فرد مغرور میشه یعنی به حدی راضی از خود میشه که اگر دنیا بیاد و بگه اینطور نیست که
شما فکر میکنی میگه نه من قبول ندارم!
این بیست در روایات ما جایگاه خاصی داره و یکی از کلید واژه های سبک زندگی که بهش خواهم پرداخت.
حدیثی از پیامبر هست که میگه ملکی وجود داره که گروه هایی رو به اسم صدا میزنه، یکی از گروهایی که اسم
میبره 20 ساله ها هستش و میگه آی 20 ساله ها وقتشه تلاش کنید الان که شما می تونید به یک جا برسید، این دوره
دوره ای هستش که من باید از خویش راضی باشم، و اگر از خویش راضی نباشم دنبا من رو تایید کنه نا آرمام
هستم و اگر از خویش راضی باشم دنیا من رو انکار کنه باز هم راضی از خود هستم. به تعبیر
دیگری و از ربان روان شناسی این دوره آغاز دوره معنویت و آغاز دوره خودآگاه ماست.
هرچه به دوره های کوچک تر خودمون بر گردیم تاثیر ناخودآگاه بیشتر می شود.
برای همین بچه ها بیشتر از اینکه از تعالیم والدین بهره ببرند از حسی که والدین دارند استفاده میکنند.
پدر و مادر هر حسی داشته باشه خود به خود به بچه منتقل میشه، برای همین خیلی مهم مادر در دوره بارداری
اضطراب نداشته باشه یا در هنگام شیر دادن کامل آروم باشه. در غیر این صورت تاثیرات وحشتناکی
روی بچه خواهد گذاشت.اما در حقیقت از 20 سالگی گوش معنای ما باز میشه،
البته این عدد حدودی هستش و برای افراد متفاوت متفاوت
خواهد بود واگر زمان زیادی بگذره و گوش معنای من
باز نشده باشه خیلی بده !
از حدود 20 سالگی من احساس می کنم یه اتفاق جدید باید در زندگیم بیفته،
باید انتخاب کنم، باید صبر داشته باشم ومن فکرمیکنم نقطه عطف آغاز سبک زندگی
دقیقا همین 20 سالگی هستش. در این دوره خودم دلم میخواد شیوه ای برای خویش داشته باشم،
دلم میخواد زندگی رو با یک مدیریت خودآگاه پیش ببرم. و به همین دلیل سال های نخستین دانشجویی سال های طلایی
و البته دو سال اول هنوز بوی دیپلم میدن اما بعدش ماها که معلمیم کاملا می فهمیم که این دوره
آغاز شده است. و نقطه آغاز خیلی نقطه شکوهمندی هستش.
این لحظات لحظات مقدسی و اینقدر لحظات جذابی و اینقدر خاص که وقتی در معنا
بر روی نفی باز بشه و بخواد انتخا کنه آدم فکر میکنه وای چه اتفاق شکوهمندی داره تو هستی رخ میده!
یک انسان داره به ثمر میشینه! و چون ماها این فرصت ها رو از دست دادیم حسرت های سنگیینی داریم میخوریم!
و میگیم خوش به حال این که شروع کرد راه رو! آغاز سبک زندگی، آغز معنویت در حقیقت
20 سالگی هستش.. سوال آیا ممکن یکم از شخصیت بگید
و تفاوتش رو با سبک زندگی؟ بل بله حتما!!
بنابریان من فکر میکنم بهترین مخاطبان این صحبت مخاطبان دوره سنی 20 تا 30 سالگی باشه!
راه خدا راه زندگی، اصلا به جای راه خدا میگم راه زندگی، را بسیار وسیعی هستش و در 10 یا 20 سال نمیشه
خلاصه اش کرد. 60 سالگی هم یک نفر میتونه آغاز کنه و همه مسیر رو طی کنه، دیر هیچ گاه نیست اما مهم این که من
شروع کنم! و هرچیزی یه بهایی داره و برای این انتخاب موقعیت 20 عالی تر هستش، و به همین خاطر هرچه
دستان به 20 نزدیک تر باشند بهتر هست.
ادامه دارد..