عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستانهايي از شيطان ملعون

#16
خصلت هاي نيكوي امت اسلام كه شيطان را بجان آورده!
روزي شيطان در كوشهء مسجدالحرام ضعيف و رنجور ايستاده بود و رسول اكرم در حال طواف كعبه بود
رسول خدا فرمود اي ملعون جرا ضعيف و رنجوري؟
جواب داد از دست امت تو جانم به لب آمده
حضرت فرمود امتم با تو جه كرده اند؟
شيطان جواب داد جند خصلت نيكو دارند كه نميتوانم از آنها جدايشان كنم!
حضرت فرمود آن خصلت ها كدامند؟ جواب داد:
1‏_هر وقت به هم مي رسند سلام ميكنند و سلام يكي از نامهاي خداست.بس هر كس سلام كند خداوند او را از هر بلا و رنجي دور ميكند و هر كس جواب سلام را دهد خداوند متعال رحمت خود را شامل حالش ميكند.
2‏_وقتي يكديكر را ملاقات ميكنند به هم دست ميدهند كه اين عمل آنقدر ثواب است كه هنوز دست از يكديكر بر نداشته اند خداوند هر دو را مورد رحمت خود قرار ميدهد.
3‏_‏ وقت غذا خوردن و شروع كارها است كه )بسم الله( ميكويند و مرا از خوردن آن غذا و شركت در آن محروم ميكنند.
4‏_هر وقت لب به سخن باز ميكنند )ان شاءالله( بر زبان جاري ميكنند و به قضاي خداوند راضي ميشوند و من نميتوانم كارشان را خراب كنم و آنان رنج و زحمتم را ضايع ميكنند.
5‏_از صبح تا شام تلاش ميكنم تا آنها را به معصيت بكشانم و در صورت كناه نيز وقتي كه شام ميشود توبه ميكنند و زحماتم را از بين مي برند
6‏_از همه مهمتر وقتي كه نامت را ميشنوند با صداي بلند صلوات ميفرستند و من به اين دليل كه ثواب آن را مي دانم از ناراحتي فرار مي كنم زيرا طاقت ديدن ثواب اين عمل را ندارم.
7‏_امت تو به اهلبيت تو مهر مي ورزند و اين بهترين اعمال است.
ودر اين حال حضرت رو به اصحاب خود نمود و فرمود
هر كس يكي از اين اعمال را داشته باشد اهل بهشت است.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
#17
دوستان شيطان در امت اسلام

‏ ‏
12‏ نفر از دوستان شيطانند
1‏_ امير ظالم
2‏_‏ ثروتمند خودخواه
3‏_كسي كه باك ندارد كه از كجا بدست مي آورد ودر كجا به مصرف ميرساند
4‏_عالمي كه بادشاه ستمكاري را بر ظلم و جورش تأييد كند
5‏_تاجري كه در تجارتش به مردم خيانت كند
6‏_محتكري كه ارزاق مردم را ارزان ميخرد و ذخيره ميكند تا سود كند
7‏_زناكاران اعم از زن ومرد
8‏_ربا خواران كه مال فقيران را به اين وسيله از كفشان بيرون مي آورند.
9‏_افراد بخيل كه از انفاق مال خود بخل ميورزند و نيازمندان را از آن محروم ميسازند
10‏_كساني كه در نماز سستي ميكنند و توجهي به آن ندارند
11‏_كساني كه در ميان مردم سخن جيني مي كنند و آنها را به جان هم مياندازند
12‏_كساني كه مست و بيهوش هستند
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
#18
نادان تر از شيطان


سليم بن قيس از سلمان فارسي نقل كرده است كه:وقتي روز قيامت هر كسي به جزاي عمل خود برسد ابليس لعين رابه عرصه محشر مي آورند در حالي كه با افساري از آتش او را مهار كرده و دور تا دور او را كرفته اند. از سوي ديكر شخص ناداني را كه در دنيا از شيطان اطاعت كرده و باري از معصيت را بر دوش او بار نموده و با نكهباني از نكهبانان آتشين دهنه بسته و مهار كرده اند كشان كشان به صحراي محشر خواهند آورد.وقتي كه ابليس او راببيند به سويش خواهد رفت و نعره اي خواهد كشيد و به خواهد كفت:اي شخص بد سيرت ! مادرت به عزايت بنشيند. تو كيستي و جه كرده اي كه عذاب و سختي تو از من بيشتر است!؟من كه اولين و آخرين مردم را كرفتار نموده ام با يك افسار مهار شده ام اما ميبينم كه تو با دو افسار در بندي!؟او جواب خواهد داد:من آنم كه سخن تو را شنيدم و از تو اطاعت كردم و تو به من دستور ميدادي تا از خدايم نافرماني كنم و من نيز اين كار را كردم . خداوند به من امر ميكرد تا او را مورد ستايش قرار دهم اما من از روي لجاجت و شقاوت وفرمانبرداري از تو فرمان خداوند سر باز زدم.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
#19
شيطان در روز رستاخيز


شيخ ابوسعيد ابوالخير نقل كرده است:در روز رستاخيز وقتي كه شيطان لعين را با يارانش كه در دنيا فريب او را خورده اند حاضر ميكنند خطاب به ابليس كفته ميشود :آيا اين همه خلايق را تو كمراه كرده و از صراط مستقيم منحرف ساخته اي؟ شيطان جواب ميدهد : خير من فقط اين جمع را به راه خود دعوت كردم اما اينان نبايستي دعوتم را قبول ميكردند. در اين حضرت آدم را در مقابل شيطان حاضر ميكنند و به فرمان ميدهند :هر كار كرده اي تمام شده است اكنون بر آدم سجده كن تا نجات يابي!!!!
در اين لحظه همه مريدان او فرياد ميزنند و ميكويند: اي شيطان! سجده كن تا ما و تو از بلا و رنج نجات يابيم.شيطان با شنيدن اين سخن اشك ميريزد و ميكويد: اكر اراده و اختيار با خودم بود همان روز اول سجده ميكردم اما اين نفس سركشم اختيارم را از كف ربوده و اجازه نميدهد بر آدم سجده كنم.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
#20
شيطان و فريب دادن حضرت عيسي

حضرت امام محمد باقر فرمود:در يكي از روزها شيطان با عيسي ملاقات كرد.آن حضرت فرمود :آيا تا كنون اتفاق افتاده كه حيله تو در من اثر كرده باشد ؟جواب داد : جطور مكر و حيله من به تو ميرسد در حالي كه جده تو زن عمران وقتي كه مادرت به دنيا آمد به خدا بناه برد و فرمود:خداوندا!فرزندي كه زاده ام دختر است و من او را مريم ناميده ام .او و فرزندش را از شر شيطان رجيم در بناه خودت محفوظ دار.تو اي عيسي !از نسل او هستي و مكر من در تو موثر نيست.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
#21
دشمني شيطان با حضرت مهدي(عج)

شيطان دشمن ولايت و هدايت است.لذا در روايت آمده اسب كه با هدايت محض يعني وجود مقدس امام زمان(عج) نيز مقابله خواهد كرد.
وقتي آن حضرت ظهور كند منادي ندا خواهد داد كه:اين بقية الله است از او اطاعت كنيد.در مقابل اين منادي الهي،شيطان هم بالاي سر سفياني كه از دشمنان امام زمان است ندا ميدهد كه اين شخص يعني سفياني ، بقيةالله است و مردم را به اطاعت از او دعوت خواهد كرد و از قدرت شيطاني خود به او هم ميدهد و سرانجام امام زمان موهاي سر شيطان را خواهد كرفت و او را به خاك مذلت و خواري خواهد نشاند.
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
#22
سلام به عزيزه عزيزcheshmak

به نظرم يه چيزي يادت رفته،ميشه منبع اين مطالب رو ذكر كني؟53258zu2qvp1d9v
#23
آغاز بت پرستی توسط شیطان

حضرت ادریس در زمین، انیسی به نام اسقلینوس داشت که به زهد و تقوا معروف و به استجابت دعا موصوف بود و از ادریس کسب حکمت نموده بود، پس از رفع ادریس به آسمان او دلگیر شده و تمثال ادریس را ساخته و با آن مانوس گردید و پس از چندی ناگهانی درگذشت مردم چون به مسکن او رفتند آن تمثال را یافته و از ساخت آن حیران شدند، ابلیس دسیسه کرد و تخیلات باطل در ذهن آنان آورد. گفتند: اتدریس این تمثال را به صمدیت ستوده استجابت دعای او به عبادت آن صنم بوده و از ادریس به این شخص رسیده و او نیز به همین تمثال مستجاب الدعوه شده آنگاه به فریب شیطان انان بت پرستی را بر خدا پرستی برگزیدند و این وقت ششصد و نود و پنج سال از هبوط آدم گذشته بود که آغاز بت پرستی شد.(کیفر کردار ج 4 ص 7)
#24
رواج شرک و بت پرستی بعد از طوفان نوح توسط شیطان

بعد از طوفان و رسیدن کشتی نوح به ساحل، پس از اینکه زمین خشک شد، نوح و یارانش به آبادی زمین پرداختند و زندگی راحتی را شروع کردند و چون با این پیشامد ایمان مردم به خدا محکم شده بود، تا سالهای سال بازار شیطان کساد شده و مردم فریب او را نمی خوردند. به زودی تعداد مردم در روی زمین زیاد شد و سرانجام پایان عمر حضرت نوح فرا رسید و کسانی که طوفان نوح را دیده بودند از دنیا رفتند کم کم سرو کله شیطان در میان مردم پیدا شد تا با درد و غم ها و حیله هایش دوباره مردم پیدا شد تا با دردو غم ها و حیله هایش دوباره مردم را گمراه کند. شیطان به صورت پیرمردان چند صد ساله می شد و می رفت پیش آدم های نادان و می پرسید: شما طوفان نوح یادتان است؟ می گفتند: نه ما آن وقتها نبودیم، ما داستان نوح را شنیده ایم. شیطان می گفت: هان همان بهتر که نبودید وگرنه خیلی ترسیده بودید بله من آن وقت جوان بون و در کشتی نوح بودم و خیلی ترسیدم نوح هم آدم بدی نبود پیش از طوفان همه چیز با حالا فرق داشت و طوفان همه چیز را عوض کرد.

می گفتند: چطور؟ می گفت: طوفان خیلی وحشتناک بود، من و نوح کشتی ساز بودیم و یک کشتی ساختیم و بعد طوفان آمد و با نوح و دوستانمان سوار شدیم کشتی های دیگری هم بودند که غرق شدند ولی ما زنده ماندیم و طوفان خیلی ترس داشت، آه از این حیوانات بیچاره اینها پیش از طوفان همه مثل آدم حرف می زندن ولی توی کشتی از ترس زبانشان بند آمد، آخر علت این که آن ها در کشتی بودند همین بود که آنها مثل ما حرف می زدند ولی چون عقل نداشتند ترسیدند و لال شدند. می گفتند: عجب! شیطان می گفت: بله، آن وقت چند بار هم با نوح گفت و گو کردیم برای اینکه او طرفدار خدای باران بود و من طرفدار خدای روشنایی بودم.

می گفتند: عجب حرفهایی می زنی مگر خدا چند تا است!

شیطان می گفت: چهار تا، شش تا، هفت تا، خیلی زیاد درست نمی دانم، هر چیزی یک خدایی دارد. خدای باران در آسمان است و نماینده اش دریاست، خدای روشنایی خورشید است و نماینده اش آتش است و چیزهای دیگر طوفان هم نتیجه جنگ بود خدای باران غضب کرد و طوفان شد و بعد خدای روشنایی خشمش گرفت و زمین را خشک کرد... می گفتند: تو چه چیزاهایی عجیب و غریبی می گویی!

شیطان می گفت: خوب دیگر، شما خبر ندارید، برای همین است که من خیلی عمر کرده ام، من روزها آفتاب را می پرستم و شبها آتش را سجده می کنم. می گفتند: چرا این حرفها را می زنی اینها کفر و گناه است، خدا یگانه است. شیطان می گفت: شما این طور فرض کنید ولی در تابستان آب شمار را خنک می کند و در زمستان اتش شما را گرم می کند، من نمی توانم چیزی را که می بینم بگویم دروغ است، شما از کجا خبر دارید که خدای یگانه چیست؟ و شیطان با این دروغ ها و فریبها مردم نادان را گول می زد و به گمراهی با آفتاب پرستی و دوباره با بت پرستی اشنا می کرد.(عجب حکایتی ص 111)
#25
قضيه خورده شدن فرزند شيطان تووسط حضرت آدم

هنگامي که حضرت آدم وحوا را از بهشت به زمين فرستادند ابليس يکي از فرزندانش را که اسمش خناس بود را در موقعي که حضرت آمد حضور نداشت به پيش حوا سپرد وقتي که حضرت آدم برگشت از حوا پرسيد اين کيست واو گفت فرزند ابليس است فرمود چرا اين را نگه داشتي مگر نمي داني اينان دشمانان ما هستند سپس او را کشت چهار قسمتش کرد وهر قسمت سر نوک کوهي قرار داد
وقتي حضرت آدم رفت شيطان برگشت وجوياي احوال خناس وحوا قضيه را شرح داد ابليس خناس را صدا زد فورا در آنجا حاضر شد واز آنجا رفت آدم آمد ديد که دوباره خناس اينجاست قضيه را از حوا پرسيو واو هم آمدن شيطان وصدا کردن خناس را برايش توضيح داد
اين بار آدم خناس را کشت وسپس سوزاند وخاکسترش را به آب داد باز جايي رفت وشيطان آمد ديد خناس نيست از حوا پرسيد واو قضيه را شرح داد باز شيطان خناس را صدا کرد وبه حوا سپرد ورفت دوباره آدم آمد ديد که خناس اينجاست او را کشت و خاکسترش را خورد باز شيطان آمد وديد که خناس نيست واز حوا پرسيد واو دوباره شرح داد ولي ايندفعه شيطان پسرش را صدا زد وگفت کجايي وخناس جواب داد در دل وسينه آدم هستم شيطان گفت خوب جايي هستي همان جا بمان مقصود من همين بود وبه او خناس دستور دادم که تا آدم ونسل آدم زنده است او را وسوسه کند که در سوره ناس هم آمده الذی یوسس فی صدور الناس من الجنه و الناس از شر وسوسه گر پنهانکار که در درون سینه انسانهاست وسوسه می کند خواه از جن باشد یا از انسان منبع رياض الحکايات ص20
#26
اطاعت از شیطان

استاد احمد امین نقل می کند: از شخص مورد اطمینانی شنیدم که جوانی به خدمت درویشی رسید و به او دلبستگی پیدا کرد، زیرا درویش بر اثر اینکه راه شیطان را پیمود بود، کارهای عجیب و غریبی انجام می داد.

جوان نقل کرده بود که روزی با دستور مرشد از تبریز خارج شدیم. تا از شهر دور شدیم مرشد گفت: عجب جای خوبی است، کاش قدری شیر بود که می نوشیدیم. گفتم: ما از شهر دور هستیم و شیر در دسترس نیست. مرشد فریاد کشید که مگر هنوز به من ایمان نیاوردی؟ سپس صدا زد: شیرو بی درنگ مقداری شیر تازه حاضر شد و او نوشید، آن گاه به راه افتادیم و به محل خوش آب و هوایی رسیدیم. مرشد گفت: کاش غذای تازه ای بود که می خوردیک. گفتم: اینجا غذا نیست. باز فریاد کشید که آیا یقین تو نسبت به من سست است؟ پس صدا زد: غذا، طولی نکشید که غذای تازه ای پیش رویش حاضر شد، ولی مرشد از جا برخاست و سیلی محکمی به من زد، پرسیدم: مگر جز لعن شیطان چه کردم که مرا می زنی؟ خدا لعنتش کند! باز هم سیلی محکمی به من زد و گفت: چرا ولی نعمت مرا لعنت می کنی، او معبود و مقصود من است، اگر او نبود این نعمتها برای من فراهم نمی شد، من شیطان را عبادت می کنم و او مرا مورد لطف و عنایت خود قرار داده است.
جوان می گوید فهمیدم که مرشد کافر و مشرک است، من از او دست برداشتم و توبه نمودم و به عتبات سفر کردم. (داستانهای شگفت درباره جن ص 54)
#27
یاری رسانی شیطان به شیطان پرستان

یکی از علمای بزرگ نقل می کرد که: مردی در اصفهان کارهای عجیب می کرد و از امور پنهانی خبر می داد. هنگامی که موسم حج فرا می رسید، روز هفتم ماه ذی الحجه از اصفهان حرکت می کرد و موقع حج با حجاج، اعمال را انجام می داد و قبل از تمام مردم به اصفهان برمی گشت، با اینکه در آن زمان هواپیما نبود.

سرانجام آن مرد با کمال احترام و محبوبیت از دنیا رفت. پس از مدتی روزی پسرش در خانه نشسته بود و آن روز هم هفتم ماه ذی الحجه بود، مردی داخل شد و گفت: من همه ساله در چنین روزی پدرت را سوار می کردم و به مکه می بردم، اکنون برخیز و سوار شو. من سوار شدم، مرا به صحرا برد، در آنجا مرا پیاده کرد و گفت: من شیطانم، پدرت برای من سجده می کرد،تو هم برای من سجده کن. گفتم: من برای غیر خدا سجده نمی کنم. او اصرار کرد و من اجابت نکردم. سرانجام مرا در بیابان رها کرد و رفت. من از خدا خواستم که از آن گرفتاری نجاتم دهد و مرا به شهر برساند. خداوند هم راه را به من نشان داد و من به شهر برگشتم. پس از این حادثه، پسر همواره به پدر شیطان پرست خود لعن می کرد.

گاهی انسان بر اثر پیروی از دستورات شیطانی غلام حلقه به گوش ابلیس می گردد، که در این صورت از تحت ولایت الهی خارج می گردد و در حمایت شیطان وارد می شود.

استاد احمد امین نقل می کند: یکی از بستگان من که در هند تجارت می کرد، به یک مرد هندی برخورد که کارهای جالبی انجام می داد، از جمله اینکه میوه یا هرچه می خواست از فضا می گرفت. روزی در قطار از او کرایه می خواستند، گفت پول ندارم، او را پیاده کردند، گفت: من پیاده می شوم ولی قطار حرکت نخاهد کرد، همان طوری که گفته بود قطار حرکت نکرد تا وقتی که او سوار شد.

شخصی می گفت: می خواستم مقداری تریاک از ایران خارج کنم، اطلاع یافتم که مرتاضی در یکی از روستاهای اطراف تهران از حوادث آینده خبر می دهد، من برای کسب تکلیف به او مراجعه کردم، او گفت: تریاک را از فلان راه مبر و از فلان راه ببر که به مقصود می رسی. من از اینکه او بدون اطلاع، موضوع را به من گفت و مرا راهنمایی کرد در شگفت شدم، تصمیم گرفتم شبی نزد او بمانم و از کارها و ریاضت های او مطلع گردم. شب در آنجا ماندم وهنگام طلوع فجر نزد او رفتم، زیر درختی نشسته بود و به من اشاره کرد، من نزدیک شدم او را اهل نماز و عبادت نیافتم، بلکه از ناخن های دراز و کثافت بدنش دچار حیرت شدم، گفتم: چگونه از آینده خبر می دهی؟ گفت: خودم هم نمی دانم! البته می دانم که الفاظی بر زبانم جاری می شود و مردم طبق آنچه بر زبانم جاری می شود عمل می کنند و من مثل یک آلت بی اراده هستم، نمی دانم چرا زبانم حرکت می کند و چه بر زبان می آورم!

آن مرتاض شیشه کوچکی داشت که مقدار از سمی که در آن بود خورد، سپس ماری بیرون آمد و او را گزید و بی هوش شد، پس از مدتی به هوش آمد، آن گاه ظرف کثیفی بیرون آورد و مقداری چای با حشیش خورد، گفت: ریاضت من همین است، غذای من هم همین است، از این راه به اینجا رسیده ام و کیفیت آن را هم نمی دانم.

مرد مورد بحث راه شیطان را پیمود و خود را اذیت کرد، و پاداش زحمات خود را در همین دنیا به دست آورد.(دانستنی هایی درباره جن ص 64)
#28
سلام ليلي خانوم از من منبع اين داستانها رو سوال كرده بودين كه من توي اولين يادداشتم نوشته بودم كه كتابي خريدم به نام داستانهاي عبرت انكيز از شيطان كه اين كتاب هم از تلفيق كتابهايي مثل شيطان در كمينكاه و بحارالانوار و ابليس نامه ج 1 و ابليس دشمن ولايت و هدايت و هزارويك قصه قرآني و جند كتاب معتبر ديكه تشكيل شده است .
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
#29
ناراحتي هاي شيطان درباره صدقه


روزي حضرت رسول از شيطان سوال كرد:اي ملعون!جرا مانع از صدقه دادن ميشوي؟عرض كرد:اي رسول خدا ! اكر اره اي بر سرم كذارند ومانند درخت اره ام كنند برايم راحت تر است از تحمل صدقه دادن اشخاص.حضرت فرمو به جه علت از صدقه دادن مردم ناراحتي؟
شيطان جواب داد:در صدقه 5 خصلت وجود دارد:
1‏_مال را زياد ميكند.
2‏_مريضان را شفا ميدهد.
3‏_بلاها را دفع ميكند.
4‏_‏ صدقه دهنده به سرعت از بل(Pol)صراط عبور ميكند.
5‏_بدون حساب وارد بهشت ميشوند وعذابي برايشان نيست.
رسول خدا بعد از شنيدن اين سخنان از شيطان به او فرمود : خدا عذابت را زياد كند.


شيطان در كمينكاه :ص199 و او به نقل از مواعظ العدديه
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
#30
فريب دادن شيطان مرحب را و قتل او توسط حضرت علي(ع)

روزي كه جنك خيبر رخ داد ،مرد قدرتمندي در لشكر يهوديان بود كه در جلوي لشكر يهود قرار داشت،هر كس كه مقابل او قرار ميكرفت بلافاصله شكست ميخورد.دايه او از قول كاهني به او كفته بود كه هيج كس نميتواند او را بكشد و او بر همه غالب ميشود جز يك نفر كه نامش حيدر است.اكر با او رو به رو شود خواهد مرد!مرحب كار را بر ياران اسلام سخت كرده بود و هيج كس ياراي مقابله با او را نداشت لذا آنان نزد رسول اكرم آمدند و از آن حضرت خواستند تا علي بن ابي طالب را به ياري آنان بفرستد.حضرت قبول كرد و علي را به حضور طلبيد و به او فرمود:يا علي! كار مرحب را يكسره كن .حضرت علي به رزم با مرحب رفت .اين در حالي بود كه مرحب با شتاب به سمت علي در حركت بود ولي با كمال تعجب اندكي ترس در ظاهر اين جوان مسلمان نديد.مرحب آن حضرت را نشناخته بود لذا جلو آمد و رجز خواند.حضرت نيز رجز خواند و خود را معرفي كرد.مرحب وقتي كه نام حيدر را شنيد مو بر بدنش راست شد و حتي لحظه اي هم در مقابل حضرت نايستاد و از ترس جانش فرار را بر قرار ترجيح داد.در اين حال شيطان به صورت يكي از دانشمندان يهودي جلوي مرحب ظاهر شد و به او كفت:اي مرحب كجا فرار ميكني؟
جواب داد :دايه من كفته در برابر شخصي كه نامش حيدر است نايست.اكنون اين جوان خود را حيدر معرفي كرد و اكر من با او رزم كنم خواهم مرد!
شيطان كفت:آيا تو به سخن يك زن عمل ميكني؟حرفهاي زنان بيشتر خلاف واقع است!آيا در دنيا فقط يك نفر به اسم حيدر است؟از كجا معلوم كه اين شخص همان حيدر باشد ،برو و با او بجنك شايد او را بكشي و قومت را نجات دهي.من هم با قوم يهود تو را ياري ميكنم.مرحب با اين سخنان شيطان فريفته شد و دل به جنك با شير خداوند جهان حيدر كرار سبرد و در يك لحظه آن جنان ضربه محكمي توسط حضرت بر فرق مرحب وارد آمد كه با صورت بر زمين افتاد و بعد آن قوم يهود در حالي كه فرياد ميزدند مرحب كشته شد فرار كردند.

ابليس دشمن ولايت و هدايت صص 30_32 با تلخيص
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان