دخترا و پسرا (شیرین، تلخ، ملس!)

[حسین چار دو دو]

عاقا اینا رو از سایت آقای شهاب مرادی میزارم
خیلی مفید و مختصر گفته
خوندنش ضرر نداره


قبل از ازدواج و هشدارهای ضروری:
یک بار؛ توصیه ها و هشدارهای "انتخاب همسر" را که پراکنده در جلسات پرسش و پاسخ بیان کرده ام را با هم مرور کنیم:

دختر خانم ها؛ آقا پسرها؛

۱. به قصد اصلاح، درمان و یا هدایت با کسی ازدواج نکنید! و فراموش نکنید ازدواج درمانگاه نیست!
چشمتان را خوب باز کنید ببینید آیا با همین خواستگارتان بدون هیچ تغییر و اصلاحی در رفتارش، عقایدش، وضع علمی و مالی‌اش می توانید زندگی کنید یا نه؟
و بر مبنای همین الان، کاملا واقع بینانه ، تصمیم بگیرید.

۲. از سر ترحم ، کمک و دستگیری با کسی ازدواج نکنید!

۳. از سر طمع، تفاخر و پُز دادن و مشهور شدن، با کسی ازدواج نکنید!


۴. برای انتقام(از دیگری)، تسویه حساب، حالگیری و یا رقابت و کِنف کردن دیگری با کسی ازدواج نکنید!
(متاسفانه زمینه بروز این جنس رفتارهای کودکانه کم نیست)

۵.از سر عجز، فرار و یا با تئوری "از این ستون تا اون ستون فرجی است" ازدواج نکنید!
(بلکه ابتدا با تدبیر و اعتماد به نفس مشکلتان را برطرف کنید.)

۶. در امر ازدواج استخاره نکنید!
خوب است به خانواده ی مقابل هم در ابتدا این را تذکر دهید. »»» استخاره

۷. برای تکمیل تیم یا گروه عروس ها یا دامادهای فامیل با کسی ازدواج نکنید!
(این به فلانی و فلانی میاد... هم تیپ و...)

در ادامه ؛ توصیه ها و هشدارهای "انتخاب همسر" را که پراکنده در جلسات پرسش و پاسخ بیان کرده ام را با هم مرور کنیم:

دخترخانم ها و آقا پسرهای مجرد بهتر است که:

۱. قبل از انتخاب همسر، خودخواه باشید. (بعد از ازدواج فداکار)

۲. قبل از انتخاب همسر، نسبت به همسر آینده، بد بین و سخت گیر باشید. (بعد از ازدواج خوش بین و آسان گیر)

۳. از ازدواج با افراد خرافاتی و دارای عقاید عجیب غریب خودداری کنید.

۴. معمولا علاقمندی های یک طرفه ی دختر خانم ها، بی ثمر است و از عوامل اساسی و موثر در کاهش تدریجی شانس ازدواج آنان به شمار می رود.
۵. به علاقمندی های پسرها ی زیر ۲۰ سال اعتماد نکنید.

۶. پسرها عجله نکنند و قبل از فراهم شدن مقدمات ازدواج؛ شغل و سربازی(و نه ثروت! که ثروت اصلی اعتماد به نفس و توکل است)، به ازدواج فكر نكنند و برای انتخاب همسر هیچ اقدامی نكنند.

ادامه دارد... (البته تو سایتش زده ادامه دارد ولی هنو چیزی نیومده)

[RaminM]

 بچه ها من حس اینکه این 17 صفحه رو بخونم رو ندارم اصلا
اما اگر اجازه بدید شرایط خودم رو تشریح کنم که بیانگر نظرمم هست و در خلالش نظرمم براتون میگم بعدش هم که اگر سوالی یا هر چیز دیگه باشه حضور دارم دیگه
اجازه هست؟

[Xx_ÐєckẹЯ_xX]

 بچه ها من حس اینکه این 17 صفحه رو بخونم رو ندارم اصلا
اما اگر اجازه بدید شرایط خودم رو تشریح کنم که بیانگر نظرمم هست و در خلالش نظرمم براتون میگم بعدش هم که اگر سوالی یا هر چیز دیگه باشه حضور دارم دیگه
اجازه هست؟

بفـــرما داداش این چه حرفیه
جان بگو؟

[RaminM]

من یه پسر 19-20 ساله ام الان با یه دختر رابطه دارم به قول دوستان رابطه عاطفی
این رابطه 2 طرفس یعنی ما هر دو همدیگر رو دوست داریم دیوانه وار اما تا اینجا شاید دوستان بگن خب اولین بار اینجوریه اولش اینطوره و ... اما نه من نه طرفم هیچکدوم تجربه اولمون نیست و یه دفعه وارد این رابطه عاطفی نشدیم زمانی که آشنا شدیم هر دو در رابطه دیگری بودیم و به قول دوستان اول تاپیک دوستای معمولی بودیم یعنی برای من مثل دوستای دیگم بود هیچ حسی جز دوستی نبود تو این دوران تقریبا 2 ساله ما کاملا با هم آشنا شدیم بعد به دلایلی رابطه هایی که درش بودیم به هم خورد با فواصل
تا اینجاشو داشته باشید. من مدت زیادی تنها بودم از طرفی هم مهمترین هدفم خصوصا با این مشکلم اینه که سریعا متاهل بشم دنبال کیس مناسب بودم یکیو زیر نظر داشتم از ظاهر خوب بود اما هنوز از اخلاق و ... چیزی نمیدونستم. وقتی طرفم گفت رابطش بهم خورده ناخودآگاه فکر کردم دیدم من یکیو دارم که از ظاهر خوبه اما اینو خیلی وقته میشناسم از باطن با چیزی که میخوام مطابقت داره پس بهش پیشنهاد دادم و قبول کرد الان مشکلی بینمون نیس همه چی خوب پیش میره. مادرم هم در جریان گذاشتم از قبل هم از تصمیمم با خبر بود الان حرفش اینه که حالا که کار میکنی و درسم میخونی تا درست تموم بشه یه کمی پول جمع کن بعدش باشه
الانم میگم همه چی خوبه چیز پنهونی هم نیس بینمون (میدونه و اصرار داره بزارم کنار و کمکم هم هست) و از نظر خودمون رابطه پاکی داریم با نیت پاکه ازدواج

خیلی طولانی شد شرمنده نظر و توضیحات بیشتر تو ارسالهای بعدی انشاا...

[mahdi]

منم مثه رامين حوصله نداشتم اين همه پست رو بخونم.

چون تجربش كردم، ديگه حاضر نيستم به هيچ جنس مخالفي اعتماد كنم، حتي براي ازدواج.

همين الانش خونوادم كلي اصرار دارن واسه ازدواج، ولي وقتي شرايط اونموقع يادم مياد، تنهايي رو خيلي بيشتر ترجيح ميدم.

[RaminM]

مهدی جان احتمالا من سنم قدری نباشه که بخوام جسارت کنم اما من به شخصه تو زندگیم یاد گرفتم و تصمیم گرفتم همه رو مثل هم نبینم و کسیو قضاوت نکنم
تصمیم گرفتم که به همه یه فرصت بدم  از دید من همه یه بار شانس دارن تو زندگیه من من به همه اعتماد میکنم اما این فرصتو یه بار بهش میدم
در مقام نصیحت نیستم اجازشم ندارم دوست هم ندارم که اینکارو کنم اما به عنوان دوست میتونم پیشنهاد کنم شما هم به همه یه بار فرصت بدین خدای بزرگ همیشه به ما یه فرصت دیگه میده بیا ما که بنده شیم حداقل یه بار به همه فرصت بدیم

[Xx_ÐєckẹЯ_xX]

رامیـــن جان والا یه ســری حرف ها تو سرم هست اما میخوام ببینم اول بزرگتر ها چطور جواب شما رو میدن بعدش من هم نظرمو میگم...
ولی بدون، منم تقریباً همچین رابطه ای داشتم، با شدت کمتر، هفته ی پیش که وارد کانون شدم و فعالیتم رو شروع کردم، با دوستان صحبت کردم و اون دختر رو کنار گذاشتم، ما از هیچ نظر مشکلی نداشتیم، رابطه هم پاک بود، ولی به نظرم تنهایی خیلی بهتره خیلی، اگر 2 صفحه قبل رو بخونی، بچه ها کامل توضیح دادن که این رابطه کوچیک هم نباشه خیلی بهتره
من روز اول که باهاش تموم کردم، خیلی ناراحت بودم، بغض کرده بودم، ولی همون روز شب که شد خوشحال بودم
و اصلا بهش فکر نمیکردم، خداروشکر الان یه هفته هست که کامل پاکم و کلی کارهم انجام دادم و این هفته بهترین هفته ی عمرم بوده تا الان... الحمدلله...

موفق باشی

[RaminM]

دکر جان یه سری چیزا قابل بیان نیست بعضیاشم برای دیگران غیرقابل باور یا شاید مسخره بیاد اگه گفته بشه
اما واقعا نه من میتونم ازش جدا بشم نه اون! اگر بگم برو یعنی دلشو شکوندم و با احساسش بازی کردم و اون موقع عذاب وجدانم بیشتر میشه
از طرفی هم واقعا شرایط سختی دارم و شدیدا تحت فشارم و حضورش برای من دلگرمیه اینکه الان پیشه شمام علتش اونه
از اون اول که شروع شده ما روی هم تاثیرای مثبت گذاشتیم دائما بعضی کارا رو کنار گذاشته به کارای دیگه ای مثل نماز خوندن رو آورده یا به دلیل ضعف جسمی نمیتونه روزه بگیره تا حالا هم نگرفته اما قرار شده زمستون کم کم روزش رو بگیره
راستش هیچ دلیل رو نمیتونم برای اتمام رابطه قبول کنم چون باید قضاوت کنن دوستان و قضاوت درست زمانی حاصل میشه که تو ریز ماجرا باشید که نیستید

[Xx_ÐєckẹЯ_xX]

آره حق با شماست، قضاوت نمیشه کرد درمورد شما، چون خیلی چیزا رو ما نمیدونیم
ولی واسه منم سخت بود، دلش شکست، بهم گفت خود خواه، ولی من عذاب وجدان نداشتم میدونی چرا؟
چون درسته قلبش شکست، ولی با این کار بهش لطف کردم!
شما باید 2 صفحه قبل رو بخونید جواب سوالتون رو میگیرید
چون جناب آقای در راه مانده و آقا هادی کامل توضیح دادن، سوال من رو پیدا کنید، پائینش جوابا هست
وسط های صفحه رو مطالعه فرمائید:
http://www.ktark.com/Thread-%D8%AF%D8%AE...B3?page=15


امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری دوستِ خوبم..
یا علــــی..

[RaminM]

برادر خوندم ممنون
اون روایت آقای قرائتی رو هم من از خودشون شنیده بودم الان که خوندم یادم اومد
اما به نوشته های بعدش هم دقت کن که با حرفای من هم همخونی داره
من از اولش مادرم رو در جریان قرار دادم و اون دختر رو هم کمی تحت فشار گذاشتم که سریعتر به خانوادش بگه اینطوری هر دو تای ما راحت تریم
اگر بگم ریاس و تعریف از خود اما همیشه سعی میکنم علی وار زندگی کنم عید مشهد بودم اومدم بگم آقا یه دختر خوب ... که منصرف شدم گفتم حیفه آدم کوپنشو به خاطر چیزای کوچیک حروم کنه بلاخره هرجوری که من باشم یکی مثل خودمو میزاره تو کاسم  به خودم گفتم بیخیال علی (ع) کلی زمان که مادرمون نبود سر تو چاه میکرد شرایطش از ما بدتر بود اما دووم آورد ما هم سعیمونو میکنم
بعدها که با خودم فکر میکردم و مناجات میکردم با خدا چیزهایی ازش خواستم که که الان حس میکنم حضور این دختر استجابت اون درخواستهاست
واقعا دختر خوب و پاکیه به حرمت این پاکیش نمیتونم دلشو بشکونم که میدونم بعدش براش عواقب خیلی بدی داره نه که به راه بدی بره اما ...
خلاصه حاضرم اگه این یه دونه اشتباست برم و سرم به سنگ بخوره که ایشالا اینطوری نیس چون برای من اینبار خیلی فرق داره

[Xx_ÐєckẹЯ_xX]

ان شاءالله که هرچی صلاحه خدا برات پیش بیاره داداشی
امیدوارم همینطور که دوست داری همه چیز خوب پیش بره و درنهایت به سعادت برسی

و از همه مهمتر بتونی برای همیشه ترک کنی و پاک باشی

التمــاس دعــا...

[کریم]

سلام آقا رامین
به نظرم حتماً با ایشون شرط کنید که خانوادش رو در جریان بگذاره. منظورم اینه که ادامه رابطه رو مشروط به این موضوع کنید.
بعد هم سعی کنید موضوع رو از طریق خانواده پیگیری کنید. (این که میگم به خاطر اینه که تجربه دارم)

دخترا دوست دارند که خواستگارای زیادی داشته باشند. این بهشون اعتماد به نفس میده. اما دختری که دوست داره خواستگار داشته باشه، لزوماً قصد ازدواج نداره. اگر ایشون قصد ازدواج داشته باشند، دلیلی نداره که شما رو از خانوادشون پنهان کنند.

مخفی بودن رابطه می تونه مشکل ساز بشه. مثلاً اگر خانواده اون دختر قبل از اینکه از طریق ایشون در جریان قرار بگیرند متوجه قضیه بشن، به شما بدبین میشن.

امیدوارم موفق باشید

[RaminM]

سلام کریم عزیز
ممنونم
میدونم کریم جان منم که گفتم تحت فشار گذاشتم که بگه اما کمی وقت میخواد به دلیل منطقی و اونم اینه که سنش از من کمتره و محصل هست کمی زمان میخواد که ...

[اهورا]

سلام
خب فکر کنم سوالم به این جا مربوط باشه!
راستش می خواستم بدونم تو دانشگاه رفتار ادم باید چه طوری باشه؟
حریم ها حقظ شه در عین حال دوستی هم باشه.و رفتار ادم باعث برداشت اشتباه نشه؟
به نظرم این خیلی غلطه که ادم اصلا با جنس مخالف ارتباط داشته باشه! ولی اگر بخواد این ارتباط به صمیمیت کشیده بشه اشتباهه!
به قول یکی از دوستام SF (Social friend( باشیم.
(ننمی دونم منظورم را رسوندم؟)
کلا برخورد و رفتار ادم تو دانشگاه چ طور باشه...که برداشت اشتباه نشه در عین حال حریم هم حفظ شه؟
ممنونم

[می توانم]

با توجه به استقبال شدیدی که از سوال اقای همای رحمت به عمل اومده ادم علاقه پیدا می کنه سوالاتشو مطرح کنه
دوستان متخصص کوشین؟