امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

دخترا و پسرا (شیرین، تلخ، ملس!)

(1392 مرداد 28، 11:46)همای رحمت نوشته است: سلام
خب فکر کنم سوالم به این جا مربوط باشه!
راستش می خواستم بدونم تو دانشگاه رفتار ادم باید چه طوری باشه؟
حریم ها حقظ شه در عین حال دوستی هم باشه.و رفتار ادم باعث برداشت اشتباه نشه؟
به نظرم این خیلی غلطه که ادم اصلا با جنس مخالف ارتباط داشته باشه! ولی اگر بخواد این ارتباط به صمیمیت کشیده بشه اشتباهه!
به قول یکی از دوستام SF (Social friend( باشیم.
(ننمی دونم منظورم را رسوندم؟)
کلا برخورد و رفتار ادم تو دانشگاه چ طور باشه...که برداشت اشتباه نشه در عین حال حریم هم حفظ شه؟
ممنونم

متخصص نیستم البته به قول میتی 4fvfcja 

ولی 6 ترمه دانشگاه میرم ، رفتار همه رو میبینم و خیلی هم در موردش فکر میکنم

به نظر من که کلا محیط مختلط معایبش بیشتر از منافعشه 

ولی به هرحال گاهی ما ناگذیریم ...  مثل کسی که پزشکی میخونه تا به جامعه خدمت کنه 

کاری که میشه کرد  برای آقایون به نظرم کنترل نگاهه  در بیشترین حد ممکن 

بذارین هرچی میخوان بگن!  بگن عقب افتاده! هرچی! 

مخصوصا در مورد کسایی که بدحجابن  بیشتر باید بی محلی کرد 

به نظر من تا جایی که میشه باید از ارتباط دوری کرد  مگه اینکه واقعا ضرورت ایجاب کنه

اصلا هم social friend رو قبول ندارم 42

اینا همش حرفه  و شیطان هم بیکار ننشسته ... 

تا جایی که ممکنه دوری کنید و البته خیلی هم حساسیت به خرج ندید!  نمیدونم متوجه حرفم میشید یا نه 

یعنی نباید این موضوع فکرتونو درگیر کنه!!  نباید سخت بگیرید ...

اگر هم ناخواسته دلتون لرزید  بگید یا خیر حبیب و محبوب ... 

به هیچ وجه!!  چه مستقیم  چه غیر مستقیم به دختری ابراز علاقه نکنید  حتی ممکنه خودتون هم ندونید دارید اینکارو میکنید!

پس بازم همون حرف اولمو میزنم که ارتباط اصلا نباید باشه  مگر اینکه واقعا لازم باشه .

53258zu2qvp1d9v
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
سلام
به نظرم جواب آقای همای رحمت تا حد زیادی به طرز فکری داره که دو جنس از هم دارند. مثلاً در ترمهای اول دانشگاه که دانشجوها یه باره وارد یه محیط مختلط شدن، معمولاً درک درستی از جنس مخالفشون ندارند. در اون محیط اگر مثلاً یک دختر به یه پسر سلام کنه، ممکنه پسره تصور کنه که اون دختر می خواد باهاش ازدواج کنه 4fvfcja
من یادمه توی دوران کارشناسی، چهار سال پسرا و دخترا به هم حتی سلام هم نکردند. کسی هم اگر سلام می کرد جواب سلام نمی شنید و این باعث میشد دفعه بعد سلام نکنه ... . ولی توی ارشد موضوع حل شد، چون دوستان یه قدری پخته تر شده بودند.

سلام خانم می توانم
بفرمایید در خدمتیم
سلام

بعضی وقتا ادما پیش خودشون از بعضی از رفتارای جنس مخالفشون
برداشتایی میکنن که می تونه مبنی بر علاقه باشه
ولی به طور مستقیم اقدام نمی کنن تا بیان و بگن ما چنین برداشتی داریم
تا ما هم بتونیم مستقیم بگیم نخیر شما دچار سو تفاهم شدید
حالا چطور این مواقع طرفمونو حالی کنیم که هیچ علاقه ای بهش نداریم و قصدم نداریم ابراز علاقه شو بپذیریم
که بعدا باهمون دشمنی نکنه یا اذیتمون نکنه و هم خودمون رومون شه بازم باهش چشم تو چشم شیم
علاوه ب این ها اذیت هم نشه و بهش توهین نشه

[تصویر:  nasimhayat.png]
[dir=rtl]نکته در متن زیر به علت قداستی که برای عشق قائل هستم.کلمه مفعول همان عاشق هست و کلمه فاعل همان معشوق
به نظر من اول اینکه ما در مقابل رفتارمون مسئولیم.نباید جوری رفتار کنیم طرف مقابل دچار سوءبرداشت بشه.تو این جریان دوستم فکر میکنم دختره بیمار بود متوجه شده بود این دوستم بهش علاقه داره ولی لذت میبرد این نیاز کنه و اون ناز.خلاصه به نظر همساده خیلی از موارد فاعل مقصره.یه فاعل بیمار که عقده حقارت تایید طلبی دوست داشته شدن مردم آزاری بولد شدن تو جمع دوستاشو داره و احساسات یه مفعول بدبخت رو برمی انگیزه و بعد با تغافل بهش دامن میزنه و در نهایت  بهش کم محلی میکنه و لهش میکنه...چه دختر و چه پسر این فاعلها رو خیلی دیدم.
حالا فرض بر اینه این فاعل واقعا آدم خوبیه اصلا قصد دلبری نداره و بیمار نیست و داره زندگی روزمره خودشو میکنه.اینبار یه مفعول بیمار پیدا میشه که ذهنش از کاه کوه میسازه طرف بهش سلام میکنه این فکر میکنه گفته آی لاو یو طرف بهش گفته شما متشخص هستین این فکر میکنه گفته بیا ازدواج کنیم.خوب اینجا برای فاعل عاقل یه راه وجود داره هیچ مسئولیتی راجع به طرز فکر اون مفعول نداره هیچ مسئولیتی راجع به احساساتش نداره تا متوجه شد دچار سوءبرداشت شده سریع رابطه حتی در حد همکلاسی رو کات میکنه سعی میکنه هیچ کاری نکنه طرف تو توهم بره مستیقیم یا غیر مستقیم باید کلا کات کنه. و اگه خیلی اعتماد به نفسش بالا باشه مستقیم یا غیر مستقیم بهش میگه این وسط هیچی نیست و خلاص.دشمنی صدبرابر میشه اگه سریع جلوی این احساسات گرفته نشه و همچین مهم هم نیست چشم تو چشم بشیم یا نشیم یه کم خودمونو باور داشته باشیم و از خودمون ممنون باشیم که احساسات طرف مقابل رو به بازی نگرفتیم و تازه یه درس بزرگ هم بهش دادیم تو آینده توهم نزنه دیگه.[/dir]
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
اقا صد در صد منظور من حالت دوم بود

کسایی که حتی تو سلام م بهشون پیش قدم نمی شی اما هر حرکت رو به حساب یه چیز غیر عادی میذارن

در ضمن خیلی وقتا این ادما وقتی مطمین شدن که به هدفشون نمی رسن از در نفرت وارد می شن و به شدت طرفشونو اذیت میکنن حتی به قیمت ابروی طرف

[تصویر:  nasimhayat.png]
خوب میدونید اینجا هر کسی حرفی میزنه از روی تجربیات شخصیش هستش.و اون چیزی که فکر میکنه درسته.من نمیگم حرفام کاملا درسته و نسخه این ماجراست ولی خب کلی مورد دیدم و پیش اومده تو زندگیم که به این نتیجه رسیدم.و شاید فرداها نظرم عوض بشه.
من خیلی مقیدم تو مسائل روزمره و مخصوصا توکانون از دریچه منطق و اخلاق حرف بزنم.نه دین و مذهب.چون راحتتر میشه نقدش کرد و کمتر ترس دارم از اینکه یه حرف اشتباه رو به دین نسبت بدم.ولی خب اینجا از زاویه دینی هم به قضیه اگه بخوام جواب بدم ببینید ما از طرف خدا مکلف هستیم که با جنس مخالف نباید رابطه خاص داشته باشیم.قبل از محرم شدن و نامزد شدن رابطه عاطفی برقرار کردن مورد پسند خداوند نیست.خب خداوند گفته همساده اگه تو از طرف جنس مخالف به برقراری رابطه دوستانه یا عاشقانه دعوت شدی یا مورد محبتی فراتر از یه همکلاسی یا فامیل قرار گرفتی وظیفه داری که ادامه ندی رابطه رو و کات کنی.این وظیفه منه و من نباید به نتیجه کات کردن فکر کنم.من قصد ازدواج ندارم به طرف مقابل هم حسی ندارم پس حجت بر من تمومه.اینکه چه اتفاقی میفته در صورت انجام دادن دستور خدا و ممکنه نتایج بد پیش بیاد.طرف اذیت بشه یا عصبانی بشه و آزار بده این یه نقصه.اگه من صادقانه به حرف خدا گوش بدم و صادقانه عمل کنم هیچ عواقب سویی در انتظارم نیست چون من در اغوش خدا رفتم و اونجا آرامش مطلقه.

حیف شما هست که اینقدر معصوم و پاک هستین واسه ذهن بیمار یه نفر آرامشتونو به هم بزنید.ما تا قدر خودمونو ندونیم و واسه خودمون ارزش قائل نشیم محاله قدر دیگران رو هم بدونیم.پس اول احساسات خودتون و بعد بقیه.ما  وقتی ایثار میکنیم که یه چیزی بالاتر در انتطارمون باشه حتی خداوند هیچ وقت نگفته از هیچ چیز مطلوب و خوشایندی بدون گرفتن چیز مطلوبتری چشم پوشی کن.به نظرم حتی انفاق و ایثار رو هم اولین نفری که سود میکنه خود شخصه آدمه بعد دیگران.به قول ما اقتصادیها سود انگیزه اصلی فعالیتهای بشره

پ ن: من خودم تا خرخره تو این روابط فرو رفتم.من به خودارضایی و به عجزام فکر میکنم کمتر حالم بد میشه تا وقتی به روابط قبلیم فکر میکنم.من کلی دل شکستم و کلی دلم شکست.کلی اذیت کردم و اذیت شدم.فقط بخاطر اینکه خودمحور بودم بنده شهوت بودم نه بنده خدا.تسلیم خدا نبودم خودم میخواستم همه چیو درست کنم.همین حالت واسه من پیش اومد من زوم میکردم رو یه نفر که اصلا خوشش از من نیومد به هر نحوی که شده خودمو تو دلش جا میکردم آخرشم هیچی به هیچی. من هنوز از گرداب روابط قبلیم نتونستم بیرون بیام.مثال شاهدم لغزش یک هفته قبلم بود.من میخواستم شهوت کنم و مورد شهوترانی قرار بگیرم.میگفتم عاشقم ولی شهوتران بودم.تمام خواهشم این بود با من ارتباط داشته باشید و منو کامل کنید.این جرات رو به خودم میدم و میگم هر آدمی (که کمی وجدان و غیرت تو وجودش مونده باشه) و وارد رابطه با جنس مخالف شده باشه هر اتفاقی که امکان داره تو این روابط واسش پیش بیاد واسه من پیش اومده.من شاهد زنده کسی هستم که همه جوره(حتی به صورت...) این روابط رو تجربه کرده.پس خواهش میکنم تا وقتی من تو کانون هستم هر برادر یا خواهری تو این زمینه ها مشکلی داشت به این داداش کوچیکش بگه جان هر کی دوست دارین به کسی که تمام چاله چوله های این بیراهه رو بلده گوش بدین.الان واسه من خیلی درد داره که اینا رو مینویسم آدمهای قبلی واسم زنده میشن روابط قبلی هم همینجور ولی بهش میارزه که تجربه مو انتقال بدم.راهنمام میگه همه چیو باید بیرون بریزم باید تهی بشم.درد داره ولی خوب میشم ایشالا.شاید دعایه یکی از شماها در حقم مستجاب شد و منم راحت شدم
 آدمها اغلب قصه میگویند که مردم را خواب کنند.ما قصه خود را میگوییم تا دیگران را بیدار کنیم.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
[dir=rtl] به نظر بنده هم بهترین کار اینه که یه مدت بیش تر دقت کنین و از کاری که فکر می کنین ممکنه باعث سوء برداشت بشه کاملاً خودداری کنین,
وقتی شما هیچ کاری نکردین, اون طرف که خود به خود لج نمی کنه و بخواد مثلاً از در نفرت برخورد کنه,
هیچ نگران نباشین, به امید خدا یه مدت که خودتونو محدود کنین و با صلابت برخورد کنین, کاملاً از این مسأله خلاص میشین.[/dir]

53  طرح ختم قرآن 53

 .
   از دسـت و زبان که برآید   ---   کز عهده‌ی شکرش به درآید
.
 سپاس شده توسط
اقا اگه یکی ادعا کنه عاشق منه بعد سوشیل فرند داشته باشه جفت چشماشو در میارم
شاید بقیه نقدر حسود نباشن


برای اینکه لازم نباشه به تک تک افراد اطلاع رسانی کنید از محیط بلوگفا یا هر جا دیگه یه وبلاگ رایگان درست کنید و ادرسشو بنویسید پای تخته
دیگه لازم نیست به هیچ ادم دروغ گو یا کج فهمی تلفن بزنین

[تصویر:  nasimhayat.png]
نقل قول: درمقابل کسی که همش بهت زل بزنه هروقت سرتو برمیگردونی میبینی فقط نگات میکنه چه رفتار و واکنشی باید داشت؟؟؟؟؟
 

این سوال من هم هست خیلی..
 
پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير

پروردگارا، هيچ بار گرانى بر دوش‏ ما مگذار؛ همچنان كه بر دوش‏ كسانى كه پيش از ما بودند نهادى

پروردگارا، و آنچه را که توان و طاقت آن را نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما درگذر

و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى‏؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن‏.


ترجمه آیه 286 سوره بقره

[تصویر:  profile800_lgvv.jpg]
.خیلی چیزا باعث میشه این بیجنبگی شکل بگیره!!
من یه مثال میزنم تا یه بُعد دیگه هم آشنا و مسلم بشه..
از خودم میگم..
ما خانواده مون نه چندان مذهبی هستش..عناصر ذکور دم بخت هم تا دلتون بخواد فراوون..خب ما وقتی خونه مادربزرگ جمع می شیم پسر و دختر اصلأ به هیچ عنوان باهم حرف نمیزنن.فقط موقع یه سلام و یه خداحافظ..همین.
 وارد جزئیات نمیشم اما اگر سوالی بود جواب میدم..
من خودم همیشه از این قضیه شاکی بودم و بیرون از خونه هم با هیچ پسری درارتباط نبودم.مِن باب همین موضوع فکر میکردم اگر یه پسری بیاد سمتم من خیلی زود خودم رو می بازم و دل میبندم..همین هم محقق می شد!!خیلی ضربه خوردم و فکرای پوچ و الکی و خیال واهی بود که میومد تو مغزم.بدون اینکه با پسری درارتباط باشم!!!!!!!بعد یه مدت مثلأ شکست عشقی(!)تصمیم گرفتم دیگه شکست نخورم..یه تصمیم قاطعانه گفتم دیگه رویا پردازی نمی کنم،به نگاه و لبخندی هم اهمیت نمیدم..تا حدودی هم موفق شدم..تا اینکه دوسال بعد دانشگاه قبول شدم!قبل از رفتن به دانشگاه استرس شدید داشتم..همیشه میترسیدم از اینکه برم دانشگاه و تا یه جنس مخالف ببینم که باهام شروع کرده به حرف زدن مثل انسان های نخستین برخورد کنم و یا ترس از اینکه بعد این همه مدت دوباره برگردم به روزایی که فکرای الکی میاد سراغم!اما بازم تصمیم گرفتم دانشگاه رفتنم برای درس خوندن باشه ولاغیر..
اما خب تو دانشگاه خیلی بهتر از اون چه که فکرش رو میکردم شدم!! 
با هم درارتباط هستیم و تماس داریم اما فقط تو مواقع ضروری!
دیگه هم به نگاه و لبخندی اهمیت نمیدم.
کمی هم اعتمادبنفسم ارتقاء پیدا کرده 1

خیلیا هستن که نمیخوان این قضیه رو بپذیرن...خیال پردازی زمانبرترین موضوع هستش..
بعضی ها هم که همینجوری راحتن..نباید اذیتشون کنیم!
اینجور آدما تکلیفشون با خودشون مشخص نیست..
 
پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير

پروردگارا، هيچ بار گرانى بر دوش‏ ما مگذار؛ همچنان كه بر دوش‏ كسانى كه پيش از ما بودند نهادى

پروردگارا، و آنچه را که توان و طاقت آن را نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما درگذر

و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى‏؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن‏.


ترجمه آیه 286 سوره بقره

[تصویر:  profile800_lgvv.jpg]
(1394 فروردين 17، 22:54)می توانم نوشته است: 'می توانم' pid='352984' dateline='1428348264'
نقل قول: [dir=rtl]
اقا اگه یکی ادعا کنه عاشق منه بعد سوشیل فرند داشته باشه جفت چشماشو در میارم
شاید بقیه نقدر حسود نباشن
 [/dir]
[dir=rtl] 
حسود دیگه چیه!
معلومه که کسی که ادعای عاشقی داره یا نامزده یا... نباید با سایر جنس مخالفا مرواده گرم یا غیر ضروری داشته باشه, فرقی بین دنیای مجازی و خارج به نظرم در این مورد نیست.

نقل قول: درمقابل کسی که همش بهت زل بزنه هروقت سرتو برمیگردونی میبینی فقط نگات میکنه چه رفتار و واکنشی باید داشت؟؟؟؟؟
 
به نظرم که با بی توجهی و عدم ارتباط با اون فرد مشکل برطرف میشه, یا طرف بیخیال میشه, یا میاد جلو چیزی میگه که میشه جواب مناسب بهش داد.
نقل قول: یه سوال دیگه که هس اینکه ادم بایکی در حد social friend صمیمی بشه اما حس خیانت وجودشو بگیره که داره به عشقش خیانت میکنه اونوقت چطوری رابطه روسرد کنه و نادیده بگیره؟/بدتر اینکه هرترم هم کلاسین؟؟



لطفاً بقیه‌ هم نظراتشون رو درباره سوالات دوستان بگن.

  [/dir]

53  طرح ختم قرآن 53

 .
   از دسـت و زبان که برآید   ---   کز عهده‌ی شکرش به درآید
.
 سپاس شده توسط
[dir=rtl]خوب اول اینکه ببخشین رک میگم ولی باید بگم:
یکی از کارهایی که ما زمانیکه ناهوشیار بودیم و در مقابل شهوت عاجز بودیم همیشه انجام میدیم این هستش که رفتارها و حرفهایه افراد رو با منظور در نظر میگیریم.
مثال میزنم من یه دختر تو خیابون میبینم سوار یه ماشین شاسی بلند میشه.سریع فکر بیمارم میگه اینا رفتن خلاف کنن.طرف داره کار خودشو میکنه من فکر میکنم به من نظر داره و به قولی داره آمار میده.
خب به فرض اینکه ایراد از فکر ما نیست و طرف واقعا تریپ علاقه و عاشقی برداشته.
اینجا همه چیز در اختیار و کنترل ما میتونه قرار بگیره اگه ما اسیر شهوت نشیم.اگه نخوایم لاو و اینا رو تجربه کنیم.اگه لذت نبریم از اینکه یکی همیشه حواسش به ما هست.
 خب راه برخورد رو داداش شازده بسیار مختصر و مفید گفتن:
به نظرم که با بی توجهی و عدم ارتباط با اون فرد مشکل برطرف میشه, یا طرف بیخیال میشه, یا میاد جلو چیزی میگه که میشه جواب مناسب بهش داد.
در جواب دوست اجتماعی وهمکلاسی و این حرفا به نظرم صداقت یا خودمون جواب مساله ست.
من اگه صادقانه و موشکافانه ببینم هیچ رابطه ای نیست فقط همکلاس و همصحبت و آشناست و منم هیچ قصد و غرضی ندارم.خوب که مشکلی نیست.با  یه امای بسیار بزرگ که اینجا وجود داره
اما در قریب به 90 درصد موارد واسه ماها این روابط مشکل سازه.میدونم دردآوره ولی باید قبول کنیم ما که مدتی ناهوشیار بودیم دیگه نمیتونیم به راحتی بقیه با جنس مخالف همکلاسی همسایه یا فامیل رابطه داشته باشیم.خدای نکرده ممکنه به تصویر سازی ذهنی برسیم.یا به مسکن  رابطه عاطفی رو جایگزین شهوت کنیم واسه فرار از خودمون.

به قول راهنمام اون موقع به جای اینکه بگم همساده هستم یه معتاد جنسی باید بگم همساده هستم یه وابسته عاطفی
(همچین انجمنی واسه افرادی که وابسته عاطفی شدن  هم داریم ها تازه خیلی هم شلوغ هستش پس اخطار کاملا جدی هستش همین اعتیاد جنسی کلی دردسر داره نمیصرفه بریم یه درد دیگه واسه خودمون درست کنیم)

در مورد اینکه آیا گرم گرفتن با جنس مخالف خیانت به عشقمون محسوب میشه یا نه؟
اینم راهش صداقته اگه عشقت با یه جنس مخالف همین رابطه ای که تو الان با یکی دیگه داری داشته باشی...بی تفاوتی یا نه؟بدت میاد؟فکر میکنی بهت خیانت کرده؟دوست داری این کار رو کنه؟

یه جمله دیگه که راهنمام میگه همیشه:
صادق بودن با خودمون سخت ترین نوع صداقته
 [/dir]
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
[dir=rtl]داداش من میتوانم گردن من از مو باریکتر چرا اینقدر عصبانی حالا؟من یه سری حرف کلی زدم خدای نکرده منظورم با فرد خاصی نبود.


آخ اگه این جمله رو من سه سال پیش گفته بودم الان وضعم چقدر عوض شده بود:
گور بابای هرکی دوربرمه برام اصن مهم نیستن صحبت فقط در مواقع ضروری 

بخدا راست میگی.صحبت فقط در مواقع ضروری،این همه لاس زدن و چرت و پرت گفتن هیچ سودی واسم جز حسرت نداشت.ایشالا از این به بعد به کارش ببندم

ممنونم53[/dir]
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
کلی مطلب راجع به وابستگی عاطفی تایپیدم همش پرید...خدایا صبر بهم بده...
دوباره بعدا حرفامو میزنم راجع به وابستگی عاطفی الان راجع به تصویر سازی ذهنی میخوام بگم.
به نظر من اغلب ما تصویر سازی ذهنی رو جدی نمیگیریم.حتی بعضی وقتها خوب تشخیصش نمیدیم.مثلا وقتی تو ذهنمون شروع به برقراری رابطه جنسی با فردی که خودمون ساختیم میکنیم تازه یادمون میفته این فرآیند باید متوقف بشه.ولی تصویر سازی آخرین مرحله ش تماس جنسی هستش.وقتی که ما خودمون رو در کنار شخص همکلاسی آشنا دوست فامیل بازیگر تلویزیون سوپراستار موزیک فرض میکنیم و شروع میکنیم به خیالپردازی کنارش ایستادن کنارش قدم زدن باهاش ازدواج کردن و ... اصلا به خودمون نمیگیم هی داری چکار میکنی؟بسه دیگه؟متوقف شو!!!
بعد میگیم بابا این خیالپردازیه رویا پردازیه کار ناپسندی هستش ولی خب چه ربطی به تصویر سازی ذهنی داره؟؟؟
ربطش اینه که من وقتی تو رویا غرق میکنم خودمو، وقتی از درون خودم فاصله میگیرم وقتی سرشار از لذت میشم،کم کم شهوت این حس رو هم از من میگیره یعنی موقع خودارضایی (که مهمترین و در دسترسترین ابزار ما واسه دور شدن از مشکلات و فرار از خودمونه) شروع میکنیم به رویا پردازی و خیال پردازی.همون تصاویر به نظر بی خطر و رویا پردازیها یهو موقع خودارضایی میشن یه وسیله واسه مصرف بیشتر ما.متاسفم که بگم بسیاری از دوستان متاهل ما موقع برقراری رابطه جنسی با همسرشون در واقع دارن با شریک جنسی ذهنیشون رابطه برقرار میکنن.
پس به نظرم،ما باید از هر گونه رویا پردازی و خیالپردازی پرهیز کنیم.باید بدونیم که اینم یه جور شهوته.دست کم نگیریمش و همون ابزار همیشگی رو به کار بگیریم:
1- تسلیم شدن به نیروی برتر:خدایا من عاجزم در مقابل هجوم این افکار به مغزم من بی کمک تو نمیتونم از شر این افکار بیهوده خلاص بشم
2- خالی کردن ذهن: به محض هجوم این افکار نباید باهاشون همراهی کرد باید از همون اول سعی کرد ذهنو از اینا خالی کرد
3- سپردن به خدا: خدایا من همه این افکار مزاحم رو به تو میسپرم.
4- کمک گرفتن از دوستان همدرد: باید رک و راست آدم بیاد بگه تصویر سازی ذهنیشو.بگه که داره رویا پردازی میکنه .این افکار رو از پستوی ذهنش بیرون بکشه
5- یه سری راهکارهایه روانشناسانه هم واسه منحرف کردن ذهن از مسائل خاص وجود داره فکر کنم تو کانون هم باشه.اگه گوگل کنید که دیگه خیلی زیاد میابید.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
سلام خانم رها 1361 اینم چیزهایی که  بنده راجع به وابستگی عاطفی شنیده و خوانده ام:
وابستگی عاطفی انواع مختلف داره ولی خب منظور من اینجا وابستگی به جنس مخالف هستش.
اولین قدم شناخت هستش به چند سوال باید پاسخ بدیم
اصلا چرا من به جنس مخالفم احساس وابستگی میکنم؟
آیا من به دنبال حس ارزشمند بودن هستم؟حس دوست داشته شدن؟
آیا من میخواهم تحت تملک قرار بگیرم یا مالک شخص دیگری شوم؟
آیا من خلا های درونی خودم را با برداشتن از وجود شخص دیگر پر میکنم؟
آیا به دنبال تجربه کردن حس تازه ای هستم.حسی مانند عشقهای اساطیری؟
آیا به دنبال پر کردن تنهایی ها و سرپوش گذاشتن به کمبودهایم هستم؟

خب با پاسخ دادن صادقانه به این سوالات تا حدودی میشه فهمید که چند چندیم با خودمون.
حس دوست داشتن و حس دوست داشته شدن خیلی حس خوب و زیبایی هست ولی دقت کنید که ما داریم از وابستگی عاطفی حرف میزنیم.وابستگی که به ما رو به مرحله ای میرسونه که فکر میکنیم بدون شخص مورد نظرمون میمیریم.
راه حل اینه که سعی کنیم به نیروی برتر تکیه کنیم و خودمون رو بیشتر از هر کسی دوست داشته باشیم.
یادمون نره که ما گرفتار شهوت هستیم و وابسته شدن عاطفی میشه یه درد مضاعف.


شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان