عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستانهايي از شيطان ملعون

#91
روزي مرد در بيابان گم ميشه وقتي که راه پيدا مي کنه از ته دل از خدا کمک مي خواهد ، بعد مي بينه موجودي زشت و سياه پوش جلوش مياد ، ميگه دنبال من راه بيفت، و هيچي نگو، به نزديک ترين کاروان اون مرد رو مي رسونه ، مرد با تعجب ميگه تو کي هستي و چرا به من کمک کردي ، ميگه من شيطان هستم ، ميگه خوب پس چرا اين کار را کردي ، شيطان ميگه انقدر از ته دل از خدا خواستي و ايمان داشتي که خدا بهت کمک ميکنه، که خدا به من فرمود که به تو کمک کنم ، نزديک ترين موجود براي کمک به تو من بودم.
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


#92
ابلیس و عابد

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند. عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهرالصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد ,مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند. عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است؛ عابد با خود گفت : راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم , پس برگشت. بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: کجا؟ عابد گفت:تا آن درخت برکنم؛ گفت دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند , در جنگ آمدند. ابلیس عابد را چون گنجشکی در دست, بیفکند! عابد گفت: دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟ ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مُسَخَر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی.
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


#93
شهید دستغیب.ره.:

اگرسگ گرسنه ای به شما روی بیاورد وهمراه شما نان و گوشت باشد آیا به گفتن چخ سگ میرود؟؟

چوب هم بلند کنی فایده ندارد او گرسنه است و چشمش به غذا و دست بردار نیست. امااگر هیچ همراه نداشته باشی 

میفهمد چیزی نداری و میرود.....

دل شما مورد نظر شیطان است.....

نگاهی به دل میکند اگر آذوقه اش در آن بود، حب مال زر زیور شهوت بخل حسادت و..... همانجا متمرکز میشود صدبار هم 

بگو:اعوذبالله من الشیطان الرجیم ... فایده ندارد

اگر طعمه اش را دور کنی آنگاه میبینی با یک استغفار فرار میکند.......

استغفرالله ربی و اتوب الیه
#94
شیطان و آمپول بی حسی

برای آنکه درد دندان را حس نکنیم دکتر یک آمپول بی حسی به لثه می زند.

وقتی ما گناهی مرتکب می شویم و عین خیالمون نیست ،

 شیطان مثل همان آمپول بی حسی عمل می کند و کاری میکنه

 که ما درد و بدی گناه رو حس نکنیم

اما وقتی خداوند نظر لطفش رو شامل ما می کند آمپول بی حسی

شیطان کم کم از بین می رود تازه می فهمیم چی کار کردیم

و درد گناه رو حس می کنیم

و شرمنده خدا میشیم بعد همان طور که برای درمان دندون به دکتر

 مراجعه می کنیم برای درمان دلمون که از گناه زنگار گرفته ،

 باید رو به سوی خدا بیاریم و توبه کنیم.

و خوب است بدانیم که همین توبه ای که می کنیم توفیقش از خداست

پس علاوه بر توبه باید شکرگزار پروردگارمان هم باشیم

خدایا شکرت
[تصویر:  3.gif]
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
#95
پ ن:
#96
302 روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است. حضرت از او پرسید: چرا به این روز افتادی؟

شیطان گفت: ای رسول خدا! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم. پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند!شیطان گفت: ای رسول خدا! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم.

302 هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.
302   با هم مصافحه می کنند.
302 هر کاری را که می خواهند انجام دهند، ان شاءالله می گویند.
302   از گناه استغفار می کنند.
302   تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند.
302   ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند.

Gol فضایل و آثار صلوات، ص۳۳
 سپاس شده توسط
#97
[تصویر:  %C3%9B_%C3%9B_%C3%9B_%C3%9B_%C3%9B_%C3%9...560373.jpg]«بسم الله الرحمن الرحیم»
یک روز ابلیس(شیطان)به نزد فرعون رفت.فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و تناول میکرد.
ابلیس گفت:آیا تو می توانی این خوشه انگور تازه را به مروارید تبدیل کنی؟فرعون گفت:نه  ابلیس به لطایف الحیل(حیله)وسِحر و جادو    آن خوشه انگور را به خوشه ای مروارید تبدیل کرد 
فرعون تعجب کرد!!وگفت:احسنت عجب استاد ماهری هستی.
ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرد و یک پس گردنی به او زد و گفت:مرا با این استادی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند.آنوقت تو با این«حماقت» ادعای خدایی میکنی؟؟؟؟؟
خود را ارزان نفروشیم 
در فروشگاه بزرگ هستی، روی قلب انسان نوشته اند
«قیمت=خدا»
#98
نظر شیطان درباره حضرت علی(علیه السلام)

 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از شیطان پرسیدند : نظرت درباره علی بن ابیطالب(علیه السلام) ، وصی من چیست؟

 شیطان پاسخ داد یا رسول الله امکان دستیابی به علی(علیه السلام) وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست نیافتنی است ؛ چون به پروردگار عالمیان متصل است و ما نمی توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع می کند

 انوار المجالس
 سپاس شده توسط
#99
شیطان به حضور حضرت موسی(علیه السلام) آمد و گفت : میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم

 فرمود : آنچه که میدانی من بیشتر میدانم، نیازی به پند تو ندارم. جبرئیل امین ، نازل شد و عرض کرد : یا موسی خداوند میفرماید :

هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو.
 حضرت موسی به شیطان فرمود : سه پند از هزار و سه پندت را بگو.
 
 شیطان گفت:

چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی ، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم.

 اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به گناه وادار میکنم.

چون غضب بر تو مستولی شد ، جای خود را عوض کن و گرنه فتنه به پا میکنم.

اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم.
 
موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید ، ندا رسید :

 یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند.حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود. شیطان گفت :

 یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم ، چگونه حالا حاضر میشوم ، خاک قبر او را سجده کنم!؟

  قصص الله ، ج۱
 سپاس شده توسط
شیطان به حضرت یحیی گفت: می خواهم
تو را نصیحت کنم.

53حضرت یحیی فرمود: من میل به نصیحت
تو ندارم؛ ولی می خواهم بدانم طبقات مردم
نزد شما چگونه اند.شیطان گفت: مردم از نظر
ما به سه دسته تقسیم می شوند:

۱- عده ای مانند شما معصومند، از آنها مأیوسم
و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند.

۲- دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی
هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم.

۳- دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج
می برم؛ زیرا فریب می خورند؛ ولی سپس از
کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند
و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر
نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها به یاد خدا
می افتند و از چنگال ما فرار می کنند... ما از
چنین افرادی پیوسته رنج می بریم...

53 کشکول ممتاز، ص 426
 سپاس شده توسط
امام_صادق (علیه السلام) فرمود:

شیطان گفته است؛ پنج نفر مرا بیچاره ساخته اند و سایر مردم در قدرت و اختیار من هستند؛

ڪسے که از روی نیت صادق و درست به خدا پناه ببرد و در تمام ڪارها توڪل به او ڪند.

 ڪسے که در شبانه روز بسیار تسبیح خدا گوید.

ڪسے که هرچه برای خویشتن مےپسندد برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.

 ڪسے که به هنگام رسیدن مصیبت به او، ناله و فریاد نزند.

و ڪسے که به آنچه خدا قسمت او ڪرده راضے باشد و برای رزق و روزیش غم  و غصه نخورد.

 جامع احادیث شیعه، ج14
 بحارالانوار، ج63
 سپاس شده توسط
اسیر شیطان

حضرت موسی (علیه‌السلام) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاهی رنگارنگ بر سر داشت نزد موسی آمد. وقتی که نزدیک شد، کلاه خود را برداشت و مؤدبانه نزد موسی (علیه‌السلام) ایستاد.

موسی (علیه‌السلام) گفت: تو کیستی؟
ابلیس گفت: من ابلیس هستم!

موسی (علیه‌السلام) گفت: آیا تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند!
ابلیس گفت: من آمده‌ام به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری، بر تو سلام کنم!

موسی (علیه‌السلام) گفت: این کلاه چیست که بر سر داری؟
ابلیس گفت: با رنگ‌ها و زرق و برق‌های این کلاه، دل انسان‌ها را می‌ربایم.

موسی (علیه‌السلام) گفت: به من از گناهی خبر ده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره می‌شوی و هر جا که بخواهی، او را می‌کشی.
ابلیس گفت: اذا اعجبته نفسه و استکثر عمله، و استصغر فی عیبه ذنبه؛

سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن بشود، من بر او چیره می‌گردم:

1- هنگامی‌که او، خودبین شود و از خودش خوشش آید؛
2- هنگامی‌که او عمل خود را بسیار بشمارد؛
3- هنگامی‌که گناهش در نظرش کوچک گردد.

 اصول کافی، ج 2، ص 262
 سپاس شده توسط
هنگامی كه شیطان به خداوند گفت
مـن از چهار طرف جلـو، پشت،
راسـت و چـپ انـســان را
 گرفتار و گمراه می‏كنم.(1)

?فرشتگان پرسیدند...
شیطان از چهار سمت بر انسان
 مـسلّط اسـت پس چـگونه انـسـان
نجات می ‏یابد...؟

خداوند فرمود
راه بالا و پایین باز است...
راه بالا نیایش و راه پایین سجده
و بر خاک افتادن است

بنابراین ڪسی كه دستی به سـوی
خدا بلند كند یا سری بر آستان او
بساید می ‏تواند شیطان را
طرد كند...
سوره‌اعراف17
 سپاس شده توسط
اگر سگ گرسنه ای به شما روی بیاورد و همراه شما نان و گوشت باشد، آیا با گفتن چخ ،  سگ میرود؟!

چوب هم بلند کنی فایده ندارد، او گرسنه است وچشمش به غذاست و دست بردار نیست، اما اگر هیچ همراه نداشته باشی، می فهمد چیزی نداری و میرود…

 شیطان هم در کمین انسان است؛ نگاهی به دل می کند اگر آذوقه اش که همان :
 حب مال
 زر و زیور
 شهوت
بخل
حسادت و… درآن بود، همانجا متمرکز میشود و می ماند.

و اگر صدبارهم بگویی: اعوذبالله من الشیطان الرجیم فایده ندارد.

اما اگر طعمه و آذوقه اش، را دور کنی آنگاه می بینی با یک استغفار فرار میکند...

تا وقتی گناه رو قلبا دوست داریم و خودمون رو در موقعیت گناه قرار میدیم :
نمیشه بشینیم صحنه های مستهجن ببینیم و بگیم پناه میبریم بخدا! تو مجلس گناه بشینیم و بگیم پناه میبریم به خدا!, مثل اینکه خودتو بندازی جلو ماشین و بگی پناه میبرم به خدا!!!

باید از موقعیت گناه فرار کنیم و به خدا پناهنده بشیم.
 سپاس شده توسط
شیطان با بنده ای همسفر شد موقع نماز صبح، بنده نماز نخوند  موقع ظهر و عصر هم، نماز نخوند  موقع مغرب و عشاء رسید، بازم بنده نماز بجای نیاورد. موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمی خوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم.  بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ، چطور غضب بر من نازل بشه ؟  شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ؟؟؟؟ {«شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد... خــود را بـه سـجـده ی آدم رضــا نـکـرد... شـیــطان هـــزار بــار بـه از بــی نـمـــاز... او سجــده بـر آدم و او بـر خــدا نـکـرد»} از پاهایی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان