عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تمرین برای تاپیک (اصول و روش های علمی تغییر عادت)

#31
نقل قول: من یه سوال دارم

چرا وقتی یه کاری رو شروع میکنیم حسابی انرژی داریم..اما کم کم...تقلیل میره..

کاری که تواناییشم هست یعنی ایده آل نیست...

چرا واقعا [تصویر:  o.gif]

باران کولو من خودم این کارو میکنم:
اول از همه اون چیز نهایی که میخوام بهش برسم رو تو ذهنم میارم. تصویری از حالتی که میخوام با تلاش بهش برسم. خوبه، نه؟

بعد میدونم که معمولن وقتی تلاش (مخصوصن آهسته و پیوسته) بشه، تا حدود خوبی به چیزی که میخوایم میرسیم. همه ی مواردی رو که واقعن تلاش کردم تو ذهنم میارم و این حقیقتو مرور میکنم.

بعد به این فکر میکنم که برای رسیدن به اون چیز، چه کارهایی رو الان باید انجام بدم؟
اون کارها رو تا جایی که میتونم میشکنم به کارهای کوچیکتر به کوچکترین قدم های ممکن
سعی میکنم تا جایی که میتونم خودمو مقید کنم به انجام این قدمای کوچیک، فقط هم به انجام دادن همون قدمی که باید بردارم فکر میکنم، نه کل مسیر. میدونم که همین قدمای کوچیک من رو میرسونه. این رو هی به خودم یادآوری میکنم تا خودمو راضی کنم سختی این قدمی که الان باید بردارم رو تحمل کنم. تهش هم به خودم صدآفرین میدم و خودمو تشویق میکنم.
همین خودش میشه انرژی واسه قدم بعدی.
این روند رو هی تکرار میکنم.
1-فکر کردن به هدف،2- تحمل سختی و برداشتن یه قدم کوچیک، 3-حس کردن این که یه قدم نزدیکتر شدم،
1-فکر کردن به هدف،2- تحمل سختی و برداشتن یه قدم کوچیک، 3-حس کردن این که یه قدم نزدیکتر شدم،
1-فکر کردن به هدف،2- تحمل سختی و برداشتن یه قدم کوچیک، 3-حس کردن این که یه قدم نزدیکتر شدم،
...

این جا هم در حقیقت داریم یه جورایی همین کار رو میکنیم.
فکر کردن به چیزا و حس های خوبی که به دست میاریم، یادآوری چیزایی که از دست میدیم اگه این کار رو نکنیم (تقویت انگیزه) (همون 1)
این کاریه که میکنیم

با مرور هر روزه باید این مرحله رو هم در نظر داشت:
تلاش برای انجام کار و تغییر عادت با قدم های کوچیک و تشویق و تنبیه با توجه به نتیجه ی هر قدم (همون 2و3)

چیز دیگه ای که باید در نظر بگیریم همین باور به این مطلبه که معمولن وقتی تلاش کنی، می رسی

اینا رو مرور کن ببین تو کدومش میلنگی ؟
هدفت به اندازه ی کافی برات خوشایند هست؟ حس خوبی بهت میده؟ نرسیدن بهش به اندازه کافی برات ناخوشایند و نخواستنی هست؟
باور داری که تلاش کنی میرسی؟
بعد از هر قدم کوچیک حس میکنی که داری نزدیکتر میشی؟
.
#32
از زهرا و اتر خیلی ممنونم...اینجا نوشتن خیلی بیشتر داره کمکم میکنه همون جور که اتری گفت ... باید ادامه بدم .. انشاا.. که بشه Khansariha (8)(چقدر این ضایع گل میدهKhansariha (8)+:d خوب میشه)

لیست همراهان

1-اچ اف زهرا(تنبلی)5353
2- باران (من برای تنبلی شرکت میکنم[تصویر:  l.gif]) [تصویر:  8.gif] 5353
3تريال (کنترل ساعت بیدار شدن )5353
4-علیرضا(ترک خ .ا )53
5-حمید خان ( ترک خ.ا
)[تصویر:  8.gif]
6- مجتبی (برای سحر خیزی و تنظیم خواب)53
7- عرشیا - مبتلا (ترک خ.ا)53


جناب آسمان-رحمت خان-سها-پشتکار-تکالیفتون رو بنویسید تا بیاید تو لیست
راستی تا آخر شب یه دست حسابی به سرو گوش تاپیک میکشم انشاا... پستا شاید جا به جا شن
خوشا باران و وصف بی مثالش
#33
زهرا جون باید متنت و به روز کنی و سعی کنی برنامه ی متعادلی بنویسی که بتونی بهش عمل کنی..یعنی اونجور که اتر گفت..
هدف اصلی رو توی ذهنت داشته باشی و بعد ریزش کنی و خودت و مکلف کنی هر روز به اون هدف ریز برسی

روز پنجم

(1391 دي 14، 20:33)باران.. نوشته است:
تعادل و حفظش از خود ایدهآل گرایی سخت تره
(۸-۱۰-۱۳۹۱ ۱۱:۲۱ عصر)باران.. نوشته شده توسط:

سوالای من
الهی به امید تو


) چرا از تنبلی متنفرم ؟ چرا حالم از تنبلی بهم می خورد ؟

چون همه ی لحظات مفید و از دست می ده..همه ی کارهای مهمی رو که میتونست انجام بدم از دست میداه..من تنبلی رو دوست ندارم چون از کلمه ی ای کاش متنفرم[تصویر:  47.gif]توی یه کاری تنبلی کردم..کاری که خیلی دوست داشتم انجام بدم اما...الان دیگه نمیشه..اینجوری فرصت های آدم از دست میره...

]2)اگر کسی تنبلی کند ، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
مدام تصمیم میگیره و می زنه زیرش چون تبله و نمیتونه تو اون زمان مشخص انجامشون بده..احساس منفیش میشه از دست دادن فرصت ها و از دست دادن فرصت ها..و یه جور حس نتونستن یه احساس بد داره..حس کلی کار تلنبار شده و بی سر و سامون..حس اضطراب تا خود دقیقه 90..حس اینکه تازه دقیقه 90 میفهمه کلی کار داره که رو هوا موندن و انجامشون نداده .. کلا یا تو آرزوهاش اون کار را رو میبینه که انجام داده .. اما تو واقعیت نه...چون تنبله و حسش نیست..و یه رنج..رنجی که دیروز تجربش کردم..رنج یه کار نکرده و وقت رفته :(

تنبلی چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟
رنج عقب موندگی از دوستاش..رنج دیدن و کاری نکردن [تصویر:  l.gif] یه برنامه ی روزانه ی خالی که تهش فقط حست میخوره و خودش و میخوره که این همه روز داشتم و هیچی به هیچی

با تنبلی چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
زمان..وقت مفید و استعداد هایی که شکوفا نمی شه چون زمینه ش در اثر تنبلی از دست رفته و یه کاش..[تصویر:  a.gif]

کسی که تنبلی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
استرس بدون عمل .. و مدام حس منفی که وای دیر شد..اما تهش بازم تنبلییییییییییییییییییییی[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]

)تنبلی چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟
خوب مدام تذکر می شنوه...که این کار موند و اون کار رو هواس..و این جمله که چقدرررررررررر تو تنبلییییییییییییییی...و در اجتماع کلا فقط تو حرفه..چون توی عمل با تنبلی نمی شههههههه[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]




چرا عاشق تلاش هستم ؟ چرا دوست دارم تلاش کنم و سخت کوش باشم ؟

سخت کوشی چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟

سخت کوش بودن چقدر برایم لذت بخش است ؟

در صورت تلاش، و سخت کوش بودن چه چیز هایی بدست می اورم ؟

چگونه سخت کوش بودن ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟


خیلی افکار هست توی ذهنم که دوست دارم بهشون برسم..خیلی راه های فوق العاده هست که باید برم..و برای رسیدن به چیزهایی که دوست دارم باید تلاش کنم..[تصویر:  1.gif] چون میدونم هر کسی یه استعداد خاصی داره..دل میخواد اون و شکوفا کنم و روش مانور بدم که این فقط با سخت کوشی همراهه , لذتش توی موفقیتیه که با تلاش به دست می آرم..چیزی که میخوام و با تلاش به دست می آرم..ثمره ی کار ...[تصویر:  t.gif] و اینکه بی هوده نیست.. هیچ انسانی از بیهوده بودن خوشش نمی آد..دوست دارم مفید باشم... واااااااااااای سخت کوشی خیلییییییییییییییی احساسات خوب داره..حس اینکه کافیه اراده کنم وبعد تلاش تلاش تلاش برای رسیدن به چیزی که باور دارم میتونم...[تصویر:  win.gif]چیزایی رو که لایقشونم و خدا در مسیر زندگیم قرار میده..دیگه مهم نیست کی می فهمم..فقط مهم اینکه من با تلاش بهش میرسم..[تصویر:  u.gif] و یه حس آرامش و با سخت کوشی خوب می تونم موقعیت شغلی و اجتماعی بهتری رو به دست بیارم .. کلی بهبود داره توش [تصویر:  12.gif][تصویر:  1.gif]

و در آخر..
به نظرم حسرت دیگه معنا نداره..[تصویر:  shad.gif]



ورودی جدید ما خوشحااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااال(ترک خ.ا انشاا...) شیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــره317317317317317317


1-چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟
(حالم به هم میخوره چون هر دفعه که انجامش میدم از خدا و تمام مشتقاتش دور میشمچون باعث میشه تمام هدفام برا آینده مثه دانشگاهو و..از بین بره چون داره بدنی که براش 8 ساله جون میکنم و کلی خرجش کردم داغون میکنه و کیلو کیلو وزن کم میکنم-چون باعث میشه با ...... بد رفتاری کنم و هر دفعه که میاد پیشم یا زنگ میزنه اگه این کارو کرده باشم مثه سگ باش برخورد میکنم و حس میکنم داره ازم سرد میشه-چون که عصبیم کرده و اصلا تو خونه کسی طرفم نمیاد-چون کلی از وقتایه ناب زندگیم و فرصتایی شغلی عالیو ازم گرفته-چون لا انجامش روم نمیشه یه نماز بخونم هی نماز صبحو میخونم ظهر و شب نمیخونم از خجالت-خلاصش میدونم چه کارا که بام نکرده ولی واقعا حداقل الان دیگه قدرتشو تو خودم نمیبینم که بزارمش کنار.
خوشا باران و وصف بی مثالش
#34
1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟

از استمنا متنفرم چون اخر کار یک حس پوچی رو بهم میده
وقتی کار تموم میشه باز میام توی واقعیت های زندگی و میفهمم که من اون ادم نیستم .استمنا باعث شده که من مشکل در ا.تاسلی پیدا کنم و حالا باید ماهی حداقل 100 تومن خرج کنم تا بلکه مشکل من برطرف بشه شاید هم نشه .
استما باعث شد معصومیت من از دست بره .


1) چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟

پاکی رو دوست دارم چون این حس قشنگ رهایی که الان دارم رو دوست دارم
دیگه دلهره از تنهایی ندارم . حالا رابطه ام با خدا داره هر روز بیشتر و بهتر میشه

یک روز یک ملافه سفید پایان می دهد ...
به من ..
به بازیگوشی هایم ..
به خنده های بلندم ..
به مسخره بازیهایم...

روزی که همه با دیدن عکسم بغض می کنند و می گویند :

دیوانه دلمان برای مسخره بازیهایت تنگ شده ..
#35
مشق روز اول:
سوالای من
الهی به امید تو


1) چرا از تموم نکردن حفظم متنفرم ؟

چون از بزرگترین آرزوهام بوده و هست.. نمیخوام حسرت شه

2)اگر نتونی حفظت رو تموم کنی چه حسی میشی؟
خیلی بی لیاقتم و بی عرضم که تا آیه 120 رو آومدم اما نشد 20 آیه دیگرو حفظ کنم تا بشه یه جز

3)کوتاهی در این کار چه رنج هایی را برام به ارمغان می آورد ؟
همیشه باید حسرت بخورم من که میتونستم چرا کوتاه اومدم

4)با تنبلی چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
مهم تر از همه اون اعتماد بنفس

چه شرایط بدی واسه خودت به وجود میاری؟
دنیوی که خیلی آخروی اگه میتونم باشم 20 الکی میشم 15





چرا عاشق حفظ قرآن هستم ؟
این روز دوم عضویتم زدم و گفتم نباید حسرت باشه!

نقل قول: براي حافظ قرآن سزاوار نيست گمان کند چيزي بهتر از آنچه به او داده شده ( حفظ قرآن ) به

ديگري داده شده است زيرا اگر او مالک تمام دنيا مي‌شد قرآن از آنچه او صاحبش شده بود برتر مي‌بود(پیامبر اکرم)

...........................
این یکی از اون حسرت هایی که همیشه رو دلم مونده[تصویر:  c.gif]

حافظ قرآن چقدر بودن چقدر برایم لذت بخش است ؟
خیلی.. خیلی... خیلی.. خیلی قابل وصف نیست

در صورت تلاش، و سخت کوش بودن چه چیز هایی بدست می اورم ؟
خیلی چیزا، خود حدیث حاکی از همه چیز هست

چگونه حافظ بودن ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟
خیلی خیلی خیلی، به عینه دیدم تاثیراتش تو زندگی، سعی میکنی تک تک قدمهات بر اساس قرآن باشه.. حرفات و..


تا آیه 120 جز حفظم نمیخوام ازدست بدمش، باید تا 24 بهمن بشه 2 جز امیدخدا
میون دو ترم میمونم خوابگاه تا به هدفم برسم

.....................................

و از روز اول گفتم به خودم کانون میتونه یه شروع باشه، یه شروع برای اوج گرفتن




[تصویر:  Untitled_1.png]
#36
Khansariha (8)

ما قدم اول رو برداشتیم، برکتش رسیدehteram

"سلام آقا ****
احسنت بر شما.این به این معناست که خدا خیلی دوستتون داره که توفیق حفظ رو بهتون داده تا تطهیر شوید."که لا یمسه الا المطهرون ؛واقعه/79"
"و اذ تاذن ربکم لئن شکرتم لازیدنکم و و لئن کفرتم ان عذابی لشدید؛ابراهیم /7" شکر نعمت یادتون نره ٰ تا نعمتتون برکت کنه و به معنای واقعی "حافظ"شوید و صرفا حافظ الفاظ نباشید.
ان شاءالله خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید."

.........................
"این کلاس در سه سطح به قرآن دوستان عزیز ارایه می‌شود که می‌توانند بر اساس فرصتی که در اختیار دارند یکی از سطوح زیر را انتخاب کنند:

سطح 1: روزانه 1 صفحه

سطح 2: روزانه نصف صفحه

سطح 3: روزانه یک سوم صفحه

شیوه برگزاری کلاس:

ــ برنامه حفظ و دوره محفوظات به صورت هفتگی در اختیار قرآن آموزان قرار خواهد گرفت که براساس گزارش حفظ روزانه یا هفتگی (در صورت محدودیت دسترسی به اینترنت) تنظیم می‌شود.

اگر بیشتر دوست دارید با روش حفظ قرآن آشنا شوید پیشنهاد می‌کنیم پست دوم کلاس رو مطالعه داشته باشید.

هر سوال دیگری داشته باشید در خدمتتون هستیم[تصویر:  Gol.gif]"

این دیروز برام اومد خیلی جالب بود بین خواستن و بدست آوردن
...............................
پ.ن: برای اینکه اسپم محسوب نشه تا شب مشق شماره 2 رو میذارم





[تصویر:  Untitled_1.png]
#37
1276746pa51mbeg8j
تنبل نیستم به هیچ عنوان، اما واقعا نمی دونم از چی بنویسم و از کجا شروع کنم

خانوم باران یکم ما صفر کیلومترها رو خب راه بندازید دیگه42


یاعلی




[تصویر:  Untitled_1.png]
#38
روز ششم

(1391 دي 14، 20:33)باران.. نوشته است:
تعادل و حفظش از خود ایدهآل گرایی سخت تره
(۸-۱۰-۱۳۹۱ ۱۱:۲۱ عصر)باران.. نوشته شده توسط:

سوالای من
الهی به امید تو


) چرا از تنبلی متنفرم ؟ چرا حالم از تنبلی بهم می خورد ؟
]2)اگر کسی تنبلی کند ، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
تنبلی چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟
با تنبلی چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
کسی که تنبلی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
)تنبلی چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟

تنبلی باعث میشه همه ی لحظات مفید و از دست می ره..همه ی کارهای مهمی رو که میتونست انجام بدم از دست میداه..من تنبلی رو دوست ندارم چون از کلمه ی ای کاش متنفرم[تصویر:  47.gif]توی یه کاری تنبلی کردم..کاری که خیلی دوست داشتم انجام بدم اما...الان دیگه نمیشه..اینجوری فرصت های آدم از دست میره...مدام تصمیم میگیره و می زنه زیرش چون تبله و نمیتونه تو اون زمان مشخص انجامشون بده..احساس منفیش میشه از دست دادن فرصت ها و از دست دادن فرصت ها..و یه جور حس نتونستن یه احساس بد داره..حس کلی کار تلنبار شده و بی سر و سامون..حس اضطراب تا خود دقیقه 90..حس اینکه تازه دقیقه 90 میفهمه کلی کار داره که رو هوا موندن و انجامشون نداده .. کلا یا تو آرزوهاش اون کار را رو میبینه که انجام داده .. اما تو واقعیت نه...چون تنبله و حسش نیست..و یه رنج..رنجی که دیروز تجربش کردم..رنج یه کار نکرده و وقت رفته :(رنج که با تنبلی حاصل میشه عقب موندگی از دوستاش..رنج دیدن و کاری نکردن [تصویر:  l.gif] یه برنامه ی روزانه ی خالی که تهش فقط حست میخوره و خودش و میخوره که این همه روز داشتم و هیچی به هیچی.زمان..وقت مفید و استعداد هایی که شکوفا نمی شه چون زمینه ش در اثر تنبلی از دست رفته و یه کاش..استرس بدون عمل .. و مدام حس منفی که وای دیر شد..اما تهش بازم تنبلییییییییییییییییییییی[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]خوب مدام تذکر می شنوه...که این کار موند و اون کار رو هواس..و این جمله که چقدرررررررررر تو تنبلییییییییییییییی...و در اجتماع کلا فقط تو حرف ه..چون توی عمل با تنبلی نمی شههههههه[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  a.gif]


چرا عاشق تلاش هستم ؟ چرا دوست دارم تلاش کنم و سخت کوش باشم ؟

سخت کوشی چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟

سخت کوش بودن چقدر برایم لذت بخش است ؟

در صورت تلاش، و سخت کوش بودن چه چیز هایی بدست می اورم ؟

چگونه سخت کوش بودن ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟


خیلی افکار هست توی ذهنم که دوست دارم بهشون برسم..خیلی راه های فوق العاده هست که باید برم..و برای رسیدن به چیزهایی که دوست دارم باید تلاش کنم..[تصویر:  1.gif] چون میدونم هر کسی یه استعداد خاصی داره..دل میخواد اون و شکوفا کنم و روش مانور بدم که این فقط با سخت کوشی همراهه , لذتش توی موفقیتیه که با تلاش به دست می آرم..چیزی که میخوام و با تلاش به دست می آرم..ثمره ی کار ...[تصویر:  t.gif] و اینکه بی هوده نیست.. هیچ انسانی از بیهوده بودن خوشش نمی آد..دوست دارم مفید باشم... واااااااااااای سخت کوشی خیلییییییییییییییی احساسات خوب داره..حس اینکه کافیه اراده کنم وبعد تلاش تلاش تلاش برای رسیدن به چیزی که باور دارم میتونم...[تصویر:  win.gif]چیزایی رو که لایقشونم و خدا در مسیر زندگیم قرار میده..دیگه مهم نیست کی می فهمم..فقط مهم اینکه من با تلاش بهش میرسم..[تصویر:  u.gif] و یه حس آرامش و با سخت کوشی خوب می تونم موقعیت شغلی و اجتماعی بهتری رو به دست بیارم .. کلی بهبود داره توش [تصویر:  12.gif][تصویر:  1.gif]

و در آخر..
به نظرم حسرت دیگه معنا نداره..[تصویر:  shad.gif]


(1390 شهريور 19، 6:16)مجتبی نوشته است: اصل 5) در عین مقید بودن به تصمیمات خود ، انعطاف پذیر باشیم :


تصمیمات عقلانی سریع بگیرید ، هیچ گاه وقت خود را صرف این نکنید که چطور می توانم فلان کار را انجام دهم ، تحقیقات نشان داده اند موفق ترین افراد بسیار تند و سریع تصمیم میگیرند چون از ارزش هایشان مطلع هستند و می دانند از زندگی چه می خواهند ، همینطور اگر این افراد بخواهند تصمیمات خود را عوض کنند ، در کارشان تعلل میکنند .
و همین تحقیقات نشان داده است که انسان هایی که شکست میخورند ، به کندی تصمیم میگیرند و زود انها را عوض می کنند ، چون هم شناخت مناسبی از خود ندارند ، و هم برای پایداری یا تغییر تصمیم خود ارزیابی و آزمایش درستی نداشته اند ...


در راه های رسیدن به هدف وسواس نداشته باشیم ، نتیجه مهم تر از هدف است ، مهم این است که راهی پیدا کنیم و در وهله ی اول دست به اقدام بزنیم .


راهکار : اگر شناخت و ارزیابی درستی از خود ندارید چاره این است که ابتدا دست به اقدام بزنید و همچون افراد موفق زود دست به کار شوید ، و سپس عمل خود را مورد ارزیابی قرار دهید ،


لینک به ازمایش و ارزیابی ( مرحله ی ششم ان ای سی )




.

جناب آسمان

پست 18 رو بخونید...
بعد تکالیف من در پست 19 هست 1

انشاا.. متوجه میشید
خوشا باران و وصف بی مثالش
#39
مشق روز دوم
سوالای من
الهی به امید تو


1) چرا از تموم نکردن حفظم متنفرم ؟
الان دو تا بحث برام مطرح، یکی اینکه اگه حفظ رو تموم نکنم اول اینکه توهین به شخصیت خودم کردم و مقداری از شخصیتم رو

رو نابود کردم بعلاوه که اعتماد بنفسم از دست میره، دوم اینکه میشم خسر الدنیا و والآخره.. ینی هم این دنیا باید حسرت بخورم

هم طبق اعتقاداتمون دنیایی دیگه هم باید باشه، که حسرت اصلی رو اونجا میخورم1313


_________________________________
2)اگر نتونی حفظت رو تموم کنی چه حسی میشی؟
حس میکنم خیلی بی عرضم خیلی خیلی خیلی، ینی چی اصلا ؟ مگه بیل خورده تو کمرم؟ خب من که روزا بیکارم

وقتیم ازم نمیگیره هر صفحه خیلی بخواد طول بکشه نیم ساعت، جای این نیم ساعت که شاید بعضی وقتا الکی میام کانون

بعضی وقتها خب اون رو بخونم دیگه، طوری میشه؟؟؟؟؟؟؟Kool


_________________________________
3)کوتاهی در این کار چه رنج هایی را برام به ارمغان می آورد ؟
حسرت حسرت حسرت،131313

4)با تنبلی در حفظ چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
مهم تر از همه اون اعتماد بنفس ، اون همه وقتی هم که گذاشتم انگار الکی بوده، و تموم حفظیاتم از بین میره خب!! هر وقت صدای یه حافظ میشنوم

شاید حتی بهش حسودی بکنم، شاید روابط اجتماعیم اگه میشد 20 باشه میشه 15! تو تربیت بچه هام

خیل موثر میتونسته باشه، کلا جهت گیری زندگیم عوض میشه
4242
_________________________________
چه شرایط بدی واسه خودت به وجود میاری؟
بنظرم من جهنم آتش نیست حسرت، که بدها میبینن میشد به کجا برسن و نرسیدن! همیشه از آنچه آقای سلام گفته

می ترسیدم و بدم میومده


(1391 شهريور 17، 1:08)سلام نوشته است: =====چرا انسانهای فکر می کنند که هنوز فرصتی باقیست؟=====


یکی از چیزایی که همیشه به من تلنگر میزنه همین مساله س.
هر روزی که از عمر ما بره دیگه تا ابد هرگز هرگز برنمیگرده. هرگز.

نتیجه این مساله این نیست که باید بشینیم و غصه بخوریم. بلکه باید تلاش کنیم تا پاکتر بشیم. اگه یه روز پاک به روزای گذشته زندگیمون اضافه بشه تا ابد میتونیم به این روز افتخار کنیم و اگه توی این روز مرتکب اشتباهی بشیم دیگه تا ابد این روز دوباره برنمیگرده که بخوایم اشتباهمونو تغییر بدیم.

نمیدونم تونستم حس قلبیمو منتقل کنم یا نه. درک کردنش یه خورده تمرکز و فکر میخواد.

_________________________________

چرا عاشق حفظ قرآن هستم ؟
اول از همه من جوونم با کلی آرزو و استعداد، باید یه روز شکوفا بشن دیگه؟نه؟

الان فصلش، میخوام اول از همه از خودم راضی باشم، این خیلی مهم بنظرم که فرد از خودش راضی باشه

بعد از نظر محیطی هم میخوام راضی باشم چون ما بخشی از هویتمون رو از محیط میگیریم دیگه، مهم تر از همه با همت بلند آدم ناودآگاه بزگ میشه به تعبیر امام علی

ینی این حفظ علاوه بر اینکه حفظ چون کار بزرگی در بزرگ شدن شخصیتم هم شدید اثر داره و بعدش همسرم که هم تو انتخابش هم تو تعامل باهاش

و درآینده فرزندام هم همینطور شدید این حفظ تاثیر گذار، در کل پر<زه ای با سودآوری بالاست66ehteram انشاالله

_________________________________

حافظ قرآن چقدر بودن چقدر برایم لذت بخش است ؟
خیلی.. خیلی... خیلی.. خیلی قابل وصف نیست خیلی دوست دارم بشم حافظ و تو مسابقات شرکت کنم، و ششاید

یه روزی که از کانونم برم و یکی بیاد این پست ها رو بخون بفهم خواستن با ایمان توانستن، یه جورایی میشم افتخار کانون41

چون علاوه بر پاکی چیزهای بزرگ دیگه ای بدست میارم و میرم

_________________________________
در صورت تلاش، و سخت کوش بودن در حفظ چه چیز هایی بدست می اورم ؟
خیلی چیزا! در تمام ابعاد زندگی چه زندگی حال و چه زندگی آینده توی روابط اجتماعی، خانوادگی بخصوص با همسرم و والدین و فرزندان


چون الان از نظر درسی خیلی به نظر خوبم و شکر خدا هم رشتم خوب هم دانشگاهم هم شغلی که در آینده بهم میدن کلا از این بعد

قویم و بنظرم نسبتا موفق بودم اما الان میخوام قوی تر بشم خیلی قوی تر در همه ابعاد

_________________________________

چگونه حافظ بودن ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟
خیلی خیلی خیلی، به عینه دیدم تاثیراتش تو زندگی، سعی میکنی تک تک قدمهات بر اساس قرآن باشه.. حرفات و..


_________________________________


این هدفم تا آیه 120 جز حفظم نمیخوام ازدست بدمش، باید تا 24 بهمن بشه 2 جز امیدخدا
میون دو ترم میمونم خوابگاه تا به هدفم برسم


شکر خدا استاد و کلاسم که پیدا کردم
اینم برنامم




با سلام

کاربر گرامی
*** به کلاس مجازی حفظ قرآن خوش آمدید!

جهت آشنایی با شیوه حفظ قرآن پیشنهاد می‌کنیم
پست دوم کلاس را مطالعه داشته باشید.

اگه محدودیت دسترسی به اینترنت ندارید مسلما گزارش روزانه تاثیر بسزایی بر کیفیت حفظتان و انجام دقیق برنامه خواهد داشت در غیر این صورت حتما
"یکشنبه شب " ما را در جریان انجام برنامه قرار دهید تا براساسش برنامه هفته آتی شما را تنظیم کنیم.

(
برنامه ها همیشه به صورت هفتگی صبح روز دو شنبه در کلاس گذاشته می‌شود.)


برنامه کاربر گرامی***
_________________________________

دوشنبه: حفظ آیات ١١٣ تا ١١۵و مرور از ص 13 تا اینجا


سه شنبه: حفظ آیات ١١۶ تا ١١٩ و مرور از ص 13 تا اینجا


چهارشنبه: حفظ آیات ١٢٠ تا ١٢٣ و مرور از ص 14 تا اینجا


پنج شنبه: حفظ آیات ١٢۴ تا ١٢۶و مرور از ص 14 تا اینجا


جمعه: تعطیـــــــــــــل ( به جهت استراحت و احتمالا مرور محفوظات هفته)


شنبه: حفظ آیات ١٢٧ تا ١٣٠ و مرور از ص 15 تا اینجا


یکشنبه: حفظ آیات ١٣١ تا ١٣۴ و مرور از ص 15 تا اینجا



الحــــــــــــــــــــــــــــــــــــمدالــــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــه




[تصویر:  Untitled_1.png]
#40
سلام303

منم می خوام به سوال هام جواب بدم

اما یه سوال در چه صورتی من گل می گیرم؟

مشق روز اول

این مشق روز اول یعنی چی؟یعنی من هر روز باید بنویسم؟یا این که هر روز باید اون چه نوشتم رو مرور کنم؟یا کار دیگه ای هم باید انجام بدم؟

در ضمن من پست های این تاپیک رو اونایی که لازم بوده رو خوندم ولی هنوز درست نمی دونم چی به چیه؟ فقط فهمیدم باید به سوال ها جواب بدم و هر وقت لازم بود ویرایش کنم و هر روز مرور کنم.اما من باید تا چهل روز مرور کنم؟اگه یک روز مخالف تصمیمم عمل کردم گل ازم کم می شه یا گل داده نمی شه؟


1-چرا از پرخوری متنفرم؟ چرا حالم از پرخوری بهم می خورد ؟

پرخوری باعث سختی دل و قساوت می شه و باعث می شه دیگه ذکر و قرآن در روح من اثر نکنه.اراده ی آدم رو ضعیف می کنه و باعث می شه نفس طغیان کنه و به جای این که من بر او سوار باشم اون بر من سوار می شه.باعث می شه آدم به سمت استمنا کشیده بشه و شهوتی بشه.قلب رو داغون می کنه.تلاش ها رو در جهت اصلاح نفس بی اثر می کنه و موجب سقوط نفس بشه.موجب می شه موقع نماز صبح آدم کسل باشه و وظیفه ای رو که بر خودش قرار داده درش کوتاهی کنه.انگیزه ی آدم رو کم می کنه و اعتماد به نفس و خود باوری رو ضعیف می کنه.قدرت تصمیم درست رو ضعیف می کنه.

2-اگر کسی پرخوری کند ، چه احساسات منفی برایش به وجود می آید ؟

کسی که پرخوری کند،کسل می شود و در انجام وضایفش کوتاهی می کند و موجب می شود روحیه و امید و انگیزه تضعیف شود.موجب می شود فرد احساس سنگ دلی و سنگینی کند و توانایی عبادت و تاثیر آن از فرد سلب شود.احساس بی ارزه بودن در کنترل خود می شود و فرد احساس ناتوانی می کند.احساات معنوی در فرد فروکش می کند و زمینه را برای جولان احساس های غلط مثل شهوات باز می کند.

3-تنبلی چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟

رنج دوری از خدا و معنویات.رنج دوری از لذات معنوی.رنج آلوده ماندن نفس و روح.رنج وسوسه های نفس و طغیان نفس.رنج بی ثمر شدن فعالیت های عبادی.و اگر تکرار شود رنج ها هر روز تکرار می شوند و سرانجام فرد گرفتار عذاب دائمی و دردناک آخرت شود.

4-با پرخوری ، فرد چه چیز هایی را از دست می دهد ؟

با پرخوری فرد نورینیت قلبش را از دست می دهد.و نور قلبش ضعیف می شود.تاثیر عباداتش تضعیف می شود.شادی هایش کم می شود و غصه هایش زیاد می شود.اراده اش تضعیف می شود.انگیزه اش برای اصلاح شدن را از دست می دهد.

5-کسی که پرخوری میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟

کسی که پرخوری می کند شرایط پاک بودن خودش را به خطر می اندازد چون نقس موقع پرخوری طغیان می کند.شرایط کنترل نفس برای فرد سخت می شود.شرایط انجام گناه برای فرد راحت تر می شود و فرد نسبت برای دوری از گناه رغبتش کم می شود.راه برای انجام گناهان باز می شود و موجب تمایل فرد به انجام گناهان می شود.شرایط انجام عبادات برای فرد تضعیف می شود.راه نزدیکی فرد به خدا تنگ می شود و مانع بزرگی برای قرب به خدا می شود و فرد در دورترین حالت از خدا قرار می گیرد.قدرت ادراکات معنوی و احساس های مثبت فرد تضعیف می شود.برای تهذیب نفس فرد مانع برگی هست.آثار ذکر و عبادت در فرد تضعیف می شود.باعث می شود فرد نتواند رذائل اخلاقی را از وجود خودش پاک کند و نتواند فضائل اخلاقی را در خود ایجاد کند.

6-پرخوری چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟

پرخوری باعث می شود فرد از فرم مناسب خارج شود و روابط اجتماعیش به سردی گراید.امکان ارتباط صحیح با دیگران برای فرد کم می شود.باعث می شود فرد آن گونه که درست هست نتواند با بقیه برخورد کند.

---------------------------------------------

1-چرا عاشق کم خوردن هستم ؟ چرا دوست دارم کم بخورم و سبک باشم ؟

من عاشق کم خوردن هستم چون باعث می شود خیلی راحت پاکیم رو حفظ کنم و رابطه ام رو با خدا اصلاح کنم.کم خوری روح من را آماده ی پیشرفت می کند و من عاشق پیشرفت معنوی هستم در نتیجه عاشق کم خوردن هستم و کم خوردن را دوست دارم.کم خوردن را دوست دارم چون موجب نرمی قلب می شود و قدرت ادراکاتم زیاد می شود.به خاطر این که من تاثیر پذیری از ذکر و قرآن و نماز و سایر عبادات را دوست دارم به همین دلیل کم خوردن که زمینه را برای این ها فراهم می سازد را دوست دارم.من به دلیل این که هر چیز درستی را اراده کنم دوست دارم مانعی بر سر راهم نباشد و چون کم خوردن این موانع را کم می کند برای همین کم خوردن را دوست دارم.چون کم خوردن باعث می شود نفس به اسارت من در بیاید و بتوانم عادت های غلطش را در هم بشکنم و اصلاحش کنم و کم خوردن موجب راحتی این کار می شود در نتیجه بسیار زیاد عاشق کم خوردن هستم.برای این که من دوست دارم روز به روز به خدا نزدیک تر شوم و چون کم خوردن کمک زیادی به این مر می کند کم خوردن را بسیار زیاد دوست دارم.چون من پرورش روح و تهذیب نفس رابسیار دوست دارم و کم خوردن کمک زیادی به انجام این کار می کند درنتیجه کم خوردن را خیلی دوست دارم.چون من زیاد شدن عقل را بسیار دوست دارم و کم خوردن باعث زیاد شدن عقل می شود برای همین کم خوردن را بسیار دوست دارم.چون من از گذشته های دور عاشق قرب به خدا بوده ام و می بینم که کم خوردن موجب قرب به خدا می شود برای همین عاشق کم خوردن هستم.چون من به قدرت درک بالا احتیاج دارم و کم خوردن باعث این کار می شود برای همین به کم خوردن علاقه دارو و دوست دارم که کم بخورم.

2-کم خوردن چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟

چه احساسی لذت بخش تر و عاشقانه تر از این که هر کجا رو نگاه کنم خدای زیبا رو ببینم؟
و چه چیزی برایم خوشحال کننده و امید دهنده تر از این که وقتی می بینم توانایی و اراده انجام هر کار معنوی را دارم و کم خوردن این توانایی را به من داده.و قتی می بینم به واسطه ی کم خوردن قلبم نرم می شود و می توانم هر احساس معنوی را داشته باشم احساس لذت بخش و عاشقانه ای به من دست می دهد.وقتی می بینم که نفسم تهذیب شده و کم خوردن برای این کار کمک کرده احساس لذت بخشی به من دست می دهد.وقتی می بینم به واطه ی کم خوردن سعادت ابدی را بدست آورده ام احساس بسیار عاشقانه و لذت بخشی به من دست می دهد و همه ی این احساس های خوب به خاطر کم خوردن ایجاد می شود.

3-کم خوردن و کنترل شکم چقدر برایم لذت بخش است ؟

خیلی مخصوصا وقتی که ببینی تونستی کم بخوری احساس قدرتمند بودن به من دست می ده.احساس می کنم با کم خوردن کار درستی انجام دادم و احساس لذت می کنم.کم خوردن برایم لذت بخش است چون زمینه پیشرفت های معنوی را برایم محیا می کند.

4-در صورت کم خوردن و کنترل شکم چه چیز هایی بدست می آورم ؟

چیزهایی به دست می آورم که به شمارش در نمی آیند فقط بزار برای خودم نمونه بیاورم که هر کدام فواید بیشماری برایم به بار می آورند.قلبم نرم می شود که خود فواید بی شماری به بار می آورد.از حق و ذکر و عبادت تاثیر می پذیرم و این خود برکات معنوی بی شماری برایم به ارمغان می آورد.باعث می شود روز به روز به خدا نزدیک تر شوم و این بی نهایت بودن فوایدش بر هر کسی آشکار است.باعث پرورش روحم می شود و عقلم زیاد شود و سلامتی و نشاط روحی و جسمی بدست آورم.توانایی های جسمی و روحی ام زیاد می شود و اراده ام قوی می شود.راه برای پیشرفتم باز می شود.حال عبادت بدست می آورم و قدرت درکم زیاد می شود.تهذیب نفس را بدست می آورم و نورانیت قلب را هم همین طور.ایمان بدست می آورم.حضور قلب در عبادات بدست می آورم و هدایت می شوم که همه ی این آثار و فواید بی نهایت و بی شمار به خاطر کم خوردن ایجاد می شود.

5-چگونه کم خوردن و کنترل شکم ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟

وقتی من به واسطه کم خوردن هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی پیشرفت کنم قاعدتا روابط اجتماعیم بهبود خواهد یافت.همه تر از اون رابطه ام با خدا اصلاح می شود و این بهترین دست آوردم است که ایجاد کننده ی آن کم خوردن است.کم خوردن خیلی شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد چون کم ترین اثر کم خوردن زنده شدن امید و اراده و اعتماد به نفس اسن و این ها در زندگی من نقش کلیدی را دارند.

و در آخر وقت آن رسیده که دیگه کم بخورم ...


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
#41
سلام

این مال برنامه امروز و دیروزم

تا شب انجام میدم

دوشنبه: حفظ آیات ١١٣ تا ١١۵و مرور از ص 13 تا اینجا


سه شنبه: حفظ آیات ١١۶ تا ١١٩ و مرور از ص 13 تا اینجا


................................
پ.ن: برا اینکه اسپم نشه تا شب مشق امروزم مینویسم




[تصویر:  Untitled_1.png]
#42
(1391 دي 17، 21:16)پشتکار نوشته است: برنده ی واقعی هرگز متوقف نمی شود.
Khansariha (46)

1) چرا از دیر بیدار شدن متنفرم ؟ چرا حالم از دیر بیدار شدن بهم می خورد ؟
برام مثه یه تابلوی ایسته که جلوی فعالیتای دیگم رو میگیره
2)اگر اتر دیر بیدار شه، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
حس میکنم منبع تغذیم قطع شده
3) دیر بیدار شدن چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟
تکرارش خیلی بده. ممکنه دپ بزنم
4) با زود بیدار نشدن چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
مسیرو
5)کسی که صبح بیدار نمیشه چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
همون حس بد و ناراحتی
6)دیر بیدار شدن چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟
میرم تو لاک خودم

1) چرا عاشق این هستم که صبح بیدار شم؟ چرا دوست دارم بیدار شم ؟
یه سعی موفق دیگه حس خوبی میده
2) کنترل ساعت بیداری چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟
امید، آرامش تو طول روز
3) کنترل ساعت بیداری چقدر برایم لذت بخش است ؟
نتیجه ای که داره بهم حس خوبی میده
4) در صورت کنترل ساعت بیداری چه چیز هایی بدست می اورم ؟
آرامش
5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد؟
معمولن گشاده رو تر میشم


تصمیمات:
- وقتی حس میکنم دارم شلش میکنم، ساعت خوابم رو بکشم جلو
- حس میکنم برای این کار به طور ضمنی باید رو صبرم هم کار کنم. صبرم کم باشه نصفه کاره ول میکنم.
تمرین صبر تو چیزای دیگه به این مورد هم کمک میکنه.
- زود نتیجه ی نهایی رو نخوام. به به دست آوردن نتیجه های میانی توجه کنم. به خاطرشون خوشحال باشم و بدونم که با ادامه دادنش میرسم
.
#43
سلام تکلیف امروز انجام شد

اینا حفظ شدم البته مرور هنوز نکردم

دوشنبه: حفظ آیات ١١٣ تا ١١۵و مرور از ص 13 تا اینجا


سه شنبه: حفظ آیات ١١۶ تا ١١٩ و مرور از ص 13 تا اینجا


............................

باران خانوم فردا امتحان دارم نمیتونم مشق امشب رو بنویسم، فردا ظهر میام

ببخشید دیگه

یاعلی




[تصویر:  Untitled_1.png]
#44
مشق روز سوم و چهارم
سوالای من
الهی به امید تو


1) چرا از تموم نکردن حفظم متنفرم ؟
به دو دلیل: یکی حس میکنم خیلی ضعیفم دوم اینکه خیلی حسرت میخورم در آینده

_________________________________
2)اگر نتونی حفظت رو تموم کنی چه حسی میشی؟
حس میکنم خیلی بی عرضم خیلی خیلی خیلی، بعلاوه که این حس شکست تا آخر عمر ششای همراهم باشه

_________________________________

3)کوتاهی در این کار چه رنج هایی را برام به ارمغان می آورد ؟
حسرت حسرت حسرت،[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]

4)با تنبلی در حفظ چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
از بین رفتم آنچه تا الان حفظ کردم، اعتماد بنفس، اجر دنیا و آخرت،
_________________________________

چه شرایط بدی واسه خودت به وجود میاری؟
خب یه حس درونی میگه بی عرضه، میتونستی و انجام ندادی!
یه حس عدم رضایت از خود!

_________________________________

چرا عاشق حفظ قرآن هستم ؟

میخوام اول از همه از خودم راضی باشم، این خیلی مهم بنظرم که فرد از خودش راضی باشه

بعد از نظر محیطی هم میخوام راضی باشم چون ما بخشی از هویتمون رو از محیط میگیریم دیگه، مهم تر از همه با همت بلند آدم ناودآگاه بزگ میشه به تعبیر امام علی

ینی این حفظ علاوه بر اینکه حفظ چون کار بزرگی در بزرگ شدن شخصیتم هم شدید اثر داره و بعدش همسرم که هم تو انتخابش هم تو تعامل باهاش

و درآینده فرزندام هم همینطور شدید این حفظ تاثیر گذار، در کل پر<زه ای با سودآوری بالاست[تصویر:  shad.gif][تصویر:  shad.gif][تصویر:  ehteram.gif] انشاالله

_________________________________

حافظ قرآن چقدر بودن چقدر برایم لذت بخش است ؟
خیلی.. خیلی... خیلی.. خیلی قابل وصف نیست

چون علاوه بر پاکی میخوام چیزهای بزرگ دیگه ای بدست بیارم Khansariha (48)Khansariha (48)

_________________________________

در صورت تلاش، و سخت کوش بودن در حفظ چه چیز هایی بدست می اورم ؟

در تمام ابعاد زندگی چه زندگی حال و چه زندگی آینده توی روابط اجتماعی، خانوادگی بخصوص با همسرم و والدین و فرزندان

رشد میکنم، ارزش داره سرمایه گذاری کنی317

_________________________________

چگونه حافظ بودن ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟
خیلی خیلی خیلی، به عینه دیدم تاثیراتش تو زندگی، سعی میکنی تک تک قدمهات بر اساس قرآن باشه.. حرفات و..


_________________________________

چهارشنبه: حفظ آیات ١٢٠ تا ١٢٣ و مرور از ص 14 تا اینجا

پنج شنبه: حفظ آیات ١٢۴ تا ١٢۶و مرور از ص 14 تا اینجا


برنامه تا امروز
66




[تصویر:  Untitled_1.png]
#45
روز هفتم...اول شرمنده این 1-2 روزه سرم خیلی شلوغ بود نشد بیام

(1391 دي 14، 20:33)باران.. نوشته است:
تعادل و حفظش از خود ایدهآل گرایی سخت تره
(۸-۱۰-۱۳۹۱ ۱۱:۲۱ عصر)باران.. نوشته شده توسط:

سوالای من
الهی به امید تو


) چرا از تنبلی متنفرم ؟ چرا حالم از تنبلی بهم می خورد ؟
]2)اگر کسی تنبلی کند ، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
تنبلی چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟
با تنبلی چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
کسی که تنبلی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
)تنبلی چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟

تنبلی باعث میشه همه ی لحظات مفید از دست می ره..همه ی کارهای مهمی رو که میتونست انجام بدم از دست میده..من تنبلی رو دوست ندارم چون از کلمه ی ای کاش متنفرم[تصویر:  47.gif]توی یه کاری تنبلی کردم..کاری که خیلی دوست داشتم انجام بدم اما...الان دیگه نمیشه..اینجوری فرصت های آدم از دست میره...مدام تصمیم میگیره و می زنه زیرش چون تبله و نمیتونه تو اون زمان مشخص انجامشون بده..احساس منفیش میشه از دست دادن فرصت ها و از دست دادن فرصت ها..و یه جور حس نتونستن یه احساس بد داره..حس کلی کار تلنبار شده و بی سر و سامون..حس اضطراب تا خود دقیقه 90..حس اینکه تازه دقیقه 90 میفهمه کلی کار داره که رو هوا موندن و انجامشون نداده .. کلا یا تو آرزوهاش اون کار را رو میبینه که انجام داده .. اما تو واقعیت نه...چون تنبله و حسش نیست..و یه رنج..رنجی که دیروز تجربش کردم..رنج یه کار نکرده و وقت رفته :(رنج که با تنبلی حاصل میشه عقب موندگی از دوستاش..رنج دیدن و کاری نکردن [تصویر:  l.gif] یه برنامه ی روزانه ی خالی که تهش فقط حسرت میخوره و خودش و میخوره که این همه روز داشتم و هیچی به هیچی.زمان..وقت مفید و استعداد هایی که شکوفا نمی شه چون زمینه ش در اثر تنبلی از دست رفته و یه ای کاش..استرس بدون عمل .. و مدام حس منفی که وای دیر شد..اما تهش بازم تنبلییییییییییییییییییییی[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]خوب مدام تذکر می شنوه...که این کار موند و اون کار رو هواس..و این جمله که چقدرررررررررر تو تنبلییییییییییییییی...و در اجتماع کلا فقط تو حرف ه..چون توی عمل با تنبلی نمی شههههههه[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  a.gif]


چرا عاشق تلاش هستم ؟ چرا دوست دارم تلاش کنم و سخت کوش باشم ؟

سخت کوشی چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟

سخت کوش بودن چقدر برایم لذت بخش است ؟

در صورت تلاش، و سخت کوش بودن چه چیز هایی بدست می اورم ؟

چگونه سخت کوش بودن ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟


خیلی افکار هست توی ذهنم که دوست دارم بهشون برسم..خیلی راه های فوق العاده هست که باید برم..و برای رسیدن به چیزهایی که دوست دارم باید تلاش کنم..[تصویر:  1.gif] چون میدونم هر کسی یه استعداد خاصی داره..دلم میخواد اون و شکوفا کنم و روش مانور بدم که این فقط با سخت کوشی همراهه , لذتش توی موفقیتیه که با تلاش به دست می آرم..چیزی که میخوام و با تلاش به دست می آرم..ثمره ی کار ...[تصویر:  t.gif] و اینکه بی هوده نیست.. هیچ انسانی از بیهوده بودن خوشش نمی آد..دوست دارم مفید باشم... واااااااااااای سخت کوشی خیلییییییییییییییی احساسات خوب داره..حس اینکه کافیه اراده کنم وبعد تلاش تلاش تلاش برای رسیدن به چیزی که باور دارم میتونم...[تصویر:  win.gif]چیزایی رو که لایقشونم و خدا در مسیر زندگیم قرار میده..دیگه مهم نیست کی می فهمم..فقط مهم اینکه من با تلاش بهش میرسم..[تصویر:  u.gif] و یه حس آرامش و با سخت کوشی خوب می تونم موقعیت شغلی و اجتماعی بهتری رو به دست بیارم .. کلی بهبود داره توش [تصویر:  12.gif][تصویر:  1.gif]

و در آخر..
به نظرم حسرت دیگه معنا نداره..[تصویر:  shad.gif]



یه کــــــــــــــــــــــــــــــــــار جدید کردممممممممممم...تو یه زمان کم ..بعد از پر کردن این فرم تصمیم به انجام یه کاری گرفتم و دیشب سر وقت تموم شد4fvfcja جدا من بی نظِـــــــــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم Khansariha (46)

6666
برنامه ی امروزززززززززززززززم..
باید یه سری پرینت بگیرم..
اما قبلش 2 جلسه از تئوری رو بخونم..
انشاا...
(1390 شهريور 21، 13:20)مجتبی نوشته است: تعریف نظریه ) مجموعه ای از شواهد و اطلاعات که برای تغییر عادت جمع آوری میکنیم.

. در نتیجه فکر و پاسخی که به هر یک از اهرم های کاربردی رنج و لذت می دهیم خود یک نظریه است ، و از این دید همه مترادفند .

یک نظریه را می توان به عنوان یک اهرم انتخاب کرد .

در این جا نظریه ها همان ، علّت ها و دلایل و پاسخ های ما به چرا ها هستند ، که می توانند خود احساسات ، تشبیه ها و تصویر ها و باور ها و همه ی اهرمی هایی که برای تغییر عادت بکار می گیریم باشند ،

"یک باور می تواند یک نظریه برای باور عمیق تر باشد "


چرا ما وقتی می خواهییم تغییر کنیم ، تغییر نمی کنیم ؟
چرا تصمیمات ما عملی نمی شوند ؟ و یا پایدار نمی مانند ؟


چرا وقتی یک کتاب سرشار و پر انرژی ، یک کتاب روانشناسی ، و یا یک کتاب مذهبی سرشار از باور ها و نظریه ها می خوانیم ، بعد از مدتی اثر خود را از دست می دهند ؟ و آن شیوه ها و رفتار ها را فراموش میکنیم ؟



پاسخ این است که چون نمی دانیم ، و این هنر را نداریم ، که " این شواهد و اطلاعات یا نظریه ها و باورها ، را مانند یک اهرم به "عمل " ، " پیوند " بزنیم .

چون واسطه های عصبی و انگیزشی لارم برای تغییر نساخته ایم ، و آنهارا تقویت نکرده ایم . .


تمرین اصلی:
نوشتن متن اهرم ها برای تغییر ) هدف این روش پیدا کردن و نوشتن یک متن نظریه برای گلچین کردن بهترین نظریه ها است ، یعنی انتخاب بهترین اهرم ها برای قرار دادن مرکز توجه روی آنها

باران..
ما داریم این کارو میکنیم اما باید مجتبی خان بیاد بگه اوضامون در چه حاله

تشویق کنید تا قدم رنجه کنن
خوشا باران و وصف بی مثالش

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان